شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

کدام فرهنگ, کدام اندیشه


کدام فرهنگ, کدام اندیشه

امروز چه بخواهیم چه نخواهیم مبارزه ای فرهنگی با مقاصد سیاسی و در ارتباط گسترده با محافل و مجامع جهانی در ایران شروع شده كه حتی بعضاً نیز بطور مستقیم از خارج هدایت میشود در این شرایط نمیتوان خنثی و بیطرف بود و به این “بی طرفی” خویش هم نازید

كدام فرهنگ؟ كدام اندیشه؟

ساده اندیشی برخی كه هنوز در توهمات سالهای ۵۰ گیر كرده‌اند و در معنای واژه‌هایی چون روشنفكر نیز هنوز نتوانسته‌اند به جمع‌بندی اصولیی دست یابند سبب شده تا ناآگاهانه یا آگاهانه در برابر چنین مبارزهٔ اعلام شدهٔ فرهنگی بحث كهنه و زنگ زدهٔ “ برخورد اندیشه‌ها” و “انتقاد آزاد ” را پیش میكشند و با ردیف كردن واژه‌هایی نظیر “تعصب نداشتن” ، تحمل افكار مخالف حتی اگر دشمن باشد و … اذهان و افكار جامعه را به سوی ناكجا آبادهای فرهنگی سرگرم میكنند و عملاً خود جاده صاف‌كن رسوخ فرهنگی و شبیخونهای هنری دیگران شوند.

برخورد اندیشه در چهارچوب فرهنگ اسلامی و ملی به جای خود درست است، اما اسم هوچیگریها و عربده‌ها و كج‌فهمی‌ها را اندیشه گذاشتن یا اقدامات محافل و افرادی كه وابستگی و ارتباط آنان با لژهای فراماسونری عیان است و مطبوعات و مجلاتی كه به صورت تشكیلاتی و سازماندهی شده فعالیت می‌كنند تحت عنوان “مردم” “دموكراسی” تأیید كردن ویا نشر كردن، كمال ساده اندیشی است اگر آنرا برخورد اندیشه بگذاریم.

امروز چه بخواهیم چه نخواهیم مبارزه‌ای فرهنگی با مقاصد سیاسی و در ارتباط گسترده با محافل و مجامع جهانی در ایران شروع شده كه حتی بعضاً نیز بطور مستقیم از خارج هدایت میشود. در این شرایط نمیتوان خنثی و بیطرف بود و به این “بی‌طرفی” خویش هم نازید!

مطبوعات ایران اسلامی سوپر ماركت نیست كه در آن هرجنس و هر كالایی با هر مارك و نشانه‌ای باید وجود داشته باشد وجههٔ مشترك همهٔ آنها هم سرگرم كنندگی باشد.

امروز مطبوعات و مجلات داخلی باید مواضع و نظر خود را در این مبارزهٔ فرهنگی مشخص كنند و صریحاً اعلام نمایند كه در كدام سو و كدام سنگر می‌خواهند حضور داشته باشند، در سنگر فرهنگ انقلاب؟ یا در سنگر فرهنگ سرمایه‌داری كه تحت عناوینی چون دموكراسی و آزادیخواهی و فراماسونگری حرمت و خواست دین و اعتقادات دینی را لگد مال میكنند؟

امروز حتی مشاهده میشود برخی از دست‌اندركاران سیاست‌های فرهنگی و نشریات خودی و عناصر ساده‌اندیشی كه از ترس متحجرین و مقدس مآب‌ها و وابستگان به سرمایه‌داری داخلی به اینگونه به اصطلاح اندیشه‌ها رو آورده‌اند، ناخودآگاه در حد یك “ واسطه ” و زمینه‌ساز فرهنگ بیگانه سقوط كرده‌اند و در برخی موارد آگاهانه گوی سبقت از دیگران هم ربوده‌اند و خود اشاعه دهندهٔ فرهنگ سرمایه‌داری غرب یعنی سكس و ابتذال و لاابالیگری شده اند.

آیا امید است كه این دسته به این باور برسند كه دیگران سوار بر آنان از پل میگذرند و آنگاه كه خدای ناكرده پیروز شدند به اندازهٔ دستمال مهندس برای آنان ارزش قائل نخواهند شد!

نكته‌ای كه در اینجا به طور گذرا خدمت دست‌اندركاران مطبوعات كشور باید عرض شود اینست كه تبلیغ ایدئولوژی واحد جهانی كه امروز فراماسونرها عهده‌دار تحقق آن در سراسر جهان هستند، از لوازم و مقدمات ضروری آن گشودن باب تساهل و تسامح در فرهنگ جوامع و زدودن آراء و افكار ، غیرت، تعصب مذهبی را از جامعه زدود و راه برای تبلیغ هر ایدئولوژی و فرهنگی در جوامع باز شده است وقتی با این ترفند و به اسم منطق و استدلال قداست اعتقادات دینی فرو پاشید در آن هنگام پایه‌های اساسی تفكر دینی و وحی برداشته شده است، از یاد نبریم در این مملكت غرب‌زده، طرفداران ایدئولوژی جهان وطنی یا جامعهٔ باز از ابتدا و در صدر مشروطیت اولین تلاششان زدودن غیرت دینی بود.

چرا در اعتقادات و فرهنگ دینی برای اندیشه و تفكر حیطه‌ای خاص و محدود باز كرده‌اند؟ چرا دشنام به پیامبر و اولیاء الهی حكم مرگ بر آن صادر شده است؟ با این استدلال كه فربهی و غنای فرهنگ اسلامی برای برخورد با اندیشه‌ها كافی است، چگونه میتوان حكم امام خمینی“ره” در مورد اندیشهٔ سلمان رشدی و كتاب آیات شیطانی را قبول كرد؟

به واقع در این مملكت با سلاح هنر و اندیشه (اگر بتوان آنرا اندیشه نامید) فكر و ذهن جوانان این دیار را به زیر آتش‌های تبلیغاتی خود نگرفته‌اند؟ آیا آنچه امروز در مطبوعات نظیر آدینه و دنیای سخن و … مطرح میشود اندیشه و فرهنگ است؟ یا همدستی برنامه‌ریزی شده و نهان‌كاری سابقه‌دار برای خلع سلاح كردن بقیه‌السیف انقلاب؟

در جایی كه تفكر و فرهنگ انقلابی حقیقی اسلامی به سختی و با ترس و لرز سخن میگوید، داد آزادی اندیشه زدن و بدین بهانه راه را برای عناصر بیگانه باز كردن، یا “ سیاست” است یا “جهالت ستمكارانه”.

علی اکبر محتشمی



همچنین مشاهده کنید