چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

دلایل علمی برای احکام فقهی


دلایل علمی برای احکام فقهی

نگاهی عقلانی به احکام اجتماعی قرآن کریم

هدف از این مقاله بیان برخی از احکام است که در شرع و قانون گنجانده شده و دلیل نقلی این احکام صراحتاً در قرآن و احادیث آمده و به برخی از دلایل عقلی آنها نیز توسط حقوقدانان و فقهای فرهیخته کشورمان اشاره شده است. اما با این حال باز هم سؤالاتی در مورد برخی از احکام وجود دارد که برای پاسخ به آنها به بررسی و مطالعات گسترده و وسیعی نیاز است، سؤالاتی که برخی از حقوقدانان به مانند عوام به آنها دامن می زنند و در واقع برخی از احکام فقه را خدشه دار می پندارند. در حالی که شایسته این است که تمام حقوقدانان و فقهای کشورمان، دست به دست هم دهند و با کمک یکدیگر درراه استقرار احکام قرآن تلاش کنند و با مطالعه و کنکاش در احادیث و توجه دقیق به سلسله راویان آنها به احکام موجود در احادیث نیز بیش از این توجه داشته باشند.

نگارنده بر آن است به عنوان یک عضو کوچک جامعه حقوق به بررسی دلایل عقلی (پزشکی) برخی از احکام فقهی بپردازد.

در مقایسه فقه و علوم دیگر می توان گفت که علوم، خطاپذیرند و احتمال خلاف در علوم حتی یک درصد هم که باشد، خطاپذیری علوم را می رساند، در حالی که حکم خداوند خطاناپذیر است و احتمال یک درصد خلاف هم در آن وجود ندارد، آنچه در احکام می تواند خطاپذیر باشد آنهایی هستند که انسان ها در آن دست برده اند و به نوعی موجبات تحریف برخی از امور را فراهم کرده اند.

مسلماً خداوند هیچ حکمی را بی دلیل انشا نکرده است و تمام آنها دارای حکمت می باشند، برای کسی که به خدا ایمان دارد روشن و واضح است که هرچه خدا حکم کرده است، صحیح و بی نقص است و نسبت به تمام قرون و اعصار صادق است.

این تحقیق به شکل میدانی طراحی شده است و پاسخ سؤالاتی را از برخی پزشکان متخصص، مشاوران خانواده و روانشناسان برای یافتن دلایل علمی و پزشکی برخی از احکام فقهی جویا شده ام و در نهایت به بیان نتیجه پرداخته ام.

۱) آیا احساسات و عواطف و روحیات زن و مرد با هم تفاوتی دارند، در کدام یک توان و غریزه مدیریت بیشتر است

تفاوت در احساسات، روحیات و عواطف زن و مرد امری طبیعی است و به ذات آنها برمی گردد. همانطور که به صورت تجربی نیز می توان مشاهده کرد که معمولاً مردها دارای احساسات خشن و عاطفه کمتر درمقایسه به زنان هستند و برعکس زنان روحی لطیف تر دارند و سرشار از احساسات و عاطفه هستند و به قول یکی از بزرگان: احساسات زنان را نمی توان به رشته تحریر درآورد.

یک سری هورمون ها در زنان ترشح می شوند که در مردان یا وجود ندارند و یا بسیار کم هستند (مثل وجود هورمون اُکسی توسین در زنان که در مردان وجود ندارد) که اینها در تعاملات اجتماعی زنان تأثیرگذارند و روحیه و احساسات آنها را لطیف و آرام تر می کنند. از لحاظ آزمایش های پزشکی هموگلوبین خون خانم ها دو عدد کمتر از آقایان است که خود این نیز می تواند مؤثر باشد.

عادات ماهانه نیز در روحیات آنها تأثیرات شدیدی دارد و در بیشتر تصمیم گیری های آنها خلل ایجاد می کند. با توجه به دلایل و مستندات فوق می توان پی برد که توان و غریزه ریاست در مردان بیشتر است و این یک خصیصه ذاتی است که خداوند در وجود مردان نهاده است و البته ناگفته نماند که اگر آرامشی که زن به مرد می بخشد، حاکم نباشد توان تصمیم گیری مرد کاهش می یابد مضافاً اینکه با اشکالات زیادی همراه خواهد بود.

توان و غریزه مدیریت مردان با وجود زنان است که پررنگ جلوه می کند و بارز می شود چون زنان نکته سنج و ریزبین هستند برای اداره امور جزئی که نیاز به دقت و ظرافت بیشتری دارند، از توان و صلاحیت بالایی برخوردارند ولی در مدیریت های کلان که نیاز به سیاست، تدبیر، دوراندیشی، قدرت و جذبه و.‎/‎/ است معمولاً مردان دارای توان بیشتری هستند.

نهایتاً این دو جنس در اداره امور جامعه در تعامل مناسب با یکدیگرند که می توانند اجتماع را به خوبی هدایت و رهبری کنند.

۲) آیا نگاه داشتن «عده» عقلانی و منطقی است امروزه با پیشرفت علم پزشکی آیا باز هم عده ضرورتی دارد

تحقیقات پزشکان نشان داده است برای جلوگیری از اختلاط نسل ها و تشخیص اینکه جنین حاصل متعلق به کیست، گذشت زمان لازم است.

حتی با پیشرفت علم پزشکی نیز نگاه داشتن عده ضروری می باشد، به این خاطر که

▪ اولاً: علوم خطاپذیرند و خیلی از مواقع در آزمایشات و.‎/‎/ تشخیص اشتباه و خلاف واقع مشاهده شده است،

▪ در ثانی: برخی از بیماری ها وجود دارند که حتی علم پزشکی نیز برای تشخیص آنها نیاز به گذشت زمان دارد (مثلاً برخی بیماری ها مانند ایدز و.‎/‎/ بعد از حداقل سه ماه در خون بیمار مبتلا خود را نشان می دهند.) پس در این موارد چون احتیاط، شرط عقل است، باید احتیاط کرد و پس از گذشت مدتی زن، حق ازدواج دوباره داشته باشد تا از انتقال برخی بیماری ها جلوگیری شود. پس عاقلانه و منطقی است که برای تمییز نسل ها و جلوگیری از انتقال امراض و میکروب ها به بدن افراد دیگر، زن مدتی را به عنوان عده نگاه دارد.

ممکن است با پیشرفت علم پزشکی بتوان برخی از مسائل را حل نمود ولی صرفاً تغییرات جسمی زن در زمان عده موردنظر احکام نبوده اند زیرا مشکلات روحی و روانی که دامنگیر زن می شوند برای درمان و برگشت به حالت متعادل اولیه نیاز به فرآیند کارگشای زمان دارند.

مورد دیگری که می توان اشاره کرد احتمال تمایل زن و شوهر به اعاده رابطه زوجیت است، که برای این احتمال نیز عاقلانه این است که مدتی در نظر گرفته شود.

از آنجا که هدف اصلی از تشکیل خانواده و ایجاد قوانین مربوط به آن تشیید و استحکام هرچه بیشتر بنیان خانواده است و نه جدایی و طلاق، و به عبارتی پیوستن و اتحاد، نه گسستن و تزلزل؛ برای متحقق شدن این هدف تا جایی که امکان دارد باید رابطه زوجیت را قوام بخشید و از جدایی ها دوری جست. با تمام این تلاش ها اگر در نهایت طلاقی رخ داد، به خاطر اهمیت سازمان حقوقی خانواده بهتر است فرصتی داده شود تا زن و مرد خود را پیدا کنند و شاید امیدی به بازگشت به کانون گرم خانواده باشد. به جرأت می توان گفت که فرآیند زمان، پدیده ای است که در اکثر اوقات راهگشاست.

۳) میزان کنترل غرایز مردان بیشتر است یا زنان

مردان در کنترل غریزه خود ضعیف تر از زنان هستند. قدرت و توانایی کنترل غریزه در زنان (بخصوص در جوامع اسلامی) بسیار بیشتر از مردان است و این خصیصه به حیای ذاتی که در وجود زنان است و نیز آموزه ها و تربیت خانوادگی برمی گردد، در واقع می توان گفت که جنس زن ذاتاً حجب و حیایی دارد که در مردان به آن شدت وجود ندارد و این یکی از ارزش های درونی است که خداوند برای زنان قرار داده است و باید از آن به نحو احسن بهره گیرند.

و همانطور که به صورت تجربی و عینی مشاهده می شود به راحتی می توان پی برد که کدامیک بیشتر می توانند این غریزه را سرکوب کنند، مثال بارز این مشاهدات زنانی هستند که پس از فوت و یا طلاق همسرانشان ازدواج نکرده اند و بعضاً حتی فکر آن را هم به ذهن خود راه نداده اند در صورتی که کمتر مردی را می توان با این نقطه تحمل بالا در برخورد با غریزه جنسی مثال زد که این خود نشانگر میزان مقابله با این غریزه است.

البته به این نکته نیز باید توجه داشت که این خصیصه توسط خداوند بزرگ در وجود آدمی نهاده شده است و مطابق با آنها خداوند احکامی را نیز وضع کرده است تا عدالت حاکم شود، بنابراین ما در مقامی نیستیم که بتوانیم در مقابل میزان این غریزه، حسن و قبح تعیین کنیم و بگوییم مثلاً این خصیصه مردان که زودبرانگیخته می شوند بد است و یا اینکه زن ها دیرتر برانگیخته می شوند خوب است. خداوند خصیصه هایی را در وجود آدمی قرار داده و بعضاً محدودیت هایی را هم برای آنها ایجاد کرده است تا موجب سوء استفاده برخی افراد نشود.

۴) اگر حق داشتن چند همسر متقابلاً برای زنان هم ایجاد شود چه مشکلاتی در بر خواهد داشت

چون تعیین کننده نسب و نسل پدر(مرد) می باشد، اگر یک زن در آن واحد چند شوهر برای خود اختیار کند اختلاط نسل به وجود می آید و تشخیص این که فرزند حاصل از آن کیست مشکل می شودحتی علم پزشکی نیز به طور صددرصد نمی تواند تعیین کننده باشد.

نکته دیگر این که زن توانایی و قدرت تمکین خاص و عام از چند مرد را به هیچ وجه نخواهد داشت به عبارت دیگر توان تمکین در مقابل چند مرد برای زنان مقدر نشده است.

اگر چنین حقی برای زنان ایجاد می شد دیگر عده معنایی نداشت و اجتماع به یک جامعه بیمار مبدل می گشت و از طریق انتقال میکروبها و امراض، مرگ و میر نیز چندین برابر می شد.

برای عوام، پذیرفتن این که مردهاچنین حقی داشته باشند دشوار است، بنابراین به طریق اولی، پذیرفتن چنین حقی برای زنان محال خواهد بود. احساس زنان در مقابل مردان یک حس درونی و روحی است که این احساس را فقط برای یک مرد می توانند ایجاد کنند نه برای چند مرد، به بیان دیگر هیچ گاه یک زن نمی تواند دو مرد را در آن واحد در قلب خود جای دهد و دوست داشته باشد. در بسیاری از موارد مشاهده کرده ایم زن هایی که شوهرشان می میرند و یا طلاق می گیرند، تا مدت مدیدی و یا حتی تا آخر عمرشان ازدواج نمی کنند و هنوز مرد اول در قلب شان حضور دارد پس چگونه می توان توقع داشت که در آن واحد با چندمرد باشند. این به خاطر احساسات و عواطف خاص زنانه است که آنها را از مردان متمایز می کند.

اگر چنین نباشد جنبه حیوانی زندگی انسانها بر جنبه معنوی آن غلبه خواهد کرد و انسانیت و معنویات رنگ و بوی خود را خواهد باخت، فلسفه تشکیل خانواده پوچ و واهی خواهد شد و در واقع خانواده به آن معنایی که وجود دارد، درچنین جامعه ای مفهوم نخواهد داشت و خیلی از مشکلات دیگر که در این مجال نمی گنجد.

احکام قرآن و فقه را نمی توان مورد دخل و تصرف قرار داد و تنها برخوردی که در مورد این احکام می تواند رخ دهد این است که عنصر زمان و شرایط و اوضاع و احوال اجتماع می توانند میزان کاربرد و استفاده از آنها را توسط افراد هر عصر کم و زیاد کنند و به عبارتی حتی در زمانی خاص قانون و حکمی ممکن است از سوی انسانها متروکه شود و در زمانی دیگر دوباره احیا شود (متروکه نه به این معناکه دیگر به هیچ عنوان قابلیت استفاده و کاربرد نداشته باشد، بلکه به این مفهوم که ممکن است حکمی در زمانی خاص کاربرد نداشته باشد و در زمانی دیگر قابلیت و کاربرد پیدا کند) مثل قانون تعدد زوجات که می توان گفت امروزه به سمت قوانین کمتر شایع سوق پیدا می کند و در واقع هرچه می گذرد تمایل افراد به این حق کمرنگتر می شود و چه بسا که همین حق روزی دوباره احیا گردد و گذشت زمان این قانون را به شکلی متمایز و پرکاربرد جلوه دهد. فقها و حقوقدانان کشورمان با تمام تلاش و کوشش خود باید در پی کشف فلسفه و حکمت احکام باشند و از حرکت باز نایستند همان طور که در فلسفه نیز تعبیری از تلاش و کوشش شده است، با این بیان که «کار علم تنها استفاده از آن درعمل نیست، بلکه کنجکاوی بشر را بهتر و شایسته تر از شناسایی سطحی کامیاب می سازد و عالم واقع را آن طور که هست می شناساند و اگر چرایی امور را نفهماند لااقل ما را به چگونگی امور آگاه می سازد» با این تعبیر فلسفی می توان پی برد که تلاش ما در نهایت برای جامعه، حسن و منفعت خواهد داشت، و این که در قرآن نیز از تلاش و مطالعه به عنوان یک امر پسندیده یاد شده است ، نباید آن را به دست فراموشی بسپاریم. امام خمینی(ره) در مورد احکام فقه می فرمایند: «فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.» و ما این رهنمود امام مان را با تمام وجود باید به کار گیریم.‎

هوشنگ پیرمحمدی

کارشناس حقوق



همچنین مشاهده کنید