چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا

رکاب زدن در سیاره مذکرها


رکاب زدن در سیاره مذکرها

شهر یزد با یک میلیون جمعیت, دست کم نسبت به تهران, کم ترافیک است و در بافت امروزینش که مثل بافت نوین دیگر شهرهای ایران نامتوازن و نازیباست, خیابان های وسیعی دارد

شهر یزد با یک میلیون جمعیت، دست‌کم نسبت به تهران، کم‌ترافیک است و در بافت امروزینش که مثل بافت نوین دیگر شهرهای ایران نامتوازن و نازیباست، خیابان‌های وسیعی دارد. با وجود این گاه می‌شود که همه ماشین‌ها برای دقایقی در ترافیک بمانند یا پشت چراغ قرمز به انتظار صف بکشند. تعداد زنان راننده کم نیست و ظاهرا رانندگی زنان در سال‌های اخیر رشد قابل‌توجهی هم داشته است اما زنی که «دوچرخه‌سوار » باشد و بی‌اعتنا به فضای اطرافش ، خیلی راحت و عادی در کنار سایر وسایل نقلیه ، پشت چراغ قرمز ایستاده باشد فقط یکی است.

«خانم ارشد» در تمام شهر یزد تنها یکی است. او تنها زنی است که چارچوب‌های تنگ محیط پیرامونش را از سال‌ها پیش نادیده گرفته ، از خیلی از خطوط قرمز گذشته و تصمیم گرفته که تمام رفت و آمدهایش را در شهر مردانه یزد با دوچرخه انجام دهد. مانتوی گشاد آبی‌رنگی که به تن دارد تا زیر زانوانش را پوشانده. مقنعه‌اش هم سفت و سخت است و مو از درزش بیرون نمی‌زند. کفش ورزشی راحتی به پا دارد و سبکبار و رها با قیافه‌ای جدی و محکم رکاب می‌زند. دوچرخه‌سواری در شهر و میان عموم مردم را از چهار سال پیش آغاز کرده و در طول این سال‌ها اگرچه فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته و کارش حتی به اختلافات و چالش‌های خانوادگی هم رسیده اما هرگز رکاب زدن را کنار نگذاشته است.

تند حرف می‌زند و با ۴۱ سال سن ، تر و فرز و جوان و بانشاط از بلندپروازی‌هایش و از علاقه‌اش به ورزش می‌گوید.خیلی زود – تقریبا دز اولین جمله‌هایی که میانمان رد و بدل می‌شود – تکلیفش را با مقوله فمینیسم روشن می‌کند و انگار که اتهام بزرگی را از خود دور کرده باشد، می‌گوید : «در شهر یزد که هنوز خیلی از مناسبات سنتی است، مردم و بیشتر از همه مردان می‌گویند که من فمینیست هستم. در حالی که این طور نیست. من به هیچ وجه فمینیست نیستم.»

▪ خب حالا مگر فمینیست بودن اشکالی دارد خانم ارشد ؟

ـ از نظر من به هر حال مرد و زن هر دو حق و حقوقی دارند و من این نظر افراطی را که همه حقوق به زنان داده شود، قبول ندارم. آقایان را خدا طوری خلق کرده که در یک زمینه هایی بهتر از زنان می توانند کار کنند مثل کار کردن در معدن و یا کارهای سخت دیگر. اما در زمیینه های ورزشی و اجتماعی و توانایی های این طوری من می گویم این طور نیست که بین زن و مرد فرقی باشد. من نه فمینست هستم نه طرفدار قدرت مردان . تجربه خودم هم نشان داده که در اسب سواری و دوچرخه سواری خانم و آقا ندارد و اینکه بگوییم فقط باید آقایان این ورزش‌ها را انجام دهند، قبول ندارم.

▪ به هر حال همین‌که شما چند سالی است در یک شهر سنتی مثل یزد در خیابان‌های شهر دوچرخه‌سواری می‌کنید، نظرتان درباره توانایی‌های زنان را تایید می‌کند. اما چرا در طول این سال‌ها شما هنوز تنها زن دوچرخه‌سوار شهر هستید و زنان دیگر به شما نپیوسته‌اند؟

ـ راستش من در این زمینه خیلی تلاش کردم. در سفری که به مشهد داشتم دیدم دوچرخه قوچان خیلی خوب و ارزان است و از آنجا از نمایندگی‌شان دوچرخه خریدم و با خودم به یزد آوردم. ضمن اینکه در یزد دوچرخه زنانه به آن صورت وجود نداشت.

▪ مگر دوچرخه زنانه و مردانه با هم فرق دارند؟

ـ بله . فرق دارند. دوچرخه زنانه ساختمان راحت‌تری دارند و در اندازه‌های مناسب برای زنان ساخته می‌شوند. دوچرخه هایی هم هست که برای خارج از شهر است و دنده‌ای است و من که علاقه مند بودم حتی خارج از شهر هم با دوچرخه خودم رفت و آمد کنم، با خودم از مشهد چند دستگاه دوچرخه آوردم و همان موقع هم تلاش کردم که یک گروه از زنان دوچرخه سوار درست کنم اما متاسفانه زنان علاقه‌مند به دوچرخه‌سواری و به طور کلی علاقه‌مند به ورزش در یزد آن موقع حتی از حالا هم کمتر بودند. آنها هم که علاقه‌مند بودند اغلب از نظر حجاب همراهی نمی‌کردند و این شد که هیچ وقت نتوانستیم یک تیم دوچرخه‌سواری زنان داشته باشیم. شما نمی‌دانید چه آرزوهایی برای زنان شهرم دارم

▪ مشکل حجاب به طور مشخص چه بود؟

ـ ببینید من مطمئن بودم که اگر بخواهیم تیم دوچرخه‌سواری زنان را با حجابی که به هر حال درست نبود و کامل نبود راهی خیابان‌ها کنیم، صد در صد جلو کارمان را می‌گرفتند و امکان ادامه کار برایمان فراهم نمی‌شد.حتی ممکن بود کار خود من هم خراب شود و خب این خطراتی برایم داشت. شهر یزد هنوز خیلی سنتی است. تازه ما در شهرهای دیگر و از جمله در خود تهران هم هنوز تعداد زیادی دوچرخه‌سوار زن نداریم.

این کار در یزد یک جور هنجارشکنی بود که باید مراقبت می‌کردیم به حاشیه نرود و به خاطر حجاب نتوانند جلو کار ما را بگیرند. اما خانم‌ها اغلب این مسئله ظریف را درک نکردند و همکاری نکردند. برای همین من هم تصمیم گرفتم که خودم به تنهایی و با حجابی که نتوانند هیچ ایرادی از آن بگیرند، کار را شروع کنم و زنان دیگر هم اگر علاقه داشتند بعدا کار را شروع کنند تا دست کم زمینه‌سازی شده باشد.

▪ در طول این مدت زنان دیگر شروع به دوچرخه‌سواری نکردند؟

ـ شما نمی‌دانید چه آرزوهایی برای زنان شهرم دارم. من دلم می‌خواست یک گروه سبز دوچرخه‌سواری زنان راه بیاندازیم که با هدف کمک به پاکیزگی هوا و روان‌تر شدن ترافیک، همه با هم در سطح شهر با دوچرخه رفت و آمد کنیم و کم کم این فرهنگ را در خانواده‌هایمان هم گسترش بدهیم اما نشد متاسفانه. ما چون زن هستیم هنوز و با وجود همه تلاش‌ها و لیاقت‌هایمان دستمان را خیلی بسته نگاه می‌دارند.

با وجود این من هم مثل خیلی از زن‌های قوی، خیلی دیر ناامید می‌شوم.برای همین هم از خانم‌ها خواستم که فعالیت‌هایشان را به صورت فردی انجام دهند تا کم کم هم یاد بگیرند و هم برایشان جا بیفتد تا شاید بعدا زمینه کار گروهی برایمان فراهم شد. الان هم من دارم به تک تک خانم های علاقه‌مند در شهر یزد که خوشبختانه روز به روز هم بیشتر شده‌اند، آموزش می‌دهم و هر کدام از خانم‌ها می‌توانند در منطقه اطراف خودشان و در خانواده خودشان به خانم‌های علاقه‌مند دیگر آموزش بدهند تا طوری شود که کم کم رفت و آمد زنان در سطح شهر با دوچرخه بیشتر و عادی‌تر شود. به نظر من این روش بهترین روش برای ایجاد تغییر است.

▪ در حال حاضر به چند نفر از خانمها دارید آموزش می‌دهید؟

ـ حدود ۳۵ نفر از خانم‌ها در حال حاضر زیر نظر من آموزش می‌بینند. البته در فصل گرما کارمان را کمتر می‌کنیم چون گرمای یزد خیلی شدید است و با دوچرخه‌سوار غیرقابل تحمل هم می‌شود. اما وقتی گرما کمتر می‌شود دوباره کار برای خود خانم‌ها هم جدی تر می شود و دوچرخه‌سواری را جدی‌تر می‌گیرند.

▪ در حال حاضر در شهر یزد زنی بجز شما با دوچرخه رفت و آمد می کند؟

ـ من که ندیده ام. شاید باشند بعضی خانم ها که در محله شان یک کوچه مصفایی هست و در اطراف خانه خودشان با همسرشان یا پسرشان مثلا دوچرخه سواری می‌کنند اما اینکه مثل من از صبح تا شب در همه جای شهر با دوچرخه رفت و آمد کنند و کارهایشان را انجام بدهند و خرید بکنند، ندیده‌ام و اتفاقا آرزویم هم این است که یک روز در این شهر چنین چیزی را ببینم. آرزویم این است که همین طور که خانم ها الان سوار ماشین هستند و رانندگی می‌کنند به همین تعداد هم سوار دوچرخه باشند.

▪ قبل از ازدواج هم به ورزش علاقه داشتید و آیا اصلا اجازه ورزش کردن داشتید؟

ـ نه اینکه اجازه نداشتم اما در خانواده ما هیچ کس اهل ورزش نبود. من که ازدواج کردم «آقامون » خیلی اهل ورزش و علاقه‌مند بود و هنوز هم هست واگرچه بعدها از ورزشکار شدن من کمی نارحت شد اما باعث و بانی ورزش من، خود ایشان بود. ایشان به طور جدی اهل کوهنوردی، شنا و دوچرخه‌سواری هستند. هر وقت هم که اعتراضی به من می‌کنند من هم با خنده بهشان می‌گویم به هر حال خودتان باعث شدید.

▪ بجز دوچرخه‌سواری ظاهرا ورزش‌های دیگری را هم تجربه کرده‌اید؟

ـ من کونگ فو و اسب سواری هم می کنم و باز هم در شهر یزد من اولین زنی بودم که رفتم سراغ اسب سواری و این ورزش را هم که ظاهرا خیلی مردانه است، یاد گرفتم. آن موقع همه می‌گفتند مگر زن هم اسب‌سواری می‌کند؟ می‌گفتند سوارکاری خیلی مردانه است و تو نمی‌توانی اما من رفتم و توانستم و بعد هم خیلی از زنان اطرافم را به اسب‌سواری علاقه‌مند کردم. الان ما کلی سوارکار زن در یزد داریم که هیچ چیز از مردان کم ندارند.

▪ ایده دوچرخه‌سواری از کجا آمد؟

ـ من خیلی ورزش را دوست داشتم و ضمنا دوچرخه‌سواری یک زن در شهر آن هم شهر یزد یک کار نویی بود که اصلا سابقه نداشت. پشت ماشین نشستن هم خیلی باعث تنبلی من شده بود. در شهر ما ترافیک هم سنگین شده است . اگر چند وقت اینجا بمانید می‌بینید که هوا هم در یزد خیلی دارد، کثیف می شود و من می توانم بگویم حدود یک سوم راننده‌های ماشین‌هایی که الان در شهر یزد تردد می‌کنند، خانم‌ها هستند. خب اگر همین خانم‌ها یا حداقل نصف انها دوچرخه سوار شوند هم شهر خلوت تر می شود و هم مسئله آلودگی هوا کمتر مردم را رنج خواهد داد. اینکه بگوییم فقط باید آقایان این ورزش‌ها را انجام دهند، قبول ندارم...

بنابراین بهترین کاری که به نظرم آمد این بود که از یک مقطعی به بعد بروم سراغ ورزشی که هم قلبا دوستش دارم و هم به سلامت بیشتر شهرم کمک می‌کند و این شد که به دوچرخه‌سواری فکر کردم. همان موقع هم می‌دانستم که خیلی مخالفت‌ها خواهد شد اما خودم را برای هر چیزی آماده کرده بودم.

▪ حالا درست است که همان اول گفت و گو پنبه فمینیسم را زدید اما به هر حال یک انگیزه زنانه هم در این کار بوده و شما می‌خواستید ثابت کنید که زنان هم می‌توانند به راحتی و بدون هیچ مشکلی در شهر دوچرخه‌سواری کنند.

ـ بله. این هم برایم خیلی مهم بود. واقعا برایم اهمیت داشت که ثابت کنم یک زن می‌‌تواند دوچرخه‌سواری کند و هیچ اتفاق ناخوشایندی هم در شهر نیفتد.

فهیمه خضر حیدری



همچنین مشاهده کنید