پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

فروپاشی ساختاری دموکراتیک


فروپاشی ساختاری دموکراتیک

معادله مورد نظر اسرائیل در حال حاضر از یک سو بر ورود در روند صلح با سوریه مبتنی است که بهای آن دست کشیدن از بلندی های جولان خواهد بود و از سوی دیگر از بین بردن تشکیلات فلسطینی که در نهایت قرار است به دولت مستقل فلسطینی بینجامد و این کار را با این بهانه انجام می دهد که حکومت فلسطینی که از سوی حماس تشکیل شده, حکومتی تروریستی و مخالف صلح با تل آویو است

می توان گفت علائم متقابلی که از سوی دمشق و تل آویو در باره امکان ازسرگیری گفت وگوهای صلح میان دو طرف صادر می شود نخستین نشانه های مثبت است مبنی بر اینکه سوریه توانسته از جنگ ۳۴ روزه حزب الله در لبنان در رویارویی با تجاوز اسرائیل، برای تقویت موقعیتش در داخل معادلات منطقه ای و بین المللی استفاده کند و نگذاشته است رهبران این رژیم و ایالات متحده امریکا به اهداف خود رسیده و معادلات مورد نظرشان را از طریق لبنان بر منطقه تحمیل کنند. با توجه به سکوت سوریه در برابر پیام های آشکار اسرائیل پیرامون تمایل تل آویو به آغاز گفت وگوهای مستقیم با دمشق و احتمال باز پس دادن بلندی های جولان و جدل هایی که در داخل اسرائیل درباره دستاورد احتمالی برای تل آویو راه می افتد، به نظر می رسد که وضعیت داخلی اسرائیل و به طور مشخص حکومت اولمرت وارد مرحله حساس و سختی شده است. از یک سو حکومت اسرائیل با فشارهای زیاد مردمی و سیاسی از داخل روبه رو است به طوری که ممکن است به استعفای دولت بینجامد و از سوی دیگر طرف امریکایی تمام تلاش خود را برای حفظ این حکومت در این مرحله به کار می گیرد.

حکومت اولمرت علاوه بر تبعات منفی جنگ علیه حزب الله در لبنان و نتایج گزارش فینوگراد می کوشد به اقداماتی بپردازد که از میزان فشارهای داخلی و اتهام های ضعف و ناتوانی در اتخاذ تصمیم های صواب بکاهد و لذا درصدد یافتن عرصه هایی است که بتواند قدرت و توان خود را به نمایش گذاشته و به جامعه اسرائیل تلقین کند که شکست ارتش اسرائیل در لبنان هیچ تاثیری بر استراتژی کلی دولت اسرائیل نداشته و حکومت و ارتش همچنان قادرند با اقدامات نظامی موفق، هیبت نظامی تل آویو را نشان دهند.

اگر تل آویو واقعاً به امضای توافقنامه صلح با سوریه در خصوص جولان تمایل دارد با این هدف که سوریه را از محور ایران و حمایت از حزب الله در لبنان و برخی از گروه های فلسطینی به خصوص دو جنبش حماس و جهاد اسلامی دور سازد، ناگزیر باید در عوض روند دموکراتیکی را که حاصل تجربه تشکیلات خودگردان فلسطین بوده است هدف ضربات خود قرار دهد، یعنی تمامی بنیان های اصلی تشکیلات فلسطینی را که بتواند تشکیل حکومت داده و مردم را به سوی صلح واقعی و کسب حقوق مشروع خود رهبری کند، دچار ضربه کند.

به عبارت دیگر معادله مورد نظر اسرائیل در حال حاضر از یک سو بر ورود در روند صلح با سوریه مبتنی است که بهای آن دست کشیدن از بلندی های جولان خواهد بود و از سوی دیگر از بین بردن تشکیلات فلسطینی که در نهایت قرار است به دولت مستقل فلسطینی بینجامد و این کار را با این بهانه انجام می دهد که حکومت فلسطینی که از سوی حماس تشکیل شده، حکومتی تروریستی و مخالف صلح با تل آویو است.

افزایش درگیری های داخلی میان حماس و سایر گروه های فلسطینی در نوار غزه بی ارتباط با لوازم روند صلح پیشنهادی میان تل آویو و دمشق نیست؛ به این معنی که این طرف های منطقه ای می کوشند وضعیت داخلی فلسطین را همچون برگ برنده ای بر سر میز گفت وگوهای منطقه ای به کار گیرند، خصوصاً که این طرف های منطقه ای حمایت خود از برخی طرف های فلسطینی در برابر طرف های دیگر را پنهان نمی کنند.

از سوی دیگر به نظر می رسد که اسرائیل و برخی از طرف های منطقه ای توانسته اند در داخل رهبری حماس تمایز یا اختلاف ایجاد کنند یعنی میان رهبری داخلی که نماینده اش اسماعیل هنیه نخست وزیر است که به ایجاد گفت وگوی جدی و عملی با ریاست تشکیلات و سازمان آزادیبخش فلسطین تمایل دارد، و رهبری حماس در خارج که نماینده اش خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس است و در داخل با سعید صیام وزیر کشور سابق و محمود الزهار وزیر خارجه سابق ارتباط دارد.

این اختلاف افکنی زمینه را برای از بین بردن هرگونه تفاهم احتمالی میان حماس با تشکیلات خودگردان به منظور آرام سازی اوضاع و ایجاد امنیت و وحدت برای مقابله با حملات اسرائیل علیه تشکیلات خودگردان فراهم می کند. اکنون درگیری های میان گروه های فلسطینی در نوار غزه با تعدی به مقر دولت و منزل رئیس آن و تلاش برای هدف قرار دادن شخص وی و حذفش از عرصه سیاسی در این مرحله حساس و سخت منطقه و همزمان با آن تهدید مستقیم و علنی اسرائیل مبنی بر اینکه شخص وی را هدف قرار خواهد داد، وارد نقطه عطفی خطیر شده است و همه اینها نشان می دهد که دست های پنهان درصدد هستند صف واحد فلسطینی را از داخل هدف قرار داده و تشکیلات فلسطینی را از طریق جنگ و خونریزی داخلی و اثبات ناتوانی آن در حمایت از خود و رهبرانش سرنگون سازند.

شاید چالش بزرگی که اسماعیل هنیه پس از توافق مکه میان حماس و فتح و پایبندی وی به ماموریت تشکیل دولت وحدت ملی با حضور تمامی طرف ها و گروه های فلسطینی و به ویژه اعلام پایبندی به تمامی معاهدات و توافقنامه های امضا شده از سوی تشکیلات خودگردان، خصوصاً توافقنامه اسلو و تشکیل دولت فلسطینی در اراضی سال ۱۹۶۷ در برابر اسرائیل ایجاد کرده، عامل اصلی است که موجب شده حکومت اسرائیل تصمیم به هدف قرار دادن این رهبری بگیرد؛ یعنی رهبری حماس که در حال حاضر با اوضاع سیاسی با واقع گرایی برخورد می کند بدون اینکه از شعارها و مبادی اساسی خود مبنی بر آزادسازی، استقلال و دموکراسی دست بردارد.

چالش دومی که حکومت اسرائیل و برخی طرف های منطقه ای با آن روبه رو هستند از قدرت محمود عباس در درک تحولات داخلی فلسطین و برخورد مثبت و واقعی با آن به نمایندگی از اراده ملت فلسطین ناشی می شود، گذشته از اینکه عباس خواستار ایجاد صلح عادلانه میان ملت و رهبری فلسطینی و حکومت اسرائیل به منظور زمینه سازی برای دست یافتن به دولت مستقل و برداشتن بار سنگین قتل و خشونت مداوم از دوش ملت فلسطین است و قصد دارد فلسطینیان را از تبدیل شدن به برگ برنده ای در دست برخی از طرف های منطقه ای برای تعیین شروط گفت وگو با اسرائیل یا جامعه بین المللی نجات دهد.

چالش سوم و شاید مهمترین چالش در این مرحله این است که تشکیلات فلسطینی و نهادهای سیاسی آن توانسته اند در افکار عمومی جهان خصوصاً اروپا تغییر ایجاد کنند به طوری که به تدریج انتقادات مستقیم و آشکاری متوجه حکومت اسرائیل شده است مبنی بر اینکه این حکومت خواستار ایجاد صلح در فلسطین نیست. حال باید دید که آیا اسرائیل و طرف های بین المللی و منطقه ای خواستار آن هستند که تصمیم مستقل فلسطینی وجود داشته باشد و فلسطینیان بتوانند به صلح دست یافته و دولتی قوی و توانمند تشکیل دهند یا برعکس قصد آن دارند که عرصه فلسطین را بیش از پیش به حمام های خون و برگ برنده ای در دست طرف های منطقه ای برای مذاکرات تبدیل کنند.

اینها پرسش های واقعی هستند که پیش از همه ایالات متحده امریکا و سپس دولت های منطقه ای و جهان اسلام باید به آن پاسخ دهند و دست کم موضع انسانی خود را مشخص سازند. بر طرف های فلسطینی چه در داخل و چه در خارج نیز واجب است که مصالح فلسطینی را در راس اولویت های سیاسی خود قرار داده، به دیگران اجازه بازی با خون فلسطینیان را به منظور رسیدن به طرح های خاص خود ندهند.

حسن فحص



همچنین مشاهده کنید