پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

آینده پژوهی یک علم است, علم الانتظار قسمت اول


آینده پژوهی یک علم است, علم الانتظار قسمت اول

متن سخن رانی مهندس عقیل ملکی فر

● از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود؟

بشر همواره نسبت به گذشته و آینده‌ی خود یک نوع کنجکاوی فطری داشته و به مسائلی از این قبیل که از کجا آمده، چرا آمده، به کجا می‌رود، و فرجام او چیست، حساس بوده است. این‌ها پرسش‌های بنیادین بشر است. نخستین پاسخ‌های جدی و قابل اعتنا به این پرسش‌ها از بیوت وحی صادر شده‌اند. فیلسوفان و حکیمان نیز در طول تاریخ کوشیده‌اند تا پاسخ‌هایی برای این پرسش‌ها بیابند. اما به جرأت می‌توان گفت که قرآن کریم و اخبار رسیده از پیامبر اکرم و اهل بیت گرامی او ـ که درود خدا بر آنان باد ـ حاوی عمیق‌ترین پاسخ‌ها به این کنجکاوی فطری بشر است.

در کنار این منابع قدسی، بشر تلاش کرده تا علم زمینی را هم در جهت ارضای این کنجکاوی فطری به‌ کار بگیرد. او ابتدا علم تاریخ را ایجاد می‌کند تا بتواند رویدادهای گذشته را مکتوب کند و آن‌ها را به نسل‌های آینده بسپارد. اکنون دانشگاه‌ها و مراکز مطالعاتی مختلف، انباشته از تاریخ‌پژوهانی است که از هر راهی ـ حتا مطالعه‌ی فسیل‌ها و سنگ‌نوشته‌ها ـ تلاش می‌کنند تا رمزهای وانشده‌ی گذشته را بگشایند و خبرهایی از گذشته بیاورند.

به موازات پیش‌رفت‌ها در حوزه‌ی تاریخ، افرادی پیدا شدند که برحسب سودجویی یا از سرِ صدق می‌خواستند کنجکاوی بشر را درخصوص آینده ارضا کنند. آن‌ها پیش‌گو، طالع‌بین، کاهن، و از این قبیل نامیده می‌شدند، و هرکدام با استفاده از شیوه یا ابزار خاصی، چیزهایی راجع به سرنوشت یا طالع اشخاص می‌گفتند. حیطه‌ی پیش‌‌‌گویی این‌ها غالباً سرنوشت افراد و حداکثر سرنوشت حکومت‌ها بود. حکومت‌های گذشته نیز مانند مردم می‌خواستند بدانند که چه سرنوشتی در پیش دارند. دانش ستاره‌شناسی هم به همین واسطه پیش‌رفت زیادی کرد. این باور در میان گذشتگان وجود داشت که وضعیت افلاک می‌تواند حقایق زیادی در خصوص سرنوشت یا طالع افراد و حکومت‌ها را بازگو کند.

علوم غریبه ـ مانند جفر ـ که بینان‌گذاری آن را به امیر مومنان علیه‌السلام نسبت می‌دهند ـ کارکردهای موثری در این زمینه داشتند، و شاید هنوز هم دارند. این علوم، نسل اندر نسل، از استادان ویژه به شاگردان ویژه منتقل می‌شوند و همگان را یارای دست‌رسی به آن نبوده و نخواهد بود. طالبان این‌‌گونه علوم باید در حد بالایی از پاکیزگی نفسانی بوده، و به استادان خود اطمینان دهند که هرگز آن‌ها را در جهت منافع و مطامع شخصی و یا ضرر و زیان دیگران به کار نخواهند بست.

در آغاز دوره‌ی رنسانس، دانشمندان و نخبگانی مثل فرانسیس بیکن انگلیسی، باب تصویرپردازی عالمانه از آینده را گشودند. بیکن کتابی با عنوان آتلانتیس نو دارد که تصویری از یک مدینه‌ی فاضله (آرمان‌شهر) بر پایه‌ی پیش‌رفت‌های علم و فناوری ارائه می‌کند. البته نگارش کتاب‌هایی با موضوع مدینه‌ی فاضله به عصر افلاطون و کتاب جمهوریت او باز می‌‌گردد و این سنت در میان حکیمان اسلامی نیز پیروان صاحب‌نظری داشته است. اما کار بیکن متفاوت بود؛ چون آرمان‌شهری بر مبنای علم و فناوریِ جدید تصویر کرده بود.

با این همه، باز هم می‌بینیم که زیباترین و کامل‌ترین آرمان‌شهری که تاکنون به تصویر درآمده، متعلق به بیوت وحی و خاندان مکرم نبوت است که از آن به جامعه‌ی مهدوی تعبیر می‌شود؛ یک جامعه‌ی کامل و فاخر قرآنی که به قول طلبه‌ها همه‌ی مقتضیات رشد در آن موجود، و همه‌ی موانع رشد در آن مفقود است.

● به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم؟

همه‌ی این سوابقی که اشاره شد در شکل‌گیری دانش نوین آینده‌پژوهی موثر بوده‌اند. اما

به هر حال یکی از بهترین راه‌ها برای پی بردن به فلسفه‌ی وجودی و کارکردهای آینده‌پژوهی نوین این است که آن را با علم گذشته‌پژوهی (تاریخ) مقایسه کنیم. اصلاً آینده‌پژوهی، استمرار علم تاریخ است؛ با این تفاوت که تاریخِ نیامده را مطالعه، و پیشاپیش مکتوب می‌کند.

آینده‌پژوهی معمولاً از سه زاویه به آینده‌ نگاه می‌کند: اول، این‌که آینده می‌تواند چه‌طور باشد؟ دوم، این‌که آینده بهتر است چه‌طور باشد؟ و سوم، این‌که آینده باید چه‌طور باشد؟

می‌تواند، بحث احتمالات است. بهتر است، بحث ترجیحات است، و باید از سنخ ارزش‌ها و اراده‌هاست.

گفتم که تاریخ در حقیقت علم رمزگشایی از گذشته است؛ بنابراین آینده‌پژوهی را باید علم رمز‌گشایی از آینده به‌ شمار آورد. عمد دارم که آینده‌پژوهی را علم می‌نامم. چون به معنای واقعی یک علم است که در قرن بیستم پدید آمده است. و الآن به‌عنوان یک رشته‌ی آکادمیک در دانشگاه‌های غرب، ژاپن و چین تدریس می‌شود. آینده‌پژوهی سنتی (پیش‌گویی) معطوف به پیش‌گویی سرنوشت اشخاص بود؛ اما آینده‌پژوهی مدرن به دنبال پیش‌بینی آینده‌ی جامعه در زمینه‌های گوناگون است.

تاریخ را با هدف عبرت‌آموزی و به‌عنوان منبع الهام‌ مطالعه‌ می‌کنیم؛ چون گذشته قابل تغییر و تبدّل نیست. اما آینده را به این دلیل مطالعه‌ می‌کنیم که فاعلیت و عاملیت خود را در برابر آن افزایش داده و بتوانیم آینده‌ی بهتری بسازیم. آینده یک امکان است و برحسب اراده و تصمیم‌های امروز می‌تواند به هر ترتیبی که بخواهیم ساخته شود. البته واضح است که ما در شکل بخشیدن به آینده‌ی خود فعال مایشاء نیستیم؛ چون همواره اراده‌‌ای بالاتر از اراده‌ی ما وجود دارد. بعضی‌ها عقیده به جبر تاریخ دارند که عقیده‌ی باطلی است؛ اما به هر حال در نظام الهی سنت‌هایی نهفته است که آزادی عمل ما را در شکل بخشیدن به آینده محدود می‌کند. با این همه، قدرت بشر در طراحی آینده‌ی مطلوب خود بی‌نهایت است. این آموزه‌ای است که باورهای شیعی بر آن صحه می‌گذارد.



همچنین مشاهده کنید