چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

«بكهام» از زاویه ای دیگر


«بكهام» از زاویه ای دیگر

بكهام در كودكی با بی توجهی محض خانواده اش به خصوص پدرش, «تد» روبرو بود خانواده سهل انگار شماره ۷ طلایی منچستریونایتد, هیچ نقشی در تصمیم گیری های دیوید نداشتند

دیوید بكهام را با ۲ تصویر ماندگار به یاد می آوریم؛ آن چهره معصوم پس از گلزنی مقابل ویمبلدون در ۱۹ سالگی و این قیافه تصنعی در حال تبلیغ محصولات مختلف، در پس زمینه چنین نماهایی، رنگ خاكستری یك و اقعیت چشم نواز است. چه چیزی دیوید، پسر شرور و دوست داشتنی خانواده ۵ نفری بكهام را یك كالای پر زرق و برق تبدیل كرد؟ كدام مایع لزجی، تارهای یورو، پوند، پزوتا و ... را به تن بكس دوخت تا انزوای به یادگار مانده از بی توجهی خانواده پنهان بماند؟ بله! همین چند سال پیش تحقیق یك دانشمند دانشگاه لندن حقایق تكان دهنده ای از بكهام را فاش كرد. او از خنده های بكهام و همسرش ویكتوریا به این نتیجه رسید كه این زوج برخلاف تصور از زندگی كنار یكدیگر راضی نیستند.

ویكتوریا بلند پروازی های خاص خود را دارد و دیوید چون در دوران نوجوانی از محبت تمام و كمال پدر و مادر بهره ای نبرد، اكنون با شهرت ناشی از جلب توجه فراوان، قصد دارد به اندازه هر چه از والدین خود بی مهری كشیده، مردم دنیا را شیفته خود كند. باید به او تبریك گفت چون در سالهای اخیر هدف خود را عملی كرده اما به چه قیمتی؟ كمتر فوتبالیستی قدرت پای راست جاویی او را دارد و مسلماً در ۲ دهه گذشته هیچ كس به اندازه او ارسال درست انجام نداده؛ با این حال شركت های بزرگ تبلیغاتی بیش از منچستریونایتد، رئال مادرید و شاید در آینده گالكسی، از نتیجه این شگرد دیوید بهره برده اند. چرا؟ تعجب نكنید اما فقط هنگام كنكاش در ابعاد شخصیت ستاره انگلیسی به پاسخ این سؤال خواهیم رسید.

بكهام در كودكی با بی توجهی محض خانواده اش به خصوص پدرش، «تد» روبرو بود. خانواده سهل انگار شماره ۷ طلایی منچستریونایتد، هیچ نقشی در تصمیم گیری های دیوید نداشتند. پدر خانواده كه یك تیفوسی هوادار منچستریونایتد بود، هرگز خود را ملزم نمی كرد از پسر ۱۳ ساله اش بپرسد شب ها تا دیروقت كجا بوده است! به مرور زمان خودسری بازیكن آینده دار دنیای فوتبال به مرز انفجار و نوعی خودشیفتگی رسید. او می خواست برخلاف خانه، در محافل اجتماعی دیده شود. اینكه با كدام ابزار ... اصلاً اهمیت نداشت. تحمل درد خالكوبی، اجبار كردن مادر به اینكه حتماً مدل مویی خاص تر از نوجوانان همسن و سال برای او تدارك ببیند و حتی نوع ویژه ایستادن، فریاد پسر لندنی در گوش خانواده اش تلقی می شد اما گوش شنوایی وجود نداشت. در ادامه بكهام دستاویزی مانند فوتبال را یافت و چقدر هم خوب توانست با نشان دادن هنر آن پای راست جادویی،«خود واقعی» را به معرض دید بگذارد. گشودن دروازه ویمبلدون از میانه میدان، نام او را واردروزنامه ها كرد. بكهام از آن روز تصمیم گرفت برای همیشه نامش در لابلای ستون گاردین، منچستر ایوینینك و تایمز بماند. نمی توان همیشه در اوج بود، برای اینكه در دوران افت از گزند انتقاد مطبوعات در امان بمانی و از چشم جراید نیفتی، علاوه بر توانایی های فنی باید در وادی حاشیه نیز دستی بر آتش داشته باشی.

دیوید خیلی زود این مسأله را متوجه شد. مدل موهای متعدد او به اندازه ارسال هایش جالب توجه به نظر می رسید. اگر یك روز سانتر خوبی انجام نمی شد، تركیب خاص صورت، جای پرسش چرا خوب بازی نكردی را در صفحه اول روزنامه ها می گرفت! حتی طلایی ترین دوره حرفه ای او (فصل ۱۹۹۹-۱۹۹۸) نیز خالی از حاشیه نبود. بكهام در آن سال دومین بازیكن برتر دنیای فوتبال نام گرفت اما در عرصه مد و خبرسازی بی گمان بالاتر از ریوالدو (مرد اول آن سال فوتبال جهان) قرار داشت. تلقی آنها از زندگی هم متفاوت به نظر می رسید. اعجوبه برزیلی هرگز اجازه نداد هیچ عكاسی از خانه فاخر وی عكس یادگاری بگیرد و در منزل او نیز همواره به روی خبرنگاران بسته بود. در سوی دیگر بكهام طوری زندگی كرد كه سردبیران روزنامه های انگلیسی حتی اگر مایل نبودند هم مجبور می شدند چند تن از نیروهای خود را مأمور ۲۴ ساعته اتفاقات كاخ بكینگهام (اصطلاحی كه انگلیسی ها در اشاره به خانه بكهام به كار می برند) كنند! عجیب تر اینكه اگر بكهام هوس می كرد مانند مردم عادی زندگی كند، حاشیه مانند یك همزاد جدانشدنی چنین اجازه ای نمی داد! اخراج «بكس» در بازی مرحله یك هشتم نهایی جام جهانی ۱۹۹۸ مقابل آرژانتین، شكست انگلستان مقابل دشمن دیرینه را رقم زد.

فوتبالدوستان جزیره تهدید كرده بودند هنگام بازگشت بكهام به فرودگاه لندن او را خواهند كشت. هر چند این اتفاق نیفتاد اما مرد كلیدی شیاطین سرخ به مدت یك سال مورد آزار و اذیت سكونشینان ۱۹ ورزشگاه جزیره قرار گرفت چه كسی می گفت وی از این مسأله ناراضی است؟ تصویر دیوید كنار چند محافظ، فیلم های تخیلی و قهرمانان شكست ناپذیر قصه ها را به یاد می آورد. حتی جمله تاریخی «به زودی انگلستان را ترك می كنم» بیشتر مانور تبلیغاتی به نظر می رسید تا بلكه به این طریق رسانه های جزیره از ضررهای هنگفت زندگی بدون بكهام بنویسند و مردم را به دوستی با او دعوت كنند! به هر حال بكهام ماند و با فرستادن انگلستان به جام جهانی ۲۰۰۲ محبوبیت گذشته را به دست آورد.

لنگه كفش و ابروی شكافته «بكس» آخرین عكس چاپ شده از بكهام در صفحه اول مطبوعات ورزشی نبود؛ با این حال واپسین خبرسازی وی در لباس منچستریونایتد به حساب می آمد. پسر پرحاشیه، كهكشانی های مادرید را به عنوان مقصد بعدی خود برگزید. دست هایی كه در شرق آسیا برای امضاء گرفتن از او دراز شد، گویای تمام حقایق زندگی یك چهره متفاوت بود. رئال مادرید تا آن زمان فكر می كرد می تواند با اتكا به سانترهای فیگو و جادوی زیدان دنیای فوتبال را به تسخیر درآورد اما از هنگام امضاء قرارداد بكهام متوجه شد در تجارت خانه مستطیل سبز گاهی یك مدل موی درست، صد برابر تكنیك سودآور خواهد بود.

بكهام در هیاهوی اسپانیایی ها پیر و جیب های پرز (رییس سابق رئال مادرید) فربه شد؛ آنقدر كه دیگر فراموش كرد هواداران پیروزی در میدان مسابقه را هم با ارزش می پندارند!رییس مقتدر رئال مادرید چند سال زودتر از بكهام برنابئو را ترك كرد. دیوید قصه ما به قول «لالاس» رییس باشگاه گالكسی به آمریكا رفته تا با عینك آفتابی گرانقیمت در خیابان ها قدم بزند. بله! شاید دیگر نور خورشید چشمان او را اذیت نمی كند چون ترجیح می دهد به جای تماشای ستاره ای كه هیچگاه طی دوران كودكی در آسمان نداشته، به روشنایی چشم نواز فردای خود در ینگه دنیا خیره شود ...



همچنین مشاهده کنید