جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

آزادی و آزادگی در شعر شیعی


آزادی و آزادگی در شعر شیعی

بدون شك, آزادی یكی از بزرگ ترین موهبت های الهی به انسان است كه در سرشت وی قرار داده شده است در این زمینه, مذهب شیعه به لحاظ تعالیم و شیوه های تربیتی و سلوك عملی پیشوایان, از تمایز ویژه ای برخوردار است كه در شعر شاعران نیز انعكاس یافته است

در این مقاله تلاش شده است تا مفهوم «آزادی» و «آزادگی» در آثار ۱۸ تن از شاعران برجسته شیعی، از كسایی مروزی قدیمی‏ترین شاعر شیعه، تا حكیم صفای اصفهانی در دوره مشروطیت بررسی شود. دوره مورد نظر یك دوره هزار ساله (از قرن چهارم تا چهاردهم هجری) را دربرمی‏گیرد.

●چكیده

بدون شك، آزادی یكی از بزرگ‏ترین موهبت‏های الهی به انسان است كه در سرشت وی قرار داده شده است. در این زمینه، مذهب شیعه به لحاظ تعالیم و شیوه‏های تربیتی و سلوك عملی پیشوایان، از تمایز ویژه‏ای برخوردار است كه در شعر شاعران نیز انعكاس یافته است. در این مقالهتلاش شده است تا مفهوم «آزادی» و «آزادگی» در آثار ۱۸ تن از شاعران برجسته شیعی، از كسایی مروزی قدیمی‏ترین شاعر شیعه، تا حكیم صفای اصفهانی در دوره مشروطیت بررسی شود. دوره مورد نظر یك دوره هزار ساله (از قرن چهارم تا چهاردهم هجری) را دربرمی‏گیرد. در بیان موارد، ترتیب تاریخی رعایت شده است تا خواننده با سیر تاریخی موضوع در این دوره هزار ساله آشنا شود.

●مقدّمه

«آزادی» از جمله مفاهیمی است كه از دریافت آن احساس خاصی به انسان دست می‏دهد و آدمی میان خود و آن مفهوم رابطه عاطفی محسوسی می‏یابد. این از آنجا ناشی می‏شود كه انسان فطرتا جویای آزادی است و از اینكه چیزی یا كسی یا گروهی، آزادی وی را سلب كند و او را زیر بار خویش بكشد، بیزار است.

با توجه به اینكه دین برای بشر امری فطری است و مسائل دینی هم مبتنی بر فطرت انسان‏ها و نیازهای آنان تنظیم شده، از این‏رو، در دین مبین اسلام به مسئله دوست داشتن آزادی، كه در سرشت انسان‏ها وجود دارد نیز توجه شده است.

●آزادی در مكتب اسلام

آزادی از نظر اسلام، دارای دو مفهوم كلی است: نخست «رهایی انسان از قید و بند نفس امّاره و وسوسه‏های شیطانی و امور مادی». قرآن كریم در این‏باره می‏فرماید: «زُیِّن لِلناسِ حُبُّ الشهواتِ مِن النِساءِ والبَنینِ والقَناطیرِ المُقنطَرهِٔ مِن الذّهَبِ والفضَّهِٔ والخیلِ المسوَّمهِٔ والانعامِ والحرثِ ذلكَ متاعُ الحیوهِٔ الدُنیا واللّهُ عِندهُ حُسنُ المآبِ قُل أَؤُنبِّئكُم بِخیرٍ مِن ذلكُم لِلّذینَ اتّقوا عِندَ رَبِّهم جنّاتٌ تَجری مِن تَحتها الانهارُ خَالدینَ فیها و اَزواجٌ مُطَهَّرهٌٔ و رِضوانٌ مِنَ اللّهِ واللّهُ بَصیرٌ بِالعبادِ» (آل عمران: ۵ ـ ۱۴)؛ عشق به امیال نفسانی و دوست داشتن زن و فرزندان و همیان‏های زر و سیم و اسبان داغ بر نهاده و چارپایان و زراعت در چشم مردم زینت یافته است. همه این‏ها متاع زندگی این جهانی هستند، در حالی كه بازگشتگاه خوب نزد خداست. بگو: آیا شما را به چیزی بهتر از این‏ها آگاه كنم؟ برای آنان كه پرهیزگاری پیشه كنند، نزد پروردگارشان بهشت‏هایی است كه نهرها در آن‏ها روانند. اینان با زنان پاكیزه، در عین خشنودی خدا، جاودانه در آنجا خواهند بود. و خدا از حال بندگانش آگاه است.

این مرحله از آزادی، نخستین و مهم‏ترین گام در راه رهایی انسان از قید و بندها و موانع رشد و تعالی است و به تعبیر دیگر، پایه و زیربنای هر حركت و هر عملی محسوب می‏شود.

پس از این مرحله، نوبت به «آزادی اجتماعی» انسان می‏رسد. در این مرتبه، انسان پس از رهایی از بت‏های نفسانی، باید بت‏های اجتماعی را از بین ببرد و خود را از هرگونه قید و بند و اسارت و بردگی نجات بخشد. قرآن مجید در این زمینه چنین می‏فرماید: «قُل یَا اَهلَ الكتابِ تَعالَوا الی كلمهٍٔ سواءٍ بَیننا و بَینكم اَلاّ نَعبدَ الاّ اللّهَ و لانُشركَ بِه شیئا ولایَتّخذَ بعضُنا بعضا اربابا مِن دونِ اللّهِ» (آل عمران: ۶۴)؛ بگو: ای اهل كتاب، بیایید از آن كلمه‏ای كه پذیرفته ما و شماست، پی‏روی كنیم: اینكه جز خدای را نپرستیم و هیچ چیز را شریك او نسازیم و بعضی از ما بعضی دیگر را سوای خدا به پرستش نگیرد.

قرآن با طرح مسئله توحید، همگان را به پرستش و اطاعت از خداوند سبحان دعوت می‏كند. بنابراین، در این مرحله، یكتاپرستی موضوع اصلی و اساسی است و بر همین اساس، استثمار افراد و به بردگی كشاندن آن‏ها ـ در همه زمینه‏ها ـ نفی می‏گردد و شالوده جامعه‏ای موحّد و آزاد ریخته می‏شود. البته بحث آزادی‏های فردی، نكته جداگانه‏ای است كه زمینه طرح آن در اینجا نیست؛ فقط باید دانست كه آزادی‏های فردی از نظر شرع، دارای حد و مرز معیّنی هستند و این‏گونه نیست كه انسان بتواند هر كاری كه دلخواه اوست انجام دهد؛ زیرا این خود مغایر و منافی با آزادی‏های دیگر انسان‏هاست و به طور كلی، حدود این امر هم مبتنی بر نیازهای فطری بشر مشخص شده است.(۱)

●آزادگی در مكتب اهل بیت علیهم‏السلام

در احادیث و روایات پیشوایان ما، عنایت خاصی به آزادی و آزادگی انسان‏ها شده است. ایشان بر پایه آیات قرآنی به تبیین آن پرداخته‏اند. حضرت علی علیه‏السلام در نامه‏ای كه خطاب به امام حسن علیه‏السلام نوشته‏اند، چنین می‏فرمایند: «اَكرِم نَفسكَ عَن كُلّ دنیّهٍٔ و اِن ساقتكَ اِلی الرغائبِ فاِنَّك لَن تعتاضَ بِما تَبذلُ مِن نَفسِكَ عوضا و لاتكن عبدَ غیرِكَ و قد جَعلَكَ اللّهُ حُرّا و ما خیرَ خیرٌ لایَنالُ اِلاّ بشرٍّ و یُسر لایَنال الاّ بِعُسرٍ»؛(۲) نفس خود را از هر زبونی و پستی دور بدار، هرچند تو را به نعمت‏های بی‏شمار رساند؛ زیرا هرگز در برابر آنچه از نفس خویش صرف می‏كنی، عوضی نخواهی یافت. و بنده دیگری مباش كه خداوند تو را آزاد گردانیده است. و چه خیری است در آن نیكی كه جز با بدی نرسد؟ و چه سودی دارد گشایشی كه جز با دشواری به دست نمی‏آید؟

سرور آزادگان جهان، حضرت امام حسین علیه‏السلام ، در روز عاشورا در كشاكش نبرد خونین با سپاه یزید می‏فرماید: «یا شیعهَٔ آل ابی سفیانَ اِن لم یَكُن لَكم دینٌ و كنتم لا تَخافونَ المعادَ فكُونوا اَحرارا فی دُنیاكم»؛(۳) ای پیروان خاندان ابی‏سفیان، اگر دین ندارید و از روز جزا نمی‏هراسید، دست كم در زندگی آزادمرد باشید.

وقتی آن حضرت هنگام حمله به سپاه دشمن، رجز می‏خواند، با لحنی كوبنده می‏فرمود:«الموتُ اولی مِن ركوبِ العارِ والعارُ اولی مِن دخولِ النارِ

اَنا الحسینُ بنُ علیّ آلیتُ اَن لا اَنثَنی ...»؛(۴)

مرگ بهتر از پذیرش ننگ است، و پذیرش ننگ بهتر از قبول آتش است. من حسین بن علی هستم. سوگند یاد كرده‏ام كه در مقابل دشمن سر فرود نیاورم.

این مطالب و ده‏ها حماسه بی‏نظیری كه امام حسین علیه‏السلام و خاندان و یاران باوفایش آفریدند و اصلاً كل جریان عاشورا درسی عملی بود به همه انسان‏ها كه نه به كسی ستم كنند و نه زیر بار ستم بروند و حتی با نثار تمام هستی خویش، آزادی و آزادگی را پاس دارند.

حضرت امام جعفر صادق علیه‏السلام درباره انسان آزاده می‏فرماید: «اِنّ الحرَّ حرٌّ علی جمیعِ احوالِه»؛(۵) آزادمرد در همه احوال، آزادمرد است.

●آزادگی نزد شاعران شیعه

در طول تاریخ اسلام، شیعه همواره آزادی و آزادگی را سرلوحه برنامه‏های خویش قرار داده و سیره عملی و سخنان پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و ائمّه اطهار علیهم‏السلام بهترین الگو و مناسب‏ترین سرمشق برای شیعه در این راه بوده‏اند. پیروان راستین اهل بیت علیهم‏السلام با تأسّی و اقتدا به ایشان، در طول تاریخ، حماسه‏های بی‏شماری آفریدند كه تاریخ خون‏بار تشیّع، خود گواه روشنی بر این مدعاست.

اثر تربیتی مذهب شیعه در این زمینه كم و بیش در بین پیروان آن آشكار بوده است. در این میان، شاعران شیعی نیز از این تأثیر بركنار نبوده‏اند. هرچند مطالبی كه در دیوان‏های این شاعران وجود دارد همگی به یك شكل و در یك سطح نیستند، اما هر شاعری با توجه به شرایط و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی و نیز روحیه شخصی خود، در این باره اظهار نظر كرده است. مسائلی كه در این اشعار آمده‏اند به اجمال عبارتند از: نرفتن زیر بار ذلّت و خواری، دوری از سفلگان و انسان‏های پست، تواضع و كرنش نكردن در برابر همنوع و نیز نزد شاه و درباریان، تشویق و دعوت به نهراسیدن از شاه و دستگاه حاكم، تحمّل تبعید و سختی برای نرفتن زیر بار عقیده باطل، ابراز خوشحالی از عدم قبول ذلّت و زبونی و پذیرفتن هر مشكلی در این راه، خودداری از ستایش و مدح حاكمان ستمگر، نكوهش حرص و طمع كه موجب خوار كردن انسان در برابر امیران و پادشاهان می‏شود، ننگ داشتن و حقیر شمردن خدمت شاهان و درباریان و فخركردن به عبادت و اطاعت خدای یكتا، دعوت به مردانگی و آزار ندادن آزادگان، تن در ندادن به منّت ناكسان و فرومایگان، فریفته نشدن به شكوه و هیبت ظاهری دستگاه پادشاهان و امیران، بیان این مطلب كه خدمت سلطان انسان را از فرمان‏برداری و پرستش خداوند بازمی‏دارد، دعوت به ستایش خالق و دوری از ستودن مخلوق، قناعت پیشه‏كردن و دوری از سؤال از دونان و فرومایگان، پافشاری بر به دست آوردن روزی از راه تلاش و تحمّل سختی و پرهیز از طمع و خدمت این و آن كردن، حفظ عزّت و آبرو و سربلندی در همه احوال، بیان مظالم اجتماعی و دردها و مشكلات مردم با زبان شعر خطاب به حاكمان زمان، تأكید بر خواستن حاجت از خداوند و پرهیز از روی آوردن به خلق، دعوت به فریفته نشدن به جاه و مقام برای به دست آوردن نان، دوری جستن از منصب و لقب و ... .

پس از بیان این مقدّمه، به ذكر نمونه‏هایی از این سروده‏ها می‏پردازیم:

الف. كسایی مروزی

كسایی مروزی خطاب به خود می‏گوید: باید فرومایگان و سفلگان را لعن و نفرین كنی: زه ای كسایی، احسنت‏گوی و چونین‏گوی به سفلگان بر فریه(۶) كن و فراوان كن.(۷)

و در جای دیگر، بلند همّتی و مناعت طبع خویش را این‏گونه نشان داده است:به خدایی كه آفرین كرده‏ست زیركان را به خویشتن‏داری

كه نیرزد به نزد همّت من ملك هر دو جهان به یك خواری.(۸)

ب. ناصر خسرو

در میان شاعران شیعه، ناصر خسرو بیشترین شعر را درباره آزادی از قید و بندها و آزاده بودن خود و دعوت از انسان‏ها برای رهایی از اسارت‏ها و ذلّت‏ها سروده است. وی تواضع و كرنش در برابر این و آن را به خاطر داشتن آرزوهای باطل می‏داند.

گرنخواهی ای پسر، تا خویشتن مجنون كنی پشت پیش این و آن پس چون همی چون نون كنی؟

خم ز نون پشت تو هم در زمان بیرون شود گر تو خمّ آرزو را از شكم بیرون كنی.(۹)

وی ننگ و عار خود را از رفتن به نزد شاهان این‏گونه نشان داده است:

گر تو را پشت به سلطان خراسان است هیچ غم نیست ز سلطان خراسانم

صد گواهست مرا عدل كه من زایزد بر تو و بر سر سلطان تو سلطانم

از در سلطان ننگست مرا زیراك من به نیكو سخنان بر سر سرطانم.(۱۰)

منبع:فصلنامه شیعه شناسی،‌ شماره ۱۰

نویسنده:علی‏اصغر باباصفری

پی‏نوشت‏ها

۱. برای توضیح بیشتر ر. ك: سیدمحمدباقر صدر، مفهوم آزادی از نظر قرآن، ترجمه هادی انصاری، میزان، ص ۱۲ به بعد.

۲. نهج‏البلاغه، ترجمه و شرح علینقی فیض الاسلام، تهران، فقیه، ص ۹۲۹ـ۹۳۰.

۳. محمدصادق نجمی، سخنان حسین بن علی علیه‏السلام از مدینه تا كربلا، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۰، ص ۲۹۵.

۴. همان، ص ۲۹۲.

۵. محمّد بن یعقوب كلینی، اصول كافی، ترجمه سیدجواد مصطفوی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم‏السلام ، ج ۳، ص ۱۴۲.

۶. فَریَه: نفرین (علی اكبر دهخدا، فرهنگ دهخدا.) (و)

۷. محمد امین ریاحی، كسائی مروزی، زندگی، اندیشه و شعراء، تهران، توس، ۱۳۲۷، ص ۹۳.

۸. همان، ص ۹۹.

۹. دیوان ناصر خسرو، تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۵، ص ۲۴.

۱۰. همان، ص ۱۹۷.

۱۱. همان، ص ۲۱۰.

۱۲. یمگان: یمگان درّه. از نواحی اطراف بدخشان است و اقامتگاه و مدفن ناصر خسرو علوی بدان‏جاست. (علی‏اكبر دهخدا، پیشین.) (و)

۱۳. همان، ص ۲۲۸.

۱۴. همان، ص ۴۰۱.

۱۵. نوید. (علی اكبر دهخدا، پیشین) (و).

۱۶. دیوان ناصرخسرو، ص ۴۴۵.

۱۷. همان، ص ۳۰۳.

۱۸. همان، ص ۹۷.

۱۹. گاهواره. (و)

۲۰. سرزنش، طعنه. (و)

۲۱. تار (مو، ریسمان، چنگ، ابریشم). (و)

۲۲. دیوان ناصر خسرو، ص ۲۹۷.

۲۳. همان، ص ۴۰.

۲۴. همان، ص ۱۴۳.

۲۵. همان، ص ۳۰۲.

۲۶. همان، ص ۲۱۶.

۲۷. همان، ص ۱۳۹.

۲۸. همان، ص ۱۲۵.

۲۹. هرگز. در پهلوی «هكرچ» آمده و در ادب فارسی اسم «هگرز» مكرّر آمده است. (و)

۳۰. همان، ص ۳۱۱.

۳۱. دیوان قوامی رازی، تصحیح میرجلال الدین محدّث ارموی، چاپخانه سپهر، ۱۳۳۴، ص ۱۰۲.

۳۲. همان، ص ۱۰۸ ـ ۱۰۹.

۳۳. همان، ص ۱۳۵.

۳۴. همان، ص ۱۳۶.

۳۵. همان، ص ۸۶.

۳۶. همان، ص ۱۵۷.

۳۷. دیوان حكیم نزاری قهستانی، تصحیح مظاهر مصفّا، تهران، علمی، ۱۳۷۱، ص ۲۴۳.

۳۸. همان، ص ۱۴۸.

۳۹. همان، ص ۹۳.

۴۰. دیوان اشعار ابن یمین فریومدی، به تصحیح حسنعلی باستانی راد، چ دوم، تهران، كتابخانه كسائی، ۱۳۶۳، ص ۳۵۴.

۴۱. همان، ص ۵۲۸.

۴۲. همان، ص ۵۱۱.

۴۳. همان، ص ۴۹۷.

۴۴. چرك ناخن. (و)

۴۵. همان، ص ۴۸۶.

۴۶. همان، ص ۵۳۵.

۴۷. همان، ص ۳۳۵.

۴۸. همان، ص ۳۵۸.

۴۹. همان، ص ۴۱۳.

۵۰. همان، ص ۳۸۴.

۵۱. همان، ص ۳۳۳.

۵۲. همان، ص ۳۹۹.

۵۳. عمارت، فراخی و ارزانی، جامه‏ای است مخطّط یمانی ... (علی اكبر دهخدا، پیشین.) (و)

۵۴. پژمان و اندوهگین و از غم فرو پژمرده، آشفته و بد دماغ ... (همان) (و)

۵۵. دیوان محمّد بن حسام خوسفی، تصحیح احمد احمدی بیرجندی و محمد تقی سالك، مشهد، اداره كل حج و اوقاف و امور خیریه استان خراسان، ۱۳۶۶، ص ۲۵۳.

۵۶. همان، ص ۲۵۷.

۵۷. لقمه (همان) (و)

۵۸. عطا، بخشش، دهش. (همان) (و)

۵۹. دیوان محمّد بن حسام خوسفی، ص ۲۶۸.

۶۰. همان، ص ۲۴۸ ـ ۲۴۹.

۶۱. گل و لای و آب كه به هم آمیخته شده باشد، منجلاب، لجنزار. (علی اكبر دهخدا، پیشین) (و)

۶۲. دیوان محمّد بن حسان خوسفی، ص ۴۶۴.

۶۳. دیوان بابافغانی شیرازی، تصحیح احمد سهیلی خوانساری، چ سوم، اقبال، ۱۳۶۲، ص ۴۱۶.

۶۴. همان، ص ۴۱۹.

۶۵. همان.

۶۶. كلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی، تصحیح حامد ربّانی، كتابخانه سنایی، ۱۳۴۴، ص ۴۵۶.

۶۷. همان، ص ۴۹۱.

۶۸. همان، ص ۵۴۳.

۶۹. همان، ص ۵۴۶.

۷۰. همان، ص ۷۵۰.

۷۱. دیوان وحشی بافقی، مقدمه سعید نفیسی، جاویدان، ۱۳۴۲، ص ۲۲۷.

۷۲. همان، ص ۲۶۷.

۷۳. آبگینه و شیشه و نیز: دندان‏های پیشین. (علی اكبر دهخدا، پیشین) (و)

۷۴. كلیات عرفی شیرازی، تصحیح غلامحسین جواهری، علمی، ص ۱۹۴.

۷۵. كلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهائی، تصحیح غلامحسین جواهری، كتابخانه محمودی، ص ۱۸.

۷۶. كلیات اشعار ملك الشعراء طالب آملی، تصحیح طاهری شهاب، تهران، كتابخانه سنایی، ص ۱۰۵۶.

۷۷. دیوان صائب، تصحیح محمّد قهرمان، تهران، شركت انتشارات علمی ـ فرهنگی، ۱۳۷۰، ص ۳۱۶۴.

۷۸. دیوان ملاّ محمد رفیع واعظ قزوینی، تصحیح سید حسن سادات ناصری، علمی، ۱۳۶۵، ص ۳۸۳.

۷۹. همان، ص ۵۶۳.

۸۰. همان، ص ۴۳۶.

۸۱. غزلّیات و قصاید و رباعیات مشتاق اصفهانی، تصحیح حسین مكّی، چ دوم، تهران، علمی، ۱۳۶۳، ص ۱۹۳.

۸۲. سنگ خارا. (علی اكبر دهخدا، پیشین) (و)

۸۳. شیر بیشه، شیر درنده. (همان) (و)

۸۴. نوعی از مار است و بعضی گویند: ماری باشد سبز رنگ و دارای خط و خال و زهر او زیاده از مارهای دیگر است و هیچ تریاقی به زهر او مقاومت نكند. ماری كه سرش چون گرز بزرگ باشد. كفچه مار بزرگ، افعی. (همان) (و)

۸۵. حنظل، زهر و سم. (همان) (و)

۸۶. نام ماه اول تابستان و ماه دهم از سال رومیان. (همان) (و)

۸۷. دیوان هاتف اصفهانی، تصحیح وحید دستگردی، چ ششم، فروغی، ۱۳۴۹، ص ۱۲۶ ـ ۱۲۷.

۸۸. فتح الله خان شیبانی، منتخب بیانات شیبانی، ص ۹۷.

۸۹. همان، ص ۱۰۳.

۹۰. سیلی، چك، لطمه، پس گردنی. (علی اكبر دهخدا، پیشین) (و)

۹۱. فتح‏اللّه خان شیبانی، پیشین، ص ۱۶۱.

۹۲. همان، ص ۳۱۲.

۹۳. بی‏غیرت، قرمساق. (علی اكبر دهخدا، پیشین) (و)

۹۴. دیوان اشعار حكیم صفای اصفهانی، تصحیح احمد سهیلی خوانساری، چ دوم، اقبال، ۱۳۶۳، ص ۲۱.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید