چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

مروری بر روابط ایران و امریكا پیش از انقلاب اسلامی


مروری بر روابط ایران و امریكا پیش از انقلاب اسلامی

تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران بیانگر این مطلب است كه سلطه خارجی به عنوان یكی از عوامل بازدارنده توسعه سیاسی كشور محسوب می گردد این امر طی دو قرن اخیر شتاب و گسترش بیشتری یافته است مداخلات روسیه, انگلستان, فرانسه, ایالات متحده امریكا و اتحاد جماهیر شوروی, به عنوان عرصه های سیاه اما واقعی تاریخ ایران می باشد

تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران بیانگر این مطلب است كه سلطه خارجی به عنوان یكی از عوامل بازدارنده توسعه سیاسی كشور محسوب می‌گردد. این امر طی دو قرن اخیر شتاب و گسترش بیشتری یافته است. مداخلات روسیه، انگلستان، فرانسه، ایالات متحده امریكا و اتحاد جماهیر شوروی، به عنوان عرصه‌های سیاه اما واقعی تاریخ ایران می‌باشد. این مداخلات، ذهنیت بدبینانه‌ای را در افكار عمومی و فرهنگ سیاسی ایران بر جای گذاشته است. در این بین انقلاب اسلامی ایران نه تنها دست ابرقدرت‌ها را از ایران كوتاه نمود بلكه تأثیر بسزایی نیز در میان اقوام و ملل دیگر در رابطه با سلطه‌ستیزی بر جای گذاشت.

وقوع انقلاب اسلامی ایران به همان اندازه كه مبین مخالفت تمامی ملت ایران با سیاست‌های داخلی شاه بود، نشان از ناخرسندی از سیاست خارجی او هم داشت. محور حمله مخالفان شاه به سیاست خارجی را انتقاد از اتحاد عملی او با ایالات متحده تشكیل می‌داد و از همین رو به او لقب «شاه امریكایی» داده بودند. ۱

امریكا در ۳۷ سال سلطنت محمد‌رضا شاه علاوه بر صدور سرمایه، از شركت‌های تجاری و بانك‌ها، به عنوان پوشش و ابزار مهم توسعه روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران استفاده می‌كرد.۲ در واقع با اعمال سیاست‌های امریكا در ایران، تمام زیر ساخت‌های تجاری، كشاورزی و صنعتی كشور نابود و ایران صرفاً به بازاری برای كالاهای غربی مبدل گشت. وابستگی نهادهای حكومتی كشور نیز تا آنجا بود كه بالاترین شخص مملكت در تمام امور تنها نظرات امریكایی‌ها را لحاظ می‌كرد.

كودتای ۲۸ مرداد به بسیاری از ایرانیان ثابت كرد كه شاه اگر آلت دست انگلیسی‌ها نباشد عروسك امریكایی‌هاست. ۳ همچنانكه تحولات سیاسی ایران بعد از كودتای ۲۸ مرداد نیز درجهتی تداوم یافت كه موجبات افزایش نفوذ فراگیر امریكا را در عرصه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی جامعه فراهم نمود. طی این ۲۵ سال حكومت ایران عملاً دست نشانده امریكا و تحت كنترل این دولت بود و كاركردی غیر از برآورده ساختن خواست‌‌های ایالات متحده نداشت. طی این سال‌ها سیل مستشاران اقتصادی و نظامی امریكا جهت حفظ اركان نظام شاهنشاهی و متعاقباً اجرای سیاست‌ها و فرامین واشنگتن راهی ایران شدند. نتیجه كار این بود كه ایران به عامل اصلی اجرای سیاست‌‌های منطقه‌ای امریكا، بازار بزرگ كالاهای تجاری و نظامی امریكا و جولانگاه فرهنگ امریكایی تبدیل شد. در این سال‌ها هیچ جای دنیا به اندازه ایران برای امریكایی‌ها دارای منافع سرشار وحیاتی سیاسی ـ اقتصادی نبود. آرامش و نفوذ امریكائی‌ها تا آنجا پیش رفت كه رژیم كاپیتولاسیون را در ایران به اجرا گذاردند. قانونی كه كمتر واحد سیاسی در جهان به آن تن می‌دهد.

افزایش تعداد امریكایی‌ها در ایران، گسترش همه جانبه‌ی روابط دیپلماتیك و محوریت امریكا در تمامی برنامه‌های رژیم به همراه ضرورتهای نظام دو قطبی و نقش ایران در ائتلاف باغرب، زمینه‌های تسلط بیش از پیش امریكا بر ایران را فراهم كرده بود. طبیعی بود كه در چنین شرایطی، «استبداد سیاسی» نیز درجامعه ایران حاكم باشد. به طوری كه بسیاری از تحلیلگران، دوران بعد از كودتا را با واژه‌هایی همانند «دولت دست‌نشانده» تبیین كرده‌اند. ۴

روابط محمد‌رضا شاه با ایالات متحده از نیمه دوم دهه ۱۹۶۰ به تدریج توسعه و تحكیم بیشتری یافت، اما اتحاد عملی شاه با ایالات متحده نتیجه‌ی رویدادهای سال ۱۳۵۱ ـ ۱۳۵۶ بود.

رشد سرسا‌م‌آور درآمدهای نفتی و میل روز افزون شاه به خرید تسلیحات نظامی از امریكا، از دید بسیاری از ایرانیان نشانه‌ی خوش خدمتی كامل شاه به ایالات متحده و از دست رفتن استقلال كشور بود. در نهایت نیز همین احساس عمومی یكی از سرچشمه‌های ژرف بیگانگی و بیزاری مردم از رژیم شاه شد۵ و جامعه غرب زده و رژیم دست نشانده شاه توسط نهضتی اسلامی كه از عمق وجود جامعه برخاسته بود، متلاشی گردید. در واقع بیگانگی و بیزاری ایرانیان از ایالات متحده به این تصور مردم باز می‌گشت كه آن كشور با پشتیبانی نظامی، اقتصادی و سیاسی از رژیم شاه، احساس عزت و استقلال ایران را جریحه‌دار كرده است. ۶

بنابراین شعارهای مرگ بر شاه و مرگ بر امریكا از یك نوع رابطه درونی خبر می‌داد. هنگامی كه مردم شعار مرگ بر امریكا را سر می‌دادند، در بطن ‌آن بر شعار مرگ بر شاه نیز صحه می‌گذاشتند و بالعكس. در واقع در دوران انقلاب و شرایط تاریخی بعد از آن، شعار مرگ بر امریكا پس از شعار الله اكبر به عنوان دومین شعار عمومی مورد حمایت مردم ایران بوده و در مقاطع مختلف نیز مورد استفاده قرار گرفته است. ۷

پیوستگی و رابطه درونی دو شعار «مرگ بر شاه» و «مرگ بر امریكا» را می‌توان در سخنان امام پس از ورود به ایران در بهشت زهرا نیز مشاهده نمود: « ما با آنها در این مخالف هستیم كه آنها به نسل ما خیانت كرد‌ه‌اند، تمام نفت ما را به امریكا داده‌اند ما نفت داریم و آنها برای ما پایگاه درست كردند. یعنی اسلحه‌هایی آورده‌اند اینجا كه ارتش ما نمی‌تواند آنها را استفاده كند. ما ۵۰ سال است كه در اختناق به سر می‌بریم. نه مطبوعات داشتیم نه رادیو نه تلویزیون. این آقا خودش خودش را قبول ندارد ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد فقط امریكا از او پشتیبانی كرده است.» ۸

مدعای این سخن امام را بوضوح می‌توان در جمله معروف شاه به كیم روزولت پس از كودتای ۲۸ مرداد ۳۲ مشاهده نمود: « من تاج و تخت خود را مدیون خدا،‌ملتم و شما (امریكا) می‌دانم.» ۹

بنابراین برای یافتن ریشه‌های روابط خصمانه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریكا از یك سو باید به تاریخ معاصر ایران و رابطه دست‌نشاندگی رژیم پهلوی با امریكایی‌ها اشاره نمود و از سوی دیگر باید به اندیشه‌ها و مبارزات امام خمینی رجوع كرد. كلام و مكتوبات امام در مقاطع مختلف مبارزاتی ایشان نشان می‌دهد كه حیات دوباره اسلام می‌تواند زمینه‌ نفوذ سلطه‌گران و خارجی‌ها در ایران كاهش دهد.

از دیدگاه امام خمینی، كشورهای غربی دارای همگونی‌های كاركردی مشابهی علیه ایران و جهان اسلام بوده‌اند؛ اما از آنجا كه نفوذ سیاسی امریكا فراگیرتر از سایر واحدهای استعمارگر بود، امام نیز لبه تیز حملات خود را از خرداد ۱۳۴۲به بعد متوجه امریكا نمود. بدین ترتیب امام خمینی با مورد نكوهش قرار دادن نقش مداخله گرایانه امریكا، مبارزه با شاه را امری تاكتیكی برای خلع ید قدرت و نفوذ امریكا و سایر واحدهای خارجی قرار داد. به همین دلیل، امریكا به عنوان «شیطان بزرگ» مورد استناد قرار گرفت. این واژه به معنای آن بود كه ایالات متحده و غرب به منزله عنصر اغواگر برای جوامع اسلامی نقش آفرینی می‌كنند.

شكست امریكا در ویتنام، ظهور برخی از دولتهای ضد امپریالیستی و تجربه كاپیتولاسیون در ایران برای نهضت امام خمینی بسیار تعیین كننده بود و منجر به تقویت بلاواسطه نهضت اسلامی در ایران گردید. به عبارت دیگر، در دهه ۱۳۴۰ هیچ واقعه‌ای به اندازه مبارزه مستقیم امام علیه كاپیتولاسیون و توسعه نقش اسرائیل با اهمیت تلقی نمی‌شود. زیرا امام در مورد ماهیت این كشورها و روابط آنها با ایران معتقد بودند كه «ماچون ملت ضعیفی هستیم و دلار نداریم، باید زیر چكمه امریكا برویم. امریكا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریكا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر، لیكن امروز سر و كار ما با امریكاست.» ۱۰

با توجه به نگرش امام نسبت به امریكا و همچنین به دلیل آنكه از قانون كاپیتولاسیون، امریكایی‌ها منتفع می‌گردیدند؛ از این رو امام نسبت به زمامداران ایالات متحده كاملاً بدبین بود و ‌آنان را به عنوان «خصم قرآن» مورد خطاب قرار می‌داد. ۱۱

امام خمینی كه به كارگیری خدعه، نیرنگ، دروغ و استفاده از هر وسیله ممكن برای دستیابی به اهدف را مشخصه حكومت‌های شیطانی می‌دانست و حكومت‌های شیطانی، دیكتاتوری و ستمگری را مردود می‌پنداشت؛ ۱۲ با شیطانی خواندن سیاست‌های ابرقدرت‌ها، رفتار آنها را در جهت استیلا و تهاجم به كشورهای ضعیف‌تر تفسیر می‌نمود. امام خمینی معتقد بود كه «این ابرقدرتهاكه ما اسمش را ابرقدرت می‌گذاریم، تمام قدرتشان را روی هم می‌گذارند و صرف آمال حیوانی و شیطانی می‌كنند، و تمام مقصد این جنایتكاران دستیابی به قدرت برای كوبیدن هر كس كه در مقابلشان است، می‌باشد و البته به آن هم درست نمی‌رسند. ۱۳

شعیب بهمن

منابع:

۱. روح‌الله رمضانی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه : علیرضا طیب، تهران، نشر نی، ۱۳۸۳، ص ۵۸.

۲. علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، سمت ، ۱۳۸۳، ص ۳۶۷.

۳. ویلیام شوكراس‌، آخرین سفر شاه، ترجمه، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر البرز، ۱۳۶۹، ص ۸۰.

۴. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران، تهران، سمت، ۱۳۸۳، ص ۲۸۳ـ‌۲۹۴.

۵. پیشین، روح‌الله رمضانی، ص ۵۸.

۶. همان، ص ۷۶.

۷. Richard Cottam, "Inside Revolutionary Iran" The Middle East Journal, No ۲, SpringT p.۱۷۲,۱۹۸۹.

۸. روزنامه اطلاعات، ۱۲/۱۱/۵۷.

۹. پیشین، ویلیام شوكراس، ص ۳۴۲.

۱۰. منوچهر محمدی، انقلاب اسلامی زمینه‌ها و پیامدها، قم، دفتر نشر و پخش معارف، جاپ اول، ۱۳۸۰، ص ۱۱۶.

۱۱. باقر عاقلی، روز شمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، نشر گفتار،۱۳۷۲، ج ۲، ص ۴۷۶.

۱۲. وصیت نامه سیاسی ـ‌ الهی امام خمینی، تهران، ‌مؤسسه چاپ و نشر عروج، ۱۳۷۹، ص ۲۸.

۱۳. در جستجوی راه از كلام امام، دفتر چهاردهم، فرهنگ و تعلیم و تربیت،‌تهران، امیركبیر، ۱۳۶۴، صص ۶۲ ـ‌۵۹.

۱۴. زبینگو برژینسكی، اسرار سقوط شاه و گروگانگیری، ترجمه، حمید احمدی، تهران، انتشارات جامی، ۱۳۶۲، صص ۲ـ ۳۳.

۱۵. صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۹، ج ۱۳، ص ۸۴.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید