چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

تلویزیون با پیمان قاسم خانی چه مشکلی دارد


تلویزیون با پیمان قاسم خانی چه مشکلی دارد

پیمان قاسم خانی قطعا یکی از چهره های سال ۹۱ است او مشاور سریال موفق «دزد و پلیس» بود و برای سومین بار بازیگری را در «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو», تجربه کرد همه اینها بهانه خوبی بود که با این نویسنده – بازیگر گپی بزنیم

سربازی را تمام کرده، تصمیم می گیرد تاجر شود. راه می افتد. می رود در شرکت صادرات یکی از دوستانش تا اصول تجارت را یاد بگیرد. با مفهوم ال سی که آشنا می شود، انگار کد ورود به دنیای دیگری را پیدا کرده باشد. فکر کرده ال سی باز کردن مثل باز کردن درهای بهشت است!

اما سه روز نگذشته می فهمد این کاره نیست و از ال سی بدش می آید. درست در همین روزها چشمش می خورد به یک آگهی دوره فیلمنامه نویسی در مجله «فیلم». آدمی که حتی انشاهایش را هم نمی نوشته، در ۲۵ سالگی برای اولین بار دست به قلم می شود تا در آزمون ورودی کلاس شرکت کند.

وقتی برای سراغ گرفتن از نتیجه امتحانش زنگ می زند، جواب می شنود «اسمت نیست و قبول نشدی!» اما او قانع نمی شود »اشتباه می کنی آقا، یه بار دیگه نگاه کن.» و جواب می شنود «بله ببخشین شما قبول شدین!».

برای پایان نامه کارگاه فیلمنامه نویسی که استادش مرحوم سیف الله داد بوده، هر کس باید یک فیلمنامه کامل می نوشته. داد بعد از خواندن «منزمین را دوست دارم» می گوید که می خواهد فیلمنامه اش را بخرد و او به همین سادگی چک فیلمنامه و کارت پایان خدمتش را در یک روز می گیرد!

حالا ۲۲ سال از آن روزها گذشته و «پیمان قاسم خانی» معروف ترین فیلمنامه نویس طنز سینما و تلویزیون است. فیلمنامه نویسی که عادت دارد در یکی از اتاق های خلوت لوکیشن همان فیلم و سریالی که برایش فیلمنامه می نویسد، بنشیند و متن فیلمنامه اش را پیش ببرد.

با این حساب این کاغذهایی که جواب ها را با دستخط خودش رویش نوشته، احتمالا دوتا از انبوه برگه A۴ هایی هستند که برای نوشتن سریال نوروزی «پژمان» روی میزش ذخیره کرده!

پیمان قاسم خانی قطعا یکی از چهره های سال ۹۱ است. او مشاور سریال موفق «دزد و پلیس» بود و برای سومین بار بازیگری را در «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو»، تجربه کرد.

یعنی این اواخر هم که به همراه برادرش فیلمنامه در حال به سرانجام رساندن سریال «پژمان» است که بنا به دلایلی نامشخص پخش آن به تعویق افتاد. می گوید در سال ۹۱با اتفاقات عجیب و غریبی درباره خودش مواجه شده و ناملایمتی های زیادی دیده. همه اینها بهانه خوبی بود که با این نویسنده – بازیگر گپی نوروزی بزنیم.

سال ۹۱ برای شما چطور گذشت: خوب، متوسط یا خدای ناکرده بد؟

- یک فیلمنامه سینمایی (قبر دو طبقه) نوشتم که اجازه ساخت پیدا نکرد و پروانه نگرفت، یک فیلم سینمایی (زندگی مشترک آقای محمودی و بانو) بازی کردم که اجازه نمایش پیدا نکرد، مشاور نویسنده سریال «دزد و پلیس» بودم که بنا به دلایلی که نمی توانم بگویم، پوست از سرم کنده شد. سریال «پژمان» را هم که قرار بود برای نوروز آماده کنیم از کنداکتور پخش به دلایل نامعلوم حذف شد. خودتان حساب کنید سال ۹۱ برای من چطور بوده؟

به نظرم متوسط بوده!

- شما به این می گویید متوسط؟ خب البته راست می گویید، خدا را شکر که همه زنده ایم هنوز!

مثل اینکه صدا و سیما با شما دو برادر (پیمان و مهراب قاسم خانی) مشکل دارد.

- بله؛ بعد از ساختمان پزشکان حساسیتی عجیب و غریب روی ما ایجاد شده که واقعا دلیلش را نمی دانم. تازه من در نوشتن خودم را جمع و جور کردم و نوشته های جدیدم برای تلویزیون اصلا طعنه و کنایه ندارد.

چقدر به آرزوها و هدف هایی که در ابتدای سال ۹۱ برای خود داشتید رسیدید؟

- معیار زمانی من سال نیست، یک نشانه گیری برای خودم در نظر می گیرم که بر اساس آن باید بگویم نه؛ به هیچ کدام نرسیدم. برنامه هایی برای خودم داشتم و خیلی دل بسته به فیلمنامه «قبر دو طبقه» بودم که ساخته بشود اما نشد. واقعا آزاردهنده است که عمرت را برای انجام کاری بگذاری و بعد ببینی که کار به دلایل واهی روی هوا رفته.

آقای قاسم خانی شما چند سالتان است؟

- ۴۶ ساله هستم.

از این ۴۶ سالی که از عمرتان گذشته راضی هستید؟ همانی شدید که همیشه دوست داشتید باشید؟

- نمی دانم. فکر می کنم اگر آدم زیاد به یک ماجراهایی دل نبندد و مدام برای خودش هدف گذاری نکند راحت تر می تواند با دنیا کنار بیاید. روز به روز زندگی کردن و در زمان حال بودن خیلی بهتر از فکر کردن به آرزوها و رویاهای بزرگ است. من خیلی به آرزوها فکر نمی کنم و خیلی هم آدمی نیستم که بلد باشم خوش بگذرانم. شاید آن زمانی که وارد این کار شدم فکرهای دیگری برای خودم داشتم که نتوانستم به آنها برسم. می توانستم بهتر از این باشم، من در همه این سال ها که کارم نویسندگی است تنها ۸-۷ فیلم سینمایی نوشتم و این خیلی کم است. باید شرایط بهتری فراهم می شد. شاید در آن شرایط بهتر، من هم بیشتر از خودم راضی بودم.

بالاخره «سن پطرزبورگ ۲» در سال ۹۲ ساخته خواهد شد؟

- اگر مشکلی پیش نیاید قطعا می توانیم در سال جدید «سن پطرزبورگ ۲» را هم به سرانجام برسانیم. چون قسمت عمده ای از کار در روسیه می گذرد و باید دلار هزینه شود به همین خاطر باید دید شرایط مالی چطور است.

یکی از عجیب و غریب ترین اتفاقاتی که در سال ۹۱ برایتان افتاد برایمان تعریف می کنید؟

- اتفاق بامزه ای که برای من افتاد این بود که رامبد جوان و تیمش از طرف برنامه تلویزیونی «گپ» به خانه ما آمدند و با ما گفت و گو کردند. بعد از طرف آن برنامه با من تماس گرفتند و با تعجب گفتند که باید تصویر تو را از تیزر دربیاوریم و آن قسمتی هم که هستی اجازه پخش ندارد. اتفاقی افتاده؟ که گفتم نه؛ تا جایی که من پرس و جو کردم مشکلی ندارم. بعد از آن از طرف برنامه دیگری به نام «گفت و گوی تنهایی» که در ماه رمضان پخش می شد با من گفت و گو شد اما باز هم اجازه پخش پیدا نکرد. این اتفاق های عجیب و غریب مدام تکرار شد و برای منن خیلی جالب بود که چطور می شود من برای تلویزیون کار کنم اما تصویرم اجازه پخش نداشته باشد! یک کمی ماجراها پیچیده است و به آن فکر نکنم بهتر است.

پیمان قاسم خانی سال ۹۱ پدر خوبی بود؟

- من فکر می کنم هر سال پدر بدی نیستم! اما خب با توجه به اینکه دخترم یک سال بزگترر شده پدر شدن هم برای من کمی سخت تر شده. دعا کنید که بتوانم در سال ۹۲ بهتر از قبل از پسش بربیایم.

و اما چهره های تاثیرگذار به زعم شما:

- سینما: چون اغلب فیم ها را ندیدم نمی توانم نظر درستی بدهم.

تئاتر: تئاتر هم زیاد تماشا نکردم اما کار تکنفره بهار (رهنما) را دیدم خیلی دوست داشتم. مشتاق بودم کارهای دوستانم را هم ببینم خصوصا نمایش امیررضا کوهستانی که متاسفانه نشد.

ورزش: محمد بنا که کار بزرگی کرد، احسان حدادی هم در رشته مهجور ایرانی شاهکار کرد.

لحظه تحویل سال به چه کسی نگاه می کنید؟

- کسی که جلوی چشمم باشد.

اگر بفهمید یکی از مهمان هایتان از کاسه آجیل فقط پسته هایش را می خورد چه کار می کنید؟

- من خودم از آن آدم ها بودم.

نسبت به فامیل هایی که ۱۰ سال یک بار در نوروز می بینید، چه حس و واکنشی دارید؟

- حالم گرفته می شود که چرا اینقدر از هم دور افتادیم و چرا برخلاف قدیم ها اینقدر حرف مشترک کم داریم.

روی اعصاب ترین عیدی زندگی تان چه بوده؟

- عیدی همه جورش خوب است.

چه عیدی بوده که حسرتش به دلتان مانده و تا حالا نگرفته اید؟

- بچه که بودم دیوانه توپ فوتبال جام جهانی آرژانتین بودم اما آنقدر گران بود که خودم نگفتم کسی برایم بخرد.

برای سال جدید چه قراری با خودتان گذاشتید؟

- کمتر کار کنم، کمتر حرص بخورم و یاد بگیرم که کمی خوش بگذرانم. قرارهایی که هر سال با خودم می گذارم و بهشان وفادار نمی مانم.

رکورد خواب عیدتان چقدر بوده؟ (تا حالا روزی از عید وجود داشته که کاری نداشته باشید و زودتر از ساعت ۱۰ صبح بیدار شده باشید؟)

- معمولا خود به خود خیلی دیر بیدار نمی شوم. جزو رکوردداران این رشته نیستم.

امسال با خودتان چه قراری گذاشتید؟ (صبح ها زودتر بیدار شوید، همه جلدهای هری پاتر را بخوانید، همه فیلم فیلم های تارانتینو را نگاه کنید یا ...)

- هری پاتر را خوانده ام و فیلم های تارانتینو را هم دیده ام. پس کاری نمی ماند جز اینکه بنشینم و سریالم را بنویسم.

یک دروغ سیزده بگویید (یا با نمک ترین و شیرین ترین دروغ سیزده ای را که تا به حال شنیده اید بگویید.)

- حالم خوب است. احساس آرامش می کنم و به زندگی و آینده شغلی ام امیدوارم. سال بسیار خوبی داشتم و امیدوارم سال آینده هم به همین خوبی باشد.



همچنین مشاهده کنید