شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

مشكلات فزاینده باشگاه های بزرگ


مشكلات فزاینده باشگاه های بزرگ

تغییر هر رییس و مدیرعامل ناموفقی در یك باشگاه ورزشی حقیقت و نیاز است و نباید از آن ابایی داشت اما برخی تغییرات در باشگاه های ما طی سال های اخیر نه به عامل فوق بلكه به تغییر سلایق روز و نكاتی غیرورزشی مربوط می شده و در نتیجه گاه ثمر لازم را هم نداده است

این كه مدیران عامل باشگاه ها عوض شوند و افراد تازه ای مصدر امر گردند، رخداد جدیدی نیست و بیشتر هم در ورزش ما و سایر كشورها بوده و در آینده نیز خواهد بود، اما این كه شمار این تغییرات بیش از حد باشد و ثباتی را در كار نبینیم، یك عیب است و از تداوم كارها جلوگیری می كند و حاكمیت سلایق فردی بر سرنوشت باشگاه ها را بیشتر می سازد و این مساله ای است كه باید از آن پرهیز كرد.

تغییر هر رییس و مدیرعامل ناموفقی در یك باشگاه ورزشی حقیقت و نیاز است و نباید از آن ابایی داشت اما برخی تغییرات در باشگاه های ما طی سال های اخیر نه به عامل فوق بلكه به تغییر سلایق روز و نكاتی غیرورزشی مربوط می شده و در نتیجه گاه ثمر لازم را هم نداده است.

پرسپولیس و استقلال به سبب طیف وسیع تاثیرگذارشان و این كه هوادارانی بیشتری از سایرین دارند، در مسیر تغییراتی قرار گرفته اند كه برخی از آنها آن قدرها هم لازم نبوده و زمانی هم كه به اجرا گذاشته شده اند، اثر مثبت چندانی را به جای ننهاده اند.

تعداد دفعات تغییر مدیریت در این دو باشگاه طی ،۸ ۹ سال اخیر را بشمارید و به ذهن بیاورید تا متعجب شوید و ضررهایی را حس كنید كه این تغییرات دایمی و گاه غیرضروری به باشگاه های ما تحمیل شده و چگونه بر سرنوشت و نتایج كارشان در جریان مسابقات نیز تاثیرگذار بوده است.

جدیدترین این تغییرات در پرسپولیس روی داده است. آن جا كه محمدحسن انصاری فرد رفته و حبیب كاشانی جای او را گرفته است.

پیش از آنها در مقاطعی كوتاه میرزایی، پروین، غمخوار و خطیب نیز پست مدیرعاملی باشگاه را به طور موقتی و یا ثابت عهده دار شده بودند و با این كه نمی توان انصاری فرد را در اجرای وظایف محوله به وی موفق تلقی كرد و در دوره او مخارج كلان جدیدی از طریق استخدام دو مربی خارجی ناموفق به باشگاه تحمیل شد، اما معلوم نیست كه مدیر جدید از وی موفق تر باشد. از طرف دیگر مسوولیت ها در دو باشگاه بزرگ به قدری عظیم و میزان صبر هواداران به قدری كم است كه نمی توان معیار صحیحی را درباره كار مدیران به دست آورد و مبنا قرار داد و در حالی كه گستردگی كار و دشواری موضوع، به كارگیری مدیران و دلسوزان متعدد را در كنار یكدیگر می طلبیده، متاسفانه گاه وحدت لازم در هیات مدیره باشگاه های بزرگ حس نشده و برعكس به دو یا چند دسته تقسیم شده و هر یك به سویی رفته اند.

استقلال در ایامی كه زیرنظر یك وزارتخانه بود و پرسپولیس در بسیاری از ایام طی ،۷ ۸ سال اخیر مصداق های خوبی برای این موضوع بوده اند و همیشه حس شده است كه نوعی بی صبری و عدم تفاهم در نزد مدیران و مسوولان این باشگاه ها وجود داشته و حتی اگر چنین نبوده باشد، مدیرعامل جدیدی كه آمده، عملكردی متفاوت با مدیران سابق داشته است.

این امر، عامل تداوم را از این دو باشگاه گرفته و چون هر بار مقداری قروض و بدهی های جدید به وجود آمده، هر مدیرعامل تازه ای آن را و به واقع پرداخت آن را همچون گرده ای بر دوش خود یافته و چون طبعا قادر به پرداخت آن نشده، آن مساله مثل یك میراث سنگین و تلخ به دوره مدیر بعدی منتقل شده است.

در هر عصر و در هر دوره انتقالی بر حجم این بدهی ها افزوده شده و كار اینك به حدی غیرقابل شمارش رسیده و به عنوان مثال معلوم نیست كاشانی به رغم ابراز امیدواری هایش، با این مشكل چه خواهد كرد.اما چاره ای نیست و انگار این چیزی است كه برای باشگاه های ( به ویژه بزرگ) ما مقرر شده است.

وصال روحانی



همچنین مشاهده کنید