پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

فرزند ایران هستم


فرزند ایران هستم

گفت وگو با بابک جهانبخش به مناسبت حضور در جشنواره موسیقی مقاومت

عده‌ای او را «سلطان احساس» لقب داده‌اند. تا حدود زیادی هم حق دارند. صدای لطیف، ترانه‌های عاشقانه‌ و اجرای پراحساس، سبب شده تا بابک جهانبخش به عنوان یکی از خوانندگان محبوب در عرصه موسیقی پاپ شناخته شود. جهانبخش که بخشی از دوران کودکی خود را در خارج از ایران سپری کرده است، از پنج‌سالگی نوازندگی پیانو را زیر نظر استاد آلمانی در مدرسه موسیقی آزاد شهر بوخوم آغاز کرد و پس از بازگشت به ایران، موسیقی را به صورت جدی‌تر ادامه داد و در ‌‌نهایت در سال ۷۶ مجوز رسمی خود را از صداوسیما دریافت کرد و در‌‌ همان سال، کاری را برای صداوسیما ضبط کرد. در سال ۸۲ کار روی اولین آلبوم خود را شروع کرد و در ‌‌نهایت در سال ۸۴ نخستین آلبوم خود را با نام «چی شده» روانه بازار موسیقی کرد. سه سال بعد، در سال ۸۷ دومین آلبوم خود با نام «بی‌اسم» و در سال ۸۹ «احساس» را خواند. چهارمین آلبوم در سال ۹۰ و با نام «زندگی من» منتشر شد و در ‌‌نهایت هم چندی پیش آلبوم دیگری از او، با نام «من و بارون» به دست علاقه‌مندان رسید. «جهانبخش» سن و سالش به سن و سال بچه‌های جنگ می‎زند ولی از آنجا که در ایران زندگی نمی‌کرده است، نمی‌توان توقع داشت که از جنگ خوانده باشد یا با جنگ خو گرفته باشد. او یکی از خواننده‌های بخش «پاپ» جشنواره موسیقی مقاومت بود که با سه قطعه جدید با مضمون این جشنواره حضور داشت. گفت‌وگوی زیر درباره نحوه حضور موسیقی پاپ در چنین جشنواره‌هایی است:

بابک جهانبخش از آن تیپ خواننده‌هایی است که شاید دلیلی برای حضور در جشنواره مقاومت نداشت؟

اتفاقا من همیشه برای حضور در این جشنواره دلیل شخصی دارم. امسال اولین سال برگزاری این جشنواره در تهران است ولی اگر سال‌های سال این جشنواره در تهران برگزار شود، بازهم در آن حضور خواهم داشت. هنرمندان جزیی از مردم هستند و جدا از مملکت ایران و مردم نیستند. من روزهای جنگ و موشکباران را به یاد دارم و روزهایی که از کوچه‌ها و خیابان‌ها شهدا را تشییع می‌کردند هنوز در خاطرم مانده است.

ولی شما آن‌روزها در ایران حضور نداشتید...

من فرزند ایران هستم. عمو، دایی و پدرم هم رزمندگان جنگ بودند و من هم حال و هوای جنگ را حس کرده‌ام. برای همین هم حضور خود در این جشنواره را لازم می‌دانم چون من هم فرزند جنگ هستم.

فکر می‌کنید حضور موسیقی پاپ در جشنواره‌ای به نام موسیقی مقاومت لازم است؟

به اعتقاد من همه ژانرها در جشنواره موسیقی می‎توانند حضور داشته باشند و تاثیر خود را دارند. از آنجایی که موسیقی پاپ از اسمش هم معلوم است یک موسیقی مردمی است، می‌تواند با مردم ارتباط نزدیک‌تری برقرار کند. موسیقی پاپ طرفداران زیادی دارد شاید بتواند کمک زیادی بکند. با احترام زیادی که برای تمام سبک‎های مختلف موسیقی قایلم می‌توانم همه را مطمئن کنم که روی این موسیقی برای استقبال از جشنواره مقاومت حساب کنند.

چه تضمینی برای این حرفتان دارید؟

درک و فهم این موسیقی راحت‌تر است. ادبیات این موسیقی به زبان مردم کوچه و بازار نزدیک‌تر است شاید پاپ برایم خیلی راحت‌تر باشد ولی ترانه‌هایی از این دست نمی‌توانند با موسیقی سنگین با مردم ارتباط نزدیک برقرار کنند. پس در جشنواره‌ها هم به همین دلیل از این موسیقی‌ها برای ارتباط بیشتر با مردم استفاده می‌شود. در این جشنواره کارهایی در سبک‌های راک، رپ و پاپ داریم که شاید با جشنواره مقاومت همخوانی نداشته باشد ولی به لحاظ محتوایی اصلا دور از آن نیست.

شما برای حضور در جشنواره، قطعه از‌پیش‌تعیین‌شده‌ای داشتید یا اینکه به ساخت قطعه‌ای اقدام کردید؟

داستان جالبی دارد. من درگیر کارهای آلبوم جدیدم بودم. یک سال بود که به‌دنبال این بودم تا درباره این موضوع کاری بخوانم اما مدام به این موضوع فکر می‌کردم که دیگران می‌گویند اینها را چه به این چیزها! همیشه ترسم از این بود که بگویند چرا و با چه انگیزه‌ای این کار را کرده‌ام. من دوست نداشتم بگویند این تازه‌ازراه رسیده، می‌خواهد کار خودش را راه بیندازد.

پس چطور از نظرتان برگشتید؟

وقتی در خردادماه برای کنسرت به آبادان رفتم به یکباره همه‌چیز عوض شد. با دوستی برای دیدن شهر رفتیم. وقتی بصره را دیدم که فاصله‌اش با آبادان فقط یک رودخانه و در و دیوارش پر از تیر و ترکش و خمپاره است، فهمیدم مردم در دوران جنگ چه کشیده‌اند! دوستانم در آبادان با من صحبت کردند و همین باعث شد این آهنگ را بسازم که «جاده عشق» نام دارد و درباره آنچه است که با چشم خودم دیدم: «برای قصر شیرینم چقدر این خاک فرهاد داد/توی جزیره مجنون چقدر لیلا به خاک افتاد.»

مرتضی محسن پور



همچنین مشاهده کنید