شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

رابطه تحزب با جنبش دانشجویی


رابطه تحزب با جنبش دانشجویی

جامعه بنا به ذات و ماهیت خود واقعیتی متکثر است که از اقشار, طبقات, گروه ها, اصناف و نهادهای مختلف تشکیل شده است این تکثر, وجود اختلاف دیدگاه ها و رویکردها در حوزه های اجتماعی و سیاسی را اجتناب ناپذیر می سازد از انقلاب ها و جنگ های داخلی گرفته تا تحولات اجتماعی, فرهنگی, سیاسی و اقتصادی همگی بر بستر همین اختلافات شکل گرفته اند

جامعه بنا به ذات و ماهیت خود واقعیتی متکثر است که از اقشار، طبقات، گروه‌ها، اصناف و نهادهای مختلف تشکیل شده است. این تکثر، وجود اختلاف دیدگاه‌ها و رویکردها در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. از انقلاب‌ها و جنگ‌های داخلی گرفته تا تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی همگی بر بستر همین اختلافات شکل گرفته‌اند. در برابر پدیده اختلاف دو رویکرد بیشتر وجود ندارد:

۱) نفی وجود اختلاف و نادیده گرفتن آن که در این صورت تعارضات و تقابل‌ها مستقل از ذهن و اراده ما به حرکت خود ادامه می‌دهند و با تجمیع تدریجی نهایتا در اشکال خشونت‌بار و ستیزه‌جویانه، خود را ظاهر خواهند ساخت.

۲) پذیرش وجود اختلاف و فراهم آوردن ساز و کار و بستری مناسب برای بروز و ظهور مسالمت‌آمیز آن.

مناسبت‌ترین ساز و کار برای جهت دادن اختلاف به سوی مسیری صحیح و حل و رفع مسالمت آمیز آنها، تشکل‌یابی گرایشات و صاحبان افکار و دیدگاه‌های مختلف در قالب احزاب و نهادهای مدنی است زیرا با چنین فرآیندی می‌توان از مضار و آسیب‌پذیری‌های اختلاف کاست و بر منافع آن افزود و آنچه را که در نظر اول شر و نقمت به چشم می‌آید، به خیر و نعمت تبدیل کرد. در این میان با توجه به حساسیت امر سیاست، احزاب از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. در یک تعریف کارکردی و عملیاتی، حزب و نظام حزبی ساز و کاری برای کانالیزه کردن و هدایت گرایشات متعارض و طرح مطالبات گوناگون اقشار و گروه‌های اجتماعی به صورت شفاف و در اشکال مسالمت‌جویانه و در عین حال موثر در فرآیندهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری است. در قانون اساسی نظام حزبی و حضور احزاب در عرصه سیاست و نقش‌آفرینی آنها در فرآیندهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری، به رسمیت شناخته شده است. اساسا نظام حزبی وجه مکمل و لازمه نظام پارلمانی است. اگر مشارکت و رقابت را دو پایه اصلی دموکراسی بدانیم احزاب با جلب مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش، از طریق نمایندگی کردن اقشار مختلف و با تقویت رقابت میان خود در جلب و جذب افکار عمومی کسب آرای بیشتر و حضور قدرتمندتر در نهادهای حکومتی و عمومی از جمله مجلس و شوراها نقش تعیین‌کننده‌ای در تحقق و نهادینه کردن دموکراسی و توسعه سیاسی دارند.

قانون ‌اساسی جمهوری اسلامی نیز بر حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و ضرورت مشارکت مردم در اداره امور کشور و تعیین اجزای نظام پارلمانی و لوازم آن از جمله نظام حزبی و امر رقابت، تاکید کرده است. در آغاز انقلاب و در برابر احزاب ریز و درشت و نشریات متعدد وابسته به جریان‌های مخالف انقلاب، نیروهای انقلاب به جای تلاش برای تقطیع احزاب و مطبوعات مخالف خود با تاسیس حزب و انتشار نشریه وارد این میدان شدند و از منطق رقابت سالم سیاسی حمایت کردند. تشکیل حزب جمهوری اسلامی و راه‌اندازی نشریاتی چون روزنامه جمهوری اسلامی، حاصل چنین رویکردی بود اما هر چند احزاب به عنوان یک واقعیت و ضرورت در نظام ما پذیرفته شده است توجه و قدر و منزلت آن حالتی موسمی دارد. بدین‌ترتیب که مقاطعی نظیر برگزاری انتخابات یا به هنگام ضرورت حمایت از یک تصمیم یا رویکرد در سطح ملی و حضور و مشارکت مردم، احزاب قدر و منزلت می‌یابند و به آنها بها داده می‌شود و در شرایطی دیگر مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند.

حال آن که، پروژه تحزب همچون امر سیاست، پروژه همه یا هیچ است. همان‌گونه که نمی‌توان سیاست‌ورزی را به نتیجه‌ای خاص مشروط کرد. احزاب را نیز نمی‌توان برای ایجاد رابطه‌ای یک‌سویه و از بالا به پایین میان دولت و مردم محدود ساخت. احزاب همانند سایر نهادهای مدنی نقش واسطه میان جامعه و دولت را ایفا می‌کنند و این نقش کاملا دوسویه است. یعنی در یک نظام حزبی مطلوب احزاب علاوه بر هدایت خواسته‌ها و مطالبات و طرح دیدگاه‌های موجود در لایه‌های اجتماعی به نحوی مسالمت‌آمیز که قوام و دوام نظام و حاکمیت را تضمین می‌کند، بستری مناسب برای نظارت و کنترل بر دولت و مشارکت در امر قدرت از سوی مردم را نیز فراهم می‌آورند.

در این میان با توجه به اینکه طبقات تحصیلکرده و دانشگاهی، نیروی اصلی فعالیت‌های حزبی و سیاسی را تشکیل می‌دهند فهم رابطه میان احزاب و جنبش دانشجویی بسیار مهم و قابل تامل است. برای فهم این رابطه، به این نکته مهم باید توجه داشت که سیاست‌ورزی خصلتی عمومی دارد و امری قشری نیست. احزاب سیاسی بر خلاف تشکل‌های صنفی عموما بر اساس آرمان‌ها و اهدافی فراتر از مصالح یک قشر خاص شکل می‌گیرند. ممکن است مخاطب و پایگاه اصلی برخی از احزاب همچون احزاب کارگر، قشر و طبقه خاصی باشد اما این بدان معنا نیست که فعالان و کارگزاران و اعضای حزب را نیز صرفا کارگران تشکیل دهند و حیطه فعالیت حزب به قشر کارگر محدود بماند.

لذا احزاب سیاسی برخلاف تشکل‌های صنفی، اختصاص به یک قشر خاص ندارند، چنان که حزب روحانی یا حزب دانشجویی یا دانش‌آموزی نداریم. با توجه به این نکته مهم در بحث راجع به نسبت احزاب و جنبش دانشجویی باید گفت جامعه دانشجویی مجموعه‌ای است که گرایش‌ها و دیدگاه‌های متنوع موجود در عرصه اجتماعی در سطح محدودتری را دربرمی‌گیرد لذا یک حزب خاص نمی‌تواند این جامعه و مطالبات آن را به تنهایی نمایندگی کند. تشکل‌های دانشجویی به مثابه تشکل‌های صنفی صرفا می‌توانند آن بخش از خواسته‌ها و مطالباتی را که مربوط به هویت صنفی این قشر است به عنوان هدف و موضوع فعالیت خود قرار دهند. اما مسلما این تنها احزاب موجود در جامعه هستند که می‌توانند پاسخگوی نیازهای متنوع سیاسی، اجتماعی و فراتر از هویت صنفی قشر دانشجو باشند. لذا عموما عرصه دانشگاه شاهد حضور احزاب سیاسی در کنار تشکل‌های دانشجویی است.

مقصود این نیست که شاخه‌های احزاب همچون تشکل‌های صنفی دانشجویی در محیط دانشگاه مکان و تابلو داشته باشند. احزاب متناسب با پایگاهی که در میان اقشار مختلف اجتماعی دارند، شاخه‌های مختلفی نظیر شاخه کارگری، کارمندی و دانشجویی خود را در ساختار تشکیلاتی خویش تشکیل می‌دهند و نیازی به داشتن مکان و تابلویی در دانشگاه‌ها ندارند و چنین امری اساس مطلوب نیست بلکه مقصود آن است که احزاب فعال در سطح جامعه لامحاله حضور خود را بر محیط دانشگاه همچون سایر محیط‌ها و اقشار دیگر تحمیل می‌کنند.

نگاهی کوتاه به مراسم و سخنرانی‌ها و میزگردهایی که در محیط‌های دانشجویی از سوی تشکل‌های صنفی و مدیریت دانشگاه‌ها برگزار می‌شود صحت این سخن را به اثبات می‌رساند در این تجمعات عموما نمایندگان احزاب یا چهره‌های شاخص سیاسی حضور می‌یابند. بنابراین اگر سیاست‌ورزی امر مذمومی نیست و اگر دانشگاه و دانشجو باید سیاسی باشد و منظور از سیاسی بودن دانشجو نیز صرفا دارا بودن آگاهی‌های سیاسی نیست ارتباط و پیوند جنبش دانشجویی (و نه نهادهای صنفی دانشجویی) به احزاب، امری مطلوب و حتی اجتناب‌ناپذیر است زیرا سیاست‌ورزی دانشجو همانند هر قشر دیگری جز از طریق تشکل‌های سیاسی موجود در جامعه ممکن نیست. آنچه گفته شد به معنای نفی این واقعیت نیست که دانشگاه و دانشجوی ما در گذشته یا حال تظاهر و بروز سیاسی نداشته و در عرصه سیاسی نقش‌آفرینی نکرده است. چنین واقعیتی به ویژه در غیاب یک نظام حزبی کارآمد. امری اجتناب‌ناپذیر است. اساسا در شرایطی که جامعه فاقد نظام حزبی یا احزاب کارآمد است، به‌طور طبیعی نهادهای دیگر اجتماعی، تکالیف پیگیری مطالبات اجتماعی را افزون بر مسوولیت‌های خود بر دوش می‌کشند.

دانشگاه و دانشجو نیز یکی از این نهادهاست. اگر می‌بینید پیش از پیروزی انقلاب دانشگاه به کانون فعالیت سیاسی تبدیل شده بود به دلیل انسداد سیاسی حاکم بر شرایط آن روز و فقدان احزاب مستقل و مردمی در جامعه بود و اگر می‌بینیم پس از انقلاب اسلامی تشکل‌های دانشجویی به ویژه دفتر تحکیم وحدت علاوه بر مسوولیت‌های صنفی دانشجویی در برخی مقاطع در قد و قواره یک حزب دانشجویی وارد عرصه سیاست می‌شوند و در قالب ائتلاف یا برخی از تشکل‌های سیاسی یا به صورت مستقل در انتخابات به ارائه فهرست انتخاباتی می‌پردازند ناشی از ضعف ساختار حزبی در جامعه ماست. در شرایط کنونی نیز که هنوز نظام حزبی در جامعه ما به‌طور کامل شکل نگرفته است تشکل‌های دانشجویی همچون سایر نهادهای ماهیتا غیرحزبی نظیر مطبوعات، ضرورتا کارکردهای حزبی نیز خواهند داشت و این وضعیت طبیعی است. در چنین شرایطی نمی‌توان تشکل‌های دانشجویی را از اقدام سیاسی مستقل یا ائتلاف با سایر احزاب و تشکل‌ها بازداشت. در شرایطی که بسیاری از نهادهای ماهیتا صنفی و غیرحزبی نظیر انجمن اسلامی بازار، انجمن اسلامی معلمان و مهندسان و پزشکان و... در ائتلاف یا احزاب و گروه‌های سیاسی به فعالیت سیاسی مشغولند و فهرست انتخاباتی می‌دهند.

چگونه می‌توان تشکل‌های دانشجویی را از این اقدام برحذر داشت؟ لذا باید با پذیرش این واقعیت به عنوان دوران گذار، به انتظار ایجاد شرایطی نشست تا احزاب سیاسی در چنان وضعیت مطلوبی رسیده باشند که تکالیفی را که به علت ناکارآمدی ایشان بر عهده سایر نهادهای مدنی گذارده شده، خود بر دوش کشند.

امیرعباس میرزاخانی



همچنین مشاهده کنید