جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

سامان دهی سیاست خارجی مهم ترین اولویت رئیس جمهور آینده


به دلایل متعدد مهم ترین اولویت رئیس جمهوری اسلامی ایران درچهار سال اینده باز نگری و ایجاد تحولات مثبت د ر دستگاه دیپلماسی كشور و كارآمد ساختن سیاست خارجی كشور است

در حال حاضر ایجاد تحرك بیشتر و كارامدی سیاست خارجی اگر چه مستقیما به وزارت امور خارجه ارتباط دارد اما همه می دانند كه به انجا محدود نمی شود . برای انكه بتوان فرصتهای سیاسی اقتصادی و فرهنگی بیشتری در دنیای امروز فراهم ساخت لازم است تمامی سازمانها ، نهادها و ارگان هائی كه بطور مستقیم و غیر مستقیم با خارج كشور ارتباط دارند با برنامه ریزی و هدف گذاری واحد به سمت ایجاد تحرك بیشتر در راستای خارج ساختن دستگاه دیپلماسی از ناكارامدی موجود هماهنگ شوند و این هماهنگی می تواند با دست با كفایت رئیس جمهوری بوجود اید كه از سوی اكثریت قاطع مردم و مسئولین ذی نقش در سیاست خارجی حمایت شود چراكه اگر چنین حمایتی نباشد، قوی ترین مدیران اجرائی هم كه ریس جمهور شوند باز هم نمی توانند بدون پشتیبانی مردم و مسئولین سیاست خارجی كشور را متحول سازند . بدون شك ایجاد تحول سازنده در سیاست خارجی موجب رونق بیشتر اقتصاد كشور و فضا سازی بهتر برای تبادلات فرهنگی با سایر كشورها خواهد شد . بر این اساس باید از هم اكنون ارزیابی دقیقی نسبت به سیاست خارجی جمهوری اسلامی در قریب به سه دهه كه از دوران پیروزی انقلاب می گذرد داشته باشیم تا با اتكا به ان نقاط قوت خودمان را شناسائی و تقویت نمائیم و متقابلا با كشف نقاط ضعف برای جبران انها برنامه ریزی داشته باشیم . امدن تیم جدید به همراه استفاده از تجربه كارشناسانی كه در سالهای گذشته منشا خدمات قابل توجه ای بوده اند ، فرصت تاریخی را فراهم كرده است تا بتوان با ایجاد كارامدی در دستگاه سیاست خارجی زمینه بسیار مناسبی را برای پیشرفت و ترقی سریع تر ایران فراهم ساخت . معمولا ارزیابی انچه كه گذشته است كار چندان دشواری نیست اگرچه نقد منصفانه ۲۶ سال فراز و فرود كار ساده ای هم نیست اما اجمالا بهتر است با اتكاء به اندوخته های گذشته بیشتر به ان توجه كنیم كه در اینده در كدام شیوه ها باید تغییر ایجاد كرد ودر كدام مسیرها باید وارد شد. بر این اساس در مقاله پیش روی نگاه نقادانه به انچه كه انجام داده ایم شده است اما انچه كه باید در اینده بیشتر مورد توجه قرار گیرد محور اصلی بحث است.

پیشینه بحث :

با عنایت به تغییراتی كه بدلیل انتخاب ششمین رئیس جمهوری اسلامی ایران در دستگاه دیپلماسی كشورشاهد خواهیم بود انتظار می رود سیاست خارجی ایران نیز دستخوش تحول گردد چرا كه پنج رئیس جمهوری قبلی هر كدام فراخور امكانات و استعدادهائی كه داشته اند تغییرات قابل توجه ای در این بخش ایجاد كرده اند.اگرچه بر طبق قانون اساسی رئیس جمهوری اسلامی ایران مقام تصمیم گیرنده نهائی برای سیاست خارجی نیست ولی او می تواند با انتخاب تیمی از كارشناسان عالی رتبه و مدیران لایق در سیاست خارجی كشور تحولی اساسی را بوجود اورد . زیرا رئیس جمهوری بعنوان عالی ترین مقام اجرائی كشور با استفاده از موقعیت خود بعنوان ریاست شورای عالی امنیت ملی می تواند طرح های بسیار مهم اجرائی را در سیاست خارجی برای تصویب نهائی مقام معظم رهبری فراهم سازد . همچنانكه حداقل در بیست سال اخیر اینچنین عمل شده است . در واقع وزارت امور خارجه بعنوان بازوی اجرائی ریاست جمهوری در ایران محور و مبتكر بسیاری از طرح ها ا ست كه با تصویب نهائی مقام معظم رهبری برای تمامی دستگاه های دولتی و نهادهای نظام، ضمانت اجرائی پیدا می كند. با نگاهی به سالهای گذشته حداقل سه دوره متمایز از هم را در سیاست خارجی ایران می توان مورد توجه قرار داد.

دوران اول: دوره تثبیت نظام ۱۳۶۹-۱۳۵۷

در این دوران ما بیشتر نوعی ارمان گرائی در سیاست خارجی برای مقابله با نا هنجارهائی كه از نظر جمهوری اسلامی ایران با عدالت و اصل برابری حقوق مردم كشورهای مختلف د ر تعارض كامل بود ، شاهد بودیم.در عین حال در داخل كشور ارزش های جدیدی در بین دیپلماتهای ما از انتخاب نوع پوشش گرفته تا طرز رفتار با دوستان و دشمنان انقلاب شكل گرفت كه درنوع خود جدید و بی سابقه بود . به گونه ای كه بعضی از این ارزش ها تاكنون برای خارجی ها همچنان غیر قابل درك مانده است.بدون انكه ضرورتی احساس شود كه خارجی ها دلایل انها را بدانند .به هر حال ایران در این دوران با اقتدار سیاست خود را در مناسبات جهانی تعریف كرد اما نتوانست ارزش های مورد قبول خود را برای دیپلماتهای دیگر كشورها ومقام های رسمی انها جا بیاندازد . به همین دلیل بهاء پایبندی به ارزش ها را نیز پرداخت كردیم .

دوران دوم :دوره عمل گرائی ۱۳۷۷-۱۳۷۰

این دوران برای جمهوری اسلامی ایران شروع

تازه ای بود تا بتواند سباست خود را در چهار چوب جدیدی تعریف كند . در این سالها سیاست خارجی ایران به سمت عمل گرای بیشتر در تعامل با سایر كشورها سوق داده شد. ضروتهای موجود در معادلات بین المللی و دستیابی به تعاریف جدید در مفاهیمی چون منافع ملی و رفتار با كشورهای دوست و دشمن واز همه مهم تر پشت سر گذاشتن تجربه هشت سال جنگ این دوران را به نقطه عطفی برای جهش های بعدی د ر مناسبات با كشورهای عربی در منطقه و كشورهای اروپائی فراهم ساخت .مهم ترین چالش این دوران حل نشدن اختلاف های موجود بین عمل گرایانی كه بر تامین منافع ملی تاكید داشتند با كسانی كه ارمان های اسلامی را در هر شرایطی اصلی می دانستد و هر گونه نا دیده انگاشتن این ارزش ها را ولو بصورت مقطعی یا مصلحتی نمی پذیرفتند.

دوران سوم: دوره واقع گرائی۱۳۸۴-۱۳۷۷

در این دوران اكثریت برنامه های ارائه شده با تكیه بر واقعیتهای موجود در صحنه بین المللی و منطقه ای با دو ویژه گی خاص همراه شد.اولا مانند تز گفتگوی تمدن ها برای اكثریت قاطعی قابل فهم و پذیرش بود و ثانیا با واقعیتهای موجود در نظام بین المللی همخوانی داشت و قابل پیاده شدن بود. اما این بار نیز دستگاه دیپلماسی كشور نتوانست تعادلی قابل قبول بین ارمان گرائی ، عمل گرائی و واقع گرائی بوجود اورد به گونه ای كه در مواردی تبیین ناصحیح از مفاهیم موجود ،موجب ایجاد تعارض ها در بین نهادها ی تصمیم گیرنده با دستگاهای اجرائی شد. راهكارهای اجرائی برای كارامدی بیشترسیا ست خارجی اصل بحث در همینجا مطرح می شود كه چگونه می توان با حفظ ارمانها به واقعیتهای موجود در صحنه عمل توجه كرد و سیاست خارجی كارامدی هم داشت ؟ برای پاسخ به این سئوال نگارنده ۱۰ اقدام اساسی را در اولویت كاری رئیس جمهوری اینده می داند.اگرچه شاید بتوان صدها مورد دیگر را نیز ردیف كرد اما این موارد دارای اولویت بیشتر و در مجموع اجرائی تر هستند.

۱-بطور قطع ارمان گرایانی كه بدون توجه به

واقعیت های نظام قدرت بین الملل می كوشند تنها با زبان خود گفتگو كنند مخاطبی درجهان سیاست در برابر خود نمی یابند و به همین دلیل ناچار هستند در

شعار های خود رابطه با ملتها و نه دولتها را تبلیغ كنند . ولی انها می دانند چنین تفكیكی د رصحنه عمل امكان بسیار كمی دارد و انرژی لازم را برای تامین منافع ملی ازاد نمی سازئد.

۲- عمل گرایانی هم كه برای دستیابی به اهداف خود حاضر هستند ارمانهای خود را به راحتی كنار بگذارند به تجربه دریافته اند قدرت چانه زنی خود را بیشتر از دست می دهند ودر عمل مجبور هستند امتیاز بیشتری به طرف مقابل بدهند. بنابراین حتی وقتی به سمت واقع گرائی بیشتر حركت می كنند در عقب نشینی از مواضع اصولی و ارمانگرائی خود احتیاط بیشتری از خود نشان می دهند .

۳- دور شدن از عوام زدگی د رسیاست خارجی همانقدر دشوار است كه بتوان از ارزش های خود ساخته غیر واقعی رها شویم .برای انكه بتوانیم در جهان امروز با زبان روز و قابل فهم سخن بگوئم لازم است ارمانهای خود را باز تعریف كنیم و به زبان امروز دنیا ترجمه كنیم . تا مذاكرات ما گفتگوی كرها با هم تلقی نشود.برای شنیدن صدایمان لازم است ابتدا صدای تحولات را خوب بشنویم و خوبتر ببینیم .

۴- برای كارا شدن سه اصل «عزت» ، «حكمت» و «مصلحت» چاره ای بیاندیشیم . امروز این سه اصل كه از سوی ایت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب بعنوان سه معیار اساسی و محوری سیاست خارجی تعیین شده اند ،با برداشتهای مختلف روبرو است . دیپلماتهای ما هر كدام بر اساس برداشت خود از این سه اصل حیاتی ،متناسب با امكانات و موقعیتهای پیش امده تفسیرهای موضعی از این اصول ارائه می دهند كه همیشه در یك راستا قرار نمی گیرند . بنابراین لازم است این اصول در كنار مسائلی دیگر بصورت دقیق تعریف شده و در فرض های مختلف برای مسئولین اجرائی سیاست خارجی اعم از وزارت امور خارجه و سایر نهادها تبین دقیق شوند تا كمتربا تفسیرها و برداشتهای مختلف روبروشویم. چرا كه بعضی از این برداشتهای متفاوت موجب كندی حركت و در مواردی خنثی شدن تلاش ها ی مثبت از سوی نیروهای داخل كشور می شود .

۵- تعریف دقیق از منافع ملی و مصداق یابی ان در تحولات موجود بین المللی یكی از مواد بسیار مهمی است كه هر چه از صحنه تئوری بافی مرسوم و موجود خارج شود وبه صحنه عمل نزدیك گردد بهتر می توان به اجرائی شدن طرح ها در سیاست خارجی كمك كرد .

۶- بازنگری در مورد دوستان و دشمنان ایران

این امر مهم به ما كمك می كند كه بار دیگر بتوانیم تحلیل دقیق تری در باره عملكرد دوستان و دشمنان ایران ارائه كنیم كه در نتیجه ان شاید لازم باشد در رفتارهای موجود تغییراتی كلی و جزئی ایجاد نمائیم .

۷-جذب نیروهای كارامدتر برای كمك بیشتر به نیروهای موجود در صحنه سیاست خارجی كشور . این اقدام اگر به حذف نیروهای ناكارامدی كه بواسطه قوم و خویش بودن با صاحب منصبان توانسته اند به غلط برای خود مسئولیتی را بدست اورند ، بیانجامد در واقع هم به بزرگ نشدن دستگاه دیپلماسی كمك كرده ایم و هم به كارامد شدن بیشتر ان .نا گفته معلوم است كه بهترین سیاستها را كارشناسان اهل نظر و عمل توامان تهیه می كنند و به مورد اجرا می گذارند . در واقع بدون نیروی كار امد نمی توان سیاست خارجی كارامد داشت .

۸- ایجاد هماهنگی بیشتر بین تصمیم گیرندگان و مجریان سیاست خارجی كه این امر مهم نتایج بسیار درخشان تری از وضعیت فعلی خواهد داشت . وضعیتی كه در مواردی در سیاست گذاری نا هماهنگ بودیم و در مواردی بین عوامل تصمیم گیرنده و عومل مجری كه د ر نهایت موجب كندی كار یا انحراف از اهداف تععین شده گردیده است .

۹- خود باوری بیشتر نسبت به گذشته و در عین حال دست برداشتن از درشت گوئی ها و ذهنیتهای غلطی كه نه تنها موجب افتخار نیست بلكه موجب ایجاد تعارض های ناخواسته با سایر كشورها

می شود .

۱۰- ارائه برنامه های جدید برای خروج از بن بستهای موجود در سیاست خارجی كه مهم ترین انها مذاكرات مربوط به غنی سازی اورانیم و دستیابی ایران به انرژی صلح امیز هسته ا ی است.

نتیجه گیری و جمع بندی بحث

انتخابات ریاست جمهوری فرصت تاریخی برای انتخاب رئیس جمهوری برخوردار از پشتیبانی قاطع مردم و مسئولین نظام است . انتخاب چنین رئیس جمهوری زمینه را برای ایجاد تغیرات لازم در دو جهت اساسی فراهم می كند.

اول: تبیین دقیق سیاستهای گذشته برای تقویت نقاط قوت و برنامه ریزی برای حذف مشكلات موجود . دوم: باز تعریف سیاست خارجی به زبان امروز دنیا تا فابل فهم برای همه و قابل اجرادر معادلات امروز بین المللی باشد .علاوه براین لازم است افراد جدید برای ایجاد تحول به نیروهای كارامد موجود كمك كنند تا جایگزین افراد ناكار امد شوند. برای تحقق چنین تحولی عظیم ،عزم و اراده ملی با همت رئیس جمهوری جدید با برخورداری از فضای مناسبی كه بوسیله دولتهای گذشته فراهم شده است می تواند شكل پیدا كند. بی تردید هر گونه غفلت از این امر مهم موجب پرداختن هزینه مادی و معنوی بیشتر در آینده خواهد بود.



همچنین مشاهده کنید