جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

اصلاح طلبی درون حکومتی یا برون حکومتی


اصلاح طلبی درون حکومتی یا برون حکومتی

بررسی دو جریان اصلی تجدد گرایی در عصر قاجار

برای درک بهتر تحولات عصر قاجار و روند «تجدد گرایی» در این عصر، دو جریان مهم و برجسته را می توان مورد توجه قرار داد. این دو جریان در کنار هم و به صورت پیوسته، کل روند تجدد خواهی را در ایران عصر قاجار تشکیل می دادند، یکی جریانی که می توان از آن به «اصلاح طلبی درون حکومتی» تعبیر کرده و جریان دیگر، «جریان اصلاح طلبی بیرون از حکومت» یا «جریان روشنفکری» بود. البته این دو جریان، از هم دیگر جدا نبوده و در عین این که از یک دیگر استقلال داشتند، در مقاطعی به یک دیگر پیوند می خورده و به نوعی مکمل فعالیت های یک دیگر بودند.

سرآغاز جریان اول، تحولاتی است که در «دارالسلطنه تبریز»، و در اثر شکست ایران در دورۀ اول جنگ های ایران و روس، شکل می گیرد و مهم ترین نمایندگان و آغازگران این جریان، عباس میرزا نایب السلطنه و میرزا عیسی قائم مقام فراهانی (میرزا بزرگ)، می باشند. در کنار این دو، و در طول عصر قاجار، مهم ترین و سرشناس ترین افراد وابسته به این جریان، میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، میرزا تقی خان امیرکبیر، میرزا حسین خان مشیرالدوله، میرزا علی خان امین الدوله، از صدراعظم های شاهان قاجار، و رجالی نظیر میرزا ملکم خان، مجدالملک، میرزا یوسف خان مستشارالدوله، جلال الدین میرزا قاجار، ناصرالملک، میرزا جعفر مشیرالدوله، میرزا ابوالحسن خان شیرازی، محمد حسین ذکاءالملک فروغی و فرزندش محمدعلی و میرزا محسن خان مشیرالدوله و ...، بودند. این افراد، هر کدام در مقاطعی که در درون دستگاه حکومتی حضور داشته اند، به ایجاد تحولات مهمی در زمینه های مختلف، دست زدند، که این عملکردها، سرچشمۀ بسیاری از تحولات زمان خود بوده اند.

این گونه به نظر می رسد که «جریان اصلاح طلب و متجدد درون حاکمیتی»، بیش تر به اصلاحات در ساختار سیاسی و ایجاد نظام حکومت قانون یا «حکومت منتظم» توجه داشته است و برای این گروه، مهم ترین مسأله، ایجاد نوعی نظام قانون مند و منسجم برای حکومت بوده است و چنان چه به اصلاحات عباس میرزا، قائم مقام، امیرکبیر، میرزا حسین خان مشیرالدوله توجه شود، می توان به این مسأله رسید که از بُعد «تجدد گرایی» سیاسی، توجه به اصلاح ساختارها، مهم ترین موضوع برای این جریان بوده است. از این دیدگاه، اصلاح ساختار درون نظام سیاسی، با بهبود کارکرد نظام سیاسی و ایجاد «نظم»ی در این ساختار ایجاد می شد.

به طور کلی این جریان در هنگام حضور در قدرت، «ملاحظات»ی نیز در فعالیت های اصلاحی خود داشت، و آن وجود نیروی قوی و مستبد به نام شاه و دربار او بود. جالب این که، علی رغم ملاحظات و برخی از محافظه کاری هایی که این گروه داشتند، بسیاری از این افراد، که از صدراعظم های شاهان قاجار بودند، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به فرمان شاه از میان برداشته می شدند، یا برخی دیگر از آن ها به تناوب مورد غضب شاه قرار می گرفته، دچار تنبیه، زندان و تبعیدهای چندین باره می شدند، و در عین حال، بسیاری از برنامه های اصلاحی آن ها، علی رغم همراهی گاه و بی گاه شاه، با از میان برداشتن یا کنار گذاشتنشان از بین می رفت یا ناتمام می ماند.

جریان مهم دیگری که در این دوران، در کنار جریان بالا، و البته مستقل و مرتبط با آن وجود دارد، جریان «تجدد خواهی روشنفکری»، یا به تعبیری «جریان اصلاح طلبی بیرون از حاکمیت»، بود. جریان متجدد روشنفکری در ایران، با نوشته ها و اندیشه های میرزا فتحعلی آخوندزاده شروع می شود. جریان روشنفکری در ایران عصر قاجار، و البته تا کنون، نظرگاه های متفاوت و مختلفی را دنبال می کرد، این جریان و مهم ترین نمایندگان آن، در عین استقلال از جریان تحول خواه درون حاکمیت، با آن ارتباط و تعامل داشتند، تا جایی که می توان برخی از مهم ترین چهره های جریان اول، جریان اصلاح طلب درون حاکمیتی، را در جریان دوم نیز به صورت برجسته مشاهده کرد، کسانی چون میرزا ملکم خان، مستشارالدوله و مجدالملک، افرادی هستند که در عین حضور در میان کارگزاران دولت، از مهم ترین چهره های روشنفکری زمان بوده اند، تا جایی که میرزا ملکم خان، بیش از آن که به عنوان یک کارگزار دولتی شناخته شود، یکی از مهم ترین نمادها و چهره های روشنفکری ایران، در دوران قاجار، و حتی تا زمانه حاضر، محسوب می شود.

از مهم ترین چهره های جریان روشنفکری ایران در عصر قاجار می توان به، میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقا خان کرمانی، زین العابدین مراغه ای، میرزا حبیب اصفهانی، میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی و ... اشاره کرد.

روشنفکران ایران در عصر قاجار مباحث و نظرگاه های مختلفی را دنبال می کردند. مهم ترینِ این مباحث عبارت بودند از، «اصلاح دین»، «اصلاح و تغییر الفبا»، «تاریخ نگاری جدید»، «قانون خواهی»، «نقد ادبی»، «ترجمه و ادبیات جدید»، «آموزش و پرورش جدید و همگانی»، «توجه به علوم موضوعۀ جدید»، «توجه به تکنولوژی جدید و سعی در ورود آن ها به جامعه»، «توجه به مفاهیمی چون آزادی و ترقی»، «روزنامه و روزنامه نگاری»، «نمایش نامه نویسی» و ... اشاره نمود. در تمامی این نظرگاه های عملی و نظری، روشنفکران عصر قاجار چشم به تحولات بیرونی داشتند، و غرب را به عنوان الگوی خود در تغییر تفکر و ساختارها، مد نظر داشتند.

روشنفکران عصر قاجار، در پیوند با جریان درون حکومتی اصلاحات، و در عین حال، داشتن نگاه انتقادی به آن، تلاش فراوانی برای گذار جامعه و حکومت ایران به دنیای جدید انجام دادند. توجه این جریان به مفاهیمی مانند «ترقی» و «حکومت قانون»، نشان دهندۀ خواست آن ها برای انجام دادن تغییرات بنیادین در جامعۀ ایران بود، هر چند، فهم نوینی که آنان از دنیای جدید به ایرانیان عرضه نمودند، فهمی دقیق و مبتنی بر یک «اندیشۀ منسجم» نبود و از این رو نتوانست به حل بنیادین مشکلات ایرانیان منجر شود، اما تحولی مهم در سامان زندگی فکری و سیاسی آن ها ایجاد نمود که، همراه با تلاش های عملی جریان تحول خواه و اصلاح طلب درون حاکمیت، در جریان مشروطه خواهی بروز و ظهور یافت. جریان مشروطه خواهی را می توان نقطۀ عطف تمامی تلاش های تجدد گرایانۀ عصر قاجار دانست، که حاصل تلاش های هر دوی این جریانات اصلاح طلبانۀ عصر قاجار بود.

دکتر سپهر زنده رودی



همچنین مشاهده کنید