شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

به بهانه ۱۷ دی ماه تولدمحمدرضا لطفی


به بهانه ۱۷ دی ماه تولدمحمدرضا لطفی

ساز محمدرضا لطفی در همه حال شنیدنی است حدود سه دهه است که موسیقی ایران, صدای ساز موسیقیدانانی را به رسمیت شناخته و مرجع قرار داده است که حدود دو دهه از حضور خود او در فضای موسیقی کشور بی بهره بوده است

محمدرضا لطفی در اوایل دهه شصت کشور را ترک گفت. او هر چند درفاصله سالهای ۷۳ تا ۷۵ به صورت پراکنده فعالیت های خود را از سر گرفته و با تشکیل کلاس آموزشی و تأسیس مجدد گروه شیدا سعی در آغازی دوباره از فعالیت های درون کشور داشت، اما شرایط به نحوی پیش رفت تا او را بار دیگر به جلای وطن کشاند. اکنون در آستانه شصت سالگی - به صورت دقیق ۱۷ دی ماه ۵۹ سال - لطفی بار دیگر به ایران بازگشته است. زمزمه ها حاکی از آن دارد که او قصد اقامت و فعالیت مجدد درایران دارد. درسال جاری شماری از آثار او که قبلاً به صورت کاست منتشر شده بود به صورت CD روانه بازار شد، جان جان، سپیده و به یاد عارف همراه با آواز شجریان و اخیراً از تکنوازی های او اثر قافله سالار منتشر شده است.

قافله سالار شامل دو بخش تکنوازی تار در راست و پنجگاه و تکنوازی سه تار در نوا است. راست پنجگاه با نام لطفی عجین شده است. چه اولین بار با ساز لطفی ره به سوی این مقام و نوای سحرانگیز گشودیم. تا سی سال پیش، هیچ اثر منتشر شده ای از راست پنجگاه وجود نداشت. در اجرای اساتید قدیم نیز که در اختیار همگان نبود تنها اجرای ردیف از این دستگاه وجود داشت نظیر اجرای تار فغام الدوله و یا آواز عبدالله خان دوامی. در حافظیه شیراز لطفی و آواز شجریان، عمق و محتوای غنی این دستگاه را شناساند. موردی که حدود بیست سال بعد در چشمه نوش تکرار شد. هر چند در اثر اخیر یکی از بهترین و ممتازترین نه تنها ساز لطفی که تار نوازی موسیقی ایران را می توان شنید. در چشم نوش لطفی چنان عمیق، پررمز و راز و عاشقانه نواخته است که بارها و بارها می توان آن را شنید و باز هم شنید.

قافله سالار در میان دو اثر ذکر شده اجرا شده است. در اواسط دهه شصت این راست پنجگاه نیز نشان لطفی را به خوبی برخود دارد.

موسیقی در فضایی آرام آغاز می شود تا موقعیت راست پنجگاه را معرفی کند.

آواز لطفی چاشنی اثر است. صدایی بم، گرم و نافذ که تأثیری شگرف دارد. به تدریج و با اجرای گوشه های مختلف، تار نیز شور و وجد افزونتری می یابد و در انتها باز هم با شعری از مولانا با ریتمی پرتحرک ساز و آواز لطفی به اوج می رسد تا اثر پایان یابد. روی دیگر نیز روایت لطفی با ساز سه تار از دستگاه نوا است.

بدون شک، یکی از مهمترین و شاخص ترین شیوه های سه تار نوازی در دهه های اخیر، به عنوان یک سه تار نوازی مرجع، ساز محمدرضا لطفی است. این مورد البته چنان مشهود و عینی است که نیازی به گفتن ندارد. سونوریته بی نظیر، عمق و محتوای ساز و شیوه اجرا و روایت در این اثر بسیار ممتاز است. نکته دیگر آنکه، لطفی خود در جایی گفته است این اثر را تحت تأثیر روایت نوای استاد صبا نواخته است. این مورد خود می تواند جنبه های برداشت و تأویل یک هنرمند را از موضوعی پیش گفته و پیش روایت شده به خوبی نشان دهد. با ذهنیت - موسیقی آوازی و در مقام مقایسه با یک خواننده حرفه ای برمی آیند، گاه از آواز خواندن لطفی متعجب می شوند.

اما آنان نمی دانند که شعر و آواز و موسیقی در فرهنگ موسیقی ایران به هم پیوسته بوده است.در گذشته بسیاری از راویان موسیقی خود شاعر و خواننده و نوازنده به صورت توأمان بوده اند. آواز و ساز لطفی درواقع ادامه سنت خنیاگری در موسیقی ایرانی است. اینجا دیگر موضوع آواز تنها و صدای مثلاً شش دانگ مطرح نیست. مجموع ساز و آواز لطفی و شدت تأثیر آن موردی نیست که نیاز به تعریف و تمجید و شرح داشته باشد. شاید به جرأت بتوان ادعا کرد، کمتر کسی پیدا می شود که ساز وآواز لطفی را بشنود و در او تأثیر نگذارد.

ضمن آنکه با این شکل اجرا، لطفی سنت دیگری را پاس داشته است و آن احترام و توجه به بداهه پردازی در موسیقی ایرانی است. عنصر حال و آن در موسیقی ایرانی که امروزه کم کم دارد به یک خاطره فراموش شده بدل می شود.

محمد جواد بشارتی



همچنین مشاهده کنید