جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

تیم اریكسون می تواند اما نمی تواند


تیم اریكسون می تواند اما نمی تواند

سرآمد غایبان در اردوی پرتغال دكو است كه در دیدار بدخیم با هلند دو اخطار گرفت و به رغم فرجام خواهی پرتغالی ها برای لغو مسئله غیبت او و بازگرداندنش به میدان فیفا با چنین درخواستی مخالفت كرده است كریستیانو رونالدوی منچستر یونایتدی نیز كه در مسابقه با هلند از ناحیه ران مصدوم شد, اطمینانی به حضورش در میدان نیست و اگر نباشد, پرتغال غیبت او را هم به شدت حس خواهد كرد

● بازی امروز انگلیس- پرتغال از دو دیدگاه

مطلبی كه پیش رو دارید، از دو دیدگاه به بازی امروز تیم های ملی انگلیس و پرتغال در مرحله یك چهارم نهایی جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ می نگرد. یكی از این دو دیدگاه متعلق به كوین كارا فوتبال نویس زبده انگلیسی است كه می گوید كشورش پرتغال را خواهد برد و دومی به ریچارد ویلیامز دیگر ورزشی نویس مطرح بریتانیا تعلق دارد كه معتقد است لوئیس فیلیپه اسكولاری مربی برزیلی پرتغال هوشیارتر از آن است كه مربی یخی انگلیس (اسون گوران اریكسون) از عهده اش برآید و یك بار دیگر پرتغال با هنر او از سد انگلیسی ها خواهد گذشت.

● دیدگاه اول

معمولاً مسیرهایی آسان است كه باعث می شود بازیكنان معروف دچار مشكل شوند. به دلیل آسان گرفتن اوضاع و یا به هر سبب دیگر آنها در تقابل با رقبایی كه همواره ضعیف تر از آنان تلقی شده اند، به معضل و سد برخورد می كنند.صعود انگلیس تا مرحله یك چهارم نهایی جام جهانی امسال با چنین وضع و وصفی صورت پذیرفته است. به واقع اگر سوئد را نادیده بگیریم، انگلیس در رویارویی با پاراگوئه، ترینیداد و اكوادور با یك مشت تیم درجه سوم روبه رو شده و دقیقاً به همین سبب نیز مشكل داشته است.

بنابراین باید پرسید امروز كه انگلیس در ادامه مرحله یك چهارم نهایی جام جهانی ۲۰۰۶ روبه روی پرتغال قرار می گیرد، آیا این تیم سرانجام به حد و اندازه ای كه برایش متصور است، خواهد رسید یا نه. آنها كه دوست دارند از اسون گوران اریكسون مربی سوئدی در آستانه جدایی از تیم ملی انگلیس دفاع و تصمیم های وی را تائید كنند، می توانند روی این نكته مانور كنند كه حتی برای قوی ترین تیم های باشگاهی نیز در طول فصل چند بار اتفاق می افتد كه به مشكل برخورد كنند و در برابر تیم های آشكارا كوچك تر از خود كارشان گره بخورد و به نتایجی ضعیف برسند. از آنجا كه قرار است ما نیز نسبت به موضوع حضور انگلیس در جام جهانی ۲۰۰۶ خوشبین باشیم و ادعای صعود این تیم را مطرح كنیم، باید بگوییم دلایلی در دست است كه كسب نتیجه ای مساعد در دیدار با پرتغال را بسیار محتمل جلوه می دهد.

این تیم هم توان كافی را به لحاظ فنی و جسمانی دارد، هم به مرحله ای حساس رسیده (و متوجه اهمیت كار شده) و هم شور انتقام از پرتغال بابت شكست در برابر این رقیب در مرحله یك چهارم نهایی مسابقات یورو ۲۰۰۴ بیشترین انگیزه را در این تیم ایجاد كرده است. با این حساب كافی است رونی پس از ۳۰ دقیقه متوسط در برابر ترینیداد، نمایشی بالنسبه خوب در مقابل سوئد و نمایشی خوب تر در مقابل اكوادور امروز در اوج قدرتش ظاهر شود و آنگاه اریكسون پس از دو شكست سزاوارانه در برابر لوئیس فیلیپه اسكولاری در جام جهانی ۲۰۰۲ و یورو ۲۰۰۴ می تواند انتقام آن ناكامی را از این مربی نامدار برزیلی بگیرد و برخلاف آنچه در یورو روی داد، باعث حذف پرتغال شود.

اریكسون بر این باور است كه دلیل اصلی خوب بازی نكردن تیمش در دیدارهای قبلی نمایش های منفی حریفانش بوده است. طبق این فرضیه امثال پاراگوئه و اكوادور راه ها را به روی شاگردان او بسته بودند و چاره ای جز ارائه بازی هایی كه مشاهده شد، برای انگلیس باقی نماند.

با این حال جای تاسف دارد خط هافبكی كه قرار بود نقطه قوت تیم انگلیس در این جام باشد، تبدیل به نقطه ضعف و موضوعی تاسف آور در این تیم شده است. اكثر بازیگران این خط طوری با توپ طرف می شوند كه انگار قصد و اصرار دارند كه آن را هرچه سریع تر از خود دور و رفع مسئولیت كنند. موثرترین مرد این خط جو كول بوده كه اصولاً یك هافبك نیست و فقط روی سلایق خاص مربی سابق لاتزیو به خط میانی منتقل شده اما چه فایده كه او هم در بعضی مقاطع مسابقات چنان خاموش و یا چنان در خود و افكارش غرق می شود كه تمام دقایق درخشان قبلی و خلاقیت هایش را فراموش می كنید.

وقتی هافبك های انگلیس به حركت درمی آیند شما نمی دانید كه چه می خواهند انجام بدهند و ابهام و تداخل از حركات لمپارد، جرارد و بكام می بارد و در بسیاری از موارد مانورها و اقدامات آنها ناقض حركات یكدیگر است. عجیب است كه اریكسون هنوز به این نتیجه نرسیده كه حداقل یكی از آنها را از تركیب ثابت بیرون بگذارد. وقتی تیم تان جواب نمی دهد و هافبك ها به یك شكل بازی می كنند، باید به تغییراتی از این قبیل دست بزنید، اما اریكسون تا به حال فقط مشغول دفاع از افكارش بوده و گفته است: «باور كنید، دلیل متوسط بازی كردن شاگردان من متوسط بودن حریفان بوده است و این مشكل به خودی خود حل خواهد شد، زیرا حریف بعدی ما (پرتغال) تیمی قدرتمند است.»

در آن صورت باید پرسید چطور آرژانتین توانست در برابر تیم ضعیف تر از خود (صربستان) شش گل بزند و نفراتش نه تنها نزول نكنند بلكه شكوفاتر هم بشوند؟ مجموعه خصایل و واكنش های فوق است كه انگلیس را بیش از هر زمانی به وین رونی و به درخشش او محتاج می سازد و اگر او در یورو ۲۰۰۴ تبدیل به پدیده رقابت ها و عامل اصلی صعود انگلیسی ها تا مرحله یك چهارم نهایی شد، این بار نیز باید چنین كند تا از سرگردانی موجود بین هافبك های تیمش بكاهد و یك تنه كاری را انجام بدهد كه سایرین در كنار یكدیگر و با كمك هم قادر به انجام آن برای انگلیس نشده اند.

شاید هم اریكسون باید به بخت خوش خود درود بفرستد زیرا در شرایطی روبه روی پرتغال می ایستد كه رقیب بر اثر نبرد سنگین اش با هلند لت و پار شده و كلی مصدوم و رنجور و اخراجی روی دستش مانده است .

سرآمد غایبان در اردوی پرتغال دكو است كه در دیدار بدخیم با هلند دو اخطار گرفت و به رغم فرجام خواهی پرتغالی ها برای لغو مسئله غیبت او و بازگرداندنش به میدان فیفا با چنین درخواستی مخالفت كرده است. كریستیانو رونالدوی منچستر یونایتدی نیز كه در مسابقه با هلند از ناحیه ران مصدوم شد، اطمینانی به حضورش در میدان نیست و اگر نباشد، پرتغال غیبت او را هم به شدت حس خواهد كرد.

اما مهم تر از همه اینها خستگی مفرط تیم پرتغال است زیرا این تیم در دیدار عصبی و پرتنش با هلند جان به لب شد تا با ۹ نفر جواز صعود را بگیرد، حال آنكه انگلیس بدون فشار و اضطراب مفرط و یك ضربه آزاد بكام كلك اكوادور را كند و صعود كرد و سرحال تر و بانشاط تر رودرروی تیم اسكولاری خواهد ایستاد. مجموعه این مسائل ما را وادار می كند كه كفه ترازو را به نفع یاران بكام سنگین ببینیم و به حذف تیم خسته پرتغال رای بدهیم.

● دیدگاه دوم

حالا كه پرتغال تیم فنی اما نپخته هلند را حذف كرده، فرض این است كه برای شكست دادن تیم «گیج و هدف گم كرده»ی اریكسون دردسرهای كمتری خواهد داشت، به خصوص كه به نظر می رسد بازیكنان نامدار انگلیس به جای اینكه هوش و حواس خود را به جام هجدهم آورده باشند فقط موبایل خود را آورده اند و به جای اینكه در زمین فكر كنند، فقط بی هدف می دوند.

كافی است كه نگاهی به اسامی و قابلیت ستاره های انگلیس بیندازید تا متوجه شوید چه سرمایه های عظیمی در اختیار این تیم است و از آنها به حد كفایت استفاده نمی شود.

شرایط دو تیم به گونه ای است كه اگر انگلیس برای سومین بار متوالی در مرحله یك چهارم نهایی یك جام بزرگ (پس از جام جهانی ۲۰۰۲ و یورو ۲۰۰۴) حذف شود، نباید تعجب كنید و اینكه پرتغال دكو و كاستینیا (كوشتینیا) را ۱۰۰ درصد و كریستیانو رونالدو را ۸۰ درصد در خدمت نخواهد داشت، تفاوت زیادی در قضیه به وجود نمی آورد زیرا مربی پرتغال باهوش تر و زبده تر از مربی انگلیس است و «مسئله تفاوت مربی» حتی طی پیكار پرتغال- هلند نیز محسوس بود و آنچه پرتغال را بر لاله های نارنجی فائق گرداند، برتری های آشكار كاراكتر جوشان فیل بزرگ بر شخصیت سرد و منفعل فان باستن بود و كیست كه نداند اریكسون هم از قماش ستاره سابق میلان و یك مربی فاقد جوشش است.

این دومین جام جهانی عمر «فیل بزرگ» است و او نه تنها یك بازی را هم نباخته، بلكه به تساوی هم تن نداده است و كسب ۱۱ برد متوالی در دو جام ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ از جانب وی یك ركورد تازه برای یك مربی در این رقابت ها محسوب می شود. بد نیست بدانید پرتغال با رهبری او در دور مقدماتی این جام و همچنین در دیدارهای تداركاتی كه بعد از آن انجام داده حتی یك شكست هم نداشته و آخرین باختش همان شكست ۰-۱ در برابر یونان در فینال یورو ۲۰۰۴ بوده است.كافی است در نظر بگیرید كه برزیل در تابستان ۲۰۰۲ با رهبری او در شهر شیزواوكای ژاپن تیم ملی انگلیس را در مرحله یك چهارم نهایی جام جهانی حذف كرده و در تابستان ۲۰۰۴ در شهر لیسبون همین بلا را با پیراهن پرتغال بر سر انگلیس در مرحله ای مشابه از «یورو ۲۰۰۴» آورد.

از همه مهم تر شور و شوقی است كه اسكولاری نزد شاگردانش ایجاد می كند.

در جام ۲۰۰۲این مایكل اوون بود كه گل نخست را به سود انگلیس زد، اما اسكولاری نهراسید و كاری كرد كه تیمش ۱-۲ پیش بیفتد اما اریكسون در وضعیتی مشابه نتوانست عقب ماندگی تیمش را جبران كند و نتیجه نهایی همان ۱-۲ به سود برزیل باقی ماند.امروز حتی اریكسون نمی داند ادامه دهنده روش ۱-۵-۴ در مسابقات امسال باشد و یا به دو مهاجم روی بیاورد و كراوچ را زوج وین رونی در خط حمله كند.

شاید گفته شود كه انگلیس در هنگامه مسابقات یورو ۲۰۰۴ با بداقبالی هرچه بیشتر رونی را به دلیل مصدومیت از دست داد و نكته بین ها حتی می گویند كه گل سول كمپبل در واپسین دقایق مسابقه انگلیس- پرتغال كه داور آن را مردود شمرد صحیح بوده است و اگر آن گل محسوب می شد كار اصلاً به وقت اضافی و ضربات پنالتی نمی كشید اما حقیقت آن است كه یك بار دیگر اسكولاری در قبال وقایع داخل میدان بسیار بهتر از اریكسون عكس العمل نشان داد و در نتیجه توانست بهتر هم نتیجه بگیرد.

اریكسون همیشه ادعا كرده است كه دلیل اصلی جدا نشدنش از تیم انگلیس پس از ناكامی در یورو ضرورت جبران آن شكست در جریان جام جهانی ۲۰۰۶ بوده است ولی حالا كه زمان اثبات آن ادعا رسیده، به نظر می رسد كه او كمتر از هر زمانی قادر به گرفتن بازی های دلخواه از مردانی است كه هر كدام در باشگاه های خود ستاره ای هستند اما به محض انتقال به سطح ملی كارایی خود را نصف می بینند. اشتباه نكنید، ما مدعی نیستیم كه تیم فعلی پرتغال تیم فوق العاده ای است اما حقیقت انكارناپذیر آن است كه این تیم بهتر از انگلیس برای رسیدن به اهدافش حركت می كند و باهوش تر است و مربی آن از آنچه دارد بهتر از آنچه نزد حریف دیده ایم، بهره می گیرد.

انگلیس راهی جز اكتفا به سلاح های فعلی اش ندارد. اگر این تیم بكوشد مثل پرتغال و بهتر بگوییم همانند اسكولاری با سلاح خود وی به میدان آید و مثل آتش باشد، با «آتش» پرتغال برابری نخواهد كرد و اگر بخواهد سرد و حساب شده یعنی به سیستم دلخواه اریكسون بازی كند، در دام هایی خواهد افتاد كه مربی هوشیار برزیلی فرارویش پهن كرده است. حتی اگر مبنا را بر دوز و كلك های مرسوم در میادین فوتبال حرفه ای بگذاریم، اسكولاری ید طولایی در این امور دارد و اریكسون با او برابری نمی كند.

شاید پرتغال با جان تری، جو كول و استیون جرارد بازیكنانی داشته باشد كه حتی اسكولاری افسوس نداشتن آنها را در جمع شاگردانش بخورد اما در عوض این مربی برزیلی توانسته است كاری كند كه مانیش پس از یك سال نزول دوباره چنان اوج بگیرد كه بدل به یكی از بهترین «هافبك وسط »های جام شود و لوئیس فیگو در ۳۴ سالگی تولدی نو داشته باشد و ریكاردو كاروالیو و فرناندو ما یرا یك زوج عالی را در مركز خط دفاعی پرتغال بسازند.

می توان تا ابد امیدوار ماند تا دوباره یك ضربه آزاد از بكام یا یك شوت ۳۰ متری از جو كول یا ۳۵ متری از جرارد و یا ضربه سر جان تری پرتغال را ناكام كند اما آنچه محتمل تر است، فائق شدن «مجموعه و تركیبی» است كه با هدایت اسكولاری از مرتبه و منزلت تیم فراموش شده دهه ۱۹۹۰ به «تیم فنی و كارساز» دو سال اخیر ارتقا یافته و حالا به تكرار واقعه ۱۹۶۶ چشم دارد. سالی كه به رتبه سوم جام جهانی رسید، هر چند این همان سالی است كه انگلیس با مربی و نسلی بسیار بهتر و هدف مندتر از امروز تنها مقام قهرمانی اش را در تاریخ برپایی جام های جهانی تصاحب كرد.

ترجمه: وصال روحانی

منبع: guardian



همچنین مشاهده کنید