پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

منابع مالی کافی, شرط لازم تحقق کارکردهای آموزش عالی


منابع مالی کافی, شرط لازم تحقق کارکردهای آموزش عالی

فایده های فردی سرمایه گذاری در آموزش عالی, از دیدگاه «مصرفی و تولیدی» قابل مطالعه اند برای بسیاری از جوانان حضور در بین دانشجویان و استفاده از محیط و فضای حاکم بر دانشگاه ها اقناع کننده است

در ادبیات علوم اقتصادی، سرمایه‌گذاری عبارت از تغییراتی است که در هر دوره در حجم سرمایه به وجود می‌آید. سرمایه‌گذاری از آن جهت اهمیت دارد که از طریق ایجاد ظرفیت‌های جدید بر قدرت تولید و درآمدهای آینده می‌افزاید. سرمایه‌گذاری در آموزش عالی به معنای تامین منابع، امکانات و تجهیزات آموزشی در دانشگاه‌ها برای جذب دانشجویان بیشتر است. سرمایه‌گذاری در آموزش از یکسو قدرت تولید نیروی کار را افزایش می‌دهد و از سوی دیگر بهره‌وری ماشین‌آلات را افزایش می‌دهد.

سرمایه‎گذاری در آموزش عالی تنها با این هدف انجام نمی‎شود که دانشجویان به مشاغل بهتر و درآمدهای بالاتری دست یابند، بلکه توسعه آموزش عالی این هدف را دنبال می‎کند که دانشگاه‌ها قدرت تفکر را در جوانان بارور کنند و پرورش دهند. این امر نقش آنها را در زندگی اجتماعی حساس‎تر می‎کند و قدرت تولید و مشارکت ایشان را در تولید ملی افزایش می‎دهد. فایده سرمایه‎گذاری در آموزش عالی را از دو جنبه می‎توان بررسی کرد: فایده‎های فردی و فایده‎های اجتماعی.

فایده‎های فردی سرمایه‎گذاری در آموزش عالی، از دیدگاه «مصرفی و تولیدی» قابل مطالعه‎اند. برای بسیاری از جوانان حضور در بین دانشجویان و استفاده از محیط و فضای حاکم بر دانشگاه‌ها اقناع‎کننده است. در این محیط، امکان شناخت افراد فرهیخته، لذت بحث و مصاحبه با استادان و بزرگان علم و دانش، زندگی اجتماعی بین دانشجویان و هم سن و سالان، استفاده از امکانات ورزشی و فعالیت‌های فوق برنامه، گردش علمی و کسب تجارت تازه به وفور فراهم و تامین می‎شود. از سوی دیگر، والدین از فرستادن فرزندان خود به دانشگاه به شدت احساس رضایت می‎کنند. آنها بر این باورند که سپردن سرنوشت فرزندان به دانشگاه‌ها، دیر یا زود، با موفقیت همراه خواهد بود. در واقع، همه عوامل فوق، فایده‎های مصرفی ناشی از سرمایه‎گذاری در آموزش عالی به شمار می‎آیند.

فایده‎های تولیدی سرمایه‎گذاری در آموزش عالی از دیدگاه فردی، شامل ارتقای سطح توانایی‌های دانشجویان از طریق کسب تخصص‌ها و مهارت‌هایی است که در سال‌های تحصیل به دست می‎آورند. توانایی‌ها و قابلیت‌های کسب شده، بی‎شک قدرت تولید و بهره‎وری آنها را بالا می‎برد و منجر به افزایش حقوق و دستمزد ایشان می‎شود. علاوه بر این، تحصیلات، دانشجویان را از فرصت‌های متنوع شغلی آگاه می‎سازد، قابلیت تغییر و تطبیق را در جوانان بالا می‎برد و حق انتخاب و آزادی آنها را گسترش می‎دهد. آموزش عالی به افراد امکان می‎دهد تا در فعالیت‌های اقتصادی از منابع موجود بهتر استفاده کنند و در تخصیص بهینه این منابع کوشا باشند.

فایده‎های اجتماعی سرمایه‎گذاری در آموزش عالی شامل آثار جانبی است که افراد تحصیل‎کرده در محیط خود به وجود می‎آورند. بسیاری از فایده‎های اجتماعی آموزش عالی قابل سنجش و اندازه‎گیری با پول نیست. اما نباید پنداشت که چون نمی‎توان این منافع را در قالب درآمد برای فرد و جامعه با پول محاسبه کرد، اهمیت کمتری دارند. مهم‎ترین فایده اجتماعی سرمایه‎گذاری در آموزش عالی این است که تحصیلات زمینه اختراع، اکتشاف و نوآوری را افزایش می‎دهد. تحصیلات دانشگاهی، امکان تولید و انتقال فناوری را سهولت می‎بخشد و هزینه‎های اجتماعی از قبیل هزینه دستگاه قضایی، انتظامات و پلیس را کاهش داده و منافع اجتماعی مانند ارتقای سطح بهداشت و محیط زیست، کنترل رشد جمعیت را افزایش می‎دهد. تحصیلات دانشگاهی کیفیت مدیریت را در جامعه ارتقا می‎بخشد و زمینه تخصیص بهینه منابع را فراهم می‎کند و موجب صرفه‎های اقتصادی بیشتری می‎شود. بنابراین با وجود هزینه‌های بسیار زیاد آموزش عالی سرمایه‌گذاری در این بخش به جهت آثار مثبت آن برای جامعه اجتناب‌ناپذیر است.

از سوی دیگر، کمبود منابع مالی دانشگاه‎ها یک مساله بین‎المللی است که هم مشکل دانشگاه‎های کشورهای پیشرفته است و هم مشکل دانشگاه‎های کشورهای در حال توسعه. این مشکل پس از جنگ جهانی دوم شروع شد هنگامی که تقاضای اجتماعی ورود به دانشگاه‎ افزایش یافت و دانشگاه‎ها نتوانستند به همان نسبت افزایش تقاضا برای ورود به دانشگاه، بودجه خود را افزایش دهند. این مشکل در دو دهه اخیر تشدید شده است؛ چرا که به دنبال افزایش قیمت نفت و بروز بحران‎های متعدد در تجارت بین‎الملل، رشد اقتصادی کشورهای پیشرفته کاهش یافت و دولت در این کشورها نتوانست درآمدهای مالیاتی خود را افزایش دهد؛ در نتیجه منابع تخصیص یافته به آموزش عالی کاهش یافت. از طرف دیگر، در کشورهای توسعه نیافته، به دنبال در پیش گرفتن سیاست اقتصاد بازار آزاد، نقش حمایتی دولت کاهش یافت و به تقلیل مخارج دولت و ازجمله مخارج آموزش عالی در این کشورها منجر شد. در این میان وضعیت دانشگاه‎های ایران بغرنج‎تر است. معمولا دانشگاه‎های دنیا برای تامین بودجه خود از چهار منبع: ۱ـ بودجه دولتی ۲ـ فروش خدمات آموزشی و پژوهشی ۳ـ شهریه دانشجویی و ۴ـ کمک‎های مردمی استفاده می‎کنند؛ به طوری که اگر در یکی از این زمینه‎ها با مشکل تامین مالی مواجه شوند می‎توانند دیگر زمینه‎ها را فعال کنند و به جبران کسری بودجه خود اقدام نمایند؛ اما در ایران منابع درآمدی دانشگاه‌ها انعطاف و تنوع زیادی ندارد.

این در حالی است که دانشگاه یک نظام و مجموعه اجتماعی است. هر نظامی، زمانی که رابطه بهینه خود را با محیط از دست بدهد و به داد و ستد مادی و اطلاعاتی با محیط نپردازد، با این روند، حالت ایستا به خود بگیرد، هویت مستقل و جامعیت خود را از دست خواهد داد و به عناصر اولیه تشکیل‎دهنده، تجزیه خواهد شد. از دیدگاه کارکردگرایانه، دانشگاه کارکردی مشخص دارد؛ اما تحول در محیط پیرامونی، تغییر در این کارکرد را اجتناب‎پذیر خواهد کرد؛ بنابراین در محیط به شدت در حال تغییر حوزه‎های علم و فناوری، کارکردهای مختلف سازمان‌ها و نهادهای علمی با یکدیگر به رقابت می‎پردازند. این رقابت گاهی نیز به مزاحمت کارکردها و سپس اختلال و تنش در ایفای یک کارکرد ختم می‎شود که جامعه‎شناسان از آن به سوء‌کارکرد (disfunction) تعبیر می‎کنند. این سوء کارکرد محصول عدم تطابق و سازگاری به موقع با محیط است. حال، چنانکه توانایی سازگاری و انعطاف‎پذیری یک سازمان اجتماعی مانند نهاد دانشگاه کم باشد، از آنجا که نظام‌ها و از جمله نظام‌های اجتماعی و فرهنگی، میل به تعادل دارند، این حرکت طبیعی به سمت تعادل با محیط، به دلیل شکنندگی موجود در ساختارها و رویه‎ها، در قالب تحولات همه‌جانبه ظهور خواهد یافت.

مهم‎ترین اهداف دانشگاه‎ها ارائه خدمات آموزشی و پژوهشی به جامعه است به عبارت دیگر، وظیفه افزودن بر سرمایه‎های انسانی هر جامعه‎ای را دانشگاه‎ها به عهده دارند. بدیهی است چنانچه دانشگاه‌ها از اعتبارات مالی کافی برای تحقق اهداف خود برخوردار نباشند در انجام وظایف خود با مشکل مواجه می‎شوند و نمی‎توانند به طور صحیح در جهت توسعه اقتصادی کشور عمل کنند؛ بنابراین تامین اعتبارات مالی مکفی یکی از مهم‎ترین چالش‎های پیش روی دانشگاه‎هاست.

از این رو می‌توان گفت کمبود منابع مالی با ایجاد اخلال در کارکردهای دانشگاه، کارآیی آن را کم می‌کند. البته این به آن معنا نیست که دانشگاه‌ها در تخصیص درونی منابع موجود خود به طور کارآ عمل می‌کنند؛ اما در هر صورت شرط لازم برای اینکه دانشگاه‌ها بتوانند انتظارات رو به رشد اقتصاد مبتنی بر دانش و دانایی را تحقق بخشند، تامین منابع مالی مورد نیاز آنهاست.



همچنین مشاهده کنید