شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
معرفی کتاب مذهب و مدرنیزاسیون در ایران
این اثر در واقع رساله دکتری جناب آقای یحیی فوزی تویسرکانی از دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۷ بوده است که جهت چاپ و نشر در شورای پژوهشی مرکز اسناد و معاونت پژوهشی طرح و توسط کارشناسان گروه اندیشه سیاسی جهت بر طرف کردن ایرادات احتمالی آن ارزیابی میگردد.
آنچه که در این کتاب میبینیم ارایه یک تقسیم بندی دو گانه بطور کلی شامل یک بخش مفصل نظری و مبانی تئوریک پژوهش و یک بخش عملی و مصداقی و تاریخی در حوزه مذهب و مدرنیزاسیون است.
در این کتاب بخش اول با عنوان «مذهب و نوسازی در ایران» به مطالعات نظری در این حوزه در قالب سه فصل در حدود ۱۴۹ صفحه پرداخته شده است.
در فصل اول به مطالعه نظری در بینش مفهوم و شاخصهای نوسازی پرداخته شده است. فصل دوم با عنوان«مذهب شیعه و نوسازی در ایران» در قالب تئوری همگونیها و ناهمگونیهای این دو در تاریخ ایران مباحثی مطرح گردیده است و در فصل سوم به طرح مبانی فکری و فقهی شیعه در مواجهه با مبانی نوسازی با تأکید بر قرائت حضرت امام خمینی (ره) پرداخته شده است.
بخش دوم وجوه تاریخی وقایع و مباحثات حضرت امام با بحث مدرنیزاسیون مطرح شده در دوره پهلوی دوم در قالب مبارزات ایشان و نیروهای مذهبی دیگر را مورد توجه قرار میدهد.
در این بخش فصل اول به بحث نوسازی در ایران دوره پهلوی دوم و در فصل دوم به بررسی مواضع حضرت امام (ره) در برخورد با الگو سازی پهلوی دوم پرداخته میشود. لذا در قالب بخش دم در دصد تحلیل علل مبارزه و مخالفت با مدرنیزاسیون است و میکوشید تا حدودی موضع تقابلی تشیع و مدرنیزاسیون را بررسی کند .
سرانجام بخش سوم (بخش آخر کتاب) با عنوان امام خمینی (ره) و نوسازی پس از انقلاب اسلامی در قالب دو فصل مورد بررسی تاریخی قرار میگیرد. فصل اول الگوی نوسازی پس از انقلاب و فصل دوم امام خمینی و الگوی نوسازی پس از انقلاب عمدهترین مباحث را تشکیل میدهد. در نهایت هم جمعبندی و نتیجهگیری کتاب قابل تأمل است که در تحلیل و بررسی از عمدهترین ایرادات این کتاب حساب خواهد شد.
● وجوه مثبت و حایز اهمیت و ابتکاری:
۱) مؤلف کتاب: در یک نقد منصفانه باید بیش از هر چیز نویسنده و مبانی فکری و حوزه پژوهش او را شناخت چرا که هیچ اثری جدای از نویسندهاش شکل نمیگیرد. در یک قرائت مهم روش شناختی از گذشته تاریخی به عنوان صرفا یک تصور و خیال یاد شده است و این قرائت مؤلف محور تلاش میکند تا بگوید اساسا واعقیت تاریخی در دستگاه ذهن و مبانی فکری مؤلف پرورانده میشود و مؤلف تنها مجلس مستند بودن ادعای خود به منابع آن موضوع استناد میکند؛ خوشبختانه در این اثر آقای دکتر فوری به عنوان متخصص در حوزه علوم سیاسی از نویسندگان مشهور بوده و تألیفات و تحقیقاتی در این حوزه داشته است و تمرکز حوزه کاری او در باب این موضوع از آثار منتشر شدهاش محرز است.
ـ چاپ مقالات در حوزه اسلام و توسعه و توسعه از دیدگاه امام خمینی (ره).
ـ چاپ مقالات در حوزه انقلاب اسلامی و امام خمینی .
ـ پژوهش در تهدیدات قومی در ایران .
ـ هویت ملی و امام خمینی (ره) .
ـ روزشمار جنگ ایران و عراق و ...
لذا نویسنده آثار مرتبط در این حوزه داشته است و از طرف دیگر مطالعات در حوزه دین اسلام و مذهب تشیع و مطالعات نظری و تاریخی در باب مدرنیته، مدرنیزاسیون و مدرنیسم انجام داده است.
۲) وجه دوم اهمیت این کار پژوهش در یک موضوع جدید همچون مناسبات و مذهب و مدرنیزاسیون در دوره معاصر است. اهمیت این موضوع که نیازمند به تحقیقات بینا رشتهای دارد فاکتور مهمی در نوآوری است و لذا ایرادات احتمالی آن را با توجه به پیشگام بودن در این حوزه میپوشاند و از سوی دیگر طبیعتا از تکرار مکررات میتواند به دور باشد.
۳) نگاه نظری و عملی و به کارگیری روش تحلیل مناسب در هر موضوع بین رشتهای از لوازم کار است که محقق به آن توجه داشته است و سه فصل را در ذیل یکی از سه بخش عمده کتاب به آن اختصاص داده و به طرح های انواع نظریههای زیر مجموعه مدرنیزاسیون از جمله نظریات اقتصادی ، اجتماعی ،فرهنگی و سیاسی پرداخته است و در مورد این نظریات اطلاعات علمی و جزیی مناسبی آورده است.
۴) رابطه مناسب بین بخش و فصل و حرکت از مباحث کلان به مباحث جزیی در این تحقیق تقریبا رعایت شده است و میتواند از وجوه مثبت آن شمرده شود.
۵) این تحقیق برای تحلیل موضوع پر اهمیت تقابل و یا تضاد و یا تعامل بین دو مقوله مذهب تشیع و مدرنیزاسیون از چندین نظریه بهره گرفته است و بر خلاف کسانی که میکوشند تاریخ پر تنوع و غنای تاریخی ایران را در قالب صرفا یک تئوری تحلیل کنند، در قالب این موضوع بر چند نظریه تکیه داشته است که از این لحاظ میتواند از ایرادات تئوریک کمتری متأثر گردد. چرا که هر چه نگرش و بینش محدودی در حوزه تاریخ پر تحول ایران به کار ببندیم مجبور به نادیده گرفتن جزییات بسیاری خواهیم شد . لذا چنین کاری به همان اندازه ناقصتر و غیر علمیتر خواهد بود.
۶) در پیشگفتار ضمن بحث درباره ادبیات و پیشینه تحقیق در این موضوع به تقسیمبندی جالبی از منابع پرداخته است که میتواند به عنوان یکی از نوآوریهای کار مد نظر قرار بگیرد؛ در واقع منابع در حوزه اسلام و مدرنیزم را بر اساس اینکه نگاه و تلقیشان از رابطه این دو مثبت یا منفی بوده، تقسیم بندی و موردبحث و بررسی قرار گرفتهاند.
۷) پس از پایان مباحث نظری به عنوان نقشه اصلی طرح، در بخشهای بعدی به تحلیل قرائت حضرت امام خمینی (ره) از مبانی فقهی و فکری شیعی در مواجهه با نوسازی لحاظ کرده است و از نگاه هستی شناسانه و جهانبینی و انسانشناسی امام که متأثر از اندیشههای اسلامی، عرفانی و شیعیشان بوده را مورد بحث و بررسی قرار داده است.
۸) در ذیل فصل اول ، بخش دوم که با عنوان نوسازی در ایران دوره پهلوی دوم است به تحلیل آثار مخرب مدرنیزاسیون و سیاستهای پهلوی دوم در قالب آن در حوزههای اقتصاد، فرهنگ و اجتماع و سیاست ایران پرداخته و ایرادات این نوع مدرنیزاسیون را در ذیل مباحث برونزایی بودن الگوی این نوع مدرنیزاسیون و علاوه بر آن ناموزونی آن با الگوی جامعه ایرانی و عدم تناسب زمینههای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ایران با این الگوی وارداتی را تحلیل کرده است. و سپس در فصل دوم مواضع امام را در برخورد با این الگوی خاص از مدرنیزاسیون در قالب مقاومت و تلاشهای امام طی بیست ساله ۱۳۴۰-۱۳۲۰ هـ.ش از جمله مبارزه با سیاست انقلاب سفید، مسأله کشف حجاب، مشارکت سیاسی زنان ناشی از نگرانی حضرت امام از توسعه نفوذ استعمار و توسعه استبداد پهلوی از نظر محقق دور نمانده است.
۹) در مورد الگوی توسعه و نوسازی ایران پس از انقلاب هم کل بخش سوم بر الگوی تأسیسی ـ تلفیقی و نظریات جدید نوسازی و ابعاد و روند و نتایج آن و بررسی ابعاد اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی آن در قالب نظام جمهوری اسلامی و رویکرد و الگوی امام برای نوسازی پس از انقلاب تأکید شده است؛ در این رویکرد تلفیقی در حوزه سیاست از نوآوری در ارایه راهکار نظام جمهوری اسلامی در حوزه نظام سیاسی و طرح اقتصادی اسلامی در حوزه توسعه اقتصاد و تأکید بر اهمیت فرهنگ دینی و مذهبی تحلیل کرده است.
۱۰) وجه مثبت و قابل توجه این اثر در کم بودن اغلاط تایپی است. حال آنکه بسیاری از تألیفات از این مسأله شکلی رنج میبرند.
۱۱) نمونه لاتین برخی از اصطلات ثقیل و سنگین که از فرهنگ خارج، وارد شدهاند در پانویس آمده است؛ این امر باعث میشود تا خواننده در صورت عدم فهم موضوع یا مفهوم و یا اصطلاحی خاص به فرهنگ تخصصی این واژگان مراجعه نماید و به فهم بیشتر مسأله کمک کند.
۱۲) استفاده و ارجاع به منابع پر اهمیت در حوزه اسلام و تشیع و مدرنیزاسیون که این منابع به فارسی و لاتین در صفحات پایانی آمدهاند و علاقمندان میتوانند جهت تحقیق در این حوزه و یا کسب اطلاعات بیشتر از آنها بهره بگیرند.
● ایرادات کتاب« مذهب و مدرنیزاسیون در ایران»
۱) ضعف نگاه تاریخی در بررسی تحولات تاریخ اندیشهای ، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ایران ایراد مهمی است که در این تألیف و هر تألیفی دیگر میتواند گریبانگیر محققان شود؛ آقای دکتر فوزی چون در حوزه علوم سیاسی تحصیلات داشتهاند از نگاه تاریخی محروم بوده است حال آنکه پایه همه مباحث علوم اجتماعی و انسانی، تاریخ است، عدم یک نگاه جامع جامعهشناسی تاریخی در قالب این موضوع تحقیق خلأی جدی است که در ادامه تحلیل و بررسیهای محقق را با مشکل مواجه کرده است. محقق محترم ضمن یک نگاه تاریخی میتوانست بحث مذهب و مدرنیزاسیون را سومین تهدید بزرگ تشیع در طول تاریخ بداند که تشیع در هر دورهای و بر اساس چه مقتضیاتی چگونه در مقابل تهدیدات صفآرایی کرده است؛ در واقع در مرحله اول تاریخ ایران از ورود اسلام با استقبال کامل حرکت میکند و مذهب تشیع مذهب غالب در ایران میشود و دوره در حکومت آل بویه و قرنها پس از آن حکومت صفویه دوران موفقیت تشیع بوده است. دوره دوم تاریخی اوضاع مذهب تشیع با تهاجم اقوام بدوی همراه بوده است که همواره اندیشه شیعی و ایرانی وظیفه تربیت و آموزش دینی، فرهنگی و سیاسی این اقوام را در طی قرنهای تاریخ پس از اسلام خود به عهده داشته است و گرچه به لحاظ اقتصادی ضربات مهلک و ویرانگری را تحمل کرده و همواره جامعه شهرنشین ایران و تشیع با این مسأله در قالب برخورد اول که برخورد شمشیر بود شکست میخورد اما در حوزه اندیشه و فرهنگ ، پیروز این میدان بود. در طی این دوران در دوره اموی و عباسی و حاکمیتهای مستبد سنی تشیع همواره به تأمل و اندیشیدن و تقویت و بلوغ فکری و فقهی خود مشغول بوده است. سومین مرحله تهدید تشیع در جغرافیای ایران زمین مسأله مدرنیزاسیون بوده است که هرگز این تهدید به دوره پهلوی دوم محدود نبوده است بلکه با شروع تجارت آزاد جهانی و به دنبال آن شکلگیری امپراتوریهای استعماری، از یک سو و استقرار حاکمیت ضعیف قاجاریه در تاریخ معاصر ایران از سوی دیگر همواره تشیع ایران ضربات مهلک اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی و سرزمینی را تحمل کرد: در دوره سلطنت فتحعلیشاه تداوم و یا کشیده شدن سیاست تجارت جهانی به مشرق زمین و موقعیت استراتژیک ایران غفلت حاکمان از توسعه بخشیدن به کشور و سپس مواجهه با جنگهای در مقابل سپاه روسیه و سیاستهای یک جانبه و همسوی روسیه و انگلستان ، سرزمینهای وسیعی از ایران جدا کرد و از سوی دیگر تداوم نفوذ آنان و اخذ امتیازات اقتصادی باعث شد تا ایران از تجارت آزاد جهانی (مدرنیزاسیون اقتصادی) به گونهای متضرر گردد که به نقل از عبدالرحیم ضرابی کاشانی در کتاب جغرافیایی اصفهان در طی ۳۰ سال از ۱۲ هزار کارگاه صنعتی در کاشان و اصفهان تنها ۸ مورد کارگاه باقی بماند. این وضعیت در سراسر ایالات ایران در حوزههای اقتصادی و اجتماعی هم مصداقهای بازرسی داشت. تداوم این مدرنیزاسیون در ایران و تلاش درباریان مجلس .... اقتضائات زمان به شاهان قاجار منجر به مسافرتهای فرنگی ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه گردید که به جای ایجاد فرصت مهم اصلاح مسائل داخلی به ورشکستگی کامل اقتصادی منجر گردید. در حوزه اندیشه و فرهنگ هم این موج تهدیدات خاصی داشت: القاء نظریه مرکز ـ پیرامونی در تعریف جهان و اینکه تجربه بشری یک تجربه یکسان است تلاشی برای استفادههای سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی بود که سرانجام این روند در دوره پهلوی ادامه مییابد.
از جهت دیگر داشتن نگاه تاریخی باعث میشد تا در نظر داشته باشد که تشیع در طول تاریخ پر تحول و پر برخورد و تهدید خود هیچگاه نگاه تقابلی با اندیشههای دینی و مذهبی دیگر نداشته است بلکه ضمن کسب شناخت از آنان موضعگیری میکرده است مثلا در بحث تصوف و رواج و اوج آن در دوره پس از حمله مغولان تشیع در آغاز محتاطانه به آن مینگریست و سپس از ابعاد و وجوه مثبت آن بهره گرفت و حتی در حملات سایر مذاهب اسلامی و فرقهها و غلات، تشیع و ائمه شیعه مباحث بحث و مناظره داشتند و حقانیت خود را اثبات کرد و به توسعه رسید. لذا با این تاریخچه میتوان اثبات کرد که تشیع در دوره معاصر با اندیشههای مدرنیزاسیون و وجوه زیر مجموعه آن میتوانست تبادل کند اما در دوره پهلوی مدرنیزاسیون فرهنگی ابزار ایدئولوژیک حاکمان علیه اسلام بود و لذا تقابل تشیع و مراجع و نیروهای دینی را در پی داشت و سپس با این نگاه میتوان بحث توسعه و نوسازی و نوآوری در نگاه امام را در قالب جمهوری اسلامی و سایر مسایل اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی تحلیل کرد.
۲) عنوان کتاب یعنی مذهب و مدرنیزاسیون در ایران به مراتب کلانتر از مباحث و محتوا و بخشبندیها و فصول آن است؛ در حالی که خواننده با مطالعه عنوان روی جلد قاعدتا به این میاندیشد که کل تاریخچه نظری و عملی این دو مقوله بررسی شده است اما با نگاهی به محتوای کتاب میتوان دید ه این کتاب تنها بررسی مقایسهای مبانی توسعه و نوسازی در دوره پهلوی دوم و دوره جمهوری اسلامی آن هم با تأکید بر مبارزه امام خمینی (ره) در توسعه نوع اول و طراحی و پیشگاهی او در نوسازی نوع دوم است.
۳) حضور محقق در متن این پژوهش به ویژه در بخش و فصول تئوریک نامحسوس است؛ در واقع شیوهای که در نگارش این اثر به کار رفته است مشخص نمیکند که آیا مباحث و جملات و تحلیلها از آن خود محقق است یا خلاصهای از منابع دیگر و نقل قول محض و ... در برخی موارد هم آشکارا انفعال محقق در تألیف محرز است به طوری که از اصطلاحاتی استفاده کرده همچون: «محققین معتقدند که ...» ، یا «انتقاد نظریهپردازان به ...» و مباحثی از این دست. حال آنکه در یک کار پژوهشی ، محقق باید بکوشد تا نظرات و تحلیلهای خود را در قالب تقسیمبندیهای بخشی و فصلی و در چارچوب پاراگرافها برخواننده اعمال کند؛ بر این اساس است که در روش تحقیق میآموزیم که هر پاراگراف یک جمله اصلی (main sentence) دارد که آن همانا ادعا و تحلیل محقق است و تمام جملات پاراگراف در جهت اثبات این ادعا است منتها برای تقویت ادعای خود به شواهد و استنادات و منابع دسته اول ارجاع میدهد.
۴) در طول محتوای این تحقیق واژگان کلیدی معنای واحدی ندارند و از آنان معنای دقیقی ارایه نمیگردد و سیر تحول معنایی آنان در طول زمان هم مد نظر محقق نیست؛ گاه از «سنت و تجدد» یاد میشود و سپس از مذهب و نوسازی» و بعد از آن «جامعه سنتی و مدرن» این عدم ارایه تعریف مشخص، سردرگمی خواننده را در پی خواهد داشت.
۵) در مورد سؤالات تحقیق که در پیشگفتار آمده است باید گفت که اولا سؤال اصلی پژوهش هرگز در بردارنده مسأله تحقیق نیست و یک سؤال مسالهای (problematic) و در یک دغدغه جمعی را مطرح نمیکند. عنوان این سوال چنین است: «آیا مبانی فکری و فقهی مذهب شیعه، توانایی حمایت از نوسازی در ایران را دارد؟ در تحلیل ایرادات این سوال باید گفت که مسأله تحقیق نسبت و یا تقابل و یا تعامل مذهب و مدرنیزاسیون در ایران را به ذهن متبادر میسازد. در حالی که این نوع سؤال میتواند تحقیق بر روی یک شک ثابت متوقف سازد که اصلا این توانایی وجود دارد یا نه. از طرف دیگر سوال فرعی دوم که درمان صفحه ۱۵ کتاب آمده است سوالی جامعتر از سؤال اصلی است یعنی سؤال اصلی که باید جامع و مانع مسأله تحقیق باشد در درون خود چنین ویژگی ندارد اما سوال فرعی دوم یعنی: «رابطه مبانی فکری و فقهی شیعه با شاخصههای مفهوم نوسازی چگونه است؟» مناسبتر است. در ارتباط با سوالات باید گفت که حجم زیادی از سؤالات بدون هیچ شمارهگذاری و بدون رعایت هیچ نظم و ترتیبی (چه به لحاظ موضوعی (نظری و تاریخی) و چه به لحاظ زمانی و کرونولوژی و ... پشت سر هم آمده است و برای هیچ یک از آنان، فرضیهای مطرح نمیشود حال آنکه برای هرسؤال باید یک فرضیه (جواب اولیه) ارایه دارد.
در ادامه نواقص سؤالات تحقیق اگر به پروپوزال موجود در گروه اندیشه سیاسی موجود در معاونت پژوهشی بنگریم میبینیم سؤالات به نحو دیگری است سوال اصلی چنین تعریف شده: « چرا امام خمینی در دوره پهلوی دوم با بسیاری از اقدامات مدرنیستی شاه مخالف کرد اما بعد از انقلاب از بسیاری از اقدامات مشابه حمایت نمود؟» همین طور سؤالات فرعی هم تفاوت محتوایی و عددی با اصل سؤالات موجود در پیشگفتار کتاب دارند.
۶) در صفحه ۱۶ کتاب سخن از رد نظریه تک خطی نوسازی میشود اما مشخص نیست که آیا این روش تحقیق است یا روش تحلیل مباحث؟
۷) در صفحه ۱۷ در پاراگراف یک ، دو و سه که جزو پیشگفتار کتاب هستند نوعی نتیجهگیری آمده است که این روش هم یک روش نامرسوم است.
۸) در صفحه ۱۸ در قالب بحث هدف پژوهش ، آمده است که: تبیین ابعاد مختلف رابطه مذهب و توسعه هدف اصلی است. ایرادات این قسمت آن است که اولا: اصطلاح «تبیین» متفاوت از «تحلیل» و «بیان» است؛ و در روش تبیینی باید به علت کاوی مسایل پرداخت حال آنکه در اینجا بیشتر بررسی دلیل وقایع پرداخته شده است.
دوم آنکه: در همان جا بین توسعه و نوسازی هیچ گونه تفکیک معنایی و محتوایی قائل نشدهاست بلکه آنها را هم معنا گرفتهاست. حال آنکه چنین نیست.
۹) در صفحه ۲۰ در معرفی روش تحقیق ، محقق محترم روش کتابخانه ای و سپس روش تاریخی و تحلیلی را به عنوان روش کار خود برگزیدهاند. سپس به روش تحلیل محتوا (هرمنوتیک متن محور) و تئوریهای مبتنی بر دادههای تاریخی را روش تحقیق خود میدانند.
ایراد اینکه: هیچگاه نشستن در کتابخانه و مطالعه کردن یک روش تحقیق نیست و نبوده است و این ایراد بر بسیاری از محققان وارد است. از سوی دیگر تئوری پردازی مبتنی بر دادههای تاریخی همانا جامعه شناسی تاریخی است که در واقع بیشتر از آنکه یک روش باشد یک نگاه و رویکرد و یک علم پراهمیت بوده به طوری که تمام جامعهشناسی از آغاز آن در قرن هفدم تا پایان قرن بیستم همانا جامعهشناسی تاریخی بوده است یعنی موضوع و محتوای مباحث ، تاریخ و روش تحلیل آنها استفاده از تئوریهای جامعه شناختی بوده است.
۱۰) در همان صفحه ۲۰ مجددا هدف پژوهش و بخشها یادآوری شده است حال آنکه هیچ گاه علت بخش بندیها و اهمیت این تقسیمبندی مورد توجه محقق واقع نشده است.
۱۱) هیچ چفت و بست و پیوند منطقی در متن و محتوای کتاب بین تئوریها و مباحث تاریخی برقرار نشده است؛ امروزه در تحقیقات اندیشهای استفاده از تئوریها به عنوان نقشه تحقیق که رویکرد محقق به تحقیق را مینمایاند، مورد توجه اکثر اهل علم و پژوهش است. اما در این کتاب علیرغم ارایه چندین نظریه اقتصادی، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی ، تلاش برای هضم این تئوریها در قالب ارایه مصادیق تاریخی انجام نشده است. این امر باعث میشود تا خوانندگان آموزنده ، رابطه تئوریها و مصادیق را در بخشهای مجزا درک نکنند و خوانندگان متخصص برداشت خود را از مطالب و دادههای نظری و تاریخی داشته باشند. و این دادهها به شکل انبوهی از اطلاعات ریز و درشت در متن وجود دارد.
۱۲) در هیچ پژوهشی پیشگفتار، ارجاع ندارد. پیشگفتار عمدتا پرورده ذهن مؤلف و ارایه تصویر کلی و چشمهای از مباحث موجود در محتوا از زبان محقق است. اما در صفحه ۲۱ یعنی پایان پیشگفتار ارجاعاتی آمده است.
۱۳) روش ارجاعات پینویس که در پایان هر فصل منابع و ارجاعات آورده شود یک روش منسوخ است که البته مضراتی هم دارد اول آنکه خواننده همواره باید صفحات هر فصل را با پینویسها تورق کند و دوم آنکه در برخی فصول تعداد ارجاعات از ۴۰۰ مورد گذشته است حال آنکه بخش قابل توجهی از همین ارجاعات تنها کلماتی بنام «همان» (همان منبع) است. اما در ارجاع پانویس با این دو مشکل مواجه نیستیم.
۱۴) در صفحه ۳۵ در یکی از مباحث آمده است: کشورهای در حال توسعه بطور اجتنابناپذیری از مراحلی که غرب طی کردهاند باید عبور کنند چونکه یک خط واحد ترقی تاریخی پیشتر وجود ندارد. و سپس این بحث به مبانی معرفتشناسی پوزیتونیستی ارجاع میشود که پوزیتویستها معتقدند: «تجربه بشری یک تجربه یکسان است و تاریخ همه جا تکرار میشود«. ایراد این است که مشخص نمیشود که کدام مقطع از مدرنیزاسیون اروپا چنین بحثی مطرح گردیده است و آیا این بحث در قالب اندیشه پوزیتویستی قرار میگیرد و یا نظریه مرکز ـ پیرامون . عدم حضور محقق در این مباث ایراد بزرگی بر این تألیف وارد کرده است که حال با طرح این مباحث به عنوان مبانی نظری پژوهش چه آیندهای برای سایر بخشبندیها و محتوای مباحث این تألیف بوجود خواهد آمد. مؤلف میتوانست بگوید که تاریخ به معنای حیات اجتماعی بشر که در طول زمان در صیرورت است تکرار ناپذیر است و هیچ جامعهای نمیتواند در مواجهه با مسایل جدید (چه مثبت و چه منفی) متأثر از ویژگیهای بومی و تاریخی خود نباشد.
۱۵) علیرغم بحث از ویژگیهای جامعه نوگرا و نوسازی هرگز جایگاه و نقش اومانیسم در قالب مباحث مدرینزاسیون مورد نظر واقع نشده است. اومانیسم محور رنسانس و مدرنیزاسیون بوده است و محقق محترم حتی با طرح این بحث میتوانست نگاه غربی به اومانیسم و انسان را با نگاه اسلامی و شیعی امام خمینی این موضوع بنیادین را مورد بحث و بررسی قرار بدهد.
۱۶) در صفحه ۷ کتاب در یک پاراگراف دو خطی و به شکل یک نتیجهگیری آمده است: «... اصطلاح سنت و مدرن ... ویژگیهای غیر تاریخی دارند». که این ادعا هر چند در جهت اثباتش به منبعی هم ارجاع داده میشود اما مبنای علمی ندارد. چه سنت و چه مدرن سابقه تاریخی دارند و مقولاتی تاریخی هستند و در درون جامعه و تاریخ سیر و روندهایی را طی کردهاند لذا ویژگی تاریخی دارند.
۱۷) در صفحه ۶۳ محقق در اوج بحث از مبانی تئوریک و نظریهپردازیها بلافاصله با ارایه دیدگاه "بنو عزیزی" در مورد انقلاب اسلامی یک بحث مصداقی را به میان کشیده است حال آنکه چندان ادامه نمییابد و قبل و بعد از آن بحثهای نظری محض آمده است. این امر بر یک دست بودن این پژوهش و مباحث و محتوای آن ضربه زده است.
۱۸) در صفحه ۶۴ در قسمت (واو) با عنوان «جمعبندی مبحث: شاخصهای نوسازی در مطالعات جدید» : اول آنکه ارتباطی به مباحث قبل و بعد از خود ندارد و دوم اینکه این جمعبندی در قالب یک فرضیه است تا یک جمعبندی و نتیجهگیری و از سوی دیگر این سخن بسیار کوتاه است و سریعا از آن گذر میشود.
۱۹) در صفحه ۶۴ معادل فارسی و انگلیسی اصطلاح «نوع آرمانی» و «ایدهآل تایپ» در کنار هم آمده است حال آنکه بهتر بود که Ideal type به شکل پانویس و جهت توضیح بیشتر میآمد نه در متن اصلی قرار میگرفت.
۲۰) در همان صفحه ۶۴ با طرح بحث «بازگشت به زمینههای تاریخی» محقق محترم از هدف و اهمیت رئوس تحقیق تاریخی در این پژوهش پرداخته میشود که باز هم میانهای با مباحث قبل و بعد ندارد. آمده است که: «روش تاریخی مزیت خود را در طرح ویژگی و پیچیدگی هر تجربه از نوسازی نشان میدهد که در این باره بررسی نقش مذهب در تحولات تاریخی هر جامعه و پیامدهای آن بر الگوی نوسازی خاص آن جامعه از اهمیت خاص برخوردار است». حال آنکه هنوز مباحث تئوریک مد نظر محقق گرامی بوده است و این مبحث را یکی از ویژگیهای ادبیات نوسازی برشمردهاند.
۲۱) در صفحه ۶۶ و ۶۷ الگوی دیالکتیکی در مقابل نگاه پوزیتویستی مطرح شده است اما این بحث بیشتر به فلسفه تاریخ این دو نظر دارد که نگاه پوزیتویستی جامعه و تاریخ را عرصهای مشابه طبیعت میداند اما نگاه دیالکتیکی چنین نیست. در واقع مشخص نیست که نگاه فلسفی پوزیتویستی مطرح است یا نگاه سیاسی پوزیتویسیت آن که بر اساس آن اعمال مدرنیزم بر شرق را مطرح میکند.
۲۲) در صفحه ۷۳ پیشگام گفتمان اصلاحی شیعه را سید جمالالدین اسدآبادی بر شمرده است. حال آنگاه نگاه و تلاش برای علتیابی عقبماندگی مسلمین سابقهای پیش از سید جمال داشته و اولین رساله در این موضوع در دوره صفویه با عنوان «طب الممالک» اثر قطبالدین نیریزی و آثار دیگر ضمن تحلیل اندام وار (organic) از جامعه به بررسی علل انحطاط در پایان دوره صفویه پرداخته بود و این علتیابیها توسط دیگران ادامه یافت تا اینکه به سید جمال الدین اسدآبادی رسید.
۲۳) عناوین تیترها در جاها و بخشها و فصلهای مختلف بسیار طولانی است و حتی در نتیجهگیری هم ضمایم و هم عناوین موجود است. از طرفی دیگر برخی از تیترها شکل سؤالات امتحانی را دارند تا تیترهای کلی و جامع و مانع.
۲۴) قسمت «جمعبندی و نتیجهگیری» عجیبترین بخش این تألیف ارزشمند است؛ در این قسمت، سؤال اصلی مجددا طرح میشود. مفاهیم به همان شکل اول که در پیشگفتار آمده بود باز تعریف میشوند. دوباره الگوی تئوریک تحقیق به طور جداگانه طرح میشوند بدون آنکه خود محقق نظری داشته باشد. لذا این قسمت از تحقیق یک مرور کاملا تکراری است. حتی در نتیجهگیری ، ارجاعات آورده میشود و توضیحات کلی در مورد فصلهای تحقیق آمده است. و مباحث تئوریک و عملی به شکل انبوهی از مباحث مجزا در قالب این کتاب آمده است.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران اسرائیل اصفهان ایران و اسرائیل حجاب گشت ارشاد حمله ایران به اسرائیل حسین امیرعبداللهیان استان اصفهان دولت وعده صادق جنگ ایران و اسرائیل
تهران سیل وزارت بهداشت هواشناسی شهرداری تهران قتل فضای مجازی زلزله پلیس سیلاب قوه قضاییه سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت طلا خودرو قیمت خودرو دلار بازار خودرو بانک مرکزی دولت سیزدهم چین ایران خودرو تورم حقوق بازنشستگان
سعدی سینمای ایران سینما تئاتر تلویزیون فیلم سینمایی سریال موسیقی احسان علیخانی کتاب دفاع مقدس بازیگر
مغز
رژیم صهیونیستی غزه عراق فلسطین جنگ غزه روسیه سازمان ملل امیرعبداللهیان حماس ترکیه اسراییل شورای امنیت
فوتبال استقلال پرسپولیس شمس آذر قزوین تراکتور باشگاه استقلال صنعت نفت آبادان لیگ برتر لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید
هوش مصنوعی سرطان همراه اول اینترنت فناوری موبایل گوگل سامسونگ ناسا تبلیغات تلگرام اپل
حمله قلبی کلسترول قلب فشار خون گیاهان دارویی پیاده روی