پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

تاثیر شهادت و شخصیت امام حسین ع در ادبیات فارسی


تاثیر شهادت و شخصیت امام حسین ع در ادبیات فارسی

ورود حماسه ی کربلا به حیطه شعر, یقینا یکی از عوامل ماندگاری و پایایی نهضت عاشوراست چرا که حضور پر رنگ شعر در روایت ماجرا و قالب نافذ مرثیه در سوگداشت ماجرا از سویی پیوند دهنده ی میان عواطف و دلهای سوخته و حقیقت ماجرای ظهر عاشوراست و از سوی دیگر به نوبه خود باعث غنا و اعتلای اشعار و مراثی ست

علت چرایی حضور " قیام عاشورا " در ادبیات فارسی و خصوصا شعر فارسی و پرداخت نزدیک به هزار ساله به آن در شعر فارسی تا جایی که در گذشته زیر بنای گونه جدیدی از شعر قرار میگیرد تحت عنوان " مراثی " - هر چند که مراثی مطلق در ذکر مصیبت عاشورا نیستند و شاعران به نوبه مثلا در مرگ کسان دیگری هم مرثیه دارند - مشخص است. این گونه ادبی در ادبیات معاصر نیز تحت عنوان مشخص ادبیات عاشورایی و شعر عاشورایی تقسیم مطلق میشود که موضوع بحث این مقاله نیست و خود به تفضیل مجال دیگری می طلبد.

ورود حماسه ی کربلا به حیطه شعر، یقینا یکی از عوامل ماندگاری و پایایی نهضت عاشوراست چرا که حضور پر رنگ شعر در روایت ماجرا و قالب نافذ مرثیه در سوگداشت ماجرا از سویی پیوند دهنده ی میان عواطف و دلهای سوخته و حقیقت ماجرای ظهر عاشوراست و از سوی دیگر به نوبه خود باعث غنا و اعتلای اشعار و مراثی ست.

ادبیات عاشورایی، از غنی ترین و حماسی ترین ذخایر فکری و احساسی شیعی است و برخی از شاعران نیز تمامت شهرت خویش را مدیون همین ذخیره فکری - احساسی شیعی یند که مشخص ترین ایشان محتشم کاشانی ست که با تصویر کشیدن و توصیف واقعه عاشورا و سرایش ترکیب بند معروف " باز این چه شورش است... " امروزه معروف ترین شاعر شعر عاشورایی از ابتدا تا زمان حال است.

از سوی دیگر شاعران شیعی پرداختن به واقعه عاشورا را بر خود فرض میدانند و این جدای از محبت حضرت سید الشهدا یقینا ریشه در تایید و تشویق و سفارش حضرات ائمه معصومین دارد در به تصویر کشیدن و احیای همیشگی ظلمی که به ناحق بر امامشان رفته و مظلومیت حضرت حسین.

راویان شیعی نمونه های زیادی از این سفارشات و روایات حضرات معصومین را در این مهم نقل کرده اند که ما در اینجا به ذکر یک نمونه آن بسنده میکنیم. شیخ طوسی در کتاب رجال صفحه ۲۸۹ از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودند : " ما من احد قال فی الحسین شعراً فبکی و ابکی به الا اوجب الله تعالی له الجنه و غفرله ؛ هیچ کس نیست که درباره امام حسین (ع) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، مگر آنکه خداوند جل جلاله بهشت را بر او واجب کند و او را بیامرزد. "

مراثی و اشعار عاشورایی عموما از دیدگاه درون مایه و ساختاری به دودسته مشخص قابل تقسیم هستند، دسته اول با پرداختن به جنبه تاریخی ؛ روحی و عاطفی ماجرا با سرایش سوزناک ترین مراثی ظهر عاشورا، عواطف خویش را مصروف سوگواره نگاری و مقتل نگاری منظوم کرده اند و خواننده را با دریای مواجی از عواطف غلیان کرده و داغدار و مصیبت زده باقی میگذارند که اینگونه مراثی بیشتر و نه صد در صد در میان اشعار متقدمین شایع تر است که البته استثنائاتی هم دارند.

در بررسی سرزمین های اسلامی ، شام در بست طرفدار خاندان امیر بود و مکه و مدینه هم نسبت به قیام امام حسین(ع) عکس العمل قابل توجهی از خود نشان نداد. تنها عراق آن هم کوفه بود که برپاخاست.هرچند گروهی از مردم عراق به خاطر عرق دینی می خواستند که حکومت عادلانه عصر پیامبر برگردد اما سران قبیله ها و اشراف که سر رشته کارها به دست آنان بود، تا این درجه حسن نیت نداشتند. آنها می خواستند عراق پیروز شود تا کینه خود را از شام بگیرند اما حساب این را نکرده بودند که شام برابر چنین جسارت و جرئتی چه عکس العملی نشان می دهد. همین که دیدند شام با فرستادن پسر زیاد، مراقب اوضاع عراق است، جهت خودشان را تغییر دادند و اطاعت یزید را بر اطاعت پسر پیغمبر مقدم شمردند. همه اینها وضعیت جامعه را پیش روی ما روشن می کند. حالا پس از مرگ معاویه، همین فضا با شرایط خفقان و ستم دوران یزیدی به قیام امام حسین(ع) می رسد .

متأسفانه شاعران ایرانی در ثبت وقایع عاشورا خیلی دیر شروع کردند. موضوع نهضت عاشورا در دورانی که مردم در مسجدهای بغداد می نشستند و شب ها برای سیدالشهداء عزاداری می کردند تا سده پنجم این واقعه در اشعار شاعران ایرانی بازتابی ندارد. ظاهراً شاید علتش این بود که حکومت های دست نشانده به مردم فشار می آوردند و مردم هم به دلیل ترس از ثبت و ضبط این حوادث و یا نوشتن شعر درباره قیام امام حسین، پرهیز می کردند.

احمد شوقی شاعر عرب در منظومه لیلی و مجنون در پاسخ کسی که از او می پرسد، چرا هر وقت از امام حسین می پرسم خاموش می شوی، می گوید: "حسین را دوست دارم اما دلم با اوست و زبانم علیه او. " و بعد ادامه می دهد که من زبانم را از مدح حسین(ع) بازداشتم که مبادا بنی امیه آن را ببرند. این عوامل باعث شد که شاعران ما در قرون اولیه اسلام و بعد از قیام ساکت بمانند. اما در ادبیات عرب وضع فرق می کرد. مثلاً در دوره حکومت آل بویه در بغداد که عجیب است که آل بویه ایرانی بودند و در آنجا مسلط بودند اما شاعران عرب واقعه عاشورا را خیلی خوب در اشعارشان آوردند.

یک نکته هم در ادبیات فارسی هست و آن اینکه از زمانی که "الجایتو " این چهره ناشناخته تشیع، مذهب شیعه را رسمیت بخشید، شاعران شروع به سرودن اشعار کردند و انصافاً هم گذشته را جبران کردند و این جریان تا امروز پیش آمده اگرچه فراز و فرودها و ضعف و قوت هایی هم داشته است.که تحلیل آن فرصت و وقت و پژوهش غنی دیگری را لازم دارد.

از روزی که پیکر مقدس آن امام در خاک کربلا جای گرفت و قافله عشق در مسیر تاریخ به حرکت درآمد، هیچ شیعی بلکه هیچ آزاده ای را نمی بینید که دلش در آرزوی طواف آن مرقد نباشد. چون آنجا تنها در برگیرنده جسم آن امام بزرگ نیست. عاشورا زمان و کربلا مکان جدال حق با باطل است. جای نبرد عدالت با ستم است. خوابگاه آزاد مردانی است که مرگ را برننگ ترجیح دادند و کشته شدن با افتخار را از زیستن در کنار ستمکاران و مظلوم کشان بهتر دانستند.

در فراز و نشیب های تاریخ جوامع بشری چه بسا اشخاص که در راه خداوند و در راه ایمان و عقیده خود کشته شدند ولی هیچ کدام حسین بن علی(ع) نشدند.

چه بسا افرادی که با میل و رغبت برای حفظ اصول انسانیت از لذات مادی و دنیوی چشم پوشیدند ولی هیچ یک حسین بن علی(ع) نشدند.

چه بسا جوانمردانی که در راه آئین پاک زندگی و ایمان و رهروی در طریق، حق را برخوشی های زودگذر زندگی ترجیج دادند ولی این جوانمردان حسین بن علی(ع) نشدند.

از این روی از فردای فاجعه عاشورای حسینی انقلاب و دگرگونیهای عظیمی در مردم و جامعه در دلها و در افکار آغاز گردید.

جامعه ای که در حالت آرامش قبل از توفان به سر می برد به ندای حق طلبی (اگرچه با تاخیر) بزرگ مرد آزادی و حریت جواب مثبت داد و حماسه عاشورا چون مشعلی فروزان آتش خانمان سوز و هستی سوز ستمگران و ظالمان شد.

واقعه عاشورا قیامی بر علیه همه ستمگران جهان در همه مکانها شد.ناگفته پیداست حادثه ای چنین دهشتناک که به حماسه ای بزرگ بدل شد سرآغاز و مبدا رستاخیزی در ادبیات عرب و پس از آن ایران گردید.

نام امام حسین(ع) شعار انقلاب برعلیه ظلم و ستم گردید و شعرای بزرگی در این عرصه ظهور کردند که از همه مشهورتر در عرب کمیت اسدی، دعبل خزاعی، ابوفراس حمدانی ... هستند این بزرگان موجبات زبونی و ویرانی دستگاه جور و خلافت ناحق بنی امیه و بنی عباس را به لرزه درآوردند و آثاری ماندگار در تاریخ ادبیات عرب به جای گذاشتند.

ترکیب بند محتشم کاشانی ، استادانه متین و زیبا سروده شده و دارای بیان حماسی بسیار رسایی می باشد.

محتشم کاشانی (ف ۹۹۶ ه-.ق) یکی از پیشگامان شعر در رثای اهل بیت(ع) محتشم است که شعرای بسیاری پس از او بدین نوع شعر روی آوردند ولی توفیق محتشم را نیافتند. محتشم در اصل شاعری قصیده سرا بود و شاهان و بزرگان صفوی را مدح می کرد از جمله شاه طهماسب و شاه اسماعیل و سلطان محمد خدابنده و ... را مدح کرده است.

اسکندر بیک منشی (عالم آرای عباسی ۱۷۸) نوشته است: "مولانا محتشم کاشی قصیده ای غرا در مدح آن حضرت ]شاه طهماسب صفوی[ و قصیده ای دیگر در مدح شهزاده پریخان خانم به نظم آورد از کاشان فرستاد ... شاه جنت مکان ]شاه طهماسب[ فرمودند که من راضی نیستم که شعرا زبان به مدح و ثنای من آلایند، قصاید در شان شاه ولایت پناه و ائمه معصومین علیهم السلام بگویند، صله اول از ارواح مقدسه حضرات و بعد از آن از ما توقع نمایند... " به هر حال "چون این خبر به مولانا ]محتشم[ رسید هفت بند مرحوم مولانا

حسن کاشی(۱) که در شان حضرت شاه ولایت ... در رشته نظم کشیده ... جواب گفته به خدمت فرستاد، صله لایق یافت ". "اگرچه اکثر عالی طبعان به فکر مرثیه آن حضرت ]حسین(ع) بن علی(ع[) پرداختند ؟؟ این مرثیه شانی و شرق و قبولیتی بالاتر دارد " (نتایج الافکار ۶۲۱-۶۲۲) دوازده بند او (محتشم) در مرثیه حضرت حسین بن علی(ع) و واقعه کربلا از منظومه های معروفی است که تا زمان ما در مجلس های عزای آن امام زبانزد مرثیه خوانان و روضه خوان و به قول آذر (لطف علی بیگ آذر بیگدلی ... آتشکده آذر ۴۷۲-۴۷۴) "در اکثر بلاد اسلام بین الخاص والعام مشهورست " (تاریخ ادبیات در ایران ج ۵ ص ۷۹۲-۷۹۹- ) هم وی مصروف به سرودن مدایح و مراثی خاندان رسالت بوده و بهترین اشعار او ... ترکیب بندی است در رثای شهیدان کربلا (گنج سخن ص ۶۳۰-۶۳۱) مرگ محتشم به سال ۹۹۶ و مقبره اش در کاشان برپاست.

ابیاتی از ترکیب بند محتشم کاشانی:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین

بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند

گویا عزای اشرف اولاد آدم است

خورشید آسمان و زمین نور مشرقین

پرورده کنار رسول خدا حسین

کشتی شکست خورده توفان کربلا

در خاک و خون فتاده به میدان کربلا

گر چشم روزگار بر او زار می گریست

خون می گذشت از سر ایوان کربلا

از آب هم مضایقه کردند کوفیان

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

آن دم فلک بر آتش غیرت پسند شد

کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد

کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان

سیماب وار گوی زمین بی سکون شدی

کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک

جان جهانیان همه از تن برون شدی

کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست

عالم تمام غرقه دریای خون شدی

آل نبی چو دست تظلم برآورند

ارکان عرش را به تلاطم درآورند

برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند

اول صلا به سلسله انبیا زدند

نوبت به اولیا چو رسید آسمان تپید

ز آن ضربتی که بر سر شیر خدا زدند

پس ضربتی کز آن جگر مصطفی درید

بر حلق تشنه خلف مرتضی زدند

روح الامین نهاد به زانو سر حجاب

تاریک شد زدیدن آن چشم آفتاب

وحشی بافقی: (کمال الدین بافقی (۹۳۹-۹۹۱ ه-.ق)

وحشی بافقی که شاعری غزل سرا است دارای ترکیب بندی کوتاه شامل پنج بند است که بیانی سنگین، فاخر و دلنشین دارد و بسیار با قدرت و یکنواخت و آهنگین است.

روزی است اینکه حادثه کوس بلا زده است

کوس بلا به معرکه کربلا زده است

روزی است اینکه دست ستم تیشه جفا

بر پای گلبن چمن مصطفا زده است

روزی است اینکه کشته بیداد کربلا

زانوی داد در حرم کبریا زده است

یعنی محرم آمد روز ندامت است

روز ندامت چه، که روز قیامت است

این ماتم بزرگ نگنجد در این جهان

آری در آن جهان دگر نیز این عزاست

از پا افتاده است درخت سعادتی

کز بوستان دهر چو او گلبنی نخاست

شاخ گلی شکست ز بستان مصطفی

کز رنگ و بو فتاده گلستان مصطفی

موضوع قیام امام حسین علیه السلام از اواسط قرن سوم در ادبیات فارسی وارد شد. البته اوائل به صورت جدی نبود، بلکه در قالب تمثیل ها و استنادها اشاراتی به مقتل امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا داشتند یکی دو قرن بعد در حدود قرن ۵ و ۶ هجری "سنایی " به طور خاص جزو شعرایی است که به شهادت امام حسین علیه السلام اشاره مستقیم دارد. پس از قرن پنجم یعنی در زمان "ناصر خسرو " تلویحاً اشاراتی به موضوع عاشورا وامام حسین علیه السلام شده است اما به طور کامل و جزئی نگر از دوره تیموریان به بعد به این مسأله پرداخته شده و بعد در دوره صفویه به خاطر مذهب تشیع و تغییر نظام حکومتی و شیوع تفکر شیعی در ایران، گرایش شاعران به سمت عاشورا دیده و ثبت شده است، "ابن حسام " از چهره هایی است که در باب پرداختن به موضوع عاشورا پیش از عهده صفویه شاخص است . او شاعری است که بیشتر آثارش مربوط به وقایع عاشورا است .

پس از او شاعران فراوانی ظهور کردند تا جایی که در دوره قاجاریه و بعد از آن ها دفتر شعر در خصوص مسئله عاشورا تدوین شد.اینک به اجمال مواردی را بیان می داریم:

▪ صباحی بیگدلی

صباحی بیگدلی شاعر سده دوازدهم، اوایل سده سیزدهم هجری و معاصر با پادشاهان زندیه بود که در سوگ و مرثیه امام حسین علیه السلام ترکیب‌بندی به تقلید از کلیم کاشانی ساخته است .

افتاد شام گه به کنار افق نگران

خود چون سربریده از این طشت، واژگون

گفتم محرم است و نمود از شفق هلال

چون ناخنی که غم زدهآلایدش زخون

▪ ملک الشعراء بهار

ملک الشعراء محمدتقی بهار شاعر دوره مشروطیت نیز در رثای سید الشهداء داد سخن داده و گفته است:

ای فلک ، آل علی را از وطن آواره کردی

ز آن سخن در کربلا شان بر دی و بیچاره کردی

تاختی از وادی این غزالان حرم را

پس اسیر پنجه گرگان آدم خوار کردی

▪ محمدحسین شهریار

سید محمدحسین شهریار شاعر بزرگ معاصر که شیفته و دلباخته اهل بیت و ائمه اظهار بود، بارها در رثای امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا شعر سروده و به درد گریسته است. استاد شهریار غزلی دارد تحت عنوان "کاروان کربلا " که مطلع آن بدین گونه است:

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین علیه السلام

روی دل با کاروان کربلا دارد حسین علیه السلام

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا

باکدامین سرکند، مشکل دوتا دارد حسین علیه السلام

عاشقانه های هر ملت عموما برخواسته از عمق دلبستگی های آن قوم است و ممکن است ماهوی با دلبستگی های سایر ملتها فرق داشته باشد. همین وجه ممیز درباره تعلیمیات، اجتماعیات، عرفانیات و مراثی هر ملتی قابل تعریف است. ناگفته نگذریم که در مللی که به واسطه پیوندهای خونی و نژادی مثل اعراب و اسلاوها و یا به واسطه فرهنگی و تمدنی مثل ایران و تاجیکستان و افغانستان و سایر کشورهای فارسی زبان و یا به واسطه اشتراک مذهبی مثل کشورهای اسلامی، مسیحی یا مومنان به سایر ادیان و یا حتا در بدترین حالت بر اثر استیلای فرهنگی - نظامی قوم حاکم بر مردمی مغلوب، ممکن است وقایع، اساطیر مفاهیم، درون مایه ها یا حتا اِلمانی خاصی وجود داشته باشد که به واسطه همین اشتراک یا حتا استیلا مرجع پرداخت و پردازش و دستمایه شعری شاعرانی از تمام این کشورهای مشترک باشد. برای نمونه دقت کنید به داستان لیلی و مجنون که با وجود اصالت عربی و پرداخت شعرای بزرگ عرب به این حکایت به واسطه مراودات فرهنگی کشورهای اسلامی و قرار گرفتن ایران در قلمرو حکومت اسلامی وارد ادبیات فارسی شده و شاعران فارسی به آن پرداخته اند و نظامی آن را به اوج زیبایی و دلنشینی خود رساند.

حضورحضرت امام حسین(ع) و قیام عاشورا بعنوان یکی از فاکتورهای اصلی شعر آئینی و مذهبی و شیعی فارسی و عربی دارای پیشینه ی طولانی ست و شاعران بسیاری از هر دو زبان , شعر شیعی و مشخصا شعر عاشورایی دارند که برخی از ایشان در زبان عربی عبارتند از : دعبل خزایی ؛ که حضرت امام رضا علیه آلاف تحیه و ثنا او را سفارش و فرمان به سرایش شعر برای حضرت حسین سلام الله فرمود. روایت حضرت رضا در بسیاری از کتب سقه شیعی موجود است به عنوان مثال ما بسنده میکنیم به نقل روایت از کتاب جامع الاحادیث الشیعه جلد ۱۲ صفحه ۵۶۷. حضرت به دعبل میفرمایند : " یـا دِعـْبـِلُ! اِرثِ الحـسـیـن (ع) فـَاَنـْتَ نـاصـِرُنـا و مـا دِحـُنا ما دُمْتَ حَیّاً، فَلا تُقَصِّر عَنْ نَصْرنا مَا اسْتَطَعْتَ /ای دعبل ! برای حسین بن علی مرثیه بگو، چرا که تو تا زنده ای، یاور ما و ستایشگر مایی. پس از یاری ما کوتاهی نکن. "

از سایر شاعران عرب می توان به ابن رومی، ابوفراس همدانی، ابن عباد، مهیار دیلمی ؛ سید رضی و سید مرتضی اشاره کرد و از میان شاعران گذشته فارسی که موضوع بحث این مقاله اند می توان از رودکـی سـمـرقـنـدی (متولّد ۳۲۹ ه‍. ق)، ابوالحسن شهید بلخی (متولّد ۳۲۵ ه‍. ق)، ابو طـیـّب مـحـمـّد مُصعبی (سده چهارم)، ابوشکور بلخی (سده چهارم)، ابومنصور محمّد دقیقی (مـتـولّد ۳۶۸ ه‍. ق)، ابـوبـکـر مـحـمـّد خسروی (سده چهارم)، حکیم ابوالقاسم فردوسی (۳۲۹ ـ ۴۱۱)، مـحـمـّد عبده (متوفّی ۴۸۳ ه‍. ق)، ابوالحسن علی فرّخی سیستانی (متوفّی ۴۲۹ ه‍. ق) عـنـصـری (مـتـولّد ۴۳۱ ه‍. ق)، ابـو نـظـر عـسـجـدی مـروزی (اوایـل سـده پـنـجـم)، مـسـعـود غـزنـوی (نـیـمـه اوّل سـده پـنـجـم)، عـیـّوقـی (نـیـمـه اوّل سده پنجم)، ابو سعید ابوالخیر میهنه ای (۳۵۷ ـ ۴۴۰)، فخرالدّین اسعد گرگانی (نـیـمـه اوّل سـده پـنـجـم)، بـابـا طـاهـر عـریـان (متوفّی ۴۱۰ ه‍. ق)، حکیم ناصرخسرو قـبـادیـانـی (۳۹۴ ـ ۴۸۱)، حـکـیـم سـنائی غزنوی (سده پنجم و ششم)، عبدالواسع جبلّی (مـتـوفـّی ۵۵۵ ه‍. ق)، بـدرالدّیـن قوامی رازی (سده ششم)، سوزنی سمرقندی (متوفّی ۵۶۲ ه‍. ق)، رشیدالدّین وطواط (متوفّی ۵۷۳ ه‍. ق)، اثیرالدّین اخسیکتی (متوفّی ۵۷۷ ه‍. ق)، اوحـدالدّین محمّد انوری (متوفّی ۵۸۳ ه‍. ق)، حکیم نظامی گنجوی (متوفّی ۶۱۴ ه‍. ق)، حـکیم خاقانی شروانی (متوفّی ۵۹۵ ه‍. ق)

عطّار نیشابوری (متوفّی ۶۲۷ ه‍. ق)، کـمـال الدّیـن اسـمـاعـیـل اصـفـهـانـی (مـقـتـول بـه سـال ۶۳۵ ه‍. ق)، جمال الدّین عبدالرّزاق اصفهانی (سده هفتم)، شیخ فخرالدّین عراقی (۶۸۸ ـ ۶۱۰)، سیف فرغانی (سده هفتم و هشتم)، امیر خسرو دهـلوی (۶۵۱ ـ ۷۲۵)، جـلال الدّیـن مـحـمـّد مـولوی (مـتوفّی ۶۷۲ ه‍. ق)، رکن الدّین اوحدی مـراغـه ای (سـده هـشـتـم) کـمـال الدّیـن مـحـمـود خـواجـوی کـرمانی (۶۸۹ ـ ۷۵۳)،ابن یمین فـریـومـدی (۶۸۵ ـ به)، جـمـال الدّیـن سلمان ساوجی (متوفّی ۷۷۸ ه‍. ق)، شمس الدین مـحـمـّد حـافـظ شـیـرازی (مـتـوفـّی ۷۹۱ ه‍. ق)، نـعـمة اللّه ولی (۷۳۰ ـ ۸۳۴)، ابن حسام خوسفی (متوفّی ۸۷۵ ه‍. ق)و نورالدّین عبدالرّحمن جامی (۸۱۷ ـ ۸۹۸) محتشم کاشانی (متوفی ۹۹۶ه.ق)صائب تبریزی (متوفی ۱۰۸۱ه.ق) و بسیاری از شاعران دیگر که به خاطر اطاله مطلب از ذکر نام و نمونه اشعارشان در این مجال کوتاه خودداری می کنیم , اما حقشان در گسترش ادبیات عاشورایی کاملا شناخته شده و محفوظ است و اجرشان معلوم.

از سه قرن اولیه شعر فارسی , شعری را که به صراحت درباره قیام عاشورا و شخص امام باشد نمی توانیم استخراج کنیم و این به این خاطر است که شاعران به خاطر وجود حکومتهای ظالم و عموما دشمن اهل بیت بیشتر از ترس جان در حالت تقیه بودند و یا با تمام ارادتشان به ساحت حضرت حسین ابدا شعری نسرودند یا بر سنت تقیه اشارات مستقیمی بر حضرت یا حادثه ابدا ندارند.

متاسفانه تا اوایل سده چهارم حتّی اجازه عزاداری عمومی در سوگ سالار شهیدان و سایر شـهـدای کـربـلا بـه شیعیان داده نمی شد و به خاطر حاکمیّت فرمانروایان سنّی مذهب در جـای جـای ایـران و سـخـتـگـیـری هـای مـتـعصّبانه آنان و در تقیّه به سر بردن شیعیان , شـعـرای شـیـعـی مذهب از بیم جان، سکوت میکنند. به همین دلیل از پیشینه شعر عاشورا در سه سده آغازین هجری نمی تـوان مـطـلبـی ارایـه کـرد. ولی بـا روی کـار آمـدن سـلسـله آل بـویـه خـصـوصـاً ایـّام حکمرانی معزّالدّوله احمد بن بویه ۳۲۰ ـ ۳۵۶ بر عراق و خـوزسـتـان و فارس و کرمان. به خاطر ارادت دیرپای این دودمان ایرانی نـژاد بـه اهل بیت، سـیـاسـت کارگزاران حکومتی در ایران به نفع شیعه رقم خورد و با رواج تـدریـجـی مـذهـب تـشـیـّع، ادب عـاشـورا نـیـز از نـیـمـه دوّم سـده چـهارم به تدریج فصل ممتازی از تاریخ ادبیّات ایران را به خود اختصاص داد.

بـراسـاس مدارک متقن تاریخی، معزّالدّوله دیلمی فرمان داد تا برای اوّلین بار در روز عاشورای سال ۳۵۲ ه‍. ق مراسم عزاداری حسینی به صورت آشـکـار و عزاداری عمومی و فراگیر در ایالات تحت سیطره او انجام پذیرد، وی در روز عـاشـورای سال ۳۵۲ ه‍. ق خود موی پریشان سـاخت و لطـمـه بـر سـر و صـورت زنان، بر قـتـل حـسین بن علی (ع) شیون کرد و مردم را نیز امر به این مهم کرد. این اوّلین بار بود که در ملا عام در بغداد بر مصیبت شهادت حسین بن علی (ع) نوحه کردند و این سنت دیلمیان شصت سال دوام داشت تا اینکه از زمـان سـلجـوقـیـان ۷۰۰ ـ ۴۲۹ سـوکـواری بـرای خـانـدان رسـول اکـرم (ص) و خاصه حضرت سید الشهدا عـمـومـی شـد و در این زمان و پس از این زمان است که سنت تقیه از میان شاعران شیعی برداشته میشود و ایشان قادر میگردند که بدون تقیه و ترس و جان از مصیبت بزرگ کربلا در اشعارشان بگویند و بسرایند.

به ظن قریب به یقین ابـوالحـسـن مـجـدالدّیـن کـسائی مَرْوزی متولّد ۳۴۱ ه‍. ق، یعنی سالیانی چند پس از اتمام دوران تقیه و در عصر دیالمه، نخستین شاعر فارسی زبان شیعی باشد که سوگسروده او در مراثی حضرت سیّد الشّهدا و اصحاب ظهر عاشورا به صورت شعر مکتوب به ثبت رسیده است و از این روی او را آغازگر این حرکت در شعر فارسی می دانند.

● مرثیه سرائی

ساختن مراثی و سرودن قصائد در مناقب اهل بیت‏علیهم‏السلام از امور عادی شاعران شیعه مذهب و از دیرباز معمول بوده است، زیرا شیعیان برای تبلیغ عقائد خویش شیوه‏هایی اختیار کرده‏اند، که علاوه بر نتیجه کلی و نهایی، به حفظ مناقب هم، کمک شایانی کرده است.

با این همه تا عصر صفوی به اشعار زیادی در آن زمینه‏ها برنمی‏خوریم، زیرا تعصبات و مشاجرات مذهبی قرن پنجم و ششم هجری که قسمت‏هائی از ایران را در بر می‏گرفت، آن‏چنان با کشاکشهای جاهلانه همراه بود و چنانکه در قبل هم اشاره شد، شاعران شیعه، یا شعری در این زمینه نمی‏سرودند، یا اگر شعری می‏گفتند، برای آنکه دستخوش خشم عوام متعصب و سخت‏گیری‏های حکام نشوند، آن را ثبت و ضبط نمی‏نمودند.

یکی از راه‏هائی که شیعیان پس از کسب قوت (در قرن پنجم و ششم) برای نشر مذهب خود انتخاب کرده بودند، استفاده از "مناقب خوانان‏ " یا "مناقبیان‏ " بود، مناقبیان، ظاهرا از دوره آل بویه در عراق عجم، وجود داشته‏اند زیرا درست در آغاز دوره سلجوقی که شیعیان در نهایت ضعف به سر می‏بردند، مناقبیان در طبرستان و در بعضی نواحی دیگر ایران، سرگرم کار بودند و در کوی و برزن و بازار قصائدی را در مدح حضرت علی و سائر ائمه اطهارعلیهم‏السلام می‏خوانده‏اند، (در قرن ششم بیشتر از اشعار قوامی رازی استفاده می‏نمودند).

مهم‏ترین مأخذی که ما را از وجود مناقبیان و نحوه کار آنان آگاه می‏کند، کتاب "النقض‏ " تالیف عبدالجلیل قزوینی رازی می‏باشد. بنابر اطلاعاتی که در این کتاب ارزشمند آمده است، مناقب‏خوانان، قصیده‏های شیعه را که در مدح حضرت علی‏علیه السلام یا سایر ائمه بود، می‏خواندند. در این قصائد علاوه بر ذکر منقبت آل علی‏علیهم‏السلام از بعضی اصول عقائد شیعه نیز سخن گفته می‏شد. بر گرد این مناقبیان، حلقه‏هایی از شیعیان و گاه اهل سنت تشکیل می‏شد، و در هر دیار که شیعیان بودند، محله‏های معینی هم برای این کار اختصاص یافته بود.

رفتار متعصبان اهل سنت (بیشتر حنفیها) گاهی با این مناقبیان بسیار شدید بود، چنان‏که "دختر ملکشاه سلجوقی‏ " زبان یکی از آنان را به نام "ابوطالب مناقبی‏ " برید با توجه به این احوال مناقبیان بیش از دییگر شیعیان در خطر تعرض متعصبان قرار داشتند.

از اواسط قرن پنجم تا اوائل قرن هفتم هجری وضع مناقب‏خوانان بر همین شیوه بود.شاعران قرن ششم هجری که درباره حضرت امام حسین‏علیه السلام اشعاری دارند (به غیر از معزی نیشابوری و حکیم سنائی غزنوی که قبلا معرفی گردیدند) عبارتند از:

مسعود سعد سلمان، عمیق بخارائی، ادیب صابر ترمذی، سید حسن غزنوی، امیر قوامی رازی; سوزنی سمرقندی; رشید الدین محمد وطواط; فلکی شروانی; اثیرالدین اخسیکتی; انوری ابیوردی; جمال الدین بن عبدالرزاق اصفهانی; کمال الدین بن جمال الدین اصفهانی; خاقانی شروانی; ظهیر الدین فاریابی و ابوالمفاخر رازی نمونه اشعار این شاعران در شماره‏های بعدی ارائه می‏گردد.

موضوع قیام امام حسین(ع) از اواسط قرن سوم در ادبیات فارسی وارد شد. البته اوائل به صورت جدی نبود، بلکه در قالب تمثیل ها و استنادها اشاراتی به مقتل امام حسین(ع) و شهدای کربلا داشتند یکی دو قرن بعد در حدود قرن ۵ و ۶ هجری "سنایی " به طور خاص جزو شعرایی است که به شهادت امام حسین(ع) اشاره مستقیم دارد. پس از قرن پنجم یعنی در زمان "ناصر خسرو " تلویحاً اشاراتی جزیی به موضوع عاشورا و ابا عبدالله شده است اما به طور کامل و جزئی نگر از دوره تیموریان به بعد به این مسأله پرداخته شده و بعد در دوره صفویه به خاطر مذهب تشیع و تغییر نظام حکومتی و شیوع تفکر شیعه در ایران، گرایش شاعران به سمت عاشورا دیده و ثبت شده است، (حماسه حسینی در ادبیات فارسی، گفتگو با عبدالجبار کاکایی، نشریه خراسان، ۲۷/۱۲/۸۰)

از چهره هایی که در باب پرداختن به موضوع عاشورا پیش از عهده صفویه شاخص هستند، "ابن حسام " است که شاعری است که بیشتر آثارش مربوط به وقایع عاشورا است و پس از آن شعرای فراوانی ظهور کردند تا جایی که در دورهء قاجاریه و بعد از آن ها دفتر شعر در خصوص مسئله عاشورا تدوین شد. اینک به اجمال مواردی را بیان می داریم:

الف. یکی از این شعراء "محتشم کاشانی " است که همه با آثار او در خصوص عاشورا و امام حسین(ع) آشنا هستند. او یکی از مهمترین و معروفترین شعرای دوره صفوی بود که اشعاری در باب تذکار اهل بیت سروده و در این سبک شهرت یافته است به طوری که می توان او را معروفترین شاعر مرثیه گوی ایران دانست، مرثیه دوازده بندی او تا به امروز لطف خود را که ناشی از صفا و صداقت حقیقی آن است، حفظ کرده است:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است؟

ب. صباحی بیگدلی شاعر سده دوازدهم، اوایل سده سیزدهم هجری و معاصر امرای زندیه بود که ترکیب بندی به تقلید از کلیم ساخته است که در سوگ و مرثیه امام حسین(ع) است:

افتاد شامگه به کنار افق نگران خور چون سربریده از این طشت، واژگون

گفتم محرم است و نمود از شفق هلال ون ناخنی که غمزده آلایدش ز خون

(همان، صص ۶۹، ۷۰ و ۷۱)

ج. ملک الشعراء محمدتقی بهار شاعر دوره مشروطیت نیز در رثای سید الشهداء داد سخن داده و گفته است:

ای فلک، آل علی را از وطن آواره کردی ز آن سخن در کربلا شان بردی و بیچاره کردی

تاختی از وادی این غزالان حرم را پس اسیر پنجه گرگان آدمخوار کردی...

(همان، ص ۱۱۶، ۱۱۷)

د. سید محمدحسین شهریار شاعر بزرگ معاصر که شیفته و دلباخته اهل بیت و ائمه اظهار بود، بارها در رثای امام حسین(ع) و شهدای کربلا شعر سروده و به درد گریسته است. استاد شهریار غزلی دارد تحت عنوان "کاروان کربلا " که مطلع آن بدین گونه است:

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین(ع) روی دل با کاروان کربلا دارد حسین(ع)

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا با کدامین سرکند، مشکل دو تا دارد حسین(ع)

(دیوان اشعار شهریار، انتشارات زرین و نگاه، چاپ هفتم، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۹۸)

پرداختن به آثار منظوم و منثور ادب فارسی که در موضوع شخصیت و نهضت امام حسین(ع) نگارش یافته منجر به اطاله کلام می شود. لذا مطالعه منابع ذیل در این زمینه رهگشاست:

۱) پیشینه مرثیه سرایی عاشورا در ادبیات فارسی، مجله بصائر، سال سوم، شماره ۲۴.

۲) جایگاه شعر در تبیین فرهنگ عاشورا، نشریه ره توشه راهیان نور، ویژه محرم الحرام، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵.

۳) مرثیه پردازی در ادبیات فارسی، نشریه سروش، نشر صدا و سیما، ۱۳۶۰، ش ۱۳۲.

۴) نگاهی به انقلاب کربلا در ادب فارسی، منصور یارویسی، نشریه اطلاعات ۲۲/۱/۸۱.

عاشورا، قبل از قیام مقدس حسینی(ع)، نام یک روز بود; اما امروز دیگر عاشورا نام یک مقطع زمانی نیست، نام یک فرهنگ است. عاشورا امروز دیگر یک حادثه نیست، یک مکتب فکری و یک نظام سیاسی و یک مجموعه فکری، فرهنگی، اخلاقی، سیاسی و جهادی است.

برگزاری مراسم عاشورا، در میان اندیشمندان، هرگز یک عادت نبوده و نیست. احیای عاشورا در فرهنگ تشیع یک عبادت بزرگ اجتماعی، یک مانور عظیم الهی - سیاسی و حرکتی حساب شده در جهت نمایش ولایت و برائت امت اسلامی است و اینجاست که گریستن و گریاندن ارج می‏یابد و مفهوم پیدا می‏کند.

عاشورای حسینی "سیستم دفاعی اسلام ناب محمدی‏ "(ص) در طول قرون و اعصار است. عاشورای حسینی درخشانترین نمونه معروف‏گرایی و منکرستیزی در پهنه زمان و زمین است. عاشورای حسینی بلندترین فریاد بشریت مظلوم در برابر سپاه ابلیس و استکبار جهانی است. و قله عشق و عرفان انسان نسبت‏به مقام اقدس ربوبی است. عاشورا نمایشگاه جاوید ارزشها و ضدارزشها در ساحل فرات است; نمایشگاهی که بینندگان آن سرانجام به یکی از دو صف می‏پیوندند و هر سال و هر روز بر سطح و سقف نمایشگاه می‏افزایند.

عاشورا فریاد دفاع همیشگی از مظلومان و مستضعفان زمان و زمین و اعلام جهاد جاوید علیه کفر و نفاق و جهل و استثمار و قلدری است. عاشورا دانشگاه عشق و عرفان و حماسه است. در این دانشگاه انسان می‏آموزد که چگونه به خدا عشق ورزد، چگونه بدون سلاح بجنگد و چگونه در اوج غربت‏حماسه آزادی بسراید. عاشورا سمبل قیام در برابر ارتداد و ارتجاع مکتبی است; ارتجاع از اسلام ناب محمدی(ص) و بازگشت از عدالت علوی و تردید و توقف در اجرای قوانین قرآنی.

عاشورا سد استوار حسینی(ع) برای جلوگیری از یورش یاجوج و ماجوج غربی و شرقی به میهن بزرگ اسلامی است. عاشورای حسینی کشتی نجات امت محمد(ص) در برار توفان جهل و ترس و استعمار خارجی و استبداد داخلی است.

عاشورا حسینی چتر معنویت دین و امت در برابر بازگشت دوباره نظامهای سیاسی و اقتصادی و اهداف و آرمانهای جاهلیت قدیم و نوین است.

عاشورای حسینی ادعانامه پاسداران ایمان و عدالت و آزادی علیه مرفهای بی‏درد و متجاوزان به حقوق اجتماعی و فروغلتیدگان در لجنزار تشریفات و اسراف و ابتذال فرهنگی است.

عاشورا جلوه‏گاه قدرت‏طلبی و رقابت‏سیاسی و پیامد افزون‏خواهی اردوی حسینی نیست; عاشورا قیامی برای احیای مجدد آیین محمدی و حاکمیت فرمان خدا در گستره گیتی، اصلاح اوضاع نابسامان بلاد اسلامی، ایجاد امنیت‏برای جامعه مظلوم بشری و اجرای احکام الهی است.

عاشورا جریانی مربوط به گذشته نیست; پایگاه ثبت‏نام سیدالشهدا از همه زنان و مردان مؤمن و فداکار برای پیوستن به سپاه پاسداران ارزشها و ارتش آزادی‏بخش ملتهای مظلوم است.

عاشورا غریو غیرت همه جوانان بهشتی بر سر استعمارگران سیاسی و یغماگران اقتصادی است; سرور جوانان بهشت وقتی به نقد عملکرد عالمان سازشکار می‏پردازد، فریاد برمی‏آورد:

فاسلمتم الضعفاء فی ایدیهم، فمن بین مستعبد مقهور و بین مستضعف علی معیشته مقلوب.

ضعیفان را در دست ظالمان رها کردید، برخی به بردگی کشیده شدند و آزادی‏شان سلب شد و برخی در تنگنای معیشت و فشار اقتصادی قرار گرفتند.

عاشورا فریاد عزت‏گرایی و ذلت‏گرایی همه عاشوراییان تاریخ است که هیهات منا الذله. عاشورا احیای فرهنگ شهادت‏طلبی و شهیدپروری است که: مرحبا بالقتل فی سبیل الله.

عاشورا مکتب "عمل به تکلیف‏ " و امید به خداست، که:

ارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا.

عاشورا عمیق‏ترین و گویاترین رهنمود حسینی(ع) به نهضتهای اسلامی است; رهنمودی که نشان می‏دهد برای ایجاد تزلزل و تحول در حکومتهایی که نقاب اسلام بر چهره می‏زنند و از مشاوران مسیحی و صهیونیستی دستور می‏گیرند; چه باید کرد.

عاشورا درس احیای سنت نبوی، عدالت علوی و صبر سبز مجتبوی و فریاد سرخ حسینی است. عاشورا مرکز افشای یاران شیطان، نقطه مرکزی سربازی برای جبهه حق، پایگاه تمرین شهامت و شجاعت، آموزشگاه مقابله با محاصره اقتصادی و نظامی، مدرس تحلیل عرفانی آفرینش، آموزگار درس ولایت و حمایت از رهبری الهی، محراب شهادت و مقتل رضا به قضای ربوبی است.

آری قلم از ترسیم آثار، اهداف و سیمای عاشورا ناتوان است و انسان از همه ابعاد آن حماسه نور بی‏خبر. تنها خدا می‏داند عاشورا چه کرده است و چه می‏کند و چه خواهد کرد. قلم را به دست‏شعر می‏سپاریم و این مقاله را با سلام به آستان قدس سیدالشهدا پایان می‏بخشم:

بزرگ مشعل راه خداست عاشورا درفش رهبری توده‏هاست عاشورا سپیده سحر بامداد آزادی است بهار باغ شهادت پس از زمستانها "نه‏ " بزرگ زمان شعر شهر استقلال اذان عشق برای حضور انسانها ندای عصمت انسان عاصی از بیداد هجوم موج عدالت‏به قصد استبداد غریو ناله مظلوم بر سر جلاد حماسه‏ساز هزاران چو پانزده خرداد طنین رعد ستم‏سوز آسمان دین خزان زندگی ظلم در بسیط زمین نهیب خشم دلیران سرزمین یقین لهیب آتش ایمان به خرمن بی‏دین تبلور سخن وحی در حریم چرا درای حرکت واماندگان قافله‏ها نسیم روح‏فزای فسردگان راه سروش هاتف غیبی به گوش انسانها تجلی تبر آهنین ابراهیم(ع) معلم سحر و لطف روح‏بخش نسیم سرود سرخ شهیدان زنده تاریخ فروغ جاودانه خورشید از جدید و قدیم شعار نهضت انسان در آستان خداست کمال جذبه انسان به بوستان خداست وضوی سرخ برای نماز پرغوغا عصاره سحر سبز در شب یلداست

از خدا می خواهیم همه ما را توفیق دهد تا در راه او برویم و خدمت همه خدمتگزاران او را از هر نوعی قبول بفرماید.

السلام علی الحسین و علی علی بن‏الحسین‏و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

منابع :

۱ ) حماسه حسینی در ادبیات فارسی، گفتگو با عبدالجبار کاکایی، نشریه خراسان، ۲۷/۱۲/۸۰.

۲ ) چند مرثیه از شاعران پارسی گو، دکتر ابوالقاسم رادفر، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول ۱۳۶۵، ص ۵۷.

۳ ) همان، صص ۶۹، ۷۰ و ۷۱.

۴ ) همان، ص ۱۱۶، ۱۱۷.

۵ ) دیوان اشعار شهریار، انتشارات زرین و نگاه، چاپ هفتم، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۹۸.

تاثیر نهضت امام حسین علیه السلام بر ادب فارسی فراوان است که خوانندگان می توانند به این منابع مراجعه نمایند:

* پیشینه مرثیه سرایی عاشورا در ادبیات فارسی، مجله بصائر، سال سوم، شماره ۲۴.

* جایگاه شعر در تبیین فرهنگ عاشورا، نشریه ره توشه راهیان نور، ویژه محرم الحرام، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵.

* مرثیه پردازی در ادبیات فارسی، نشریه سروش، نشر صدا و سیما، ۱۳۶۰، ش ۱۳۲.

* نگاهی به انقلاب کربلا در ادب فارسی، منصور یارویسی، نشریه اطلاعات ۲۲/۱/۸۱.

(چند مرثیه از شاعران پارسی گو، دکتر ابوالقاسم رادفر، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول ۱۳۶۵، ص ۵۷)

نویسنده: علی معروفی



همچنین مشاهده کنید