سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

بچه ها و هنرهای رزمی


بچه ها و هنرهای رزمی

ظاهراً به نظر می رسد این روزها تعداد کمی از بچه ها به نوع خاصی از هنرهای رزمی که من انجام می دهم و به آن معتقدم, علاقمند هستند آنها کوریو Koryu هستند, در این هنرها هیچ مسابقه ای برگزار نمی شود تا موجب تشویق بچه ها گردد

من به دو دلیل بچه‌ها را آموزش نمی‌دهم:

۱) ظاهراً به نظر می‌رسد این روزها تعداد کمی از بچه‌ها به نوع خاصی از هنرهای رزمی که من انجام می‌دهم و به آن معتقدم، علاقمند هستند. آنها کوریو Koryu هستند، در این هنرها هیچ مسابقه‌ای برگزار نمی‌شود تا موجب تشویق بچه‌ها گردد.

۲) به این دلیل که در روش فوق شرایطی برای تشویق و ترغیب هنرجویان وجود ندارد لذا من به‌ندرت آنها را آموزش می‌دهم چراکه آنها خیلی زود از لحاظ روحی خسته می‌شوند، به همین علت از سالیان قبل آنها را به سایر مدارس هنرهای رزمی که مسابقات داخلی و خارجی برگزار می‌کنند هدایت می‌نمایم.

در هنرهای رزمی، زمان و مکان خاصی برای آموزش بچه‌ها وجود دارد.

از آن‌جائی که در گذشته معلم دبیرستان بودم، اهمیت چگونگی روش‌های آموزش هنرهای رزمی را به خوبی درک می‌کنم. بچه‌ها در مرحله نوجوانی، نیاز دارند که سبک و روش خود را بشناسند و بدانند چه‌طور با گروه کار کنند. آنها باید روحیه ورزشی و رقابت سالم را در فضائی عادلانه یاد بگیرند و همان‌طور که بزرگ می‌شوند، درک کنند که نباید از راه پرخاشگری، ضربه زدن به دیگران، یا جیغ و فریاد، نیازهای خود را به‌دست آورند. این مسئله ممکن است برخلاف آن‌چه که در بسیاری از مدارس هنرهای رزمی هنرجویان جوان کیای می‌کشند و به شدت به همدیگر ضربه می‌زنند باشد، اما باید در نظر داشت که روش فوق صرفاً در شرایط تمرین و آموزش انجام می‌شود، نه در مبارزه شخصی.

بچه‌ها هم‌چنین باید یاد بگیرند چه‌طور از دستورات پیروی کنند، دیگران را راهنمائی کنند، به خودشان فکر کنند، تمرکز فکری خود را تقویت نمایند و برای بهتر شدن تلاش کنند. من تمام این صفات مثبت را در نوجوانانی که تا سال آخر دبیرستان، هنرجویان ممتازی بوده‌اند، مشاهده‌ کرده‌ام؛ هنرجویانی که بعد از تکمیل مراحل قانونی، یک یا بیشتر این خصوصیات را نداشتند. بدتر این‌که، بسیاری از جوانان، حتی اگر موفق به ادامه درس در کالج شوند مهارت‌های آموخته شده را به کار نمی‌بندند. در حال حاضر به‌عنوان یک مربی کالج، وقتی به بچه‌های بی‌سرپرست آموزش می‌دهم متوجه می‌شوم که آنها به دلیل داشتن والدینی بی‌مسئولیت، مهارت‌های لازم را فرا نگرفته‌اند: و همین امر بسیاری از بچه‌ها را بدون این‌که نقطه ضعف یا عیبی داشته باشند، مستقیماً به‌سوی شکست سوق می‌دهد.

به عقیده من یک مدرسه هنرهای رزمی که آموزش بچه‌ها را به عهده می‌گیرد، باید در حرفه خود مهارت داشت باشد و ابتدا روی مهارت‌های روحی و روانی بچه‌ها تمرکز کند؛ این یک حقیقت انکارناپذیر است. تقریباً غیرممکن است که بچه‌ای ۱۰ ساله با کمربند مشکی، صرف‌نظر از مهارتش در کاتا واقعاً بتواند یک آدم بزرگ‌سال را شکست دهد.

بنابراین نباید بچه‌ها را حداقل تا زمانی که آنها به سن نوجوانی برسند به صرف رشد جسمی با یک بزرگ‌سال مقایسه کرد، حداقل تا زمانی که آنها به سن نوجوانی برسند.

از طرف دیگر بایستی به نوجوانی که در حال آموختن هنرهای رزمی است، بیاموزیم چنان‌چه اتفاق ناخوشایندی برایش پیش آمد از صدمه زدن به دیگری اجتناب نماید.

مدارس هنرهای رزمی، به‌خصوص برای تعلیم اشکال کنترل شده دفاع شخصی و روش‌های رزمی، باید به بچه‌ها بیاموزند که به رفتارشان تسلط کامل داشته باشند و جلوی خشم خود را بگیرند و مهارت‌هایشان را فقط در حفاظت از جان خود به کار ببرند و تحت هیچ شرایطی به نزاع و دعوا نپردازند.

آن‌چه بیش از هر چیز حائز اهمیت است، مربی هنرهای رزمی باید در این رابطه معیار مشخصی داشته باشد و یک نوجوان را فقط به خاطر مهارت‌های جسمی که به سن و بلوغ جسمی‌اش محدود می‌شود مورد قضاوت قرار ندهد، بلکه مهارت‌های روحی و ذهنی وی که در طول آموزش به‌دست می‌آید می‌تواند در تحقق این امر نقش مهمی ایفا نماید.

در واقع مهارت‌های ذهنی، سبب رشد بلوغ ذهنی فرزند در دوران زندگیش می‌شود و به‌طور کلی موفقیت هنرجویان را به دنبال دارد. این‌که مدارس فوق به رقابت یا آموزش و یا رتبه‌های مجاز کمربند براساس سن، تأکید می‌کنند یا نه در درجه دوم اهمیت قرار دارد و والدین گرامی باید به این مهم توجه کنند.

هیچ‌کدام این‌ها به اندازه علاقمندی فرزندمان به هنر، اهمیت ندارد.

آن‌چه در ابتدا مورد توجه است، این است که آیا او (فرزند) مهارت‌های زندگی را در دوجود یاد می‌گیرد یا نه. مربیان هنرهای رزمی که به آموزش بچه‌ها می‌پردازند، باید ”چگونه مبارزه نکردن“ در محیط‌های غیرورزشی را هم به آنها بیاموزند



همچنین مشاهده کنید