پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

احیای اسلام در روسیه


ده سال است كه روند تجدید حیات اسلام در روسیه جریان دارد

ده سال است كه روند تجدید حیات اسلام در روسیه جریان دارد. تعداد مساجد و روحانیون به مراتب بیشتر شده است; همه جای كشور، مدارس متوسط و عالی اسلامی فعالیت می‏كنند، مسلمانان به سفر حج می‏روند، ادبیات دینی فراوانی منتشر می‏شود و تماس‏ها با مسلمانان كشورهای دیگر برقرار و تحكیم می‏شوند. به عقیده هیات تحریریه «منبر اسلام‏»، زمان آن رسیده است كه راهی كه طی شده است، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. ما باید بفهمیم روند احیای اسلام در چه جهتی حركت می‏كند؟ چه چیزی به قلوب مردم راه یافته، چه نوآوری‏هایی در زندگی مسلمانان رواج یافتند و مسلمانان از چه چیزی رها شدند؟ حیات دینی كنونی كه از سوی مقامات رسمی محدود نمی‏شود، چه ویژگی‏هایی دارد؟ مسلمانان عادی و روحانیون و شخصیت‏های اجتماعی و سیاسی به تجدید حیات اسلام، چه امیدهایی می‏بندند؟

روحانیون اسلامی و مسلمانان عادی، شخصیت‏های دولتی و اجتماعی اغلب اصطلاح «تجدید حیات اسلام‏» را بكار می‏برند. می‏توان آن را در برنامه‏های كار و اسناد گوناگون جنبش‏ها و احزاب اجتماعی و سیاسی مسلمانان پیدا كرد. ولی منظور دقیق آنها از تجدید حیات اسلام و اهداف این حركت معلوم نیست. همچنین مشخص نمی‏شود با چه روش‏هایی باید به این اهداف دست‏یافت. در نتیجه، مساله‏ای كه برای سرنوشت اسلام و مسلمانان روسیه بسیار مهم است، بدون پشتوانه شایسته علمی و فقهی باقی ماند، جهت‏گیری‏های مشخصی ندارد. پروفسور طاهر شاید ولین، استاد تاریخ، در این مورد چنین اظهار نظر می‏كند: عرب‏ها، اولین ملت اسلامی جهان، می‏گویند: "پسر بیشتر به زمان خود شباهت دارد تا به پدرش". این ضرب‏المثل قدیمی، سرشت انسان را كه در برابر تحولات پیرامون، از خود واكنش نشان می‏دهد، به خوبی منعكس می‏كند. وقتی كه ما در باره تجدید حیات اسلام در كشور خود بحث می‏كنیم، نباید تحولاتی را فراموش كنیم كه طی دهها سال گذشته در روسیه و در شخصیت مسلمان، رخ داده است.

ولی این بحث‏باید با مشخص كردن مفهوم "تجدید حیات" یا "احیا" شروع شود. این مفهوم به معنای اعتلای بعد از سقوط یا ویرانی و فروپاشی و پیدایش مجدد پدیده مورد نظر است. اكنون اسلام در روسیه، در شرایطی فعالیت می‏كند كه برداشت از نقش دین در حیات معنوی كشور كه قبل از انقلاب اكتبر وجود داشت، احیا می‏شود. به همین دلیل، امكانات فراوانی برای احیای زندگی دینی و توسعه تاثیر اسلام بر مردم، در زمینه‏های گوناگون فراهم شده است. ولی اگر ما بخواهیم كه این روند نتایج مثبتی بدهد، باید بدانیم كه احیای موقعیت ماقبل از انقلاب سال‏۱۹۱۷، اسلام و نقش آن در جامعه، به دلایل گوناگونی ممكن نیست. در زیر، مهمترین دلایل این امر را بر خواهم شمرد. روسیه كنونی با روسیه قبل از انقلاب، تفاوت اصولی دارد. با وجود برخورد مثبت جامعه با دین، دین از دولت جدا شده است و مآلا، موقعیت آن نسبت‏به دوران قبل از انقلاب اكتبر۱۹۱۷، فرق زیادی دارد. برای مثال، قبل از انقلاب، عرصه آموزش و پرورش تماما در دست روحانیت اسلامی بود، ولی اكنون جوانان در مؤسسات آموزشی غیردینی تحصیل می‏كنند. در روسیه قبل از انقلاب، سازمان‏های اسلامی از دارایی قابل توجهی از جمله قطعات زمین، بناهای تجاری، كانال‏های آب و غیره برخوردار بودند. اكنون سازمان‏های اسلامی، نیروی اقتصادی ندارند. در جامعه ما، قوانین لاییك اجرا می‏شوند و نفوذ شریعت می‏تواند فقط بسیار محدود باشد. ولی اصل كار یك چیز دیگر است. روسیه معاصر به شاخص‏های اجتماعی - اقتصادی و فرهنگی كه با دور زدن قبل از انقلاب قابل مقایسه نیستند، ست‏یافته است. در كشورمان مناسبات اجتماعی - سیاسی كه با گذشته تفاوت فراوانی دارد، حكمفرماست. كشورمان در قرن جاری، تحولات فراوانی را پشت‏سر گذاشته است كه نفوذ اسلام در عرصه‏های گوناگون را كاهش داده است. ایجاد چهره جدید مسلمانان كه با گذشته تفاوت فراوانی دارد، نتیجه این تحولات بود. مسلمانان درباره نقش اسلام در زندگی خود و حیات جامعه، نظر دیگری دارند. به نوشته یك متفكر تاتار، قبل از انقلاب، یك مسلمان در همه امور زندگی خود، اعم از تعمیر سماور تا خرید اسب، با امام مشورت می‏كرد. اكنون عرصه نفوذ امامان خیلی تنگتر شده است. ضمن بررسی مساله احیای اسلام در روسیه، نمی‏توان این واقعیات را نادیده گرفت. غیر از آن، تجدید حیات اسلام باید با حال و آینده روسیه ارتباط داشته باشد. مسلمانان جدا از تحولات جاری در جامعه، زندگی نمی‏كنند. این در حالی است كه تحولات ریشه‏ای كنونی، زندگی اجتماعی - اقتصادی و روحی انسان را تماما دگرگون می‏سازند. تجدید حیات اسلام، بر مسلمانی كه باید در جامعه دموكراتیك با اقتصاد بازاری زندگی كند، چه تاثیری خواهد گذاشت؟ آیا دین برای مسلمان زنجیری خواهد شد كه او را در گذشته نگه می‏دارد یا بالی كه او را جلو می‏برد؟ آیا اسلام، انسان را به قرن گذشته یا به قرن آینده و هزاره جدید دعوت خواهد كرد؟

اظهارات پروفسور شاید ولین بسیار جالب است. البته، ما احساس كردیم كه در نظریه وی، ویژگی‏های آگاهی دینی در نظر گرفته نشده‏اند. ولی این دانشمند در یك زمینه حق دارد: البته، بدون در نظر گرفتن ویژگی‏های مسلمانان واقعی، نمی‏توان در باره تجدید حیات اسلام صحبت كرد. در نهایت امر، به شخص مسلمان وابسته است كه اندیشه‏ها و پیشنهادات رهبران احزاب و جنبش‏های اسلامی پذیرفته خواهند شد یا خیر. تجدید حیات اسلام باید هدف آتیه‏داری داشته باشد تا مسلمانان راحت‏تر بتوانند در شرایط جدیدی كه حكم زمان است، زندگی كنند. ولی چطور می‏توان به این هدف دست‏یافت. آیا دینی كه ۱۴ قرن پیش به‏وجود آمد، توان كافی دارد كه به یك مسلمان كمك كند تا جایگاه شایسته خود را در جامعه پویای معاصر پیدا كند؟

آیا مسلمانان روسیه فقط باید تابع قرآن و سنت نبوی باشند؟

در عصر حاضر، برخی از روحانیون، رهبران و نظریه‏پردازان احزاب و جنبش‏های مختلف اسلامی و اجتماعی، در برنامه‏های خود برای شریعت - حقوق اسلامی - جایگاه مهمی قایل‏اند. آنها ادعا می‏كنند كه مسلمانان باید فقط تابع قرآن و سنت‏باشند. مسلمانان باید برتری احكام شرعی را بشناسند كه نه تنها به امور دنیوی مسلمانان رسیدگی كرده و راهگشای همه مسائل آنها می‏باشد. در عین حال، دعوت به امتناع از شناسایی مشروعیت‏حكومت غیردینی و قوانین لاییك كه گویا چالشی از سوی سلطنت كفر برای مسلمانان است، مطرح می‏شود; زیرا سعی می‏كند ایمان به شیطان را در جای ایمان به پروردگار قرار دهد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید