سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

آیا کیهان سفره نفرت می گستراند


آیا کیهان سفره نفرت می گستراند

اگرچه این نوشته به بهانه یادداشت روز سرمقاله چند روز پیش روزنامه وزین کیهان با نام «اِکس انحلال طلبان» به قلم محمد ایمانی در پی می آید, اما در واقع تلاشی است برای واکاوی اجمالی سیر تفکر کیهانیان و نتایج آن به خصوص با تاکید بر موضع گیری این روزنامه در دوره دولت نهم

اگرچه این نوشته به بهانه یادداشت روز(سرمقاله) چند روز پیش روزنامه وزین کیهان با نام «اِکس انحلال طلبان» به قلم محمد ایمانی در پی می آید، اما در واقع تلاشی است برای واکاوی اجمالی سیر تفکر کیهانیان و نتایج آن به خصوص با تاکید بر موضع گیری این روزنامه در دوره دولت نهم.

ایمانی در نوشته خود با لحنی که ادیبانه والبته یر از کنایه و استعاره است کوشیده تا در لفافه بگوید که دولت فعلی، نزدیکترین دولت به آرمانهای انقلاب است و دشمن پس از جنگ و رحلت امام خمینی(ره) و در واقع « پس از انبوه زور آزمایی ها و ترفندها و به رغم دست یازیدن به همه شیوه های خصومت، استراتژی اصلی خود را تمرکز در نقطه "دست کاری و اختلال در فکر مردم صاحب منصبان" قرار داد [و]هدف نهایی[دشنان] "انحلال درونی" ملت-دولت ایران بود»، ولی به هر صورت تا کنون این استراتژی شکست خورده است.

به هر حال از آنجا که این یادداشت کیهان در آستانه انتخابات است باید آن را در راستای اهداف انتخاباتی حلقه کیهان ارزیابی کرد.

هشدار هایی که حلقه کیهان به زعم خود از خلال سطور این چنین یادداشتهایی می دهد هشدار ساده یک روزنامه نیست بلکه نماینگر تفکری است که خود را تنها وارث و به نوعی تنها محقّ برای تفسیر و راویت تاریخ انقلاب می داند و با توجه به رابطه کیهان با نیروهای امنیتی باید آن را هشداری امنیتی برای نیروهای سیاسی دانست.

ادعای اصلی کیهان در این مقاله با این جملات شکل می گیرد:«آنچه به دشمن[برای ادامه این روند] روحیه داد و در ادامه پروژه[انحلال درونی]مددکار شد، تهی شدن برخی صاحب منصبان از آرمانها و فروپاشی روحی و اعتقادی و اخلاقی آنان بود. این طیف متنوع که در هر دو جریان چپ و راست آن موقع می شد سراغشان را گرفت، از انحطاط عملی و اخلاقی به انحطاط و ارتجاع فکری رسیدند. در واقع ابتدا دچار انحراف در عمل و فرصت طلبی و امتیاز خواهی اشرافیگری و طایفه و طایفه بازی و کنش طعمه وار با قدرت شدند و سپس، کوشیدند موضع جدیدی را که عملا در آن قرار گرفته بودند توجیه کنند.»

ایمانی در دو پارگراف بعدی نیز تقریبا یک نفس و بی واهمه با همان زبان ادیبانه شلاق اتهام را بر گرده این طیف مورد ادعایش از چپ و راست فرو می آورد و از ادا و اطوار شبه روشنفکرانه! آنها می گوید.

● در آرزوی اینکه لیست جبهه متحد تنها فهرست اصولگرایان باشد

فعال شدن شکاف منتقدان دولت- حامیان دولت نکته ای بود که کیهان را در چند ماه اخیر وادار به موضع گیری خاصی کرد. به موازات انشعاب در میان اصوگرایان بر سر روش حکومت دولت نهم و انتقاد از جبهه متحد اصوگرایان (به عنوان حامیان دولت نهم) درباره معرفی نامزدهای انتخاباتی بود، به گونه ای ناخواسته در بسیاری موارد حتی اوصولگرایانی که در ابتدا از دولت نهم کاملا حمایت کرده بودند، با اصلاح طلبان در جبهه واحد انتقاد از سیاست های دولت به خصوص در زمینه اقتصادی و نحوه مدیریت کابینه قرار گرفتند، کیهان با زیرکی متوجه شد که باید با انتقال این شکاف به شکاف دیگری از سویی همان شکاف سنتی اصولگرایی- اصلاح طلبی را بازتولید کند (تا از تشتت و اختلاف بیشتر در میان اصولگرایان جلوگیری کند) و از سوی دیگر پیوستن نیروهای میانه رو(طیف هاشمی) به اصلاح طلبان را تاکتیکی و زودگذر نشان دهد.

در همین راستا روزنامه کیهان ماه گذشته در حالی که هنوز امیدی به وحدت اصولگرایان می رود، دوشنبه ۱۵ بهمن ماه سال ۱۳۸۶ در یادداشت روز خود به قلم مهدی محمدی اینچنین به بازتعریف فضای سیاسی می پردازد:

«تعاملات گروه های سیاسی با یکدیگر در آستانه انتخابات مجلس هشتم، آرام آرام در حال منجر شدن به نوعی دگرگونی اساسی در آرایش نیروهای سیاسی در ایران است .... این آرایش جدید... به ویژه در جبهه مقابل اصولگرایی، ترکیب نیروهای حاضر در آن جبهه را اساسا نسبت به آنچه در ۱۰ سال گذشته تثبیت شده بود در هم ریخته و مرزبندی های جدید به همراه مبانی نظری و سیاست ورزانه نوین به وجود آورده است...نیروهای سیاسی در ایران در یک تقسیم بندی کلان به دو گروه «معتقد به ساختار» و «ساختارشکن» تقسیم شده اند. اصولگرایان در تحلیل های عمومی سیاست داخلی ایران همواره جزو نیروهای معتقد به ساختار طبقه بندی شده اند - و این چیز جدیدی نیست- اما نکته مهم این است که در جبهه اصلاحات هم، اکنون مرزبندی عمیق و جدی میان کسانی که معتقدند ساختار فعلی نظام جمهوری اسلامی ظرفیت کافی برای فعالیت سیاسی را در اختیار نیروهایی با گرایش ها و سلیقه های مختلف می گذارد پس باید به آن وفادار ماند و در مقابل نیروهایی که اولویت خود را ساختار شکنی قرار داده اند، به وجود آمده و به تعبیری می توان گفت اصلاح طلبان ساختارگرا در حال فاصله گذاری شفاف با ساختارشکنان و بسا تلاش برای حذف آنها هستند.»

این یادداشت را می توان تاکتیکی برای توجیه رد صلاحیتها دانست که مجال صحبتش در اینجا نیست اما در واقع باید خط اصلی کیهان را در جملات بالا گم نکرد.

نویسنده کیهان در خطوط بالا و کلا تحریریه کیهان در پوشش اخبار انتخاباتی خود بسیارکوشیده اند تا با ارائه شخصیت معتقد به ساختار کروبی و در تقابل قرار دادن آن با مشارکتیها و سازمان مجاهدین؛ اولا اصولگرایان را به شکاف در محاق مانده و مغفول واقع شده اصلاح طلبان توجه دهد.

ثانیا به نوعی تلویحا به برخی از اصوگرایان هشدار دهد که درک صحیحی ازخود و ساختار گرایی داشته باشند تا زمینه انسجام نصفه نیمه فعلی را از دست ندهند.

● پس از ناکامی جبهه متحد

اما اکنون که در آستانه انتخابات به سر می بریم کیهان پس از آنکه جبهه متحد به رغم تلاش فراوان نتوانست تنها نماینده اصولگرایان باشد لحن خود را عوض کرده است و شکاف دیگری را البته به شکلی مستتر تعریف می کند:شکافی میان نیروهای معتقد واقعی انقلاب و طیف متنوعی که در هر دو جریان چپ و راست آن موقع می شد(بخوانید می شود)سراغشان را گرفت.

این در واقع هشدار جدید کیهان از طریق بازخوانی تاریخ یک دهه اخیر به نیروهای انقلاب و به خصوص اصولگرایان است که مبادا در تقسیم بندی کیهان در «طیف متنوع» فوق جایی بدانها اختصاص داده شود. نویسنده با هوش و استعداد خاصی که دارد این طیف را متنوع و از راست و چپ تعریف می کند تا بعدا کیهان برای وارد کردن افراد با هر پیشینه و از هر جناحی به خصوص اصولگرایان ناراضی از لیست جبهه متحد در لیست سیاه این طیف دستش باز باشد.

● نگاهی به رویه کلی کیهان

با نگاهی کلی به رویه کیهان مشاهده می کنیم که این روزنامه به ویژه در دهه اخیر از اینکه رقابت سیاسی میان نیروهای انقلاب را به دشمنی سیاسی تعریف کند، هیچ ابایی نداشته است. نفرت پراکنی و تبدیل رقابت سیاسی به دشمنی سیاسی و جنگ میان خیر و شر از طریق جلوه دادن رقیب به«طایفه سیاسی منحطی که مانند یک انگل در حال مکیدن خون و فربه شدن است» کار همیشگی کیهان بوده است.

● چند سوال از کیهانیان

آیا این رویه کیهان به همان چیزی که محمد ایمانی از آن به عنوان خطر دشمنان یعنی «تهی شدن نظام مردمی جمهوری اسلامی از اعتبار و سرمایه اجتماعی نظام یاد می کند» نمی انجامد؛ به زبان دیگر اگر مردمی که از فحاشی جناحین سیاسی خسته اند و نرخ تورم و مسایل اقتصادی آنها را حتی دولت عدالت خواه و مهرورز نهم هم حل نکرده، بلکه افزون ساخته است، توهمات نویسنده کیهان را بپذیرند، جز این است که در نگاه خود به چپ و راست و به طور کلی به جریانات سیاسی فعلی دچار یاس و بی اعتمادی شوند؟ آیا می توان صحبت از سرمایه اجتماعی درمیان مردمی کرد که هر روز از قدرت خرید شان کاسته شده و فضای کسب و کار در مملکتشان متشنج تر شده و در حال از دست دادن اعتماد به حتی ساده زیست ترین جریان اصولگرا در حل مسایل خود هستند؟

آیا در سال اتحاد ملی و انسجام ملی که تلاش برای گفت وگوی بی قید و شرط داخلی بر سر منافع ملی می تواند راه گشا باشد، باید هر کسی را که با شما نیست «...تجدید نظر طلبانی [که در تلاش برای] نهادینه و ساختاری کردن اسباب تعیش و تبرج و اشرافیگری و قدرت اندروزی در حد موروثی» آن هستند، بنامید و یا این خطر! را هشدار دهید که اگر گروهی راستی(اصولگرایی) باشد که راست کیهانی نباشد، محتمل است که در آن طایفه منحط! قرار گیرند ؟!آیا چنین نگرشی چیزی جز زمینه چینی برای حملات بعدی به رقیبان است تا سفره رقابت همیشه بوی نفرت و کینه توزی بدهد؟

اگر در سیاست خارجی خود با آمریکایی ها-زمانی که آنها در مورد عراق حاضرشدند گفت وگوی بی قید و شرطی انجام دهند- بر سر میز مذاکره نشسته ایم و حتی بعضی هایمان امید به رأی آرودن باراک اوباما داریم تا بر سر مساله هسته ای نیز گفت وگوی بی قید و شرط دیگری داشته باشیم، آیا زمان آن نرسیده است که دست از ناسزا به یکدیگر برداریم و زمینه را برای اینکه با گروه های داخلی گفت وگوهایی برای آشتی ملی (پیشنهاد دکتر لاریجانی)داشته باشیم، بچنیم؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است تا به تعبیر وی دست از حرکتهای اتوبوسی در سیاست برداریم و به تعبیر دکتر افروغ برای اینکه رفتارهای سیاسیمان از پشتوانه تئوریک لازم برخوردار شود، تلاش بیشتری برای وفاق نماییم؟

دکتر میکائیل جلالی



همچنین مشاهده کنید