جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

در جستجوی حکمت


در جستجوی حکمت

یکی از صفت های خداوند حکیم بودن است. حکیم یعنی کسی که حکمت ها را می داند. ارزش علم و دانش هم، دانستن همین حکمت هاست. این که پشت این ظاهر، چه فرآیندی، چه مهارتی و چه نظمی خوابیده است. …

یکی از صفت های خداوند حکیم بودن است. حکیم یعنی کسی که حکمت ها را می داند. ارزش علم و دانش هم، دانستن همین حکمت هاست. این که پشت این ظاهر، چه فرآیندی، چه مهارتی و چه نظمی خوابیده است. علم یعنی حکمت ها را درک کنیم و از آن ها ایده بگیریم. حالا این ایده می تواند یک اثر هنری خلق کند یا برق تولید کند یا دردی را درمان کند.

ولی هر کسی نمی تواند حکمت ها را درک کند. برای درک حکمت ها نیازمند صبر و همت هستیم. صبر برای اینکه تفکر کنیم و هر چیز را ساده نینگاریم و همت برای داشتن این صبر و تلاش و شوری برای یافتن حکمت. شاید سن نوجوانی با داشتن شور و اشتیاق خاص خود، بهترین سن برای فراگیری علم و دانش باشد ولی انسان در هر سن نیازمند یادگیری است. آری، یکی از علل فراگیری علم، همین یافتن حکمت هاست و دیگر اینکه ما برای اینکه مهارتی در زندگی بیابیم، نیازمند مهار کردن خود می باشیم. مهارت، مهار می خواهد. وقتی نقاشی می کشیم در یک اثر معمولی، آنقدر دست حرکات اضافی دارد که چیزی معمولی خلق می شود ولی با تمرین و تکرار و ممارست این حرکات اضافی به تدریج کم و کمتر می شود. یا به عبارتی مهار می شود تا بالاخره یک اثر هنری زیبا خلق می کنید که با مهارت طرح شده است. فرقی نمی کند در هر زمینه ای ما نیازمند مهار هستیم. اگر می خواهیم از لحاظ معنوی رشد کنیم، مهار نفس لازمست. اگر می خواهیم عالمی آگاه شویم نیازمند مهار هستیم و اینکه فکرمان را تمرکز دهیم و از چیزهایی که ما را از علم دور می کند پرهیز کنیم. تنها تفاوتی که بین افراد موفق است در همین مهار و مهارت است، اینکه چقدر فرد تلاش کرده و خود را مهار و در واقع وقف درس یا هر چیزی که مدنظرش است کرده که به این مهارت دست یافته است.

ای جوان سرو قد گویی ببر

پیش از آن کز قامتت چوگان کنند

انتظار نباید داشت در محیطی خالی از شکست ها و افتادن ها پیروز شد. برای موفقیت باید آزادی داشت. آزادی تجربه کردن، باید به خودمان این اجازه را بدهیم که زانوهایمان هم کمی سطح زمین را لمس کنند. نباید از شکستن ها بترسیم فقط باید تلاش کنیم و جلو برویم.

اگر در تک تک مفاصل بدنتان دقت کنید می بینید که همه جوارح شما این را در هر حرکت به شما گوشزد می کنند. وقتی دو سطح مفصلی بر هم منطبق نیستند و رباط ها و کپسول مفصلی شل است و تا به زمانی که به آخرین درجه حرکت که دیگر کاملا سطوح روی هم منطبق می شوند و تمام رباط ها و کپسول مفصلی به آخرین حد سفتی خود می رسند. اگر در اوایل حرکت کپسول و رباط ها شل نباشند حرکتی رخ نمی دهد و سطوح مفصلی اجازه حرکت نمی یابند.

لازمه حرکت در واقع همین آزاد بودن نسبی سطوح مفصلی است. تا کم کم به انتهای دامنه می رسیم حرکت کامل می شود. یعنی شما روی یک زانوی کاملا صاف که دامنه اش کامل شده می ایستید. پس ببینید برای هر موفقیت هم مانند هر حرکت نیازمند آزادی هستیم تا تجربه کنیم، شکست بخوریم، بلند شویم، و فراز و نشیب این راه پر پیچ و خم را طی کنیم، پس باید حرکت کنیم. به حاشیه ها نگاه نکنید، حاشیه ها را مهار کنید و فقط سعی کنید در هر زمینه ای، در هر موجودی، و در هر وجودی، حکمت ها را بیابید و از آنها ایده بگیرید. به نظر من، این رمز موفقیت است. آن وقت است که انسان ارزشمندی می شویم.

زینت آشناگر



همچنین مشاهده کنید