پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

عالم فانی شود خراب


عالم فانی شود خراب

درباره آیت الله میرزا جواد آقا ملكی تبریزی

روزهای زندگانی انسان، ایام هجرت او از عالم قدس است تا در كلاس تربیت و خودسازی شركت كند و در مدرسهٔ آفرینش حضور یابد و پس از چندی به ابدیت رجعت كرده، در دیار قرب قرار گیرد. از طلوع خورشید حیات تاكنون چهره هایی تابناك، این كلاس را با بهترین امتیاز پشت سر گذاشته و با دستیابی به قلّهٔ قدس و معرفت، مقام آدمیت را كسب كرده اند.

عارف فرزانه و عالم وارسته، حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی از جمله انسان های هوشمندی بود كه سرمایهٔ عمر خویش را با خدای خود سودا نمود و بر لحظه لحظهٔ آن دیدهٔ بصیرت آمیز و ژرف نگر گشود. مدّتی به تحصیل پرداخت و زمانی تدریس را پیشهٔ خود ساخت و عمری را به تهذیب خود و دیگران گذراند. و سرانجام با نفس مسیحایی خویش روح الله پرورید و چلچراغ هدایت و رستگاری در شبستان حوزه آویخت. اینك نسیم لطف الهی، فرصتی بهار گونه برایمان پدید آورده است. با هم گذری شتابان و سیری سریع بر زندگانی آن فرهیختهٔ والا گوهر می نماییم تا از آبشار معرفت وی، زلال اندیشه و جرعه های ناب از آن خود سازیم.

● تولد

خورشید قرن سیزدهم هجری رو به افول بود كه تبریز لبریز از شادی و سرور شد، لطف الهی پسری زیبا به خاندان حاج میرزا شفیع داد كه جواد ش نام نهادند. گلخنده های شادی و شور بر چهرهٔ اهل خانه نشسته بود و همگان بوسهٔ سپاس به درگاه الهی می زدند. پدر طفل به پاس این نعمت، چندین روز مردم شهر را از سفرهٔ نعمت خود بهره مند ساخت. جواد در دامان مادری مهربان و پدری صالح مراحل رشد و ترقی را پیمود و سالهای كودكی هر یك، دفتری نو بر دیدگان وی می گشود.

● شیرین جرعه های معرفت

پای همّت به مدرسه نهاد و با كمال ادب و فروتنی زانوی تعلّم در مقابل استاد بر زمین زد. صرف، نحو، منطق، معانی بیان و دروس مقدّماتی دیگر را در تبریز فرا گرفت و پس از مدّتی سطح را به پایان رساند. روشنی باران نور در سرزمین وجودش وی را راهی دیار یار ساخت و به سوی نجف اشرف هدایت نمود. بسان عبدی ذلیل و مریدی فقیر، پای ارادت بر صحن مولای خود نهاد و با قدمهای همراه با محبّت خویش به سوی ضریح ولایت شتافت و از آن حضرت استمداد تحصیل و تهذیب نمود. چندی از ورود او به نجف اشرف نگذشته بود كه عشق ولایت كاری كارستان كرد و شعله های هدایت یكی پس از دیگری رخ نشان داد. دست تقدیر پای او را به درس محدّث محقق، میرزا حسین نوری كشاند و اندیشهٔ باشكوه وی را از انبوه دانش و بینش، فقیه وارسته آیه الله حاج آقا رضا همدانی بارورتر ساخت.

ثمر آفرین خوشه های فكر و اندیشهٔ میرزا جواد آقا با حضور در درس آخوند ملا محمد كاظم خراسانی چشمگیرتر شد و تابناكی چهرهٔ وجود او با آشنایی با آخوند ملاحسینقلی همدانی افزون گردید؛ هم او كه بسان اكسیری، میرزا جواد آقا از ملك به ملكوت رسانید، كسی كه نسیم نگاهش غبار رذایل را از صفحهٔ جان انسانها می شست و تأثیری ژرف در كلامش دیده می شد.

● چلچراغ بیداری

سالهای هجرت و روزهای تشرّف در نجف با انبوه بركات همراه بود و تلاش بسیار در راه تحصیل و تهذیب رهاوردهای مباركی در پی داشت. تا اینكه میرزا جواد آقا در سال ۱۳۲۱ قمری / ۱۲۷۰ ش. آهنگ رجعت به ایران كرد و به زادگاهش تبریز وارد شد. جاذبهٔ معنوی او روشن ضمیران پاك را بسان پروانه هایی عاشق گرداگردش به پرواز درآورد و از محضر پر فیض وی آنان را سیراب ساخت. دانش پژوهان از بارش دانش وی بهره می بردند و مردم نیز با قلبی مطمئن و روحی پرشور اطراف او حلقه می زدند. در این سالها بود كه واقعهٔ مشروطه پدید آمد و ارتش روسیه بخشی از آذربایجان را اشغال كرد، مردم بی پناه آن خطه به خاك و خون كشیده شدند و شهر تبریز محاصره گردید. راهی غیر از ترك دیار باقی نماند. از این رو حاج میرزا جواد آقا به دور از چشم متجاوزان رو به سوی تهران گذارد و از آنجا به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام شتافت. سپس به قم مهاجرت كرد و این شهر را وطن دوم خویش قرار داد.

ارمغان ارزشمند دوران تحصیل و تدریس حاج میرزا جواد آقا، ژرف نگری و اندیشمندی بسیار نسبت به اوضاع جهان بود. وی صاحب سیرتی سیاسی شده بود و هماره حوادث را با دیدهٔ بصیرت و بینش می نگریست. حكومت زمان خود را مردود می دانست و صاحب منصبان را افرادی ناپاك و غاصب می شمرد. هیچ گاه روی خوش به آنان نشان نمی داد و با زبان دعا، ناخرسندی خویش را نسبت به اوضاع ابراز می نمود. افرادی كه برای مشورت به حضورش می شتافتند از قبول كارهای دولتی منصرف می ساخت و سردمداران حكومت را همچون ستمگران بنی امیه و بنی عباس قلمداد می كرد.

● تدریس و تهذیب در قم

سال ۱۳۲۹ق. قم پذیرای وجود حاج میرزا جواد آقا شد. در آن ایام این شهر از حداقل امكانات محروم بود، جمعیتی اندك داشت و هنوز حوزهٔ علمیه مقدّس و پربركتشان تأسیس نشده بود. این عارف فرزانه اندكی پس از ورود، به درخواست برخی از افراد پارسا، جلسات درس و محافل اخلاق برپا كرد. درس فقه كه متن آن مفاتیح فیض كاشانی بود و در پی آن درس اخلاق و عرفان برای عموم مردم كه در مدرسهٔ فیضیه تشكیل می شد. درس دیگری برای بعضی از خواص در منزل حاج میرزا برقرار می شد كه اخلاق و عرفان موضوع آن بود. علاوه بر این، نماز جماعت در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام نیز از سوی ایشان اقامه می گردید؛ كه امام خمینی و آیه الله بهاء الدینی از جمله افرادی بودند كه در نماز حاج میرزا جواد آقا شركت می كردند. تابناكی سالهای حضور این شخصیت علمی عرفانی، زمینه ساز هجرت بسیاری از علما و بزرگان به سوی این خطه گردید. در آن ایام عوام و خواص از سرو سبز وجود ایشان بهره های وافر می بردند و منزل وی دارالشفای روان مردم زجر دیده و مصیبت زده بود. لطافت سخنان این فرزانهٔ سخت كوش در مناسبتهای مختلف، امواج مردم را لبریز از شادی و نشاط در ایام عید و سرور معصومین علیهم السلام می نمود و جرعه های معرفت بسیاری در ایام رحلت و عزا در كام وجود آنان سرازیر می كرد. گویا تقدیر چنین بود كه پاكی و قداست در حوزهٔ علمیه قم به دست چنین وارسته ای پاك، پی ریزی شود تا دهه ای بعد، پای همّت و تلاش به وسیله حاج شیخ عبدالكریم حائری به میان گذارده شده و حوزهٔ علمیه قم، قامت سبز خود را برافرازد. آنان كه با حالات ملكوتی و عبادی این فرزانه عارف آشنا بودند ایشان را از بكّائون* می شمردند. عبدی صالح كه سه ماه رجب، شعبان و رمضان را پی در پی روزه می گرفت و در قنوت نمازهای نافله این بیت حافظ را مكرر می خواند:

ما را ز جام بادهٔ گلگون خراب كن‎/ زان پیشتر كه عالم فانی شود خراب

● شاگردان درس اخلاق

حوزهٔ درس حاج میرزا جواد آقا، سرچشمهٔ نوری بود كه حسینیهٔ دلهای شیفتگان را، روشن و آفتابی می نمود. پلكان ملكوت برای ره پویان وارستگی محسوب می شد. تأثیر كلام ژرف آن استاد خود ساخته، بذر صلاح و اصلاح در گسترهٔ دلها می افشاند؛ به طوری كه هر یك از شاگردان، خود پرچمدار صلاح و سداد شدند و جمع بسیاری را به سر منزل مقصود رهنمون ساختند. برخی از شاگردان مرحوم ملكی (ره) عبارتند از:

۱) امام خمینی قدس سره الشریف نفس مسیحایی حاج میرزا جواد آقا، صمیم جان خمینی عزیز را چنان تأثیر بخشید كه روح الله گردید و بیرق انقلابی سترگ را به دست خویش گرفت. از این رو امام راحل (ره) در كتاب معراج السالكین ، چون سخن از عرفان می شود، استاد خود را شیخ جلیل القدر لقب داده و عارف بالله می خواند و علاقه مندان به تهذیب و وارستگی را به مطالعهٔ كتابهای ایشان راهنمایی می نماید. و در كتاب چهل حدیث ، بیدار دلان را به رسالهٔ لقاء الله آن برزگوار رهنمون می شود. آن فرزانهٔ كبیر، در جای دیگر كه از قم و قبرستان شیخان سخن به میان می آید خطاب به استاد شهید مطهری می فرماید: در قبرستان قم یك مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقا تبریزی است.

۲) حاج آقا حسین فاطمی قمی، دانشمندی الهی و پر مهر كه سالیان بسیار خوشه چین گسترهٔ دانش استاد خود بود و تدریس اخلاق و تربیت نقوس بسیاری را به عهده داشت.

۳) آخوند ملاعلی همدانی، عالم ربانی و فرزانه ای شایسته كه از همدان به قم هجرت كرد و طوبای وجود خود را با انبوه معارف الهی از حاج میرزا جواد آقا بركت بخشید و تأثیری جاودان در روح خود ایجاد كرد.

۴) حاج شیخ عباس تهرانی،

۵) سید محمود مدرّسی،

۶) حجه الاسلام سید محمود یزدی،

۷) محمود مجتهدی،

۸) شیخ اسماعیل بن حسین تائب

۹) حاج میرزا عبدالله شالچی

● آثار

عالم بسان نخلی بلند از بركات است كه باید چشم انتظار بر قامت سخاوت او داشت تا عنایت كند و دامن نیاز انسان را پر از گوهر معرفت نماید. با سیرهٔ سبز خود و روح بارانی خویش هماره نزول لطف و محبّت داشته باشد و گاهی با بیان مبین خویش و زمانی با قلم تابناك خود، صفحهٔ دلها را نورافشان نماید. در این مقال، چشم اطاعت بر هم می گذاریم، با گوش جان سخن امام راحل؛ خمینی عزیز را پذیرا می شویم كه فرمود: ... از علمای معاصر كتب شیخ جلیل القدر، عارف بالله حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی را مطالعه كن . و با هم كتب ایشان را مرور می نماییم:

۱) اسرار الصلاه ؛ كتابی كه حاوی هزار نكته از اسرار نماز است و بسان استاد اخلاق برای انسانهای آمادهٔ خودسازی محسوب می شود. برخی از اسرار طهارت و عبرت و تفكّر را گوشزد می كند و به معانی وسوسه و الهام می پردازد. با بحث از گناهان كبیره اشاره ای به توبه نموده و حضور قلب و حالات ملكوتی آدمی را توضیح می دهد.

۲) المراقبات یا اعمال السنّه ؛ در این اثر پربها، مقدّمه ای كوتاه پیرامون دعا و راز و نیاز به چشم می خورد و سپس با قلمی زیبا و گویا، اعمال ماههای مختلف، آثار و بركات روحی و معنوی آنها توضیح داده شده است.

۳) رسالهٔ لقاء الله ؛ كتابی لبریز از نورانیت و معنویت كه ره پویان راه تهذیب و وارستگی را به قلّهٔ قداست و طهارت روح می رساند. معنای لقاء الله و آیات مربوط به آن را توضیح داده، از اسم اعظم گفتگو می كند و سپس راه موفقیت الهی را برای سالكین بیان می نماید.

۴) كتابی در فقه

۵) رساله ای در حج

۶) حاشیهٔ فارسی بر غایهٔ القصوی

● بوی گل را از كه جوییم، از گلاب

اینك كه فرصت حضور در محضر عارف فرزانه، حاج میرزا جواد آقا ملكی برایمان میسّر نیست، سیرهٔ آسمانی و راه و روش زندگانی و عبادات آن والامقام را از زبان شاگردانش جویا می شویم:

آیه الله حاج سید حسین فاطمی: او خودش دستوالعمل اخلاقی بود. شب كه می شد در صحن خانه دیوانه وار قدم می زد و مترنم بود كه: گر بشكافند سراپای من‎/ جز تو نیابند در اعضای من. آخرین حرفش در بیماریش این بود كه گفت الله اكبر و جان تسلیم كرد.

محقق ارجمند شیخ محمد رازی: ایشان ماههای رجب و شعبان را روزه بودند و در مدرسهٔ فیضیه درس اخلاق عمومی می گفتند. اكنون كه سی سال از رحلت آن عالم ربّانی می گذرد، در و دیوار مدرس و فضای مدرسه، صدای حزین و گریان و ناله های شوق و سوزان او را به گوش هوش می رساند كه می گوید: اللهم ارزقنا التجافی عن دار الغرور و الانا به الی دارالخلود والاستعداد للموت قبل الفوت . ارتباط وی با حضرت بقیهٔ الله ارواحنا له الفداء بسیار و ملازمتش به تقوا و ورع فراوان بود. مراقبتی بسیار به نوافل و حضور و توجه دایمی فراوان داشت و لحظه ای از یاد خداوند بیرون نمی رفت.

مرحوم حاج میرزا عبدالله شالچی: مرحوم استادم، آیه الله ملكی، اجتهاد فكری و درونی داشت. در برداشتهای درونی قوی بود. ایشان دستورهایی در خوردن، خوابیدن و اعمال و رفتار ارائه می دادند كه بسیار مؤثر بود و شخصی را پاك و پیراسته كرده، به سوی الله رهنمون می نمود. ... الان نیز مرقد ایشان در قبرستان شیخان قم محل حوایج است. من هر وقت حاجتی داشته باشم بر سر قبر ایشان می روم.

● وفات

... سرانجام آخرین آفتاب از خورشید حیات و زندگانی اندیشمند عارف، حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی نمایان شد و روز یازدهم ذیحجهٔ سال ۱۳۴۳ قمری فرصت دیدار و هنگام لقاء رخ نشان داد. چگونگی حضور آن عارف فرهیخته را در ملكوت از زبان فرزانهٔ وارسته، حاج آقا حسین فاطمی آگاه می شویم: روز پنجشنبه، عید قربان بود. صبح، مسجد جمكران رفتم و قبل از ظهر به منزل برگشتم. چون وارد شدم خبر دادند كه حاج میرزا جواد آقا جویای احوال شما شده اند. چون از كسالت وی اطلاع داشتم بدون هیچ معطلی به خدمتشان رفتم، ایشان به حمام رفته، خضاب بسته و پاك و مطهر در بستر نشسته بودند. در ظاهر منتظر اذان بودند اما انتظار بیش از این مقدار بود. چون ظهر فرا رسید در بستر شروع به اذان و اقامه كردند. با گفتن هر جمله ای بهجت بیشتر و آرامش فراوان تری سراغ او می آمد. پس از اذان، دعای تكبیرات افتتاحیه را ترنم كردند. سپس دو دست را بالا برده تا تكبیرهٔ الاحرام بگویند كه گویی درهای آسمان برای ورود او گشوده شد لبهایش حركت كرد و دستها به لرزش افتاد و با آخرین كلام اولین دیدار حاصل شد؛ الله اكبر مرغ روحش از بدن پاكش به سوی عالم قدس پرواز كرد و به سوی یار و محبوب دیرینهٔ خویش، پر كشید. ساعاتی بعد، مردمان وارسته و رادمردان عرصهٔ تهذیب و اخلاص، پیكر معطر وی را تشییعی باشكوه نمودند و در جوار حرم مطهر حضرت فاطمهٔ معصومه علیها السلام به خاك سپردند.

... اینك ده ها سال است كه مرقد مرمرین آن مرد ملكوتی در قبرستان شیخان قم با ضریحی از نور، گل دسته ای معنوی و گنبدی آسمانی، روشنی بخش دلهای عاشق و روانهای پاك است. دست ارادت بر قبر آن فرزانهٔ والامقام گذاشته و لب به سخن می گشایند استمداد اخلاص و تقوا كرده و نورانیت قبول از قبر پاكش می گیرند تا در عرصه های گوناگون توشه هایی همیشه جاودان همراه خویش داشته باشند. رحمت الهی بر او باد روزی كه پای حیات بر زندگانی گذارد، زمانی كه به اوج ابدیت پر كشید و هنگامی كه زنده شده و در پیشگاه الهی حاضر می گردد.

احمد لقمانی

منبع: خردنامه همشهری



همچنین مشاهده کنید