پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

مانی و مانویت


مانی و مانویت

مانویت یکی ازدو جنبش دیگری مزدکی مهم درایران دوره ی ساسانی است که دراوایل سده ی سوم میلادی پدیدار شد و از همان آغاز در ایران از سوی زردشتیان سنتی با مخالفت روبرو شد درروم نیزبه هنگام اشاعه و گسترش , مانویت با ستیزومخالفت قطعی از سوی مسیحیت ارتدوکس روبرو گشت ستیزی که قرنها به طول انجامید و تا کاتارسوزی بیرحمانه ی قرن ۱۲ میلادی در اروپا ادامه یافت

مانی و مانویت :

مانویت یکی ازدو جنبش ( دیگری مزدکی ) مهم درایران دوره ی ساسانی است که دراوایل سده ی سوم میلادی پدیدار شد و از همان آغاز در ایران از سوی زردشتیان سنتی با مخالفت روبرو شد .درروم نیزبه هنگام اشاعه و گسترش ، مانویت با ستیزومخالفت قطعی از سوی مسیحیت ارتدوکس روبرو گشت . ستیزی که قرنها به طول انجامید و تا کاتارسوزی بیرحمانه ی قرن ۱۲ میلادی در اروپا ادامه یافت . ظهور مانویت در ایران همزمان بود با تلاش شاهان ساسانی برای ایجاد وحدت دینی در ایران به قصد استفاده از آن در ایجاد یکپارچگی ایران و بازگشت به عظمت دوران کوروش پیامبر خدا و حاکم قلوب مردم در سرزمینهایی که اطاعت از آیین الهی و منش والای کوروش و زندگی زیر پرچم ایران هخامنشی را امنیت راستین و افتخار می شمردند. شاهان ساسانی آنچه از ظاهر حکومت هخامنشی و کورش کبیر شنیده بودند را نه قلبا" بلکه تنها برای ابزاری در وسعت بخشیدن به مرزها وایجاد حکومتی مقتدر به کار می بستند . چون کورش شمشیر به کار می بردند اما نه برای آزادکردن مردمان حتی در سرزمینهای دور بل برای به بند کشیدن ، اسارت و خراج ستاندن از آنان . در این میانه آنان نیز می خواستند همچون کورش دینی واحد برای تمامی سرزمینهای زیر یوغ بیاورند اما آنها در این میان یک کلمه را فراموش کرده بودند : خدا

کورش همه را به خدای واحد می خواند و نه به دین واحد و نه به زور شمشیر .

شاهان ساسانی می کوشیدند برداشتی یکسان ازآموزه های اوستا ؛ آیین زرتشتِ پیامبر، بدانگونه که توجیه کننده ی حکومت آنان و مشروعیت بخش هر حرکت و دستورشان باشد فراهم آورند و حاکم کنند.همان آیینی که با گذشت زمان ازسوی مغانی که اینک لباس هیربُد و موبد و... روحانیت زرتشتی به تن کرده بودند ، دگردیسی یافته بود و آماده بود تا به ایدئولوژی ابزاری و دین رسمی - حکومتی آنان در آید . هر چند کوشش شاهان ساسانی به کمک روحانیتی چون کرتیر و تحت نفوذ آریستوکراسی خانواده های قدرتمند چون مهرنرسی و دیگران منجر به تشکیل دولتی مقتدر و مستقل گردید و نفوذ آنان را بر پهنه ی ایران و حتی بعضی کشورهای هم مرز قطعی کرد، اما نتوانست راه بر اندیشه های مخالف و تفکر خداجویانه و متکامل ایرانیان که همواره در تفکر دینی و شناخت الهی پیشرو و جستجو گر بوده اند ، ببند د. به رغم کشتارهای بیرحمانه ی پیروان ادیان دیگرتوسط روحانیت دین رسمی - حکومتی ( همچون کُرتیر به گواه سنگ نبشته های باقیمانده و اعتراف افتخارآمیزو صریح خود او در آنان ) و تصفیه های خونین دینی ، نه روحانیت سنتی زرتشتی موفق به محو آثار فکری دیگراندیشان شد و نه ترفندهای حکومتی شاهان ساسانی کارساز در ایجاد حکومتی ماندگار وجلوگیرنده از گرایش مردم به حقیقت و تفکر الهی . مانی در این روزگار پدید آمد . روزگاری سخت و پر تنش از تقلای بی امان برای بدست آوردن قدرت . درزمانه ای که بیراه ،راه می نمود و راه ، گم شده در میان هزاران بیراه بود . و انسان چشم براه صدای زنجیر خدا یا کورسوی نوری از سوی جانشین او در زمین . مانی در این روزگار پدید آمد .هرچند دین مانی در نگاه بسیاری از پژوهشها و پژوهشگران غربی و شرقی بدلیل « نمودهای گوناگون و وچود عناصری از ادیان مسیحی ، زرتشتی و بودایی آیینی ترکیبی که حاصل مطالعات ژرف مانی در ادیان ایرانی ، بودایی و سامی بود » معرفی شده است لکن بنظر می رسد این تحلیل عنصرالهی بودن دین مانی را زیرسوال می برد .هر چند شکی نیست که به دلیل عامل واحد الهیت ، می توان عناصر و نمودهایی مشابه در تمامی تعالیم پایه ی ادیان الهی یافت و تاثیراتی از ادیان پیشین در هر دین جدید یافت می شود، اما نباید از یاد برد که هر دین جدید با دو هدف نازل می گردد نخست زنگارروبی از آیینهای پیشین و سپس تکمیل آنها و بنابراین قالبی نو مطابق با شناخت تکامل یافته ی جامعه ی انسانی در گذشت سالها از آیین قبلی عرضه می کند و مانویت نیز مستثنی از این قاعده نبوده است . مانویت مسیحیت بوده و مانویت ، دین زرتشت بوده و مانویت و مطابق بر آیین بودای پیامبر و مانویت . اگر اندیشه ی الهی دین یا تعلیمات الهی دین را در تقابل دیالکتیکی با اندیشه ی رایج و جاهلیت حاکم در زمان ظهورش در هر سرزمین و جامعه ای در نظر بگیریم و هدف آن را اصلاح تفکر دینی بجا مانده از ادیان پیشین و معرفی و باز شناسی عناصر ناب و الهی ادیان اسطوره ای شده ، دیگر وجود عناصر مشابه با ادیان دیگر و تکرار بسیاری از تعلیم آورده شده در ادیان پیشین ، مسئله ی غامض و غریبی نخواهد بود .مانی در عصر شاپور ساسانی تعالیم خویش آغاز کرد و از سوی وی تکریم شد . هرچند وقایع نگاریهای مربوط به سالهای آخر حکومت شاپور و پادشاهی دو پسرش نامطمئن می نماید ، ظاهرا" هرمز پسر بزرگتر همانند پدر با مانی خوشرفتاری می نموده است . اما کمتر از یک سال بعد در ۲۷۳ میلادی بهرام اول به تخت نشست و اوضاع دگرگون گشت . در واقع مدتها بود که طبقه ی روحانیت رسمی ؛ این حاضران همیشگی دربار های شاهان ایران و پیامبران ادیان اساطیری و جادو در کمین فرصتی برای حذف مانی مرتد ! پیامبر الهی راستین و یادآور آیین پاک و یکتاپرستانه ی زرتشت پیامبر ، بودند تا سرانجام کیش مزدایی را به عنوان کیش دولتی بر تخت بنشانند . و بار دیگر وظیفه ی تقدیری خود را برقراری آیین مغان و دگردیسی ادیان الهی به ادیان اسطوره ای را به انجام برسانند . یکی از نکات جالب تاریخی شباهت میان زندگی مانی و مزدک است( هرچند زندگی اکثر پیامبران الهی کم و بیش به یکدیگر شبیه است ) مانی توسط شاپور پذیرفته شد . زیرا هر حکومتی به دینی ابزاری نیاز دارد تا به آن مشروعیت بخشد و بی گمان کشتی سلطنت با ناخدایی یک دین دولتی راحتتر به ساحل امن می رسد. حاکمیت یک دین یگانه که قدرت در هم شکستن و نفس بریدن کیشهای دیگر را داشته باشد . مزدک نیز توسط قباد یا کواذ پذیرفته شد ، زیرا او نیز می توانست وسیله ای باشد در تقویت پادشاهی که حکومتش توسط نفوذ اشراف سخت تهدید می شد . شاپور به کاستن از قدرت اشرافیت دینی موجود از طریق دینی نو و مردم پسند می گشت و قباد بدنبال دینی برای شوراندن مردم بر علیه اشرافیت حاکم بر دین رسمی و اقتصاد و سیاست زمان و غلبه بر آنها برای محکم کردن پایه های حکومت خویش . اما نه مانی و نه مزدک هیچیک تن به این امر ندادند زیرا پیامبران از سرچشمه ی وحی سیراب می شوند و جز فرمان خدا و تلاش برای حاکمیت قوانین او و بسط عدالت گردن به امر هیچ قدرتی نمی نهند . پس وارثان شاپور و قباد بار دیگر به وارثان دروغین پیامبران پیشین روی آوردند که این روحانیت دروغین همواره برای قدرت به شرم انگیزترین جنایات و فجایع دست زده است . آنها همواره مهمترین عاملان دگردیسی ادیان الهی به ادیان اسطوره ای و گمراهی مردم بوده اند و این عمل را یا خود از طریق مغالطه و ایجاد شبهه در تعالیم راستین پیامبران خدا انجام داده اند ویا شمشیردردست شاهان نهاده اند وخود پنهان شده درپشت پرده ی زهد وریا آنان رابه قتل پیام آوران نوین ومومنان راستین اندیشه ی توحیدی واداشته اند.اینچنین بودکه مانی ومزدک نیزبدست وارثان شاهان ناامید از اغوای آن دو بزرگوار و مایوس از استفاده ی ابزاری از آنها به قتل رسیدند . دین مانی در هر سرزمینی که نفوذ کرد ، عناصر اصلی و بنیادهای دین رایج در آن سرزمین را گوشزد نمود . و اینچنین است که دین مانی ؛ مانویت در ایران به دین زرتشت ، در هندوچین به تعالیم بودا و درغرب ب مسیحیت ( کاتارها ) نزدیکتر است . واضح است که دین مانی نوعی گنوسیسم دینی است که وجهه ی مشترک تمامی ادیان الهی می باشد . بنابراین دین مانی اندیشه ی مسیحیت گنوسی است ، رازوری زرتشتی است و عرفان بودایی را در بطن خود دارد ؛ کثرت است اما بر اصل وحدت متکی .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید