چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

یک تیر و دو نشان همین است


یک تیر و دو نشان همین است

نگاهی به فیلم سینمایی نصف مال من نصف مال تو

سپیده و پونه، دو دختر ۹ ساله هردو شاگرد یک کلاس در یک مدرسه هستند و تشابه نام پدر و فامیلی آنها سبب می شود تا ناظم مدرسه از یکسو و خود آنها از سویی دیگر در پی یافتن چرایی این مساله باشند. در ادامه معلوم میشود که بهرام پدر مشترک سپیده و پونه است و دو همسر بدون اطلاع هریک اختیار کرده است. بهرام همچنین مشکلات بدهی و طلبکاران زیادی را دارد که حاصل کلاهبرداری شریک فراری اوست. تلاش سپیده و پونه برای آشکار نشدن ماجرا و در ادامه نیز جهت راضی ساختن مادرانشان ادامه داستان را شکل میدهد.

از ابتدا باید تکلیف این بحث را مشخص کنیم که آیا نصف مال من نصف مال تو، فیلمی در ژانر کودک و نوجوان است یا خیر؟ علی رغم تمام تبلیغاتی که سازندگان و تهیه کنندگان این فیلم در همین زمینه انجام دادند و تلاش کردند که به تماشاگران عزیز و منتقدان محترم بقبولانند که فیلم یاد شده، در همان ژانر کودک و نوجوان ساخته شده، اما حداقل خود این عزیزان میدانند که نصف مال من... فیلمی در این ژانر محسوب نمی شود و تنها ارتباطی را که میتوان میان مخاطب کودک و نوجوان با این فیلم پیدا کرد، ارتباطی است که این قشر سنی با فیلم برقرار میکنند. در واقع زمانی که قرار است والدین و بزرگترها برای دیدن فیلمی به سینما بروند و کودک و نوجوان عزیز هم ناچار به همراه ایشان است، فیلم نصف مال من... میتواند حداقل این حسن را داشته باشد که در ۹۹ دقیقه نمایش خود، کودک را راضی نگه دارد و بتواند او را با داستان فیلم همراه سازد.

حسن فیلم جدید نیکخواه آزاد در این است که مدت ها و بنا بر یک رسم غلط و نانوشته، سینمای کودک در ایران مترداف بود با مقداری عروسک و اندکی داستان که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی شد و همچنین بخش قابل توجهی موسیقی و ساز و آواز; کمتر فیلم هایی در این سالها به خاطرمان میآید که تعریف حداقلی و صحیحی از سینمای کودک و نوجوان ارائه دهند و شاید فیلم خواهران غریب (کیومرث پوراحمد) که به دفعات در نصف مال من... به آن ارجاع داده میشود از این دست باشد یا فیلم مدرسه موش ها که به هرحال در زمانه خود یک استثنا محسوب میشد. باری... حسن حداقلی فیلم نیکخواه این بوده که از فضای یاد شده به درستی فاصله گرفته و به یک داستان امروزی پرداخته است. ضمن اینکه قهرمانان داستان نیز کودکانی هستند که امروزی هستند و قابل لمس و درک و شاید دلیل اصلی ارتباط مخاطب کودک و نوجوان با این فیلم، همذات پنداری صحیح با سپیده و پونه باشد و بس; چرا که داستان فیلم و خط روایی آن، بیشتر به مشکلات بهرام امیری، پدر پونه و سپیده میپردازد تا مسایل مبتلا به این دو کودک; فرار از دست طلبکاران، مشکلات دوزنه بودن، داستان عجیب ازدواج مجدد بهرام، ارتباط بهرام با برادر و خواهر مجردش و... همه و همه فضایی را فراهم ساخته اند تا داستان و در کل، فیلم از ژانر کودک و نوجوان فاصله بگیرد و در بیننده در حاشیه فیلم، تلاش دو کودک را برای برون رفت از بحران پدرشان به نظاره بنشیند.

از منظر دیگر، تنها دغدغه دو شخصیت کودک فیلم (سپیده و پونه) حل مساله بزرگترهاست و هیچ دغدغه شخصی از این دو در طول فیلم به میان نمی آید به حدی که حدود یک سوم پایانی فیلم، همین دغدغه نیز به شدت رنگ میبازد و مهری و پروین (مادران سپیده و پونه) و بهی و صرافی (خواهر و طلبکار بهرام) نقش برجسته تری پیدا میکنند و داستان بر مبنای آنها حرکت میکند تا حدی که حتی اثرگذاری بصری دو کودک حاضر در فیلم نیز به شدت کمرنگ میشود.

داستان فیلم نیز چون داستانی یک خطی است و چنین داستانی نمی تواند بار ۹۹ دقیقه فیلم را بر دوش حمل کند، به ناچار دارای اضافاتی شده که این اضافات، داستان اصلی را به حاشیه رانده و آن را کمرنگ کرده اند: ماجرای تحقیق ناظم مدرسه برای روشن شدن ماجرای هم فامیل بودن سپیده و پونه، یکی از این زواید است و آنقدر شاخ و برگ دار شده که اگر فیلم تا ۲۰ دقیقه دیگر ادامه پیدا میکرد، یحتمل خانم ناظم نیز یکی از شخصیت های پر رنگ و اصلی ماجرا می شد! متاسفانه از این زواید در فیلم کم نیستند. طلبکاری که حکم جلب امیری را در دست دارد، کاراکتر صرافی و انتظار بی پایانش در کوچه محل سکونت بهرام، خانم معلم خوب مدرسه که قرار است به بچه کمک فکری بدهد و... همه و همه نمونه هایی از این دست محسوب میشوند بدون آنکه دارای پیش زمینه مناسب برای اتصال به داستان اصلی باشند و اینگونه به نظر میرسد که تنها برای پرکردن تایم فیلم و رساندن آن به زمان مورد نظر و استاندارد شده اند.

متاسفانه در بعد فنی، نصف مال من نصف مال تو فاقد ارزش خاصی است که بتوان به آنها اشاره کرد. بازی ها بسیار سطحی و ناپخته و تکراری از نقش های پیشین بازیگران در کارهای قبلی آنان است. موسیقی، فیلمبرداری، تدوین و طراحی هم نکته قابل ذکری ندارند که خود را برجسته سازند و در مجموع، این عوامل سبب میشوند تا نصف مال من نصف مال تو تبدیل به یک فیلم سطحی و فاقد هرگونه ویژگی مثبت و قابل دفاع باشد. شاید دلیل فروش مناسب آن نیز به زمان مناسب اکران، پخش حرفه ای، تبلیغات گسترده و مناسب و مانور سازندگان و تاکید ایشان بر روی کودکانه بودن فیلم باشد. چرا که یک تجربه تضمین شده در سینما، فیلم مخصوص کودک را یک فیلم پرفروش میداند چرا که هر کودک برای تماشای فیلم، والدین خود را ناچار میسازد تا او را همراهی کنند و این یعنی فروش تضمین شده!

حال سوالی که باقی میماند این است: سالهاست که سینماگران و منتقدان و دست اندرکاران سینما از مرگ تدریجی و اضمحلال سینمای کودک خبر میدهند و هیچ گوش شنوایی برای خروج از این بحران و احیای مجدد سینمای کودک وجود ندارد. (یا شاید اگر هم گوش شنوایی باشد، چاره ای برای حل مشکل یافت نمی شود)، تولید و اکران نصف مال من نصف مال تو و فروش مناسب آن (فارغ از مسایل فنی و تکنیکی) بار دیگر این بحث را مطرح میسازد که فیلم کودک و نوجوان هنوز هم تماشاگر خود را دارد و فروشش هم تضمین شده است اما آیا نصف مال من... به راستی در ژانر کودک میگنجد یا خیر؟ ضمن اینکه اگر پاسخ منفی است پس باید از همین الان فاتحه سینمای کودک را تا زمان یافتن راه حل مناسب احیای آن قرائت کرد و تلاش را بر روی ساخت فیلم هایی با موضوع کودک و نوجوان یا برای کودک و نوجوان متمرکز ساخت تا حداقل در این وادی کودکان نیز بتوانند والدین خود را همراهی کنند و در دقایقی که در سالن سینما سپری میکنند بی جهت بهانه نگیرند و لااقل بگذارند که بزرگترها از تماشای فیلمی که به بهانه کودک و نوجوان ساخته شده لذت ببرند و اندکی مشکلات روزمره را از یاد ببرند. این را میگویند یک تیر و دو نشان!

نویسنده : مصطفی محمودی



همچنین مشاهده کنید