چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

گفت و گو با گلشیفته فراهانی


گفت و گو با گلشیفته فراهانی

برای یادآوری گلشیفته فراهانی نیازی نیست به ذهنمان خیلی فشار بیاوریم او از همان اولین فیلمش آشنا بود جلوه ای از تمام دختران ساده, صمیمی و البته کمی شیطان و سبک سر ایرانی در بازی او نمایان بود و همین آینده درخشانی را برای او قابل پیش بینی می کرد از «درخت گلابی» تا «به نام پدر» گل شیفته فراهانی همپای بزرگ شدنش, فیلم به فیلم این ترکیب را محکم تر و استوارتر کرده است

● دوستی و دیگر هیچ

برای یادآوری گلشیفته فراهانی نیازی نیست به ذهنمان خیلی فشار بیاوریم. او از همان اولین فیلمش آشنا بود. جلوه ای از تمام دختران ساده، صمیمی و البته کمی شیطان و سبک سر ایرانی در بازی او نمایان بود و همین آینده درخشانی را برای او قابل پیش بینی می کرد. از «درخت گلابی» تا «به نام پدر» گل شیفته فراهانی همپای بزرگ شدنش، فیلم به فیلم این ترکیب را محکم تر و استوارتر کرده است. از آنچه به عنوان دختر ساده و صمیمی شناخته می شد در «بوتیک» بازی چشمگیری ارائه داد و از آن سو بعضی تجربه ها در تغییر این تصویر به فیلم هایی چون «اشک سرما» انجامید. اما در همه آنها گلشیفته فراهانی از چند کیلومتری قابل تشخیص بود. نوع بیان، نگاه، راه رفتن و صمیمیت بازی منحصر به فردش فراهانی را از بقیه مشخص می کرد. فراهانی در ادامه روند گزیده کاری اش امسال با یک فیلم در جشنواره حاضر است.

هرچند کمیت حضور فراهانی در جشنواره امسال پایین است اما او در یکی از مهمترین فیلم های جشنواره بیست و چهارم بازی کرده است. «به نام پدر» ساخته ابراهیم حاتمی کیا، فیلمسازی که بازیگران آثارش معمولاً نقاط عطف دوران حرفه ای شان را در این فیلم ها پشت سر می گذارند، فیلمی است که فراهانی با آن به جشنواره می آید. حاتمی کیا به نام پدر را در ادامه دغدغه های قبلی اش ساخته. تقابل فعل ها و نگاه ها در دوره ای که ایده آل ها و اهداف افراد تغییر کرده است اصلی ترین مضمون به نام پدر است و در این راه فراهانی نمایندگی نسل جدید را به عهده دارد. او که سال گذشته در «ماهی ها عاشق می شوند» عاشق پرشور و کم طاقتی در تطابق با فضای آن فیلم بود، در به نام پدر اصلی ترین فرد آسیب پذیر از اقدامات گذشته پدرش است. اینکه زندگی و آرزوهایش در تقابل با عملکرد گذشته در خطر قرار می گیرند. همین موضوع می تواند جلوه ای از کل دوران بازیگری و اصلاً هویت بازیگری او باشد. شادابی و نشاط و سادگی که از سوی جامعه مورد تهدید قرار می گیرد و همه اقدامات متقابل در هاله ای از ناامیدی راه به جایی نمی برند. اما فراهانی تا حالا دست از این سرخوشی برنداشته است. همان است که او را برای همه از کارگردان و تماشاگر گرفته تا منتقد محبوب می کند. هرچه باشد او برای سینمای جدی و خشک که معمولاً کمتر نمونه های موسوم جامعه را در خود دارد موهبتی است.

مانی تهرانی: از چگونگی بازی در «به نام پدر» و کار با ابراهیم حاتمی کیا بگویید؟

پرویز پرستویی با من تماس گرفتند و درباره کار صحبت کردند، بعد هم از من دعوت کردند تا به دفتر کار آنها بروم تا درباره جزئیات فیلمنامه بیشتر با من صحبت کنند. قبول کردم و فردای آن روز به دفتر تولید فیلم رفتم و مثل روال همیشگی ساخت این گونه فیلم ها فیلمنامه را گرفتم تا خود را برای اجرا آماده کنم.

•چه چیزی در این نقش وجود داشت که باعث شد آن را بازی کنید؟

خب برخلاف کارهای دیگر که فیلمنامه خیلی برایم مهم است در این فیلم حضور پرویز پرستویی و کار کردن با ابراهیم حاتمی کیا و بازیگردان خوبی مثل آزیتا حاجیان اهمیت زیادی برایم داشت.

•یعنی علاوه بر فیلمنامه عوامل فیلم هم برایتان مهم است؟

دوست داشتم با این آدم ها، که حرفه ای هستند کار کنم به خصوص بازی در کنار پرویز پرستویی برایم جذاب بود. البته فیلمنامه هم جذابیت های خاص خودش را داشت که چون هنوز فیلم اکران نشده بیشتر از این نمی توانم بگویم.

•خلاصه داستان «به نام پدر» می گوید که شما نقش دختری را بازی می کنید که پایش روی مین می رود و...، خب فکر نمی کنید این نقش تکرار همان «اشک سرما» باشد؟

شما خیلی راحت می گویید دختری می رود روی مین، نه این دو نقش هیچ ربطی به هم ندارد. در «اشک سرما» نقش دختری را بازی نکردم که می رود روی مین، نقش یک دختر چوپان کرد را بازی کردم که با سربازی غیرکرد وارد رابطه می شود و... حالا ممکن است صد نفر آدم توی صد موقعیت مختلف بروند روی مین! اما محتوای فیلم حمیدنژاد چه ربطی به فیلمنامه حاتمی کیا دارد. «حبیبه» فیلم «به نام پدر» یک دختر شهری است و اصلاً فضای کار با «اشک سرما» خیلی فرق می کند. چیزی که خیلی برایم جالب بود «حبیبه» این داستان نماد حرف ها و دیدگاه های نسل من است.

•حالا یک پله برگردیم عقب تر، به طور کلی فیلمنامه «به نام پدر» چه چیزی داشت که شما جذب آن شدید؟

به هر حال پیام کلی فیلم یک پیام ضدجنگ است و نسل من که قربانی تفکرات و سنت های نسل های قبلی مان بودیم.

•از چه لحاظ و بر چه اساسی فیلمنامه باید نوشته شده باشد تا برای تو راضی کننده باشد.

معیار خوب یا بد بودن فیلمنامه برای آدم های مختلف فرق می کند. مثل تعریف آدم ها از خوب و بد است. معیارهای من آنقدر گسترده است که اصلاً نمی توانم دقیقاً بگویم چیست چون فیلمنامه ها مثل رمان ها خیلی با هم متفاوتند. ممکن است من کتاب «دایی جان ناپلئون» را بخوانم و خوشم بیاید و کتاب «تولستوی» را هم بخوانم خوشم بیاید. چطور می شود در اینها یک مشخصه مشترک پیدا کنم؟

•این معیارها در کارگردانی ملموس تر است مثلاً داریوش مهرجویی کارگردان خوبی است، عباس کیارستمی هم همین طور اما سینمای این دو نفر کاملاً با هم متفاوت و متضاد است...

ممکن است یک کارگردان خوب، وسوسه انگیز باشد اما فیلمنامه خوب برایم مهمتر است. همان طور که خیلی از کارگردان هایی که با آنها کار کرده ام فیلم اولی بوده اند مثل حمید نعمت الله، مهدی کرم پور و...

•ببینید وقتی فیلمنامه ای را می خوانید مفاهیم برای تان مهم است یا جذابیت ها؟

کاری که برای گیشه نوشته شده باشد کمتر مرا جذب می کند. خیلی فیلمنامه ها را خوانده ام که تضمین می دادم فیلمش می آید بالا و پرفروش می شود اما برای من جذاب نبود. بنابراین من به سینما جور دیگری نگاه می کنم. البته خنداندن و سرگرم کردن مردم رسالت بزرگی است اما من احساس می کنم قابلیت های دیگری دارم و ترجیح می دهم نوع دیگری از سینما را انتخاب کنم.

•گلشیفته دختری ماجراجو است که دنبال کارهای خاص می گردد، این خاص بودن در مورد «به نام پدر» هم صدق می کند؟

در حال حاضر ماجراجویی من در سینما جست وجوی نقش های متفاوت است. شما با این سئوالات من را توی هچل می اندازید. شدید مثل وکیل ها که الان من هر چیزی بگویم علیه خودم استفاده می کنید. «به نام پدر» آن قدری که هنگام کار برایم جذابیت داشت موقع خواندن فیلمنامه جذاب نبود. کار با حاتمی کیا با آن شیوه خاص کارگردانی اش خیلی جالب بود و برای من تازگی داشت. همه اش می خواستم یاد بگیرم. از طرفی ۹۵ درصد بازی من مقابل پرویز پرستویی بود که این تجربه بی نظیری بود و پنجره جدیدی به رویم باز شد که تازه فهمیدم بازیگر مقابل جور دیگری هم می تواند باشد؛ متفاوت از آن چیزی که تا به حال دیدم.

•بعد از خواندن فیلمنامه و قبل از فیلمبرداری، اطلاعات دیگری هم درباره نقش داشتید یا اینکه نقش جلوی دوربین درآمد؟

ما در جلسات دورخوانی ای که داشتیم، درباره نقش ها صحبت می کردیم گاهی نظراتمان پذیرفته می شه گاهی هم نمی شه و آزیتا حاجیان هم که همیشه حاضر بیطرف بودند و خیلی کمک می کردند.

•قبل از این فیلم با بازیگردان کار کرده بودید؟

نه کار نکرده بودم و زیاد اعتقادی هم به بازیگردان نداشتم اما الان نظرم عوض شده البته اگر همه بازیگردان ها مثل آزیتا حاجیان باشند. ایشان به عنوان بازیگردان بودند اما نه با آن تلقی غلط رایجی که از بازیگردان وجود دارد، بیشتر یک دوست بودند یک نظاره گر بی طرف. این خیلی مهم است که آدم نظاره گر باشد ولی بی طرف و فقط به نفع فیلم کار کند. خیلی خوشحال بودم که آزیتا حاجیان سرصحنه هستند چون آن قدر در ذهنش ریزه کاری هایی را تنظیم می کرد که واقعاً احساس می کنم در همه فیلم ها به چنین کسی احتیاج دارم. البته بعضی کارگردان ها دقیقاً همین کار را خود انجام می دهند.

عوامل تولید فیلم حاتمی کیا از پشت دوربین گرفته تا جلوی دوربین از بازیگران و گروه فیلمبرداری و... جزء بهترین گروه هایی بود که من در عمرم با آنها کار کرده ام. این قدر با هم همراه و خوش بودیم که به معنای واقعی کلمه یک گروه بودیم یعنی فقط دوستی و دیگر هیچ. این تجربه سوای از مسائل حرفه ای و اینها برای من یک امید دوباره بود چون از آدم های سینما ناامید شده بودم. قبل از این احساس می کردم ضوابط درست در پشت صحنه سینما از بین رفته است و همه به جای دوستی یک رقابت منفی دارند و در حال حاضر نظرم به کلی عوض شده.

•از همبازی متفاوت گفتید، پرویز پرستویی بازیگر فوق العاده ای است. آیا صرفاً همین به شما انرژی می داد یا اینکه نه ایشان به عنوان بازیگر مقابل به شما در بده بستان بازی کمک می کرد.

من تا به حال همبازی های خوبی داشته ام که در کنارشان لذت برده ام اما پرویز پرستویی یک ویژگی شاخص دارد به اسم «اخلاق هنری» و من این را بعد از پدرم و عزیزالله حمیدنژاد از پرستویی یاد گرفتم. خیلی کم پیش می آید یک همبازی پشت دوربین برای تان بازی کند و برای اینکه به شما کمک کند خوب بازی کنید تا جایی پیش برود که اشک بریزد. یعنی این قدر خوب بازی کند. سوای از کار هم سال ها قبل از اینکه من به دنیا بیایم پرستویی با پدرم دوست بودند و یک گروه تئاتر داشتند به اسم «کوچ». این دوستی ها تا امروز ادامه دارد و می توانم بگویم این بازیگر در حق من پدری کرده و عمو پرویز است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید