پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

جاده رولوشنری Revolutionary Road


جاده رولوشنری Revolutionary Road

دهه ۱۹۵۰ اپریل و فرانک ویلر زوجی جوان, زیبا و متکی به نفس با دو فرزندشان در حومه کانکتیکات زندگی می کنند جایی که خود را با زندگی دیگر ساکنان محله رولوشنری هیل و همسایگان شان در تضاد می بینند

▪ کارگردان: سام مندس.

▪ فیلمنامه: جاستین هایث بر اساس داستانی از ریچارد ییتز.

▪ موسیقی: تامس نیومن.

▪ مدیر فیلمبرداری: راجر دیکینز.

▪ تدوین: طارق انور.

▪ طراح صحنه: کریستی زئا.

▪ بازیگران: لئوناردو دی کاپریو[فرانک ویلر]، کیت وینسلت[اپریل ویلر]، کتی بیتس[هلن گیوینگز]، کاترین هان[میلی کمپبل]، دیوید هاربور[شپ کمپبل]، مایکل شانون[جان گیوینگز]، ریچارد ایستون[هاوارد گیوینگز]، زو کازان[مورین گروبه]، جی اّ. سندرز[برت پالک].

▪ ۱۱۹ دقیقه.

▪ محصول ۲۰۰۸ آمریکا، انگلستان.

▪ نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد نقش مکمل/مایکل شانون از مراسم انجمن منتقدان شیکاگو، نامزد جایزه بهترین کارگردانی- بهترین فیلم درام-بهترین بازیگر مرد-بهترین بازیگر زن از مراسم گولدن گلاب، نامزد جایزه ALFS بازیگر زن سال و بازیگر زن بریتانیایی سال از مراسم انجمن منتقدان لندن، نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد-بهترین بازیگر مرد نقش مکمل/شانون-بهترین طراحی صحنه-بهترین فیلم-بهترین فیلمنامه اقتباسی از مراسم ساتلایت، نامزد جایزه بهترین بازیگر زن مراسم اتحادیه بازیگران.

▪ ژانر: درام، عاشقانه.

دهه ۱۹۵۰. اپریل و فرانک ویلر زوجی جوان، زیبا و متکی به نفس با دو فرزندشان در حومه کانکتیکات زندگی می کنند. جایی که خود را با زندگی دیگر ساکنان محله رولوشنری هیل و همسایگان شان در تضاد می بینند. اپریل به بازیگری علاقه دارد و برای رهایی از زندگی ساکن زن خانه دار حومه شهر، به فرانک پیشنهاد می کند تا به پاریس نقل مکان کنند. اپریل می تواند در آنجا بازی کند و فرانک به کارهای دلخواه خود مشغول باشد و از این طریق زندگی مشترک شان را که رو به سردی گذاشته، گرمای تازه ای ببخشند. فرانک می پذیرد، چون پاریس شهر رویاهای او نیز هست. اما او که شیفته شغل خویش است، وقتی پیشنهاد حقوقی بالا و موقعیت شغلی بهتر در شرکت ماشین های اداری ناکس دریافت می کند، نسبت به پیشنهاد اپریل بی علاقه می شود.

شروع به نوشیدن کرده و با یکی از منشی های شرکت رابطه جنسی برقرار می کند. در حالی که همان روز اپریل انتظار بازگشت او به خانه را می کشیده تا روز تولد ۳۰ سالگی اش را جشن بگیرد. رفتار فرانک باعث می شود تا اپریل نیز یک بار با همسایه شان سکس را تجربه کند. و اینها سرآغاز رهایی دو نفر از ازدواجی ساختگی است. زندگی شان آرام آرام از هم گسیخته می شود و به چرخه پایان ناپذیر بگومگوها و حسادت ها می افتد. اما هر دو سعی دارند تا با تظاهر زندگی شان را آرام و سعادتمند جلوه دهند. تنها پسر یکی از همسایگان شان به نام جان گیوینگز که به دلیل مشکلات روحی در آسایشگاه بستری بوده، پی به آتش زیر خاکستر زندگی این دو نفر پی برده است. آتشی که زندگی اپریل را به سوزانده و به خاکستر تبدیل خواهد کرد....

● چرا باید دید؟

منتقدان ادبی جایگاه ریچارد ییتز(۱۹۹۲-۱۹۲۶) نویسنده آمریکایی و ترسیم کننده زندگی آمریکایی ها در نیمه قرن بیستم را جایی میان سالینجر و جان چیور ارزیابی می کنند. سرشناس ترین نویسنده پس از جنگ و دورانی که به عصر اضطراب مشهور است. اولین رمانش همین جاده رولوشنری است که در ۱۹۶۱ منتشر شد و اینک پس از ۴۷ سال شاهد برگردان سینمایی آن هستیم. داستان کتاب که لقب گتسبی بزرگ زمانه را هم گرفت، در سال ۱۹۵۵ رخ می دهد به گفته نویسنده اش ادعانامه ای علیه زندگی آمریکایی است. بسیاری از آمریکایی ها در این دوران بر خلاف تمایل عمومی به سازگاری، احساس می کردند به روح خود خیانت کرده اند. کسانی مانند اپریل ویلر که زندگی شان وارد بن بست شده بود و نیازمند راه حل های انقلابی هم بودند.

جاده رولوشنری که اولین همکاری زن و شوهر هنرمند-وینسلت و مندس- و دومین همکاری زوج تایتانیک(۱۹۹۷) پس از سال های طولانی است، یک درام قدرتمند و کم نظیر درباره زندگی های مشترک است. فیلمی درباره امیدها و آرزوهایی که به خاطر خودخواهی ها یکی از طرفین به باد می رود. اما بهتر است بگوییم فیلم تراژدی انسان های عصر ماست که به شکل وحشتناک و گریزناگذیری در حال تنها شدن است. ویلرها هم با وجود در کنار هم بودن، تنها هستند. از نظر همسایگان شان آنها زوجی موفق و نمونه هستند. ویلرها هستند. ولی یک مرد نیمه دیوانه چون قادر به همراهی با دیگران در این تظاهر عمومی نیست، به سادگی عمق خلاء عاطفی را در زندگی این دو نفر کشف می کند. و همین فرانک را به خشم می آورد. چون یک نفر جرات به خرج داده و او را با واقعیت دردناک زندگیش آشنا کرده است. کاری که ییتز و مندس نیز با ما و مخصوصاً آمریکایی ها انجام می دهند. ییتز مانند جان گیوینگز فرزانه مجنونی است که دروغ های نهفته در بطن این زندگی های تراژیک را به ما می نمایاند. مندس نیز به تبع او ویلرها را با حقایق دردناک زندگی شان که در پشت ظاهر معمولی آن نهفته آشنا می کند و روند فروپاشی یک ازدواج به نمایش می گذارد. حسرت ها و ناکامی هاشان برای رسیدن به چیزی که رویای آمریکایی نامیده می شود را تصویر می کند و همچون اولین فیلم سینمایی خود [زیبای آمریکایی] کابوسی را در برابر چشمان بازیگرانش(و ما) می گستراند که بیدار شدن از آن بسیار سخت کرد. او نیز اعتقاد دارد که این آدم ها نیازمند راهی انقلابی هستند تا از این وضعیت خلاصی یابند، اما زوج ویلرها موفق نمی شوند. اپریل فدای خودخواهی و بلاهت فرانک می شود.

جاده رولوشنری یکی از دقیق ترین و پیچیده ترین درام های زن و شوهری است که هرگز کهنه نخواهد شد. پیام ییتز بعد از دهه ها هنوز تازه و با طراوت مانده، چون مشکل هنوز به قوت خود باقی است. چون سرشت آدمی تغییر چندانی نکرده است. بی اغراق می گویم که تنش ها و هیجان های این درام کوچک از هر تریلر حماسی برای آدم های روزگار ما چالش برانگیز تر است و نقطه قوت آن دو بازیگر که پس از سال ها در سن پختگی بار دیگر مقابل هم قرار گرفته اند. دی کاپریوی خوب چهره تایتانیک، امروز بازیگری قوی و هوشمند است و کیت وینسلت نیز توانسته به اوج قله های بازیگری دست پیدا کند. ولی سهم اصلی موفقیت فیلم متعلق به سام مندس کارگردان ۴۳ انگلیسی است که توانسته با اقتباسی درست به روح اثر ییتز نزدیک شده و زندانی را که طبقه متوسط آمریکایی خود را محکوم به زیستن درون آن کرده، با دقت تصویر کند.

در خبرها خواندم که قرار است مندس در سال آتی میدل مارچ را به فیلم برگرداند، بی صبرانه منتظر دیدن نتیجه کار او هستم و تا آن روز شاید یکی دو بار دیگر به تماشای جاده رولوشنری بنشینم. کاری که در سال های اخیر کمتر در مورد فیلمی مرتکب شده ام!

امیر عزتی



همچنین مشاهده کنید