سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

نمایی زیبا از حقیقت


نمایی زیبا از حقیقت

طبیعت در عرفان, جلوه ای است از حق تعالی

نگاه عرفانی به طبیعت و عناصر آن از دیرباز نزد بسیاری از ملل دنیا رایج بوده است.

انسان که بنا بر فطرت پاک خویش دارای ایمان به غیب است توجه باطنی به عناصر طبیعت داشته و این توجه مرتبط و قرین با تفکر وی است، چه عناصر طبیعت را نماد و تجلی آن غیب متصور شده که از روحانیت خاصی برخوردارند و در مواقع سختی معاضد انسان هستند و انسان با دریافت روحانی و معنوی و کسب صدق و پاکی از آنها می تواند به عالم غیب متصل شود.

این دیدگاه در سیر تطور بشری تا جایی پیشرفت داشته که حتی بعضی عناصر طبیعت را توتم خویش قرار داده و در حد پرستش پیش رفته اند یا آن عناصر را نشانه ای از نشانه های آفریدگار تلقی کرده و به آن نماز برده اند.

اما با پیشرفت بشر و ارسال رسل و تکامل اندیشه بشری در شناخت عوالم غیبی فهم انسان از طبیعت اطراف خویش عمیق تر گشته و طبیعت مخلوق را آیتی از بیکران آیات آفریدگار دانسته است که با تدبر در آن فهم معانی غیبی میسر می شود.

انسان پس از درک توحید باری تعالی دیگر هیچ نیرویی را همپایه خالق خویش متصور نشده بلکه تمام عوالم هستی را مخلوق پروردگار و تحت امر و اراده او دانسته و آن را ابزاری برای فهم و درک روحانی بیشتر از ذات حق تعالی مفروض کرده است که بی آلایشی و صداقت و عشق و جذبه باطنی در آن موجب قرین و قریب تر شدن با جان و بواطن معنوی و روحانی مستفیض از عالم بالا گشته است.

جناب میر فندرسکی در قصیده معروف خویش در این باره می فرمایند:

چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی/ صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی/ صورت زیرین اگر با نردبان معرفت/ بر رود بالا همان با اصل خود یکتاستی

عارف از صورت ظاهری موجودات وطن حقیقی و ملکوتی اش را دریافته و به آن توجه می نماید و آن را اصل قرار می دهد.

این امر در دین مبین اسلام و آموزه های عرفانی بکرات مشاهده می شود که پروردگار عالم در قرآن عظیم به تفکر در خلقت آسمان ها و زمین دعوت کرده و آنها را آیتی از آیات خویش معرفی می فرماید و متفکران در آنهارا صاحبان ذوق و خرد می داند، مانند دقت در شب و روز و اختلاف آنها که نشانه ای است برای صاحبان خرد.

قرآن اولی الالباب را فرامی خواند برای درک معانی باطنی و ژرف الهی گون از باطن عالم و مخلوقات و نیز امیرالمومنین(ع) در فرمایشات خویش چه زیبا طاووس و شب پره را وصف می فرمایند که نهایتا به تدبر در خلقت خداوند می انجامد.

در دیدگاه عرفا و حکمای الهی نیز این امر ساری و جاری بوده و همواره طبیعت و موجودات عالم هستی را مظهری از مظاهر خالق خویش دانسته و این امر با تدبر در باطن آن موضوع منکشف می شود. باباطاهر می فرماید:

به دریا بنگرم دریا ته بینم / به صحرا بنگرم صحرا ته بینم / به هر جا بنگرم کوه و در و دشت / نشان از قامت رعنای ته بینم

که اشارتی است به آیه قرآنی (فاینما تولوا فثم وجه الله) که به هر جا بنگری پس آنجا وجه و صورت حق تعالی است.

در ادبیات عرفانی عناصر طبیعت به مدد انسان آمده و صاحبان ذوق و عرفان با بهره گیری از آن اشراقات و الهامات خویش را به زبان قلم جاری می سازند، برای مثال بلبل نماد عاشق زار یا گل، نماد معشوق و باد را پیک پیغامبر از معشوق به عاشق مفروض داشته اند و در زی این تماثیل بیان معنی کرده اند.

هوشنگ شکری



همچنین مشاهده کنید