چشم در چشم

می دانم, شما در حال حاضر خارج از ایران هستید و پول «رومینگ» شما زیاد می شود ولی در فوتبال ایران اتفاقی رخ داده است که باید نظر شما را هم جویا شویم می بخشید اگر شماره تلفن دیگری دارید با آن شماره تماس می گیرم

می دانم، شما در حال حاضر خارج از ایران هستید و پول «رومینگ» شما زیاد می شود ولی در فوتبال ایران اتفاقی رخ داده است که باید نظر شما را هم جویا شویم؛ می بخشید اگر شماره تلفن دیگری دارید با آن شماره تماس می گیرم. پیامک کوتاهی از شماره ۵۰۰۵ شرکت مخابرات رسیده بود که پول «رومینگ» شما ۱۲۹ هزار تومان شده اگر اقدام نکنید تلفن تان قطع می شود، کمی به فکر افتادم که بعد از سه سال و اندی تلفن زدن و به موقع قبض ها را پرداخت کردن هنوز هم اعتباری برای من به اندازه ۱۲۹ هزار تومان فراهم نیامده است؟

لطفاً با یکی از شماره های دولتی تماس بگیرید، پرواز داشتم از فرودگاه ازمیر به فرانکفورت، خب پدر بیامرز همین شماره دولتی را در پیامکت درج می کردی، تو که نوشته یی «رومینگ» پس یعنی من در ایران نیستم، حالا که اعتبار نیست اقلاً کار مرا راحت کن که من تکلیف خودم را بدانم که چه کار کنم تا ارتباطم با ایران، حالا در حد احوالپرسی یا اتفاقات خوشایند و ناخوشایند قطع نشود. علی دایی با امیر قلعه نویی یا برعکس، زیاد فرقی نمی کند؛ دعوایشان شده است...

قلعه نویی بعد از برد ۲ بر صفر از ابومسلم گفته است بازیکن های ما ۱۲ کیلومتر دویده اند و علی دایی هم گفته؛ می خواستند در مقابل پگاه هم بدوند، و امیر هم بدش آمده و می گوید که افکار مشکوکی پشت سر تیم ملی است. روزنامه نگار سریع حرف می زد و منقطع تا خرج من زیاد نشود، آن طوری که خبرنگار توضیح می داد و سوال می کرد، من نمی توانستم جواب بدهم؛ دوتا بازیکن سابق تیم های پرسپولیس و استقلال، دو تیم صد درصد مردمی، عضو تیم ملی ایران، مربیان لیگ برتر و تیم ملی با هم دعوایشان شده و به هم بد و بیراه می گویند.

سالی دو سه بار اتفاق می افتد که از بالای ابرها برای اعتماد مطلب می نویسم؛ از پنجره کوچک هواپیما خطوط هندسی نامعینی به چشم می آیند که زمین های کشاورزی را از هم جدا می کنند. به خاطر می آورم نیم قرن پیش در کشور ما سر آبیاری این زمین ها دهقان ها دعوایشان می شد که اکثراً عواقب وخیمی به همراه داشت، پارسال که تعطیلات را با خانواده در «اشکور» گذراندم متوجه شدم که فرهنگ آب رسانی تغییر کرده و دهقان ها یاد گرفته اند که حتی در خشکسالی و کم آبی هم حرمت یکدیگر را نگه داشته، سعی خود را بر ساماندهی هر چه بهتر تقسیم آب گماشته تا زمین و درخت تا آنجایی که میسر است از این نعمت خدا بهره مند شوند، آبیاری هم فرهنگ خودش را دارد. وقتی هواپیما از روی شهرها رد می شود مشخص ترین خطوط هندسی معین و معلوم خطوطی هستند که زمین های مستطیل شکل فوتبال را از ساختمان های اطراف جدا می کنند.

از این بالا خط کشی و دروازه ها رویت می شوند و آدم ها را نمی شود دید. در ارتفاع نه چندان زیاد می توان نقطه های رنگارنگی را رویت کرد که در حقیقت بازیکن ها، مربیان و دیگر اعضای این تشکیلات هستند. عجیب است، ارتباط فوتبالی ها و دهقان ها مثل یک تناسب غیرمستقیم است هر چه دنیای پسامدرن به جلو می رود؛ در عین کم آبی و خشکسالی، فرهنگ دهقان ها در تقسیم آب بالاتر می رود و فوتبال؟ هر چه مدرن تر و گران تر می شود توخالی تر و بی فرهنگ تر به نظر می آید. امیر قلعه نویی و علی دایی بر سر فوتبال با هم دعوایشان شده است، سوال من از علی دایی این است که شما به عنوان سرمربی تیم ملی ایران نمی توانستید به امیر قلعه نویی زنگ بزنید و او را دعوت کنید به یک ناهار و حرف هایتان را مثل دو تا مرد با هم بزنید؟ باید حتماً مردانی که الگوی جامعه فوتبال کشور هستند معرکه گیرهای این میدان شوند؟

فیزیکدان های ایرانی، دکترها، هنرمندان و همه متخصصان این کشور در سطح جهان از بااستعدادترین ها محسوب می شوند و هر جا که باشند مهم ترین مسوولیت ها به عهده آنان واگذار می شود. فقط این مربیان فوتبال هستند که باید خوار و ذلیل مدیران باشگاه ها، رسانه ها، دلال ها و اسپانسرها باشند؟ کسوت مربیگری برای شماها چقدر ارزش دارد؟

روزی که من با تیم هما قهرمان کشور شدم و مربی تیم ملی ایران در جمع اگر بودیم ساک آقا فکری را من دست گرفتم و برای احترام به کسوتش یک قدم عقب تر از او راه می رفتم.آقای دایی، آقای قلعه نویی، از آن زمان که فوتبال را تازه شروع کردید تا به حال چه تغییراتی به وجود آمده است؟ تقریباً هیچ، فوتبال تلفن همراه نیست که هر روز مدل و شکل و قیافه اش تغییر کند و اعتباری هم برای انسان فراهم نیاورد. ببینید آقای دایی، آقای قلعه نویی اگر در اروپا بود پولی را که برای یک سال کار به شماها می دهند،می شد با لوبیاچیتی مقایسه اش کرد ولی خواهشاً کمی چشمان تان را باز کنید و ببینید استاندارد حقوق در کشور ما چقدر است، اعتبار که دیگر جای خود، در فوتبال هر چه بوده است در حد امکان و توانایی به پای شما دو نفر ریخته اند؛ من مربی کوچک یک تیم کوچک، هر جای ایران که می روم بااحترام و خوشرویی مردم روبه رو می شوم شماها که جای خود دارید.

برای ۱۲۹ هزار تومان، این سر دنیا، اگر با یک شماره دولتی تماس نگیرم تلفنم قطع می شود حالا، در عوض این همه اعتبار و ارزش که دولت و ملت برای شما قائل شده اند با هم دعوا می کنید؛ شماها که زمان جاهل های کلاه مخملی تربیت نشدید پس چرا ادای آنها را درمی آورید؟ آقای دایی، آقای قلعه نویی، بوندس لیگای یک در سال ۱۹۶۵ به وجود آمد ولی فوتبال حساب و کتاب دار آلمان، در سال ۱۹۵۷ یعنی ۸ سال قبل از به وجود آمدن لیگ حرفه یی اش کانون مربیانش را تاسیس کرد؛ کانون مربیان یعنی فرهنگ فوتبال حرفه یی، این دعواها جایش آنجا است. بیایید با هم قدم برداریم تا به مربی ایرانی شخصیت واقعی اش را بازگردانیم.

آقای دایی، آقای قلعه نویی اصلاً همه امتیازهای دنیا مال شما، همه بردهای دنیا هم مال شما ولی آیا این موقعیت اجتماعی است که مربی ایرانی برای خودش ساخته است؟ آقای دایی متوجه نیستید که می خواهند شما را از سر تیم ملی بردارند و کسی را جایگزین کنند که انگشت کوچک شما هم نیست؟ آقای قلعه نویی، متوجه نیستید که هم شما و هم مدیرتان فتح الله زاده در تیررس آنهایی قرار گرفته اید که برای به هم ریختن استقلال نشانه رفته اند؟ امیرجان، برادر کوچک من، برای شخصیت بخشیدن به مربی ایرانی به علی زنگ بزن، دعوتش کن به ناهار، احتیاجی هم نیست که از یکدیگر معذرت بخواهید حتی اگر خواستید باز هم سر میز ناهار با هم دعوا کنید ولی چشم تو چشم مثل مردها و نه مثل جاهل ها، در غیر این صورت منتظرتان هستند؛ به میهمانی کفتارها خوش آمدید،

بهمن فروتن