سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
روحانی محبوبیتش را مدیون دشمنانش است
«سقراط: آیا ما باید آنچه که به دشمنان مان مدیونیم را [نیز، به مانند دوستان مان] به آنها بازگردانیم؟
پولمارخوس: دقیقا چنین است، درست آنچه را که به آنها مدیونیم؛ و من فرض را بر این قرار می دهم که یک دشمن، درست همان چیزی را به دشمنش مدیون است که درخور و سزاوار اوست: یعنی آسیب رساندن.
سقراط: بسیار خوب، بنابراین صناعتی که عدالت خوانده می شود چه چیزی را به چه چیزهایی باز می رساند؟
پولمارخوس: سقراط! اگر پاسخ ما می بایست با آنچه از آن آغاز کردیم سازگار باشد، پس باید بگویم [عدالت] صناعتی است که به دوستان منفعت و به دشمنان آسیب می رساند».
آیا در چهار سال گذشته روحانی با مخالفانش چنین عادلانه رفتار کرده است؟ آنچه مسلم است رئیس جمهور پس از پیروزی رفتاری مسیحایی در پیش نگرفت. او با بی اعتنایی به مخالفان و گاه در تنگنا قراردادن آنان به منظور جلوگیری از اقدامات انحصاری که در دست آنان بود، توانست با مخالفانش آن گونه رفتار کند که باید می کرد. آنچه امروز قالیباف را خشمگین ساخته و موجب شده بیش از هرکس دیگری تمام توش وتوان خود را به کار گیرد تا جای روحانی بنشیند و در صورت موفق نشدن دیگری را جای او بنشاند، از همین نوع عدالتی نشئت گرفته است که روحانی درباره مخالفانش به کار گرفت. روحانی را مخالفان دگرگون کردند تا ناگزیر به روش و منش خودش که تدبیر و اعتدال بود، پشت پا بزند و وارد گود سیاست شود. گودی که در سال های دوره اول از ورود به آن برای زورآزمایی پرهیز داشت. او راه سکوت و مهار را پیش گرفته و با این تئوری نشان داد سکوت و مهار بهترین شیوه برای برخورد با مخالفان است. اما شیوه سکوت و مهار چنان مخالفانش را به خشم آورد که دیگر پنهان کاری را تاب نیاورند و آشکار به هر بهانه ای با صراحت و خشم به او حمله کردند. رسانه های اصولگرا گاه از حد مجاز مواجهه های سیاسی فراتر رفته و با الفاظ و تصاویری که بیانگر خشم آنان بود به مقابله با روحانی پرداختند و چنان تخریبش کردند که اگر این کار از سوی هر روزنامه دیگری در دولت نهم و دهم رخ می داد، بی تردید با آن برخوردی جدی می شد. رسانه های اصولگرا اگرچه چندان رغبتی به آزادی ندارند اما به راحتی از فضای آزاد متکی بر نهاد های قدرت بهره برداری می کنند. آنان سال هاست که تلقی متفاوتی از آزادی دارند، آزادی، خیابانی یک طرفه است در اختیار آنان. روحانی برخلافِ مخالفانش تمایل به سوگیری نداشت و تلاش می کرد در میانه میدان بایستد و همه چیز را چنان سروسامان دهد که موجب تخاصمی جدی میان دوستان و مخالفان نشود. اما مخالفان روحانی که با آموزه های دیگری آشنا بودند، او را وادار کردند به این سیاست تن بدهد که هر سیاست مداری یک دوست حقیقی و یک دشمن حقیقی دارد و زمانی فرا می رسد که بدون درنگ و تردید باید حمایتش را از کسی علیه کسی دیگر آشکار کند. مخالفان ناچارش کردند تا بپذیرد این مسیر در سیاست، همواره سودمندتر از بی طرف باقی ماندن است. این گونه بود که جهانگیری پا به میدان گذاشت تا سدی برای حملات قالیبافِ خشمگین باشد. اسحاق جهانگیری اصلاح طلب با حضور در رده های پایین و میانی قدرت خوب می دانست مخالفان برای نیل به هدف شان دست به هر کاری خواهند زد و برای رسیدن به مقصد هر آنچه را در برابرشان باشد، لگدکوب خواهند کرد.
شاید حسن روحانی در مواجهه با مخالفانش به اندازه کافی واقع بین نبود، او تصور می کرد مخالفانش در مقابله با او حدی از حرمت و حریم برای او قائل خواهند شد. روحانی هرچه به پایان دوره اول نزدیک تر می شد، درک می کرد که چیزی به نام مصلحت اندیشی در برابر کسانی که منافع شان را از دست داده اند، معنا ندارد و تنها چیزی که می تواند آنان را به روحانی گره بزند، اشتراک منافع برابر و عینی است ولاغیر. خواسته ای که روحانی تلاش کرد به آن تن ندهد و اگر صحنه سیاست داخلی ایران امروز صحنه سیاست مداران خشمگین است، از همین رو است.
قالیباف یکی از خشن ترین این سیاست مداران است که با کسی شوخی ندارد. او در مناظره ها بی محابا به روحانی و دولتش می تازد و حتی زمانی که تلاش می کند در ظاهر آرامشش را حفظ کند، موفق نمی شود. در پس خنده های او موجی از خشم و نفرت فروخفته است، خشمی که دلایل بسیاری برای بروز آن وجود دارد. رئیسی این خشم را کمتر از قالیباف علنی کرده است. او کلمات و جمله هایش را در لفافی مؤدبانه می پیچد و بر زبان می آورد. جملاتی که بیش از آنکه نشان از تواضع داشته باشد، بیانگر خشمی پنهان است که هر دم می تواند سر باز کند و چون سِیلی از کلمات خشمگین بر سر رقیبان ببارد. مناظره های این دوره بیش از آنکه مدل گفت وگو و مواجهه سیاسی باشد، برخورد خشم آگین دیدگاه ها و ایدئولوژی های مستور در نقاب کلمات است. از این روست که مخالفان بیش از آنکه به استدلال و منطق پناه ببرند، به تخریب و تهدید روی آورده اند. مشکل آنان بیش از آنکه مربوط به روحانی و دولتش باشد، به خودشان و جایگاه سخن شان بازمی گردد. قالیباف و رئیسی تلاش می کنند از توده های مستضعف و فرودست جامعه دفاع و حمایت کنند و صدای خاموشان باشند. اگر این کار به هزارویک دلیل از جانب احمدی نژاد باورپذیر بود، به هزارویک دلیل برای قالیباف و رئیسی دور از دسترس است و بعید به نظر می رسد توده فرودست جامعه دلسوزی و جانبداری آنان را باور کند. آنچه قالیباف و رئیسی را به خشم می آورد همین است که این توده ها گوش شان از وعده ها پر است و دیگر به دشواری کسی را به عنوان حامی خود باور خواهند کرد. خاصه آنکه این حامیان، مدیریت نهادهای قدرتمندی را در اختیار داشته باشند که ارقام موجود و گردش مالی شان هیچ سنخیتی با زندگی فقیرانه آنان ندارد. این شعار قالیباف مصداق نقض خود او است: به عمل کار برآید... اشاره بِجای روحانی به بانک های منتسب به قالیباف و رئیسی در مناظره اخیر نشان از رویکردِ تازه روحانی به مخالفانش است، از این منظر او شیوه سقراطی را در پیش گرفته و چیزی را برای مخالفانش تدارک دیده است که مستحق آنند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران رئیسی مجلس شورای اسلامی سید ابراهیم رئیسی ایران و پاکستان حجاب مجلس دولت رئیس جمهور پاکستان گشت ارشاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
قتل تهران سازمان هواشناسی شهرداری تهران بارش باران سیل پلیس فضای مجازی سلامت وزارت بهداشت کارت ملی آموزش و پرورش
قیمت خودرو قیمت دلار خودرو ایران خودرو بازار خودرو سایپا قیمت طلا دلار بانک مرکزی بورس مالیات تورم
ترانه علیدوستی سریال تلویزیون سینمای ایران حج فیلم سینمایی سعدی سینما تئاتر
سازمان سنجش دانش بنیان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شورای عالی انقلاب فرهنگی
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه روسیه جنگ غزه فلسطین ترکیه عملیات وعده صادق اوکراین حماس عراق طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید باشگاه پرسپولیس فوتسال بارسلونا بازی سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر دیوید تیلور
هوش مصنوعی تبلیغات فناوری ایلان ماسک اپل تلگرام همراه اول سامسونگ دوربین
رژیم غذایی صبحانه افسردگی پیری دمنوش یبوست تب کریمه کنگو