سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

زنان ذره بین به دست


زنان ذره بین به دست

نگاهی به زندگی زنان جنایی نویس

یک قتل، یک جنایت دیگر. ذره‌بین به دست به دنبال آثار انگشت. یک تکه از پارچه لباس، یک حرف ضد و نقیض، یک رد پا و... می‌تواند به او کمک کند تا راز قتلی را برملا کند اما این بار آنچه کمک می‌کند تا کارآگاه این حادثه، راز این قتل را افشا کند یک تفکر است، تفکر یک نویسنده.

نویسندگانی که با هوش و ذکاوت فراوان یک قتل را مرتکب می‌شوند و خود با نگاهی تیزبینانه قاتل را به دام می‌اندازند اما این بار یک ذکاوت زنانه است که کارآگاهان زبردستی چون هرکول پوآرو و یا خانم مارپل را راهنمایی می‌کند. نگاهی می‌اندازیم به زندگی چند تن از نویسندگان زنی که در زمینه خلق آثار معمایی و جنایی قلم زده‌اند.

● آگاتا کریستی، ملکه جنایت

کمتر کسی پیدا می‌شود که هرکول پوآرو و یا خانم مارپل را نشناسد. این پیرزن زیرک و مرد خوش لباس بلژیکی هر دو از برجسته‌ترین شخصیت‌های آثار آگاتا کریستی هستند که به‌واسطه هوش و ذکاوتشان محبوب مخاطبانشان هستند اما تنها یک نفر می‌تواند آنها را به اوج شهرت و قدرت برساند و آن کسی نیست جز خالق آنها، آگاتا کریستی.

آگاتا مری کلاریسا لیدی ملووان در ۱۵ سپتامبر سال ۱۸۹۰ در دون شایر منطقه‌ای که اکثر داستان‌هایش در آن اتفاق می‌افتد متولد شد.

او در ۱۰ سالگی پدرش را از دست داد. در همان سال‌ها بسیار به خواندن کتاب‌های جین آستین، چارلز دیکنز، (سر آرتور کانن دویل خالق شخصیت‌های شرلوک هولمز) علاقه داشت. آگاتا هیچگاه به مدرسه نرفت و در خانه تحت تعلیمات مادرش خواندن و نوشتن را آموخت اما در سال ۱۹۲۶ آگاتا مادرش را هم از دست داد.

آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می‌کرد، شغلی که تاثیر زیادی بر نوشته‌های او داشته است: بسیاری از قتل‌هایی که در کتاب‌های او رخ می‌دهند به‌وسیله خوراندن سم به مقتولین است.

او خالق قهرمان عجیب و کارآگاه بلژیکی به نام هرکول پوآرو است که اولین بار در داستان قصه اسرارآمیز استایلز وارد شد و پس از آن پیوسته سمت کارآگاهی را در داستان‌های او بر عهده گرفت.

آگاتا کریستی در طرح نقشه‌های هیجان‌انگیز و دسیسه‌های پیچیده و به‌دست‌دادن کلید معماهای روانی، نویسنده‌ای چیره دست بود. گره‌گشایی‌ها در پایان وقایع مرموز داستان‌های او به نحوی بود که خواننده هرگز در جریان داستان آن را انتظار نداشت. آگاتا همچنین داستان‌های عاشقانه و رمانتیکی را با اسم مستعار مری وست ماکوت به رشته تحریر درآورده است که البته به شهرت و استقبال داستان‌های جنایی او نرسیدند.

۶۶ رمان جنایی که او از خود بر جای گذاشت او را به چنان شهرتی رساند که لقب ملکه جنایت را به او دادند و از او به عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و پیشرفت داستان‌های جنایی کوشیده‌اند یاد کردند. آگاتا کریستی در کتاب رکوردهای کینس مقام اول در میان پرفروش‌ترین نویسندگان کتاب در تمام دوران‌ها و مقام دوم بعد از ویلیام شکسپیر در میان پرفروش‌ترین نویسندگان در هر زمینه‌ای را به خود اختصاص داده است. تخمین زده شده است که یک میلیارد از کتاب‌های او به زبان اصلی (انگلیسی) و یک میلیارد دیگر در ترجمه‌های گوناگون به ۱۰۳ زبان دنیا به فروش رسیده است.

کریستی در سال ۱۹۵۵ نخستین کسی بود که جایزه استاد اعظم را از مجمع معمایی‌نویسان آمریکا دریافت کرد. در سال ۱۹۶۷ مدرکی افتخاری از دانشگاه اکستر انگلیس دریافت کرد و در همان سال به ریاست باشگاه کارآگاهی بریتانیا رسید. در سال ۱۹۷۱ نیز بالاترین افتخار خود یعنی لقب دیم(بانو) (معادل لقب افتخاری سر) را دریافت کرد.

سرانجام آگاتا کریستی در ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ در ۸۵ سالگی درگذشت.

از جمله آثار او می‌توان به «مرگ، نقطه پایان»، «راز قطار آبی»، «قتل در بین‌النهرین»، «۵ خوک کوچک»، «فیل‌ها به‌یاد می‌آورند»، «پرده»، «جسدی در کتابخانه»، «نمسیس»، «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» و... اشاره کرد.

● مری رابرتز رینهارت، آگاتا کریستی آمریکا

مری رابرتز رینهارت در ۱۲ آگوست ۱۸۷۶ در ایالت پنسیلوانیا متولد شد. او یکی از معمایی نویسان شهیر و پرکار آمریکا بود به‌طوری که به آگاتا کریستی آمریکا شهرت پیدا کرد. دورتی بی‌هاگز رمان‌نویس و منتقد داستان‌های جنایی در مورد این نویسنده بزرگ می‌گوید: «رابرتز بزرگ‌ترین زن نویسنده آمریکایی جنایی‌نویس بوده و خواهد بود».

پدر مری یک مخترع بود که در بیشتر موارد با شکست مواجه می‌شد برای همین خانواده در بیشتر موارد با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کرد.

مری زمانی که دوران ابتدایی تحصیلش را تمام کرد به دانشکده پرستاری در پترزبورگ رفت و بعد از فارغ‌التحصیلی از آنجا در بیمارستانی مشغول به کار شد. او درباره این دورانش می‌نویسد که تمام تراژدی‌های دنیا را می‌شد در زیر یک سقف دید.

در همان بیمارستان بود که او با استنلی مارشال رینهارت که یک پزشک بود آشنا شد و ازدواج کرد. سرانجام این ازدواج موفق سه پسر به نام‌های استنلی، فردریک و الن بود.

پس ازچندی مری به دلایل مشکلات شدید مالی تصمیم گرفت که از راه نوشتن درآمد کسب کند. بنابراین در ۲۷ سالگی نوشتن را آغاز کرد و توانست در مدت کوتاهی ۴۵ داستان کوتاه را به رشته تحریر در بیاورد.

در سال ۱۹۰۷ بود که تقریبا او به شهرت ملی دست یافت و ظرف مدت کوتاهی این شهرت بین‌المللی شد.

از این نویسنده بزرگ داستان‌های جنایی، بیش از ۱۰۰ داستان کوتاه، سفرنامه، شعر و مقالات تخصصی به جای مانده است. قسمتی از مجموعه داستان‌های او همچنین برای اجرای پروژه‌های فیلمبرداری انتخاب شدند که از آن میان می‌توان به خفاش سال ۱۹۲۰ اشاره کرد.

متاسفانه مری بعد از چندی به سرطان سینه مبتلا شد. در همان زمان بود که او با یک مجله مخصوص بانوان مصاحبه‌ای را ترتیب داد و اعلام کرد: «من سرطان دارم» و تمامی زنان را تشویق کرد که هر از چند گاهی آزمایشات لازم را انجام دهند. به واسطه آثار بی‌نظیر او جایزه ویژه نویسندگان معمایی‌نویس آمریکا بنیاد نهاده شد.

● مارجری الینگهام

مارجری لوئیز الینگهام در ۲۰ مه ‌۱۹۰۴ در لندن متولد شد. او یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان چیره دست جنایی‌نویس انگلیسی به شمار می‌رود و آثار فراوانی را در این زمینه به صورت رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه نوشته است.

او در خانواده‌ای کاملا ادبی و فرهیخته تربیت شد. پدر او هربرت جان الینگهام و مادرش امیلی جین هر دو نویسندگان بزرگی بودند. به همین خاطر او نویسندگی را از سنین پایین آغاز کرد و اولین داستان او در سن ۸ سالگی در یک مجله به چاپ رسید.

او بعد از اتمام تحصیلات مقدماتی‌اش به دانشگاه وست مینستررفت و در رشته فن بیان آموزش دید.

او درسال ۱۹۲۷ تصمیم گرفت که قلمش را در ژانر جنایی امتحان کند و نتیجه این تصمیم اولین کتاب او در این زمینه به نام «راز کلبه سفید» بود. او توانست در این زمینه با انتشار کتاب «جنایت در بلک دادلی» به شهرت برسد.

موفقیت این کتاب نسبت به داستان‌های کوتاه پیشینش به اندازه‌ای بود که او ۱۷ رمان و بیش از ۲۰ داستان کوتاه را در ادامه این کتاب نوشت.

آخرین کتاب او با عنوان «محموله عقاب» در سال ۱۹۶۸ توسط همسر مارجری به پایان رسید و چاپ شد. دیگر آثار این نویسنده بزرگ تا پایان دهه ۷۰ به چاپ رسید و به این ترتیب آخرین خواسته مارجری قبل از مرگ، توسط همسر او به اجرا در آمد.

مارجری الینگهام در ۳۰ ژوئن ۱۹۶۶ در یکی از بیمارستان‌های انگلستان بر اثر سرطان از دنیا رفت.

در حال حاضر نیز کتاب‌های این بانوی نویسنده همچنان پرفروش است به‌طوری که یکی از مراکز بزرگ انتشار کتاب در لندن بر آن شده است که مجموعه کتاب‌های مارجری را تجدید چاپ کند.

در سال ۱۹۵۶ فیلمی با عنوان «ببر‌ها در دود» از روی رمانی با همین عنوان از این نویسنده بزرگ داستان‌های جنایی ساخته شد که با اقبال بسیار خوب مخاطبان رو به رو شد.

تا کنون کتاب‌های فراوانی نیز در باب او نوشته شده است که از آن میان می‌توان به «زندگینامه مارجری الینگهام نوشته جولیا تورو گود» و «جوهر در خون او نوشته ریچارد مارتین» اشاره کرد.

از جمله کتاب‌های این نویسنده می‌توان «پلیس در مراسم تدفین»، «خطر شیرین»، «خطر مرد دیگر»، «مرگ روح»، «گل‌هایی برای قاضی»، «سایه‌ای در خانه»، «رقص سال‌ها»، «عشقی گم نشده است»، «چشمانم را پنهان کن» و... را نام برد.



همچنین مشاهده کنید