شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

جایگاه «مُد» در روح بی آلایش فوتبال


جایگاه «مُد» در روح بی آلایش فوتبال

با عمیق شدن در اخلاق و رفتارهای فوتبالیست های بزرگ یك دهه اخیر, متوجه علاقه زیاد آنها به خودنمایی می شویم این افراد به طور واضح از چنین اتهامی لذت می برند و ما آنها را در حالی می بینیم كه در اطراف با تبلیغ مد لباس های مختلف, جایگاه یگانه ای میان مردم یافته اند

به نظر می رسد در هیچ دوره ای به مانند اواسط دهه ۹۰ روح پاك و بی آلایش فوتبال دچار تشویش نشده و دامن بازی جوانمردانه لكه دار نگشته است. در آن برهه چنان فضایی حاكم بود كه دیگر حتی مجالی برای فكر كردن راجع به وقایع ترسناك دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ باقی نماند. دلیل بسیار ساده است. اینترنت از سرویس پلیسی آمریكا به جهان بیرون عرضه شد و به مدد آن، حدود ۱۰ سال است كه ریزترین جزییات را در اختیار داریم و البته عجله زیادی برای دانستن بیشتر نكات زندگی شخصی فوتبالیست ها داریم.

با عمیق شدن در اخلاق و رفتارهای فوتبالیست های بزرگ یك دهه اخیر، متوجه علاقه زیاد آنها به خودنمایی می شویم؛ این افراد به طور واضح از چنین اتهامی لذت می برند و ما آنها را در حالی می بینیم كه در اطراف با تبلیغ مد لباس های مختلف، جایگاه یگانه ای میان مردم یافته اند.انتخاب برترین گروه های عرصه مدگرایی، مشكل است، با این حال در نظر نهایی، افرادی كه در ادامه شرح آنها را خواهید خواند، برگزیده شدند. شما در صحت آنها شك نكنید. ما اینچنین كلكسیون خود را معرفی می كنیم:

● ۱۹۹۵؛ چلسی

بله آنها لباسی از چرم بر تن داشتند؛ تلفیقی از اشكال گرافیكی و میوه نارنگی. چلسی بین سال های ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ ، ۲ مهاجم بزرگ بین المللی را در اختیار داشت. این ۲ نفر مارك هیوز و رودگولیت بودند. تیم قبل از حضور فردی بنام آبراموویچ اوضاع خوشی داشت. قبل از پیدا شدن سر و كله مرد روس، چلسی این توان را داشت كه هر جنس بد و نامرغوبی را با بهترین مدل عوض كند.

رودگولیت افسانه ای كسی كه پیش از آن با پیراهن میلان نمایش های فراموش نشدنی را رقم زده بود، برخلاف آنچه گفته می شود چندان به ظاهر صورت خود رسیدگی نمی كرد و فارغ از هر گونه نمایش مد بود. اسپانسر جدید باشگاه یعنی سامسونگ نمی توانست ۵۰ میلیون یورو بپردازد تا فقط نام خود را مقابل چشم علاقه مندان فوتبال ظاهر كند.

● ۱۹۹۶؛ منچستریونایتد

در آن سال بازار خیاط هایی كه آخرین مدل لباس را برای باشگاه های مطرح می دوختند داغ بود و این بار برخلاف تصور، منچستریونایتد هدایت این موج جدید را عهده دار شد. شیاطین سرخ بخت مساعدی نداشتند. آنها غالباً از جین و سایر اقلام پارچه استفاده می كردند. منچستریونایتد قراردادهای كلان تجاری خود را از چشمان ممیزان مالیاتی دور نگه می داشت یا حداقل دستور سرآلكس فرگوسن اینگونه بود.

آنها در یك بازی با نتیجه ۳ بر یك مغلوب ساوتهمپتون شدند. پیروزی قدیسین از سوی شیاطین سرخ آمیزه سختكوشی و هنرمندی تلقی شد اما ساوتهمپتون علاوه بر ۲ موضوع فوق، بازیكنانی داشت كه خارج از عرصه مدگرایی ،بازیكنانی واقعی بودند. پس از این شكست، فرم پیراهن منچستریونایتد تغییر كرد. این یكی از بهترین تصمیمات عمر مربیگری فرگوسن بود. تغییر غیرمحسوس، افسانه های زیادی را پدید آورد. بازیكنان منچستریونایتد تصور می كردند تنها نظر فرگی درست است. تعویض پیراهن، موفقیت می آورد. بچه های شهر صنعتی انگلستان درست فكر می كردند و موضوع پیش پا افتاده ای چون عوض كردن یونیفورم، مانند كرایه یك هواپیما برای رسیدن هرچه سریعتر به مقصد عمل كرد.

● ۱۹۹۷؛ یوونتوس

آنها می گویند اروپایی ها عقاید لیبرالی تندی دارند كه این نتیجه خطی است كه فوتبال ترسیم كرده است. به این معنا كه حضور در سطوح ظاهری مانند قدمی رو به جلو در فاصله ای دور است. طی سال ۱۹۹۷ یوونتوس به مانند سال های قبل تصمیم داشت تغییراتی در تركیب بندی رنگ سیاه و سفید خود ایجاد نماید. سران باشگاه به این منظور ستارگان تیم را كاملاً متقاعد كردند. تاریخ نیز از تصمیم آنها دفاع می كرد.

باشگاه در فصل ۱۸۹۹ (سال تأسیس) با پیراهنی جز رنگ لباس امروزی به میدان می رفت و فقط در سال ۱۹۰۳ طرحی جدید جایگزین آن شد.یووه توسط یك انگلیسی به نام جان ساوج تأسیس شد. او هوادار تیم سنتی ناتس كانتی بود و به همین خاطر رنگ پیراهن این تیم را جایگزین رنگ صورتی اولیه باشگاه كرد. از آن پس تورینی ها همان لقبی را یافتند كه در انگلستان به نیوكاسل اطلاق می شود: كلاغ ها! یووه با پیراهن سفید و مشكی اوج گرفت. آنها در همه جا با لقب سیاه و سفیدها شناخته می شوند و دیگر در كمتر محله ای نام اولیه تیم « كالر روزا» (بنفش ها) به یاد آورده می شود.

● ۱۹۹۸؛ مكزیك، كامپوس

«خورخه كامپوس» سنگربان وقت مكزیك به ۴ دلیل فوق العاده مشهور شد: قامتی كوتاه، دروازه بانی نمونه، توانایی هایش در بازی با توپ، حضور در جایی غیر از دروازه و تنوع طلبی در نوع لباس. شما هرگز نمی توانستید تصور كنید او برای حضور در بازی بعدی از چه لباسی استفاده می كند. كامپوس در جام جهانی ۱۹۹۸ خود را به شكل طاووس درآورده و به جهت رنگ روشن لباسش مورد اعتراض قرار گرفت؛ هر چند مكزیك سقوط كرد اما منطقه كامپوس به عنوان یك نمایش مد عالی باقی ماند.

لباس پوشیدن و تنوع طلبی برای كامپوس یك كار بزرگ و تفریحی مناسب بود. شاید او با عمل خود نوعی اعتراض و حتی توهین به شخص خاصی را مدنظر داشت.هیچ گونه بحث و منازعه ای درباره سازندگان آزتك (مكزیكی ها) وجود ندارد. پیراهن تیم ملی مكزیك مقدس تلقی می شد. «اولیاف» منطقه زندگی خود را به لباس های فاخر اهالی پارك دوپرنس پاریس ترجیح می داد. لباس های كامپوس هرگز مانند قد و قامت او كوچك و جلف نبود!

● ۱۹۹۹؛ باز هم كامپوس

در بازی مكزیك طی مسابقات جام ملت های آمریكای جنوبی مقابل پرو، كامپوس اطراف چشم های خود را به شكل عجیبی با نقش و نگارهای مختلف پوشانده بود. او مُد جدیدی با استانداردهای فوق العاده بالا به راه انداخته بود! چشم بند مخصوصی كه كامپوس به چشم داشت، مانع دید كامل وی برای نواختن صحیح شوت های مستقیم می شد؛ با این حال خودآزاری عجیب وی، بسیار كمتر از نمایش جالب درون دروازه مردم را متحیر می كرد.

در سال ۲۰۰۱ معیارها تغییر یافت؛ بازی های كامپیوتری یوفا و فیفا به بازار عرضه شد اما آن چیزی كه ثابت ماند این نكته بود: محبوبترین شخصیت پلی استیشن، خورخه كامپوس مكزیكی بود. محصولات پرفروش با چهره او پرفروش تر می شد. علاقه كامپوس برای پوشیدن لباس های پرزرق و برق ناشی از نوع دیدگاه مردم محله ای بود كه وی در آنجا به دنیا آمد و رشد كرد. شگفت زده خواهید شد اگر بشنوید روح بزرگ مكزیكی ها، علاقه ای به رقابت برای كسب عنوان سلطان پارچه ها ندارد!

● ۲۰۰۰؛ شفیلد ونزدی

در انگلستان شیوه حضور یك اسپانسر فوتبال تفاوت زیادی با نوع مأنوس آن در آمریكای جنوبی و حتی سایر نقاط اروپا دارد. اینجا از بیلبوردهای تبلیغاتی خبری نیست و باشگاه ها برای پیروزی در عرصه تجارت احتیاج به هوش برتر و انتخاب مناسب دارند. ركوردداران حضور اسپانسرهای مختلف، تیم هایی نظیر برایتون و وست بروم هستند. شركتی به نام « نیوكاسل بران آله» مدت های مدیدی حمایت مالی نیوكاسل را برعهده داشت.

از این لحاظ شفیلدونزدی در سال ۲۰۰۰ داستانی جالب را پشت سر گذاشت. آنها به عنوان تیمی كه از دسته بالاتر به دسته اول سقوط كردند، احتیاج فوری به جذب اسپانسر داشتند. عاقبت رئیس بانك «Chups-Chupa» موافقت خود را اعلام كرد و از آن پس لوگوی این اسپانسر به شكل برجسته ای روی لباس آبی و سفید باشگاه خودنمایی می كرد. تركیب رنگ بندی این اسپانسر صورتی و زرد بود و وقتی روی پیراهن باشگاه ثبت می شد، تركیب ناهمگونی را به وجود می آورد.

عاقبت رؤسای بانك تصمیم گرفتند رنگ موردنظر خود را تغییر دهند. ۳ بار چنین كاری تكرار شد اما اتحاد موردنظر به دست نیامد. باشگاه به مانند یك طفل شیرخوار به این اسپانسر وابسته بود... اتفاقات بعدی، باشگاه را رو به تشنج برد. عقاید سنتی نفی شده است اما هواداران از اینكه حتی نام باشگاه محبوب خود را زیر سایه این اسپانسر می دیدند، آتش می گرفتند. ثمره اعتماد بیجا، باشگاه را به حال و روز فعلی انداخته است. بازیكنان بزرگ از این تیم جدا شده اند و اسپانسر شفیلد منفعلانه در حال قی كردن پرخوری هایش است.

● ۲۰۰۱؛ ایتالیا

اگر شما یك ورزشكار باشید، می توانید با پوشیدن لباس تیم ملی ایتالیا صاحب اندام زیباتری شوید. این همان نیت اصلی «كاپا »اسپانسر پیراهن لاجوردی ها است. آنها از نوع لباس كش دار بهره می برند كه قابلیت پایین آمدن تا زیر زانوها را دارا است. مردم از سبك های جدید سخن می گویند اما كاپا در عرصه نوآوری پیشتاز است.

شاید از جنبه زیبایی لباس تیم ملی ایتالیا جالب توجه باشد اما از لحاظ ورزش توجیه چندانی وجود ندارد.مردم پول می دهند تا به استادیوم های فوتبال آمده و از بازی لذت ببرند و نه اینكه مسابقات پرورش اندام را تماشا كنند! فوتبال ایتالیا با اتخاذ شیوه عجیب خود بخت های بسیاری از دست داده است. تیم ملی ولز و باشگاه تاتنهام نیز مشابه چنین لباس هایی را به تن می كنند. آنها برای باقی ماندن در عرصه مد نهایت فعالیت خود را انجام می دهند. برخی مسائل باید غیر واقعی به نظر بیایند!

● ۲۰۰۲؛ كامرون

موضوع فقط در كاپا و ایتالیا خلاصه نمی شود. كامرون و پوما نیز دست كمی از آنها ندارند. در آن سال پوما طرحی برای شیرهای رام نشدنی در نظر گرفت كه در نوع خود عجیب بود. این شركت اصرار داشت كامرون با لباس سبز رنگ بدون آستین، مسابقات خود را برگزار كند. بازی با آستین حلقه ای خوش یمن بود.

اولین تورنمنت با فتح دوباره جام ملت های آفریقا همراه شد اما با دستور فیفا بر غیرقانونی بودن پوشش لباس كامرونی ها، رؤیای حضور ایده جدید پوما در جام جهانی نقش بر آب شد. آنها حقه ای جدید را امتحان كردند: پوشش سیاه رنگی را به عنوان آستین لباس خود برگزیدند. پوما به طور غیرمستقیم یوفا را مجبور كرد چنین لباسی را تأیید كند. خط اریبی بر پیراهن تیم افزوده شد و در نهایت كار لباس جدید به اتمام رسید. كامرون پس از حذف بزرگ سال ۲۰۰۲ از فیفا درخواست كرد اجازه دهد در بازی های قاره ای از لباس های قبلی استفاده كند. بلاتر پیشنهاد آنها را رد كرد اما شیرهای رام نشدنی تمكین نكرده و بدون اجازه فیفا با آستین های حلقه ای بازی های مقدماتی جام جهانی را پیگیری كردند. عاقبت فیفا به تقلب آنها پی برد و ۶ امتیاز از حساب آنها كم كرد. این پایان قصه بود...

● ۲۰۰۳؛ فیفا

سپ بلاتر با اظهارنظری نابخردانه، فوتبال زنان را تا حد یك نمایش زشت و ناپسند تقلیل داد. گفته های وی مورد اعتراض بسیاری از زنان فوتبالیست قرار گرفت. در سال ،۲۰۰۳ باشگاه فوتبال زنان توتشینتال آلمان تصمیم گرفت با هواداران و اعضای شورای شهر ملاقاتی داشته باشد. آندریاس دیتمن، رئیس لیگ آماتور زنان كه ۲۳ تیم قدرتمند را شامل می شود، ادعا می كند زنان فوتبالیست هیچ مشكلی را احساس نمی كنند. در همان سال تیم زنان هایدینبورگ یونایتد استرالیا به خاطر حك نمودن شعارهای مستهجن در ابتدای نام اسپانسر خود، مورد مؤاخذه قرار گرفت اما فیفا هیچ عكس العملی نشان نداد.

● ۲۰۰۴؛ آتلتیك بیلبائو

آتلتیك بیلبائو می تواند در لیگ اسپانیا بازی كند اما به هر حال یك تیم باسكی است و خود را موظف نموده فقط از بازیكنان این منطقه در تیم خود بهره ببرد نه از كشورهای خارجی و نه از اسپانیا! این باشگاه سمبلی برای آزادی و استقلال منطقه جدایی طلب باسك است.باشگاه در سال ۲۰۰۴ صدمین سال تأسیس خود را جشن گرفت. در خلال مراسم، « خوزه ماریا آرتی» رئیس باشگاه گفت: « بیلبائو فراتر از یك تیم ورزشی است.

بیلبائو احساس یك منطقه محسوب می شود. باشگاه ما مانند نمایش یك اپرا است كه درباره راه منطقی آزادی صحبت كرده و آن را آنالیز می كند. در عرصه پیراهن باشگاه، آنها همكاری ویژه ای با داریو اورزائی دارند. او یك طراح محلی است كه در جشن ۱۰۰ سالگی به خوبی آنالیز رهایی را با طرح جدیدش نشان داد. طرح اصلی لباس بیلبائو قرمز و سفید است و گاهی اوقات از لباس دوم خود كه به رنگ ارغوانی است، استفاده می كند. آنها مثال درست این فرضیه هستند كه چرا نقش پیراهن نشان دهنده همه اعتقادات یك باشگاه است. ظاهراً لباس جدیدی در راه است. این اتفاق جدید در جام یوفای سال آینده به منصه ظهور می رسد و تا آن زمان دلی میسیوم پر رفت و آمد خواهد بود.

● ۲۰۰۵؛ وردربرمن

جوانان امروزی برای هر رفتاری هزاران توجیه دارند. ناكامی تیم ها نیز حاصل كارهای زننده آنها است. وقت آن رسیده كه پلیس محلی لباس های سنتی سبز و سفید وردربرمن را ضبط كند. اسپانسر باشگاه (KIK) در ابتدای سال قصد داشت طی نشستی موضوع تغییر پیراهن باشگاه را به اطلاع رؤسای باشگاه برساند اما اتفاقات بعدی مانع حصول این امر شد. گروه KIK با پاسخ قاطع رؤسای تیم روبرو شد. ما در فصل گذشته با این پیراهن هر ۲ جام را بالای سر بردیم و پیراهن تیم برنده قابل تغییر نیست!

كاپا نیز وارد میدان شد. آنها طرح ویژه ای ارائه دادند. شركت فوق اعلام كرد وردربرمن از این پس به جای لباس سبز از رنگ ملایم تری استفاده نماید. اتمام حجت كاپا مسئولان قهرمان دوگانه آلمان را راضی كرد. بله رنگ نارنجی كاپا مورد پذیرش قرار گرفت و ثابت شد چگونه یك جوك می تواند روزی به واقعیت تبدیل شود. اگر خود را با تغییرات وفق دهید، غالباً نتایج بهتری عایدتان خواهد شد. وردربرمن با بی علاقگی تمام این واقعیت را پذیرفته است.



همچنین مشاهده کنید