جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

زن و ادبیات چه سوال مسخره ای


زن و ادبیات چه سوال مسخره ای

آنچه مسلم است این که شعر زنانه شعر جدیدی است و ما درادبیات کلاسیک چنین شعری سراغ نداریم اما من فکر می کنم شعر زنانه به هیچ وجه درمقابل شعر مردانه نیست,شعر زنانه شعری است که به زنانگی و مسائل مربوط به زن می پردازد

پرسش چیست؟ زن و ادبیات ومن نمیدانم در ارتباط زن و ادبیات کجای کار سوال برانگیز است آیا اصلا رابطه خاص و عجیب غریبی وجود دارد و آیا مگر رابطه مرد و ادبیات چیز دیگری است و اینها مگر جزهمان مسئله همیشگی انسان وادبیات است و زن نیز به همان دلیل به سراغ ادبیات می آید که مرد,که انسان هیچ گاه نتوانسته است بی ادبیات و خودش را در کلمات نقاشی کند بی شعر و فکر میکنم بحث در باره اینگونه چیزها مثل زن و ادبیات زن و صنعت زن و سینما و چه و چه و چه همه از آنجایی آب می خورد که هنوز بداهت زن که هنوز بداهت انسان بودن زن که هنوز خیلی چیزها بدیهی نشده است .

مسلما در ابتدا این فرد و اندیشه های او نیست که شعر میشود که داستان که ادبیات .که فرد در میان کلماتش می اندیشد به تفکر میرسد و شعر میشود و کلمه شکل مجسم دغدغه ها و احساسات انسان است و زنی که شعر میشود ذهنی است که تصویرمیشود و کلمه شکل دیگر شاعر است و اینگونه است که شعری به اصطلاح زنانه شعری که شکل دغدغه های ذهنی گروهی از انسانهاست به وجود می آید و مسئله زن و ادبیات چیزی جز این نیست که گاهی شعرش زنانه یا بیان مسئله و دغدغه ی زن بودن میشود که این خود مسئله یی نیست چیز عجیب و منحصر به فردی نیست.

که خود مسئله هر انسانی است که به ادبیات می پردازد. تک تک همه انسان هایی که می نویسند و در میان کلمات جسم می شوند و کلمات هر فردی شکل دیگر اوست و نیز زنی که می نویسد و نیز مردی که می نویسد و نیز انسانی که می نویسد و این خود مسئله یی نیست و این خود چیز عجیب و منحصر به فردی نیست و این بدیهی است که انسانی شعر می گوید و هنوز بدیهی نیست...

و حالاآنچه که از آن تعبیر به شعر زنانه می شود ,معنای این تعبیر چیست و اصلا شعر زنانه در چه تقسیم بندی قرار می گیرد. یعنی این شعر در اذهان ما در مقابل چه نوع شعری نشسته است ایا ما آن را در مقابل شعر مردانه قرار داده ایم و اصلا شعرمردانه چیست؟

آنچه مسلم است این که شعر زنانه شعر جدیدی است و ما درادبیات کلاسیک چنین شعری سراغ نداریم. اما من فکر می کنم شعر زنانه به هیچ وجه درمقابل شعر مردانه نیست,شعر زنانه شعری است که به زنانگی و مسائل مربوط به زن می پردازد و گاه زبانی زنانه دارد و بنا بر این , این یک تقسیم بندی مو ضوعی است و نه یک تقسیم بندی جنسیتی و چه بسا زنانی که هیچ گاه دغدغه زن بودن را ندارند اگر چه تقریبا این از دغدغه های امروزی هر زن است اما این فرض امکان دارد که زنی در شعر یا هنرش به مسئله یی دیگر بپردازد و همین طور

مردان فمینیست بسیارند و با همین توجیه من فکر می کنم که این یک تقسیم بندی موضوعی است و درکنار موضوعات دیگر شعر یعنی شعر سیاسی اجتماعی و... قرار می گیرد اما انکار نمی توان کرد که زنانگی تعبیرات وکلمات تازه ای را واردادبیات کرده است و بنا براین پرداختن به این مسئله تاثیر قابل توجهی بر روی زبان داشته است وهمین طور بر روی قلم بسیاری از کسانی که می نویسند,یعنی اشعاری که موضوع آن زنانه نیست اما زبان, زبان زنانه یی است و بنابراین من برای زنانگی در شعر دو منشا می شناسم یکی فمینیزم و جنبش زنان در قرن اخیر که بیشتر موضوع شعر را زنانه می کند اگر چه خواه نا خواه بر روی زبان نیزتاثیر می گذارد و دیگر نوشتن شعر بر مبنای تجربیات شخصی که مسلما باعث می شود شعر یک زن زبان, فضا و موضوعی زنانه پیدا کند و شعر یک مرد فضایی مردانه.

و سخن آخر در ارتباط شعر مردانه و این که ما گاهی شعر کلاسیک را شعری مردانه می نامیم من شعر کلاسیک را جز در موارد معدود مردانه نمی دانم نه از نظر موضوع و نه از نظر زبان و تنها,شعری است که مردان آن را سروده اند در یک موضوعات مشخص و زبان مشخص که اگر زنی هم می خواست بسراید با همان زبان و موضوع می نوشت که ما این را در شعر شاعران زن از جمله رابعه می بینیم وو بنابرین ادبیات ما به هیچ وجه ادبیات مردانه یی نبوده است ادبیاتی بوده که بیشتر فعالان آن مرد می باشد چرا که بیشتر فعالان جامعه مردان بوده اند. مردانگی یا زنانگی و به طور کل جنسیت چه در شعر و چه در هر اثر دیگری و چه درتفکر ما از مسائل و دغدغه های این عصر است.

اسماء عبدی



همچنین مشاهده کنید