جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

آمریکا, مقهور قدرت نرم ایران


آمریکا, مقهور قدرت نرم ایران

نگاهی به دلایل برخورداری ایران از قدرت نرم چشمگیر در خاورمیانه

۲۰ سال پیش، جوزف نای استاد دانشگاه هاروارد، اصطلاح قدرت نرم را برای توصیف چیزی که آن را عامل مهمی در سیاست بین‌الملل می‌دید، وضع کرد؛ یعنی توان ترغیب دیگران به سمت خواسته‌های خود که آن را در برابر توان اجبار دیگران از طریق اِعمال قدرت سخت نظامی یا اقتصادی می‌دید. مساله قدرت نرم در مورد ایران، مناقشه برانگیز است. به نظر می‌رسد بسیاری از تحلیلگران اذعان دارند که قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه طی سال‌های آغازین سده اخیر، افزایش چشمگیری داشته است. ولی شماری از تحلیلگران غربی استدلال می‌کنند که در پی انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری ایالات متحده، تنش‌های ناشی از انتخابات ریاست جمهوری ایران در خرداد سال گذشته و اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران به خاطر اقدامات هسته‌ای‌اش، قدرت نرم آن نیز در ۲ سال اخیر کاهش پیدا کرده است.

البته استدلال طیف دیگری از تحلیلگران غربی ـ از جمله نگارندگان این مقاله ـ بر این است که قدرت نرم ایران همچنان چشمگیر و شاید هنوز هم در حال افزایش است. از این رهگذر، دو مورد از تحولات اخیر را مورد بررسی قرار ‌داده است. ابتدا، سفر محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران به بیروت. اولین سفر رئیس‌جمهور ایران به لبنان پس از سفر سال ۲۰۰۳ رئیس‌جمهور پیشین سیدمحمد خاتمی صورت گرفت. گرچه رابرت گیبس، سخنگوی کاخ سفید بیان کرد این سفر نشان می‌دهد که احمدی‌نژاد همچنان رویکردهای تحریک‌آمیز خود را ادامه می‌دهد و این که حزب‌الله ارزش بیشتری برای وفاداری‌اش به ایران در برابر وفاداری‌اش به لبنان قائل است، ولی رئیس‌جمهور ایران بنا به تعبیر نیکولاس بلنفورد، خبرنگار کریستین ساینس مانیتور با استقبال شورانگیز ده‌ها هزار نفر از مردم لبنان روبه‌رو شد که در مسیر وی از فرودگاه تا بیروت برای استقبال حاضر شده بودند.

براحتی نمی‌توان باور کرد که برخلاف احمدی‌نژاد هیچ‌یک از سران غرب ـ یا حتی سران عرب ـ بتوانند به بیروت سفر و آزادانه با یک کاروان موتوری در آن شهر حرکت و از سوی دیگر ده‌ها هزار جمعیت مشتاق را به سوی خود جذب کنند. نگرانی‌های امنیتی به تنهایی می‌تواند از چنین رویدادی ممانعت به عمل بیاورد. این پدیده در حالی اتفاق می‌افتد که ایالات متحده و متحدان اروپایی و عرب آن مبالغ هنگفتی پول و سرمایه سیاسی را در راستای تحکیم نظم سیاسی غربگرا در لبنان هزینه کرده‌اند.

دلیل برخورداری ایران از قدرت نرم و چشمگیر در خاورمیانه این است که برندگان (و نه بازندگان) را به عنوان متحدین خود در عرصه‌های کلیدی منطقه برگزیده است. چه از حزب‌الله در لبنان، حماس در فلسطین یا احزاب اسلامگرای شیعه در عراق سخن بگوییم، متحدان منطقه‌ای ایران در حال به دست آوردن نیروهای سیاسی واقعی هستند؛ نیروهایی که در انتخابات پیروز می‌شوند، چرا که می‌توانند رای‌دهندگان را با جاذبه‌های مشروع به سوی خود سوق دهند. در بسیاری از موارد، این متحدین در فعالیت‌هایی وارد می‌شوند که از نظر رای‌دهندگان، مقاومت قابل تحسین در برابر جاه‌طلبی‌های هژمونیک آمریکا (و اسرائیل) در خاورمیانه تلقی می‌شود. باز هم «رامی‌ خوری» ستون نویس روزنامه دیلی استار این مساله را بخوبی تبیین می‌کند:

«ایالات متحده و دیگر قدرت‌های غربی از پیوندهای ایران و حزب‌الله ناراحت هستند، زیرا این دو مدل پیشرفته‌ای از مقاومت بومی خاورمیانه در برابر قدرت، تهدیدات و تحریم‌های غرب را به نمایش می‌گذارند. در واقع قدرت‌های غربی تاکنون با چنین پدیده‌ای مواجه نبودند که کشورها یا جنبش‌های کوچک‌تر خاورمیانه‌ای، قواعد یا تهدیدات صادرشده از واشنگتن، لندن یا دیگر پایتخت‌های غربی را نادیده بگیرند. ولی هم اینک لبنان به آزمونی برای حمایت آمریکا از مخالفان حزب‌الله تبدیل شده است.»

دوم این که کولام لینچ، نویسنده واشنگتن پست و فارین پالیسی، مقاله جالبی درباره انتخاب آلمان، هند و آفریقای جنوبی به عنوان اعضای غیر دائم شورای امنیت سازمان ملل توسط مجمع عمومی به نگارش درآورده است. (گفتنی است در حالی که ترکیه کرسی غیردائم خود در شورای امنیت را پایان امسال از دست می‌دهد، ولی برزیل یک سال دیگر نیز در این شورا باقی خواهد ماند.)

لینچ در این باره می‌نویسد: «انتخاب مذکور این فرصت را در اختیار کشورها که آرزومند تبدیل شدن به اعضای دائم شورای امنیت هستند، قرار می‌دهد که جایگاه خود را در عرصه جهانی به نمایش بگذارند. این مساله از سوی دیگر، چالشی را برای ایالات متحده ایجاد می‌کند. اعضای جدید یعنی هند و آفریقای جنوبی و همچنین برزیل عضو کنونی، در مورد بسیاری از مسائل از جمله کاربرد تحریم‌های اقتصادی برای توقف برنامه هسته‌ای ایران تا بهره‌گیری از حربه حقوق بشر در امور بین‌المللی اختلاف نظر زیادی با ایالات متحده دارند. این کشورها همچنین در نظر دارند قاطعانه‌تر بر مواضع خود پافشاری کنند.»

تمامی این تحولات تاییدی بر این دیدگاه راهبردی است که از مدت‌ها قبل به آن اشاره می‌کردیم؛ یعنی به طور نسبی ایالات متحده در مورد دستیابی به اهداف اعلانی خود در خاورمیانه ضعیف‌تر شده و از سوی دیگر، ایران در رسیدن به اهداف خود تواناتر می‌شود. این واقعیت به نوعی راهبرد کلان ایالات متحده در این منطقه حساس جهان را به چالش می‌کشاند.

raceforiran

مترجم: یعقوب نعمتی وروجنی



همچنین مشاهده کنید