جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

آداب مهمانی و ضیافت


آداب مهمانی و ضیافت

از برجسته ترین خصلتهای نیکمردان و آزادگان, کرم و سخاوت است و همین آزادگی از تعلقات و خوی بذل و بخشش است که دیگران را اسیر محبت و احسان می کند

از برجسته‏ترین خصلتهای نیکمردان و آزادگان، کرم و سخاوت‏ است. و همین آزادگی از تعلقات و خوی بذل و بخشش است که‏دیگران را اسیر محبت و احسان می‏کند.

«ضیافت‏» و داشتن دستی باز و سفره‏ای گشوده و عطایی پیوسته ومهمان‏داری و مهمان‏نوازی، از نشانه‏ها و جلوه‏های این روحیه فتوت وجوانمردی است.

معاشرتها، دید و بازدیدها و رفت و آمدها، گاهی به صورت‏«مهمانی‏» است. از این رو آشنایی با آداب ضیافت و رسوم دینی مهمانی، در محدوده «اخلاق‏» معاشرت می‏گنجد. این موضوع، دو جنبه و دوطرف دارد: یکی کسی که مهمان می‏کند، دیگری آن که مهمان می‏شود. و هر کدام را آداب و روش و حد و حدودی است، قابل بحث.

● مهمان، برکت‏خانه

بعضی، از مهمان گریزانند. برخی هم مهمان‏دوستند. هر کدام هم‏نشان‏دهنده خصلت درونی افراد است. حضرت علی(ع) را اندوهگین‏دیدند. پرسیدند: یا علی! سبب اندوه شما چیست؟ فرمود: «یک هفته‏است که مهمانی برایم نیامده است!...» (۱) .

این کجا؟ و آن که آمدن مهمان را نزول بلا می‏شمارد و کوه غم بردلش می‏افتد و عزا می‏گیرد، کجا؟ برکت‏خانه، در آمد و شد مهمان‏است. مهمان رحمت الهی است و پذیرایی از مهمان، توفیقی ارجمنداست که نصیب هر کس نمی‏شود. مهمان حبیب خداست. درضرب‏المثلهای ایرانی است که: «مهمان، روزی خود را می‏آورد.» (۲) البته این‏ضرب‏المثل، از احادیث اسلامی گرفته شده و ریشه‏ای دینی دارد. ازحضرت رسول(ص) روایت است که: «الضیف ینزل برزقه ...»; (۳) مهمان،روزی خود را نازل می‏کند. البته اضافه بر این، گناهان صاحبخانه ومیزبان را هم می‏زداید و این برکتی شگفت است. باز هم در این زمینه‏حدیثی از امام صادق(ع) بشنویم که به یکی از یارانش به نام «حسین بن‏نعیم‏» فرمود:

- آیا برادران دینی‏ات را دوست داری؟

- آری.

- آیا به تهیدستان آنان سود می‏رسانی؟

- آری.

- سزاوار است که دوستداران خدا را دوست‏بداری. به خداسوگند، نفع تو به هیچ یک از آنان نمی‏رسد، مگر آنکه دوستشان بداری.راستی، آیا آنان را به خانه خودت دعوت می‏کنی؟

- آری. هرگز غذا نمی‏خورم مگر آنکه پیش من دو سه نفر یا کمتر وبیشتر از برادران هستند.

حضرت فرمود:

- آگاه باش که فضیلت آنان بر تو، بیش از برتری تو بر آنان است!

(راوی که با شنیدن این سخن به تعجب آمده بود، پرسید:).

- فدایت‏شوم! من به آنان طعام می‏دهم، مرکب خویش را دراختیارشان می‏گذارم، با این حال آنان برتر از منند؟

- آری! چون وقتی آنان به خانه تو وارد می‏شوند، همراه خود،آمرزش تو و خانواده‏ات را همراه می‏آورند و چون می‏روند، گناهان توو خانواده‏ات را با خویش می‏برند. (۴) .

کسی که خانه‏ای وسیع، امکاناتی فراوان و دستی سخاوتمند دارد،شکرانه نعمتهای الهی را گاهی باید با انفاق و صدقه، گاهی با اطعام ومهمانی، هدیه، دستگیری از بینوایان، کمک به محرومان و ... ادا کند، وگرنه شهرت و ثروت و مال، وبال او خواهد شد.

● «ولیمه‏»، یک سنت دینی

در باره اینکه کی باید سور و اطعام داد، و به چه کسانی و چگونه،در دستورهای دینی، آداب و نکات فراوانی آمده است که به بعضی‏اشاره می‏شود.

● موارد مهمانی

از توصیه‏های حضرت رسول به امیرالمؤمنین(ع) یکی هم این‏بود:

«یا علی! لا ولیمة الا فی خمس: فی عرس او خرس او عذار او وکار او رکاز»; (۵) .

یا علی! جز در این پنج مورد، ولیمه‏ای (اطعام و مهمانی‏دادن)نیست: ازدواج و عروسی، تولد نوزاد، ختنه کردن کودک، ساختن یاخریدن خانه، بازگشت از سفر حج.

در این موارد، سزاوار است که انسان به این بهانه و مناسبت،سفره‏ای بگسترد، ذبحی کند و مؤمنان را به مهمانی دعوت کند.

در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: هر کس‏مسجدی ساخت، گوسفند چاقی را ذبح کند و از گوشت آن به محرومان‏بینوا اطعام کند و از خداوند بخواهد که شر سرکشان جن و انس وشیطانها را از او دور کند. (۶) .

مهمانی برای هر یک از موارد یاد شده، سنتی اسلامی است که دلهارا به هم مهربانتر و صفا و صمیمیت میان جامعه را بیشتر می‏کند و اقوام‏و دوستان، یکدیگر را می‏بینند و آشناتر می‏شوند، روحها شاداب‏تر وزندگیها بانشاطتر می‏شود.

در زندگی اولیاء دین و پیشوایان معصوم نیز، نمونه‏های فراوانی ازاین گونه ضیافتها دیده می‏شود. از جمله به این نمونه دقت کنید: امام‏هفتم، حضرت کاظم(ع) برای تولد یکی از فرزندانش ولیمه و اطعام‏داد و به مدت سه روز در مسجدها و کوچه‏ها، در ظرفهایی به مردم‏«فالوده‏» داده شد. برخی پشت‏سر، این کار را بر حضرت عیب گرفتند.وقتی امام کاظم شنید، در پاسخ آن عیبجویی، به سنت انبیا و روش‏پیامبر اکرم(ص) استناد نمود. (۷) .

● مهمان‏نوازی

گرچه بادیه‏نشینان عرب به مهمان‏نوازی معروفند، همچنین‏عشایر خودمان در ایران، ولی در بسیاری از شهرها و مناطق، باجلوه‏های زیبای مهمان‏دوستی مواجه می‏شوید. شاید شما هم نام‏برخی از شهرها و مناطق را به عنوان مهمان‏نواز و مهمان‏دوست‏شنیده‏اید که در این خصلت، مشهورند و زبانزد خاص و عام. این نیزریشه در فرهنگ دینی و باورهای مذهبی دارد و تعلیمی است که ازقرآن و دین فرا گرفته‏اند. اساسا دین ما، یکی از مؤثرترین عوامل‏شکل‏دهنده به «فرهنگ عمومی‏» در جامعه ایرانی و اسلامی است.

در روایات اسلامی، حتی فصلی به عنوان «باب اقراء الضیف واکرامه‏» (۸) وجود دارد که به تکریم و گرامی داشتن و احترام و پذیرایی ازمهمان سفارش می‏کند و مهمان‏دوستی را خوش می‏دارد و خوشحال‏شدن از آمدن مهمان را بسیار نیکو می‏شمارد و خانه بی‏مهمان را دور ازفرشتگان می‏داند.

امام باقر(ع) به نقل از پدرانش از قول حضرت پیامبر(ص) فرموده‏است:

«اذا دخل الرجل بلدة فهو ضیف علی من بها من اهل دینه، حتی یرحل‏عنهم ...»; (۹) .

هرگاه کسی وارد شهری شد، او مهمان همدینان خودش در آن‏شهر است، تا آنکه آنجا را ترک کند.

وقتی تازه‏واردی به یک شهر، مهمان مردم آنجا محسوب شود وآنان وظیفه اکرام و مهمان‏نوازی دارند، ورود مهمان به خانه شخصی‏یک مسلمان، ضرورت اکرام و پذیرایی بیشتری را داراست. از همین‏جاست که اگر شهری پذیرای مهمانهای خارجی، سیلزدگان، آوارگان‏جنگ، آسیب‏دیدگان از زلزله و حوادث و آوارگان از یک کشورهمسایه باشد، به حکم وظیفه انسانی و به دستور اخلاقی اسلام، وظیفه‏آن شهروندان است که با آغوشی باز و گرم و برخوردی کریمانه وبزرگوارانه، مهمان‏نوازی کنند. از پیامبر اکرم(ص) روایت‏شده است که‏فرمود: «اکرموا الضیوف و اقروا الضیوف‏» (۱۰) ، مهمانها را اکرام و پذیرایی کنید.

● پرهیز از اسراف و ریا

هر عمل خیر و شایسته‏ای، گاهی دچار برخی آفتها می‏شود. با همه‏ستایشی که از پذیرایی شایسته از مهمان شده، اگر جنبه تعادل رعایت‏نشود و به مرز اسراف و ولخرجیهایی برسد که اغلب، روی چشم وهم‏چشمی است، یا ریشه در خودنمایی و تفاخر دارد، ناپسند است وهمین کار مقدس و خداپسند، از قداست و محبوبیت نزد خدا می‏افتد.

اطعام، با همه ارزشی که دارد، آنجاست که «فی‏الله‏» و «لله‏» باشد و به‏قصد سیر کردن شکمی گرسنه یا شاد کردن برادری مؤمن یا تقویت‏رابطه‏های خویشاوندی و صله رحم باشد.

درست است که از نعمت الهی باید بهره گرفت، اما با حفظ حد ومرز ارزشی آن و فراتر نرفتن از مرز اعتدال، و انجام دادن آن کار به‏صورتی خردمندانه و شرع پسند و عرف‏پذیر!

روزی حضرت امیر(ع) به «علاء بن زیاد» که خانه‏ای وسیع و مجلل‏برای خود ساخته بود، فرمود: با این خانه بزرگ، در این دنیا می‏خواهی‏چه کنی؟ تو در آخرت، به چنین منزل وسیعی بیش از دنیا نیاز داری;مگر آنکه بخواهی از همین خانه وسیع دنیوی، به آخرت برسی، مثل‏اینکه در این خانه از مهمان پذیرایی کنی، صله رحم نمایی، به بستگانت‏برسی، حقوقی را که از این خانه بر گردن دوست تو ادا کنی. در این‏صورت، از همین خانه به آخرت می‏رسی! ... (۱۱) .

گاهی اصل مهمانی‏دادن، ریاکاری است. گاهی نوع غذا و محل‏اطعام و کیفیت‏سفره‏چیدن، تظاهر و خودنمایی است. گاهی مهمانهای‏خاص و مدعوین، شایسته اطعام نیستند، یا با انگیزه‏های ریاکارانه وحسابگرانه و مصلحت اندیشانه دعوت می‏شوند.

همه اینها نارواست و هدر دادن نعمتهای الهی. پیامبر خدا(ص)فرمود: هرکس طعامی را از روی ریا و خودنمایی اطعام کند و مهمانی‏دهد، در روز قیامت، همانند آن را خداوند از طعامهای دوزخی به اومی‏خوراند. (۱۲) .

و امام باقر(ع) فرمود: «ولیمه‏»، در حد یکی دو روز، کرامت وبزرگواری است، بیشتر از آن، ریا و سمعه است:

«الولیمة یوم او یومین مکرمة و مازاد ریاء و سمعة.» (۱۳) .

البته اینها در سوردادنها و مهمانیهای رایج و مرسوم به مناسبتهای‏یاد شده است. اما اصل مهمان‏دوستی و کرم و اطعام به محرومان،سخاوتی است که هرچه بیشتر و مستمرتر باشد، بهتر و زیبنده‏تر است.

«هاشم‏»، جد بزرگ رسول خدا، همیشه سفره‏ای باز داشت و غذای‏آماده او و خانه مهیایش برای عامه مردم، او را به سیادت و آقایی قریش‏رسانده بود.

«حاتم طایی‏»، سخاوتمند معروف عرب، خانه‏ای داشت که ملجامردم و محل امید بینوایان و مسافران و مهمانان مختلف بود.

امام حسن مجتبی(ع) مهمانخانه‏ای در منزل داشت که به طورمعمول، از طبقات مختلف، بویژه افراد غریب و بی‏خانه و بینوا ومسافران و یتیمان و محرومان، پیوسته از آن بهره‏مند می‏شدند.

برای کریمان بلندهمت، «اطعام‏» لذتی بیش از طعام خوردن دارد وحظ روحی آنان از این رهگذر است.

چه زیباست این کلام مولا علی(ع) که فرمود:

«قوت الاجساد الطعام، و قوت الارواح الاطعام‏»; (۱۴) .

قوت و غذای جسم، غذا خوردن است، ولی غذای روح، اطعام وغذا دادن.

کسی می‏گفت: بزرگترین لذت روحی من وقتی است که عده‏ای‏نیازمند و تهیدست را به مهمانی دعوت کنم و آنها سر سفره نشسته ومشغول خوردن باشند و من از دور، این صحنه را نگاه کنم و لذت ببرم!

در «قابوسنامه‏» چنین توصیه می‏کند:

«چون میهمان کنی، از خوبی و بدی خوردنیها عذر مخواه، که این طبع‏بازاریان باشد، هر ساعت مگوی که فلان چیز بخور، خوب است! یا چرانمی‏خوری؟ یا من نتوانستم سزای تو کنم، که اینها سخن کسانی است که یک بارمیهمانی کنند.» (۱۵) .

● آداب مهمانی

ضیافت و مهمانی دو طرف دارد:

۱) یکی مهمان می‏شود، دیگری میزبان است.

۲) یکی بر سر سفره دیگری می‏نشیند و طعام می‏خورد، دیگری‏سفره می‏گسترد و اطعام می‏کند. لذت یکی در غذا خوردن است، ودیگری در طعام دادن.

اصل مهمانی و ضیافت و مواردی را که در اسلام، توصیه به‏مهمانی دادن شده است، بحث کردیم و با میزبانان سخن گفتیم. اینک‏سخن با مهمان است و آداب مهمانی رفتن.

● مهمان یا دردسر؟

در فرهنگ دینی ما، مهمان حبیب خدا و مایه برکت است، هدیه‏ای‏از سوی پروردگار و عامل افزایش رزق و سبب آمرزش گناهان‏صاحبخانه و سبب نزول مغفرت الهی است. اینها همه بجا و درست،چرا که فرموده معصومین و تعالیم مکتب است. اما در همین جا «هزارنکته باریکتر ز مو» وجود دارد که اگر مهمانی رفتن ما سبب زحمت ورنجش صاحبخانه شود و او را به درد سر بیندازد، آن وقت چه؟ باز هم‏رحمت است؟!

البته همه یکسان نیستند و روحیه‏ها متفاوت است. بعضیها آمادگی‏پذیرش مهمان ندارند. برخی از وضع مالی مناسبی برای مهمان‏نوازی وخرج ضیافت‏برخوردار نیستند. بعضی از نظر جا و منزل و امکانات‏پذیرایی آبرومندانه از مهمان در مضیقه و فشارند. بعضیها اشتغالاتی‏دارند که مهمانی مزاحم وقت و یا کارشان خواهد شد. اینجاست که‏خود مهمان باید مراعات حال طرف را بکند، انتظار بیش از حد نداشته‏باشد، بی‏خبر و بی‏دعوت نرود، دیروقت و نابهنگام بر سر صاحب‏منزل فرود نیاید و او را به تکلف و زحمت نیفکند (البته فرودهای‏اضطراری مستثنی است!...).

سفارش معاشرتی قرآن به مؤمنان در باره ادب مهمان شدن درخانه پیامبر(ص) چنین است:

«ای کسانی که ایمان آورده‏اید!

بدون اذن و اجازه و دعوت برای طعام، وارد خانه پیامبر نشوید،

و هر گاه دعوت شدید، داخل شوید،

و چون غذا خوردید، پخش شوید (و بروید) و برای حرف زدن (و گپ زدن)ننشینید، این کار شما سبب اذیت پیامبر است و از شما خجالت می‏کشد، ولی‏خداوند از گفتن حق، حیا نمی‏کند!» (۱۶) .

در مهمانی اگر آداب و سنن اسلامی مراعات شود، دیگر مهمان،اسباب زحمت و بار خاطر نخواهد شد، بلکه مایه برکت و سبب‏خوشحالی خواهد بود و از همین جاست که به مساله «تکلف‏»برمی‏خوریم که پیامدهای بدی دارد و مایه تلخکامیهایی در زندگی‏است.

● «تکلف‏» یا «ماحضر»؟

در مثلهای زیبای فارسی است که: «رسیده، رسیده خورد»،

یا اینکه: «مهمان، هر که باشد، در خانه هر چه باشد». (۱۷) .

چیزی به نام «حفظ آبرو» یا «حیثیت‏»، برای برخی چنان تکلف‏آور ومشقت‏بار است که برای آن خود را به زحمتهای بسیار دچار می‏کنند وبه هر قیمتی شده از مهمان پذیرایی می‏کنند، مبادا که آبرویشان برود.البته توقعات نابجای برخی مهمانان هم در این مساله دخالت دارد.

این گونه مهمان که میزبان را به «تکلف‏» و زحمت می‏افکند، نه تنهارحمت نیست که شوم است. اگر میان مردم و خویشاوندان صفا وصداقت و صمیمیت‏باشد و مهمانی از راه برسد و دیروقت‏یا نابهنگام‏باشد، باید به هر چه که «هست‏» قناعت کرد. نه مهمان توقع زیادی داشته‏باشد و نه صاحبخانه خود را به دردسر بیفکند. در این صورت، دوستیهاو رفت و آمدها تداوم می‏یابد.

اما رفت و آمدهای هزینه‏ساز و خرج‏تراش و تکلف‏آور، سبب‏کاهش دید و بازدیدها و مهمانیها و موجب قطع رابطه‏ها یا کاهش وسردی آن می‏گردد. درسی از امیر مؤمنان(ع) بیاموزیم:

مردی حضرت علی(ع) را به خانه دعوت کرد. حضرت فرمود: به‏سه شرط می‏آیم. آن مرد پرسید: آن شرایط چیست؟ امام پاسخ داد:

۱) اینکه از بیرون خانه چیزی برایم تهیه نکنی.

۲) آنکه آنچه را در خانه داری، پنهان و ذخیره نسازی (هر چه‏داری بیاوری).

۳) آنکه به خانواده‏ات اجحاف و فشار وارد نیاوری.

مرد گفت: باشد، می‏پذیرم.

حضرت قبول کرد و مهمان خانه او شد. (۱۸) .

این حدیث، درسهای عظیم و نکات ظریفی را بیان می‏کند. بعضیهابه خانواده و همسر خویش زحمت‏بسیار می‏دهند و تهیه بساط و موادیک سفره و پخت و پز را به او تحمیل می‏کنند تا یک مهمانی آبرومند برپا شود. زحمتش را خانم می‏کشد، ولی پزش را آقا می‏دهد. این نوعی‏ستم به خانواده است و روا نیست که از سوی مرد انجام گیرد.

در مهمانی رفتن، هم مهمان نباید متوقع باشد که برای او چنین وچنان کنند و به «ماحضر» - هر چه که موجود است - قانع باشد، و هم‏صاحبخانه خرجی را بر خود و رنجی را بر عیال، تحمیل نکند.

رسول خدا(ص) فرمود: مهمان تا دو شب مورد اکرام و پذیرایی‏قرار می‏گیرد. اگر شب سوم فرا رسید، دیگر او از اهل خانه محسوب‏می‏شود، هر چه که بود، می‏خورد. (۱۹) .

نیز از آن حضرت روایت است:

به خانه دیگری چنان وارد نشوید و مهمان نروید که چیزی نداشته‏باشند تا خرج و انفاق کنند. (۲۰) این برای حفظ آبرو و عزت صاحبخانه‏است که نزد مهمان شرمنده و سرافکنده نشود. در ضرب‏المثلهای‏فارسی است که: «مهمان دیروقت (یا: ناخوانده) خرجش به پای خودش است‏».

● سلمان و مسلمانی

روش مسلمانی را باید از حضرت «سلمان‏» آموخت که اهل قناعت‏و ساده‏زیستی بود و پرهیز از تکلف و تجمل. از این‏رو سلمان فارسی‏در فضیلتها و ارزشها از «اهل‏بیت‏» به شمار می‏آمد. (سلمان منااهل‏البیت). باری، نقل خاطره‏ای از سلمان مناسب این بحث است:

یکی از مسلمانان صدر اسلام به نام «ابووائل‏» می‏گوید: من به اتفاق‏دوستم به خانه سلمان فارسی رفتیم و مدتی نشستیم. هنگام غذا فرارسید. سلمان گفت: اگر نبود آنکه رسول خدا(ص) از تکلف وخویشتن را به زحمت افکندن نهی کرده است، برایتان غذای خوبتری‏فراهم می‏کردم. سپس برخاست و مقداری نان معمولی و نمک آورد وجلوی مهمانان گذاشت. رفیقم گفت: کاش همراه این نمک، مقداری‏سعتر (مرزه و آویشن) بود! سلمان رفت و ظرف آب خویش را «گرو»نهاد و کمی مرزه فراهم کرد و سر سفره نهاد. وقتی غذا خوردیم،دوستم گفت: خدا را شکر که به روزی خدا قانعیم! سلمان گفت: اگر به‏رزق خدا قانع بودی، الآن ظرف آب من در گرو نبود!... (۲۱) .

سلمان اهل تکلف نبود. ولی وقتی مهمان، خواسته‏ای را بر زبان‏آورد و تمنای غذا و طعامی داشت، سلمان ناچار شد که برای رضای‏خاطر مهمان آن را تامین کند، هر چند با «رهن‏» گذاشتن وسیله زندگی!

بسیاری اوقات، نه تنها در مهمانیها، بلکه در مجموعه رفت وآمدها و روابط، توقعات بیجای افراد از یکدیگر، بار سنگینی را به‏دوش دیگران می‏گذارد و این هیچ پسندیده و اسلامی نیست! مهمان‏خوب کسی است که وقتی به خانه کسی می‏رود، بخصوص اگر بدون‏اطلاع دادن قبلی باشد، همان جا که کفشهایش را از پا در می‏آورد، توقع‏و انتظار را هم از خود جدا کند و بیرون در بگذارد و وارد شود، تاجای‏هیچ گله‏ای نباشد. وقتی باری بر دوش میزبان سنگینی نکند، این گونه‏مهمانی بی‏زحمت و رنج است و اگر خدا کمک کند و همراه مهمان،روزی او را هم بفرستد که چه بهتر.

در حدیث است: «لا تکلفوا للضیف‏» یا «لا یتکلفن احد لضیفه ما لایقدر»; (۲۲) برای پذیرایی از مهمان، خود را بیش از حد توان به زحمت ومشقت نیندازید.

می‏بینید که مساله، ظریف است و مرزها گاهی آشفته می‏شود. هم‏دعوت به پذیرایی از مهمان کرده‏اند، هم نهی از تکلف! هم مهمان راموهبت الهی شمرده‏اند و مایه رزق و برکت‏خانه دانسته‏اند، هم ایجاداذیت و سختی برای میزبان را نهی کرده‏اند. شناخت تکلیف صحیح،هم برای مهمان هم میزبان، دقت و ظرافت می‏طلبد.

● مهمان ناخوانده

روابط مودت‏آمیز در جامعه اسلامی و میان برادران دینی وخانواده‏ها، باید در سطحی باشد که رفت و آمدها گرم، و مهمانی‏دادنهاصمیمی، مهمانی‏رفتنها بی‏تکلف، و پذیراییها خودمانی و بی‏گله باشد.این مطلوب نهایی است، ولی رعایت آدابی خاص، بویژه آنجا که‏محبتها و صمیمیتها در حدی نیست که «هیچ آدابی و القابی مجوی‏»، ضروری است. یکی از این نکات، بی‏دعوت به مهمانی نرفتن است،یکی هم همراه دعوت شده را با خود نبردن! گرچه میزبانان معمولامی‏گویند: «خوب، چه می‏شد مهمانتان را هم می‏آورید، غریبه که نیستید،می‏آورید و دور هم بودیم و ... .»

اما توصیه اسلام به پرهیز از این مساله است. حتی همراه بردن‏کودکان به مهمانی، اگر دعوت نشده‏اند، گاهی اشکال شرعی هم‏پیدا می‏کند، بویژه اگر در دعوتنامه قید شده باشد که: «لطفا از آوردن‏بچه ... .»

امام صادق(ع) از رسول خدا نقل می‏کند که فرمود: «هر گاه یکی ازشما به مهمانی و طعامی دعوت شدید، فرزند خود را همراه نبرید، اگر چنین کنید،کاری ناروا و غاصبانه کرده‏اید.» (۲۳) این همان عادت ناپسند «طفیلی‏» و «قفیلی‏»بردن همراه است. و ... سومی را هم که صاحبخانه می‏شناسد!

در حدیث دیگری پیامبر اسلام به حضرت علی(ع) در ضمن‏وصایایی فرمود:

«یا علی! هشت گروهند که اگر مورد اهانت قرار گرفتند، خودشان را سرزنش‏کنند، نه دیگری را. یکی از آنان کسی است که به مهمانی‏ای که دعوت نشده برود وبر سر سفره ناخوانده بنشیند:

«الذاهب الی مائدة لم یدع الیها ... .» (۲۴) .

● گله نداشتن

مشهور است که: «سفره نینداخته یک عیب دارد. سفره انداخته هزارعیب!» این مثل همان کلام دیگر است که می‏گویند: دیکته نوشته نشده،غلط ندارد!

وقتی کسانی مهمانی می‏دهند، بخصوص به صورت دسته‏جمعی‏و عمومی، چیزی به نام «گلایه‏» مطرح می‏شود. البته ما نباید اهل گله‏باشیم که چرا مثلا ما را خبر نکردند، مگر غریبه بودیم که دعوت نشدیم‏و ... . از طرف دیگر هم میزبان باید خود را برای گلایه‏های احتمالی‏آماده کند.

اما آنچه برای دیگران بسیار کارساز است، «عدم توقع‏» است. نتیجه‏این روحیه، آرامش وجدان و آسایش درون است. اگر کسی از دوستان،بستگان، همسایگان و همکاران، سوری داد و ما جزو مدعوین نبودیم،چه جای گلایه؟ . .. مگر به ما بدهکار بوده است؟ شاید دسترسی‏نداشته، شاید فراموش کرده که بگوید و از قلم افتاده‏ایم، شاید از نظر جاو غذا، امکانات و ظرفیت نبوده، و ... یا به هر دلیل دیگری به ما نگفته‏است.

چرا به ما بر بخورد و غبار کدورت بر آینه دوستیهایمان بنشیند؟!حیف است که حریم و مرز دوستیها و خویشاوندیها با این گونه‏مسایل، آشفته گردد.

زبان به گلایه گشودن، هم طرف مقابل را شرمنده و رنجیده‏می‏کند، هم نشانه کم‏ظرفیتی و دون‏همتی و حقارت نفس گله کننده‏است.

مناعت طبع، گوهری است که نباید آن را با سنگ «توقعهای کوچک‏»شکست! اگر به مهمانی هم رفتیم و غذا و جا و شرایط بر طبق میل وانتظارمان نبود، باز هم عیب‏جویی و شکوه، مناسب نیست; زیراگلایه‏های بعدی، نه عیوب و کاستیهای گذشته را اصلاح می‏کند، نه‏چیزی عاید ما می‏شود. تنها پایین بودن سطح اندیشه و افق فرهنگ‏خویش را با این کار، نشان داده‏ایم.

ایثار و گذشت و بلندنظری و والاهمتی، مخصوص همین‏جاهاست! پس همت‏بلند دار ... مبادا صفای دوستی و خویشاوندی باچنین توقعهایی به کدورت مبدل شود. حیف است!

پی‏نوشتها:

۱) میزان‏الحکمه، ج‏۵، ص‏۵۲۱.

۲) امثال و حکم، دهخدا، ج‏۴، حرف میم.

۳) میزان‏الحکمه، ج‏۵، ص‏۵۲۰، وسائل‏الشیعه، ج‏۱۶، ص‏۴۵۹.

۴) کافی، ج‏۲، ص‏۲۰۱، حدیث ۸ و ۹.

۵) وسائل‏الشیعه، ج‏۱۶، ص‏۴۵۴.

۶) همان، حدیث ۴.

۷) همان، ص‏۴۵۲، حدیث ۲.

۸) بحارالانوار (بیروت)، ج‏۷۲، ص‏۴۵۸.

۹) همان، ص‏۴۶۲.

۱۰) کنزالعمال، ج‏۹، ص‏۲۴۵.

۱۱) نهج‏البلاغه، خطبه ۲۰۹.

۱۲) وسائل‏الشیعه، ج‏۱۶، ص‏۴۵۵.

۱۳) همان، ص‏۴۵۶.

۱۴) بحارالانوار، ج‏۷۲، ص‏۴۵۶.

۱۵) رهنمون، ص‏۷۴۸.

۱۶) سوره احزاب، آیه ۵۳ (لا تدخلوا بیوت النبی ...).

۱۷) امثال و حکم، دهخدا، ج‏۴، کلمه «مهمان‏».

۱۸) بحارالانوار (چاپ بیروت)، ج‏۷۲، ص‏۴۵۱، حدیث ۴.

۱۹) وسائل‏الشیعه، ج‏۱۶، ص‏۴۵۶.

۲۰) همان، حدیث ۲.

۲۱) میزان الحکمه، ج‏۵، ص‏۵۲۵ (به نقل از بحارالانوار، ج‏۲۲، ص‏۳۸۴).

۲۲) کنز العمال، ج‏۱۶، ص‏۲۴۸.

۲۳) بحارالانوار، ج‏۷۲، ص‏۴۴۵.

۲۴) همان، ص‏۴۴۴، حدیث ۱ و ص‏۴۵۲، حدیث ۶.

منبع:کتاب اخلاق معاشرت جواد محدثی

http://mohsenazizi.blogfa.com/



همچنین مشاهده کنید