پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ریچارد گـری ستـاره ای پرطرفدار


ریچارد گـری ستـاره ای پرطرفدار

او با نام «ریچارد تیفانی گری» در روز سی و یكم آگوست سال ۱۹۴۹ در فیلادلفیلا به دنیا آمد او دومین فرزند از پنج فرزند خانواده است و سه خواهر و یك برادر كوچك تر دارد كه همگی شبیه به مادر خانه دارشان «دوریس» هستند

شاید كمتر هنرپیشه‌ای مثل «ریچارد گری» در اوج محبوبیت منفور شده و بیكار گشته و دوباره به محبوبیت دست یافته است. كسانی كه همچون او گرفتار افسردگی‌ها و ركودكاری شده و بعد به بلندی‌های شهرت دست یافته‌اند زیاد نیستند.

این پستی و بلندی‌ها به دلیل ظاهر اوست؟ به‌خاطر خوش‌طینتی‌اش است؟ به‌خاطر جذبه معنوی اوست یا تنها به دلیل نقش‌هایی است كه ایفا نموده است؟ او وقتی تصمیم گرفت خود را به عنوان یك بازیگر جدی به دیگران بقبولاند گرفتار ركود كاری شد سرانجام پس از تلاش بسیار توانست به هدف خود برسد و نشان دهد كه قادر است در نقش‌های باارزش و متنوع بازی خوبی از خود نشان دهد كه قادر است در نقش‌های با ارزش و متنوع بازی خوبی از خود ارائه دهد.

● دوران كودكی

او با نام «ریچارد تیفانی‌ گری» در روز سی و یكم آگوست سال ۱۹۴۹ در فیلادلفیلا به دنیا آمد. او دومین فرزند از پنج فرزند خانواده است و سه خواهر و یك برادر كوچك‌تر دارد كه همگی شبیه به مادر خانه‌دارشان «دوریس» هستند. پدرش«هومر» در اداره بیمه كار می‌كرد. وقتی ریچارد هنوز كوچك بود آنها به یك مزرعه خارج از نیویورك اسباب‌كشی كردند و در همان محل، «هومر» آژانس بیمه شخصی خود را به راه انداخت.

ریچارد در دبیرستان دریافت كه استعدادهای زیادی دارد. او ورزشكار حرفه‌ای نبود ولی عضو باشگاه‌های ژیمناستیك، چوگان و اسكی بود. علاوه بر ورزش به موسیقی هم علاقه خاصی داشت. او پیانو، گیتار، باس و ترومپت را به خوبی می‌نواخت. ریچارد كه قریحه غیرقابل انكاری در موسیقی داشت برای نمایشنامه‌های دبیرستان آهنگسازی و نوازندگی می‌كرد.

دوستان قدیمی‌اش همگی اتفاق نظر دارند كه ریچارد هیچوقت دوست نداشت مشهور شود ولی شد. «دایان فردریكس» یكی از دوستان دوران تحصیل ریچاد می‌گوید: او همیشه مرا به سینما می‌برد. او عاشق فیلم بود. هم فیلم‌های جدید و هم فیلم‌های كلاسیك. در همان زمان اولین نقش را بازی كرد. او نقش اول فیلم تلویزیونی «پادشاه و من» را ایفا كرد و علت انتخاب او هم این بود كه ظاهرش به نقش می‌آمد.

در سال ۱۹۶۷ ریچاردگری از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد و برای تحصیل در رشته فلسفه به دانشگاه ماساچوست رفت ولی پس از دو سال آن را رها كرد و به بازیگری روی آورد. او پس از بازی در چند نقش كوچك و بزرگ به انگلیس رفت. انگلیس به واقع تاثیری عمیق بر پیشرفت گری داشت. او برای نخستین بار در تئاتر «برادوی» حاضر شد. این نمایش «دنی زوركو» نام داشت. چند سال بعد كه از روی این نمایشنامه فیلمی ساخته شد، جان تراولتا نقش ریچاردگری را بازی كرد.

در انگلیس گری اوقات خوشی را سپری می‌كرد. او یك موتور سیكلت خریده بود و با لباس سرتاسری از چرم مشكی با سرعت سرسام‌آور خیابان‌های لندن را زیر پا می‌گذاشت. وقتی به آمریكا بازگشت آن موتور و لباس را با خودش برد تا در آمریكا هم به آن عادت ادامه دهد ولی همیشه دیوانگی‌های خاص جوانی یك روز به پایان می‌رسد. برای گری این اتفاق زمانی افتاد كه از نخستین فیلم سینمایی‌اش به نام «ملا‌كان فلت بوش» كنار گذاشته شد و جای او را سیلوستر استالونه گرفت. ریچارد كه به شدت مایوس شده بود سه روز تمام در رختخواب ماند وقتی سرانجام از خانه بیرون آمد آدم دیگری شده بود. دیگر سر عقل آمده بود. نقش‌های تازه به سرعت به سوی او سرازیر شدند و او فیلم «گزارشی به مامور» را انتخاب كرد چون داستان جذابی داشت و درباره پلیس زنی بود كه توسط همكارش به قتل می‌رسید.

پس از آن نوبت به «نیروی ضربت» و سپس «eniraM eulB ybaB» رسید. فیلم‌های بعدی او «در جستجوی آقای گودبار»، «برادران خونی» و «روز بهشتی» بودند. در این زمان گری بار دیگر به انگلیس رفت تا در فیلم «آمریكایی‌ها» به كارگردانی «جان شلسینگر» بازی كند. ناگهان زندگی گری تغییر كرد. پس از بازگشت از انگلیس او تازه فهمید بازی در فیلم‌های «در جستجوی آقای گودبار» و «روز بهشتی» او را تبدیل به یك ستاره سینما كرده است. این موضوع اتفاق خوبی برای او به حساب می‌آمد.

● انسانی خیر

او به سختی تلاش كرد كه زندگی متفاوتی برای خود بسازد. در آن زمان با هنرمندی برزیلی به نام «سیلو مارتینز» نامزد بود. آنها با هم به هندوراس، نیكاراگوئه و السالوادور در حال جنگ رفتند. این سفرها حس نوع‌دوستی را در گری زنده كرد و از آن پس همیشه میل داشته است كه به دیگران به ویژه مردم قبیله‌نشین كمك كند. او انسان خیری شده بود به طوری كه در حراجی كه به نفع افراد بی‌‌خانمان و جنگ‌زده ترتیب داده شده بود تمام درآمدش را كه پنجاه هزار پوند می‌شد را اهدا كرد. او یك بار گفت: «وقتی‌ آدم سرزمینش را از دست بدهد خودش را از دست داده است.»

● ازدواج مصلحتی

اوضاع در عالم سینما خوب پیش می‌رفت ولی ریچارد از زندگی خصوصی‌اش اصلا راضی نبود. ازدواج اول گری شاید فقط از روی مصلحت اندیشی صورت گرفت. او می‌خواست به همه نشان دهد یك انسان معمولی است. از طرفی «سیندی كرافورد» هم سرنوشتی همانند گری یافته بود. او یك مدل سرشناس به حساب می‌آمد. آنها خیلی سریع ازدواج كردند و در یك آگهی به همه اعلام كردند چقدر عاشق یكدیگر هستند ولی این ازدواج مصلحتی فقط چند ماه دوام داشت چون آن دو هیچ تفاهمی با یكدیگر نداشتند. سال ۱۹۹۵ سال طلاق رسمی ریچارد و سیندی بود. او در سال ۲۰۰۲ با همسر فعلی‌اش «كاری لاول» ازدواج كرد. آنها زندگی خوبی با هم دارند و صاحب یك پسر به نام «هومر جیمز» هستند.

ریچارد نام پدرش را روی پسرش گذاشته است و او را به شدت دوست دارد. خانواده گری در یك خانه لوكس در نیویورك زندگی می‌كنند. در سال‌های اخیر ریچارد گری مجددا محبوبیت خود را بازیافته است. او به خاطر بازی در فیلم «عروس فراری» ۱۳ میلیون دلار و برای فیلم‌های «بی‌وفا» و «پیشگویی مرد پروانه‌ای» هر كدام پانزده میلیون دلار دستمزد گرفت.

او هر روز مدیتیشن می‌كند و می‌گوید مدیتیشن كمك می‌كند برای یك روز انرژی كسب كنم.

ریچارد درباره مدیتیشن می‌گوید: «مدیتیشن و تمركز ذهن موانع نفس انسان را در هم می‌ریزد به‌طوری كه در نهایت انسان میل دارد خود را با دیگران تقسیم كند. با مطالعه ذات وجود، انسان می‌تواند برای زندگی‌اش برنامه‌ریزی كند و ذهن را از درگیری‌های دنیایی پاك نماید. هدف نهایی از این كار شاد شدن و شادزیستن است. با مدیتیشن انسان قادر است روح خود را ارتقاء ببخشد و از بند ظواهر دنیا رها شود».

ریچاردگری در سال جاری به‌خاطر تلاش‌های بی‌وقفه‌اش در زمینه كمك به مردم و همچنین كمك به بیماران مبتلا به ایدز مفتخر به دریافت جایزه «ماریان اندرسون» می‌شود.

جان اف استویت شهردار فیلادلفیا با اعلام این خبر گفت: «تلاش‌های گری به عنوان یك انسان از تلاش‌هایش به عنوان یك هنرپیشه سبقت گرفته است و او به عنوان مدافع حقوق بشر در سراسر دنیا فعال است».

ریچاردگری ۵۷ ساله همچنین بنیادی برای كمك به بیماران مبتلا به ایدز تاسیس كرده و برای آنها كمك‌های خیریه جمع‌آوری می‌كند. جایزه «ماریان اندرسون» هر سال به هنرپیشه یا هنرمندی كه در امور خیریه و بشر دوستانه بیشترین فعالیت را داشته باشد، اهدا می‌شود.این روزها ریچاردگری روزهای خوشی را سپری می‌كند.



همچنین مشاهده کنید