پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

۲۹ بهمن ۱۳۵۷ حزب جمهوری اسلامی تاسیس شد


۲۹ بهمن ۱۳۵۷ حزب جمهوری اسلامی تاسیس شد

روز یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ حزب جمهوری اسلامی توسط گروهی از روحانیون انقلابی تهران تاسیس شد روزنامه اطلاعات در شماره روز ۳۰ بهمن ۵۷, در گزارشی ذیل تیتر «حزب جمهوریخواه اسلامی ایران تشکیل شد», در این باره نوشت «گروهی از روحانیون سر شناس تهران که به هنگام تشکیل جامعه روحانیت مترقی تهران اساس و بنیاد این جامعه را پی ریزی کردند و در ایجاد کمیته استقبال از امام خمینی و ستاد موقت انقلاب نقش ویژه داشتند, دیروز تشکیل حزب جمهوریخواه اسلامی را اعلام کردند »

روز یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ حزب جمهوری اسلامی توسط گروهی از روحانیون انقلابی تهران تاسیس شد. روزنامه اطلاعات در شماره روز ۳۰ بهمن ۵۷، در گزارشی ذیل تیتر «حزب جمهوریخواه اسلامی ایران تشکیل شد»، در این‌باره نوشت: «گروهی از روحانیون سر‌شناس تهران که به هنگام تشکیل جامعه روحانیت مترقی تهران اساس و بنیاد این جامعه را پی‌ریزی کردند و در ایجاد کمیته استقبال از امام خمینی و ستاد موقت انقلاب نقش ویژه داشتند، دیروز تشکیل حزب جمهوریخواه اسلامی را اعلام کردند.»

روزنامه اطلاعات سپس متن کامل بیانیه اعلام موجودیت حزب تازه تاسیس را که به امضای محمدجواد باهنر، سیدمحمد حسینی بهشتی، سیدعلی خامنه‌ای، سیدعبدالکریم موسوی و اکبر‌هاشمی رفسنجانی رسیده بود، به چاپ رساند. متن کامل این بیانیه بدین شرح است:

«اکنون انقلاب بزرگ اسلامی ایران که شرق و غرب، ناباورانه بدان می‌نگریست، در میان آتش و خون به نخستین پیروزی خود رسیده است. جمهوری اسلامی- این رویای شوق‌انگیز و دلنشین ملت که در عین حال برای دشمنان وی خوابی آشفته و دلهره‌انگیز بود- در آستانه تحقق است. زنجیرهای گران استبداد که در طول روزگاران دراز بر دست و پای این ملت پیچیده شده بود یکی پس از دیگری می‌گسلد و جهاد انقلابی خلق مسلمان که هیچگاه از سوی دشمنانش جدی گرفته نمی‌شد در برابر دیدگان حیرت‌زده همه ناظران، لحظه به لحظه بارور‌تر می‌شود. سخت‌کوشی‌ها و فداکاری‌ها، همبستگی‌ها و فرمان‌پذیری‌ها، رهبری پیامبرگونه و رهروی مؤمنانه، معجزه خود را که‌‌ همان خاصیت «انسان مسلمان بودن» است، نشان می‌دهد. ما اکنون در برابر دستاوردی وصف‌ناپذیر قرار داریم. مهم‌ترین و فوری‌ترین مساله آن است که آن را چگونه پاسداری کنیم؟...

گام‌های نخستین را برداشته‌ایم، حصار بزرگ را شکسته‌ایم، اکنون نوبت آن فرا رسیده است که دومین و دشوار‌ترین بخش مبارزه خود را آغاز کنیم: مبارزه با ضدانقلاب، مبارزه با توطئه‌ها، حراست از پایگاه‌های گشوده شده و گشودن پایگاه‌های فتح‌نشده، زنده نگاه‌ داشتن امید و اطمینان در مردمی که پس از دورانی طولانی، طعم پیروزی را می‌چشند، تداوم بخشیدن به حرکت، حرکت به سوی جامعه توحیدی، جامعه‌ای آباد و آزاد که در آن، خودکامگی و ستم، تبعیض و استضعاف و استعبداد نیست، و انسان به درستی و فقط «بنده خدا» است.

در صد سال اخیر، ملت مسلمان ایران قهرمانی‌هایی داشته است و پیروزی‌هایی، همه در پرتو روح انقلابی اسلام... و نیز شکست‌ها و ناکامی‌هایی، و همه بر اثر غفلت‌ها و آسان‌گیری‌ها. این تجربه‌ای است که ما باید از آن درس بیاموزیم. ره‌آورد انقلاب کنونی ما، این پیروزی بزرگ، در معرض تهدید‌‌ همان خطرهایی است که در گذشته محصول کوشش‌ها، فداکاری‌ها، خون‌ها و خشم‌های ما را به غارت برده است.

جنبش و پیروزی کنونی ایران پدیده‌ای کم‌نظیر و کم‌سابقه است، آن را با هیچ یک از مبارزات گذشته این ملت نمی‌توان مقایسه کرد، واقعه عظیمی است که در قالب تحلیل‌های فلسفی و سیاسی رایج پیش ساخته نمی‌گنجد. در این همه جای تردید نیست. لیکن به همین نسبت، به هدر رفتن دستاوردهای آن نیز خسارت‌آمیز‌تر و کمرشکن‌تر خواهد بود. این دغدغه باید ما را به کار و تلاشی پیگیر و سکون‌ناپذیر دعوت کند و از هر آسایش غفلت‌آمیزی مانع گردد. سرنوشت ما، سرنوشت همه ملت‌های مستضعف این منطقه از جهان را رقم خواهد زد. ما اکنون در برابر همه این ملت‌ها ملتزم و مکلفیم. اگر ضد انقلاب بتواند دستاوردی را که با تلاش و جهادی توان‌فرسا بدست آورده‌ایم ضایع کند و اگر توطئه‌ها بتوانند پایگاه‌های گشوده شده را از دست ملت بازستانند، تنها ما نیستیم که در آتش غفلت و شکست خود خواهیم سوخت. تجربه جنبش‌های صد سال اخیر ایران باید همه را قانع کرده باشد که ما همواره ضربه بزرگ را از سوی فقدان یک تشکیلات نیرومند و همه‌گیر خورده‌ایم. در نهضت مشروطیت - که می‌توانست لحظه مناسبی باشد برای ولادت جدید ملت ایران- و نیز در جنبش مسلحانه جنگل که یکی از اصیل‌ترین حرکت‌های انقلابی-نظامی تاریخی اخیر ماست، همین نقیصه بزرگ بود که به نیروهای ضدانقلاب و توطئه‌گر، و جریان‌های وابسته و غیر اصیل، امکان رخنه کردن و منهدم ساختن انقلاب را داد و دستاوردهای ارزشمند آن را به نابودی کشانید. نیروهای استبدادی و استعماری و نیز همه عناصری که به هر تقدیر همچون سرانگشت پلیدی در خدمت آن نیرو‌ها قرار گرفته‌اند، همواره از همین نقطه ضعف بهره برده و ضربات خود را فرود آورده‌اند. ایجاد تشکیلاتی نیرومند و سامان دادن به نیروهای فعال و ایجاد انسجام و انضباطی آهنین است که می‌تواند حرکت انقلابی ملت را به درستی تداوم بخشد و جنبش را از خطر انهدام و دستاوردهای آن را از خطر غارت دشمن مصون بدارد. روزی که گردونه همیشه پوینده مبارزه ملت در خط یک تشکیلات و سازماندهی درست و استوار بیفتد، دیگر اطمینان باید داشت که جرثومه‌های ضد انقلاب نمی‌توانند به آن نزدیک شوند و آن را تهدید کنند.

ما این واقعیت انکارناپذیر را مدت‌هاست با همه وجود لمس می‌کنیم. سامان دادن به نیروهای پراکنده جنبش را فریضه‌ای بزرگ و اسلامی می‌دانیم. اگر در طول چند سال گذشته، رخدادهای لحظه به لحظه و مسوولیت‌های فوری و فوتی، امکان یک اقدام گسترده را در این زمینه به ما نداده است، امروز ما هیچ مسوولیت و تکلیفی را برای خود از این فوری‌تر و فوتی‌تر نمی‌دانیم. مانند همه ناظران منصف، معتقدیم که مردم مسلمان در این انقلاب نیز مانند انقلاب‌های گذشته، نیروی اصلی و عمده انقلاب ایرانند، و باور اسلامی و احساس تکلیف الهی، عمده‌ترین و اصلی‌ترین انگیزه آن... با این تشخیص و این تحلیل، تاسیس «حزب جمهوری اسلامی» را در جهت هدف‌های اعلام شده از سوی رهبر جنبش، امام خمینی، اعلام می‌کنیم و همه کسانی را که در این باور و این انگیزه و این هدف‌ها با ما شریک‌اند، به همکاری فرا می‌خوانیم.»

امام خمینی: اگر شاه را ندادند، غیاباً محاکمه می‌کنیم

امام خمینی در روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ در ملاقات با دانشگاهیان، پیرامون همبستگی و وحدت کلمه سخن گفت و تأکید کرد رمز پیروزی انقلاب ما وحدت کلمه است. رهبر انقلاب گفت: «این وحدت کلمه را خدا ایجاد کرد. من نمی‌توانم تصور کنم که یک بشر بتواند یک ملت سی و چند میلیونی را در مدت کوتاهی اینطور همزبان و هم‌قلب بکند. من هم از اول چون این معنا را احساس کرده بودم امیدوار شده بودم نهضتی که ملت به خواست خدا وحدت پیدا کرده است پیروز خواهد شد.»

امام در این دیدار در مورد خاندان پهلوی گفت: «این‌ها از مغول بد‌تر کردند، برای اینکه مغول دیگر به فرهنگ ما کار نداشت. مغول آمد چپاول کرد و رفت. این‌ها پنجاه سال حکومت جابرانه کردند و همه چیزمان را از دست دادیم. خزانه ما تهی شد. جواهرات ما را یک مقدار رضاخان برد و یک مقدار این پسر.»

وی افزود: «اموال این ملت را برداشتند بردند خارج و ویلا‌ها درست کردند. در بانک‌ها خصوصاً در بانک‌های سوئیس آن‌ها از اموال ملت زیاد دارند. ما انشاءالله در آتیه نزدیکی در این امر بررسی خواهیم کرد. خود او را می‌خواهیم، اگر تحویل ندادند محاکمه غیابی می‌کنیم و اموالی که اینجا دارد مصادره می‌کنیم. اموالی را هم که در بانک‌های خارجی دارد توقیف می‌کنیم. در هر صورت، آنچه تا حالا شده است با وحدت کلمه شده است و الان ما وارث مملکتی هستیم که نه فرهنگ مستقل و مترقی دارد، نه ارتش مستقل و نه کشاورزی، همه چیز در این مملکت تقریباً بهم ریخته است. از حالا به بعد وقت ساختن این خرابه است...»

منبع‌: تاریخ ایرانی



همچنین مشاهده کنید