زنی در اوج قدرت

▪ عروس بیستم، زندگی پرماجرای مهرالنسا ملکه ایرانی هندوستان
▪ نویسنده؛ ایندو ساندارسان
▪ مترجم؛ امیرحسین اکبری شالچی
▪ چاپ اول؛ ۱۳۸۷
▪ شمارگان؛ ۱۱۰۰ نسخه
▪ ناشر؛ نشر روزگار
بیژن …

عروس بیستم، زندگی پرماجرای مهرالنسا ملکه ایرانی هندوستان

نویسنده؛ ایندو ساندارسان

مترجم؛ امیرحسین اکبری شالچی

چاپ اول؛ ۱۳۸۷

شمارگان؛ ۱۱۰۰ نسخه

ناشر؛ نشر روزگار

بیژن تلیانی ;مغولان بزرگ هندوستان از بزرگ ترین خادمان و حامیان زبان و ادب فارسی در طول تاریخ بوده اند. رمان «عروس بیستم» ما را به روزگار اکبرشاه، پادشاه مقتدر و آزاد اندیش هندوستان می برد. رمانی که در دست دارید، داستانی است که بر پایه هایی راستین استوار است. مهرالنسا سی و چهارساله بود که با جهانگیر پادشاه هند زناشویی کرد. وی پانزده سال پس از آن به نام جهانگیر همه کشور را می گرداند.

رهسپاران اروپایی سده هفدهم که به دربار پادشاه هند گام نهاده اند در گزارش هایشان به مهرالنسا پرداخته اند، چون او در همان هنگام در اوج قدرت بوده است. هیچ کدام از آن مردها نتوانسته اند به راستی چهره او را ببینند. نوشته های کارگزاران کمپانی انگلیسی و هلندی هند شرقی تا اندازه یی درست، تا اندازه یی افسانه آمیز و غیرواقعی است. همه آنها اشاره هایی دارند به زایش او، پیوندهای مهرآمیزش با سلیم پیش از تاجگذاری وی، و نیز بدگمانی وی در زمینه کشته شدن شوهرش به دست پادشاه. بیشتر تاریخ پژوهان روزگار ما این مساله را نمی پذیرند. اما همه تاریخ نویسان در یک نکته با هم هماهنگند. جهانگیر دیگر هرگز زن نگرفت؛ مهرالنسا زن بیستم و واپسین زن او بود و تا مرگش در سال ۱۶۲۷ مهم ترین کس در زندگی جهانگیر بوده است. سودای مهرالنسا خود جستاری برای تاریخ، ترانه ها و داستان های هندی شده است. این داستان پندارآمیز درباره زندگی وی پیش از زناشویی اش با جهانگیر است که البته ریشه در تاریخ دارد.

شورش سلیم در برابر اکبرشاه، سرکشی خسرو در برابر وی، کیفری که مردان خسرو پس از گریز او به سوی لاهور می بینند، تهدید شاه ازبک ها و شاهنشاه ایران در مرزهای شمال باختری هند، چند جنگ در دکن حتی نامزدی برادرزاده مهرالنسا با شاهزاده خرم همه و همه بی استثنا ریشه در واقعیت های تاریخی دارند. گریز علیقلی از سپاه شاهزاده سلیم در آگره پس از بلوای گنجینه شاهی، پشتیبانی او از خسرو، کشته شدن قطب الدین کوکه به دست او، نیز از وقایعی هستند که نمی توان در آنها شک کرد.

این دختر خانواده غیاث بیگ، لگام همه مردها و تاریخ هندوستان را در دست داشته است. مهرالنسا که آیندگانش او را با نام «نور جهان» می شناختند از زمان زناشویی با جهانگیر تا روز مرگش در سال ۱۶۲۷ در اوج قدرت بود.