جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

خاطره نگاران را به رسمیت نمی شناسند


خاطره نگاران را به رسمیت نمی شناسند

خاطره نگاران جنگ و انقلاب بدون هیچ گونه تشکل گروهی مشغول فعالیت هستند

۱ ـ هنوز محک و میزان مشخصی برای سنجش خاطرات در دست نیست. هر کس به تناسب تعلق خاطر خود نسبت به حوزه‌هایی مثل تاریخ، ادبیات و علوم اجتماعی، در گونه‌شناسی‌ها، «کتاب خاطره» را به آن سمت سوق می‌دهد. در این میان سمبه تاریخ از همه پرزورتر است و عموما خاطرات را با متر تاریخ اندازه‌گیری می‌کنند و حتی بدون ملاحظه روایت خطاپذیر، مصلحت‌اندیش و تاریخ ‌مصرف‌دار انسان‌ها، بویژه در میان مردمانی که برای حفظ و روایت علمی خاطرات تربیت نشده‌اند، به ‌دنبال سندیت تاریخی متون خاطرات هستند.

آنچه که صاحب این قلم، به سبب ساز و کار کتابخانه‌ای آثار درک کرده است و پاره‌ای از آن را در نوشته‌های پراکنده منعکس نموده، آن است که «کتاب خاطره» در زمره «ادبیات مستند» جای می‌گیرد و ۲ شاخه اصلی در آن مشهود است. یکی خاطراتی که توسط صاحب خاطره نوشته و مکتوب شده، دیگری خاطرات کسی که فردی غیر از صاحب خاطره آن را به «کتاب خاطره» تبدیل کرده است.

از آنجا که لازمه حرفه‌ای شدن، کثرت آثار است، بنابراین در خاطرات خودنگاشت که بر محور یک نویسنده و یک کتاب استوار است برای پدیدآور یا «خاطره‌نویس»، امکان حرفه‌ای شدن در حوزه نشر خاطرات فراهم نمی‌شود، اما در خاطرات تالیفی و تدوینی که کسی، به ‌عنوان نویسنده و کارشناس، ماحصل مصاحبه‌ها و خاطرات شفاهی (خاطره‌گفته‌های ضبط شده) صاحبان خاطرات را تدوین می‌کند و می‌نگارد، همواره زمینه تعدد آثار برای یک «خاطره‌نگار»، فراهم و امکان شکل‌گیری یک شغل فرهنگی برای وی وجود دارد.

اکنون این‌گونه اخیر از خاطره‌نگاری‌ها به ۲ شکل تک‌نگاشت و پرسش و پاسخ منتشر می‌شود. این توضیح نیز لازم است که در هر دو گونه مذکور، ممکن است مصالح و مستندات به «روش تاریخ شفاهی» فراهم آمده باشند، اما هیچ‌ کدام به ‌عنوان گزارش‌های تاریخی به حساب نمی‌آیند و وقتی صحبت از کتاب خاطره می‌شود، همچنان که ذکر شد مد نظر ما اسناد یا مدارک تاریخی نیست. همواره از خاطرات منتشره، با وجود مستندات تاریخی و سرگذشت‌نامه‌ای در متن و شخصیت‌پردازی باورپذیر، نثر روان، تاثیرگذاری روزآمد اجتماعی و لذت‌بخشی در خواندن و دارا بودن کشش مطالعه در فراز و فرود روایت، انتظار است؛ کیفیتی که اکنون در کتاب‌های خوش‌خوانی همچون دا، نورالدین پسر ایران، کوچه نقاش‌ها، مردی که خواب نمی‌دید و مواردی از این دست مشهود و مورد استقبال عامه مردم قرار گرفته است. در این‌گونه خاطره‌نگاری‌ها، خاطره‌نگار همچون «مستندنگار»، کارشناسی است نویسنده و هنرمند، که در نقل زوایای مستند تاریخی و سرگذشت‌نامه‌ای، صاحب دیدگاه، قلم، داوری و انتخاب و دارای توان کارشناسی و قدرت مصاحبه برای تشخیص و انتقال فضاهای خواندنی و پرکشش تاریخی و اجتماعی از فراز و فرود زندگی انسان‌هاست.

۲ ـ اکثر پدیدآوران آثار، اعم از شاعران، داستان‌نویسان، نمایشنامه‌نویسان، پژوهشگران، گزارشگران و امثالهم، به تبع عنوان‌گذاری مناسب در نقش پدیدآوری، همواره امکان قرار گرفتن در انواع تشکل‌های صنفی و حرفه‌ای را دارند؛ اما به ‌سبب نبود تعاریف دقیق و درست از نقش خاطره‌نویسان و خاطره‌نگاران، زحمات فراوانی که آنها می‌کشند همواره پوشیده می‌ماند و از عرصه حرفه‌ای‌گری، که لازمه آینده‌دار شدن این شغل و آثار منتشره است، دور می‌شوند. این یادداشت در تلاش است که از منظر دانش کتابداری و اطلاع‌رسانی، اهمیت داشتن نقش پدیدآوری مشخص را برای این گروه یادآور شود.

به نظر می‌رسد ۲ علت اساسی در عدم اجماع کارشناسان، نسبت به اطلاق اصطلاحی واحد برای «نقش پدیدآوری خاطرات» وجود دارد؛ یکی سایه‌ای که به ناحق از طرف «مبحث تاریخ شفاهی» بر سر خاطرات افتاده و این‌گونه از ادبیات مستند را به ‌سمت تاریخ کشانده است. در این خصوص مواردی را نوشته و منتشر کرده‌ام. دوم، تلقی نادرست برخی خاطره‌نگاران از کار خود است، چراکه آنها آثار خوب خود را که با زحمات زیاد حاصل شده، با کارهای ضعیف مقایسه می‌کنند و عنوان «خاطره‌نگار» را برای اندازه‌گیری کار خود نارس می‌دانند. در این خصوص گفتنی است در تمام حوزه‌های پدیدآوری، قوت و ضعف وجود دارد. این مساله سبب نمی‌شود که «نقش پدیدآوری» اشخاص با توصیف‌گرهایی مثل خوب و بد، یا ضعیف و قوی همراه باشد، یا این‌که اگر یک نویسنده در پدید آمدن اثرش، متمایز از رویه متعارف عمل کند، الزامی ندارد که عبارتی به نقش پدیدآوری‌اش در کتاب اضافه کند تا متضمن آن عمل باشد. مثلا ۲ داستان‌نویس را فرض کنید که یکی اثرش را در ۶ ماه، فقط متکی به فرآیند خلاق ذهنی نوشته و دیگری اثرش را در ۶ سال، پس از انواع پژوهش‌های میدانی، مطالعه مکتوبات منتشره و مصاحبه‌ها و... نوشته است. هر دو داستان‌نویس هستند و هیچ‌ وقت قرار نیست دومی ذیل عنوانش درج کند: «تحقیق و نوشته فلانی»؛ چراکه کیفیت آثار را پس از نشر، کتابخوانان و منتقدان، به ‌عنوان داوران آثار مشخص می‌کنند نه توصیف‌گرهایی که ما به نقش‌ها اضافه می‌کنیم. در این مثال هر دو نفر داستان‌نویس هستند و اگر فرهنگی برای داستان‌نویسان نوشته شود، هر دو از یک صنف بوده و در این فرهنگ، جایگاه معتبری دارند، حتی اگر یکی در ضعف و دیگری در قوت نویسندگی باشد. همه مشاغل این‌گونه است.

رسانه‌ها و حتی بخشی از جامعه کتابخوان، شناخت کافی از نقش این پدیدآورندگان حرفه‌ای آثار جنگ ندارند و با دادن نسبت نویسندگی به صاحبان خاطرات، حقوق خاطره‌نگاران را نادیده می‌گیرند

بنابراین همچنان که «کتاب داستان» ماحصل فعالیت داستان‌نویس است، کتاب خاطره نیز نتیجه فعالیت خاطره‌نگار است. خاطره‌نگار در اثر خود هر چقدر از کم و بیش خرج کرده‌ باشد چیزی بیشتر از یک کتاب خاطره خلق نکرده است و عنوانی بزرگ‌تر از خاطره‌نگار ندارد. پس اگر اوج خاطره‌نگاری آن است که خالق اثر در مصاحبه‌ای خلاق، تحقیقی کافی، تدوینی مناسب و نگارشی موثر، داشته‌های ذهنی صاحب خاطره را روایت کند برای تمام اینها کافی است نقش وی در اطلاعات شناسنامه‌ای کتاب، اعم از روی جلد، صفحه عنوان و صفحه شناسنامه ذکر شود: «خاطره‌نگار: فلانی»؛ و همچنان که در کتاب داستان وجود مقدمه مذموم است در کتاب خاطره ممدوح و حتی واجب است تا کیفیت و کمیت فعالیت خاطره‌نگار به قلم وی در آنجا گزارش شود، چراکه در متن خاطرات، بویژه خاطرات تک‌نگاشت که روایت از زبان صاحب خاطره منتقل می‌شود هیچ نشانی از خاطره‌نگار و کاری که کرده است نخواهیم یافت.

۳ ـ اکنون خاطره‌نگاران جنگ، در نبود جایگاه مستقل برای گونه خاطرات، بدون هیچ‌گونه نام‌گذاری خاص و فقدان تشکل‌های گروهی، مشغول فعالیت هستند. در حالی که فی‌الواقع در عرصه نویسندگی و پدیدآوری آثار نوظهور جنگ، وزنه‌ای به شمار می‌آیند. با یک حساب سرانگشتی تعداد این مولفان کتاب‌های خاطره، در عرصه جنگ تحمیلی، اکنون به بیش از ۴۰ نفر رسیده است و به‌زعم این نگارنده، آینده ادبیات عصر انقلاب اسلامی، نسبت مستقیم با کیفیت و کمیت آثار آنها دارد. با وجود این، رسانه‌ها و حتی بخشی از جامعه کتابخوان، شناخت کافی از نقش این پدیدآورندگان حرفه‌ای آثار جنگ ندارند و با دادن نسبت نویسندگی به صاحبان خاطرات، حقوق خاطره‌نگاران را نادیده می‌گیرند. در حالی که این خاطره‌نگاران هستند که راویان و صاحبان خاطرات را پس از چند دهه پنهان بودن در اجتماع، در آثار تک‌نگاشت و تاثیرگذار، به جامعه معرفی‌ کرده‌اند که مورد اقبال نیز قرار گرفته است. فی‌المثل شخصیت‌های ملی و تاثیرگذاری همچون خانم سیده زهرا حسینی یا آقای سیدنورالدین عافی را خاطره‌نگاران خبره‌ای همچون سیده‌اعظم حسینی و معصومه سپهری، طی سال‌ها تلاش، در آثارشان با نام دا و نورالدین پسر ایران معرفی کرده‌اند، اما به‌دلیل ویژگی تک‌نگاری خاطرات منتشره، چگونگی این پدیدآوری همواره پنهان است و فقط از طریق اطلاعات شناسنامه‌ای آثار و مقدمه کتاب، قابل شناخت است.

به هر حال از آنجا که بخش عمده و تاثیرگذار این بدنه نویسندگی، در زمره کارشناسان دفتر ادبیات و هنر مقاومت هستند، این دفتر به همراه انتشارات سوره مهر، به ‌نمایندگی از حوزه هنری طی یک‌ سال گذشته در تلاش بوده تا خاطره‌نگاران، هویتی مستقل و جایگاه حقوقی مناسبی پیدا کنند. بدین سبب از اواخر سال گذشته (۱۳۹۰)، عبارت «خاطره‌نگار» برای مجموعه فعالیت‌های مصاحبه، تحقیق، تدوین و نگارش در اطلاعات پدیدآوری خاطرات منتشره دفتر ادبیات و هنر مقاومت جای گرفته است.

همچنین این ناشر، مباحث حقوقی منتسب به این گروه را با جدیت می‌کند تا متناسب با قواعد جاری کشور و قوانین حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان، خاطره‌نگاران نیز که تاکنون به‌ سبب رویه نادرست در مناسبات نشر، تحت‌الشعاع تلقی غیرواقع از نقش «صاحبان خاطرات» بودند، همچون سایر مولفان آثار، جایگاه درستی در مواجهه‌ با قراردادهای نشر پیدا کنند. مسلما در آینده نزدیک، با حرفه‌ای‌تر شدن این گروه، یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین کانون‌های نویسندگی آثار جنگ، متولد خواهد شد تا ما شاهد شکل‌گیری رسمی «کانون خاطره‌نگاران جنگ» باشیم. ان‌شاءالله

نصرت‌الله صمدزاده

مدیر کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری



همچنین مشاهده کنید