جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

باورهای دینی و آزادی انتخاب


بشر در انتخاب دین آزاد است و باورهای دینی را نمی توان با زور و شلاق به كسی تحمیل كرد هر چند كه گاهی شرایط محیط و جامعه طوری است كه انسان فرصت اندیشیدن درباره باورهای خود را ندارد و كاملاً پیرو محیطی است كه در آن زندگی می كند

لا اِكْراهَ فِی الدّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمُ* اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ وَ الَّذینَ كَفَرُوا أَوْلِیآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ اِلَی الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ.(سوره بقره آیات ۲۵۶ - ۲۵۷)

:«اجبار و اكراهی در دین نیست. هدایت از گمراهی مشخص شده، پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، پس او به محكمترین دستگیره چنگ زده كه پاره شدنی برای آن نیست و خدا شنوا و داناست. خدا سرور كسانی است كه ایمان آورده‏اند. آنها را از تاریكیها به سوی روشنایی می‏برد و كسانی كه كافر شدند، دوستان آنها طاغوت است كه آنها را از روشنایی به سوی تاریكیها می‏برند. اینها اهل آتش هستند و در آن جاویدانند». جایگاه ایمان و اعتقاد و باورهای دینی در وجود انسان، قلب و روح انسان است و شك نیست كه فشار خارجی و زور و اجبار، راهی در آنجا ندارد و ممكن نیست كسی را به داشتن یك اعتقاد مجبور كرد. این آیه در صدد بیان همین حقیقت است و برای كسانی كه می‏پنداشتند كه با زور و تهدید می‏توان كسی را وادار به قبول یك عقیده كرد، تذكر می‏دهد كه دین یك امر قلبی و باطنی است و زور و تهدید در آن راهی ندارد و انسان باید با عقل و درك خود و با توجه به دلائل و حجتها، دینی را باور كند. البته ممكن است كه این دلیل سست و بی‏پایه باشد مانند استدلال به اینكه چون پدران ما این عقیده را داشتند ما نیز این عقیده را داریم، ولی به هر حال این هم برای خود دلیلی است و می‏تواند معیار و ملاك انتخاب باشد. آنچه مسلم است این است كه بشر در انتخاب دین آزاد است و باورهای دینی را نمی‏توان با زور و شلاق به كسی تحمیل كرد هر چند كه گاهی شرایط محیط و جامعه طوری است كه انسان فرصت اندیشیدن درباره باورهای خود را ندارد و كاملاً پیرو محیطی است كه در آن زندگی می‏كند ولی باید توجه داشت كه این خود، ناشی از علاقه‏ای است كه شخص به سنتهای قومی خود دارد و این علاقه معیاری برای انتخاب سریع شخص می‏شود و در عین حال الزام آور نیست و هیچ كس مجبور به پذیرش باورهای جامعه خود نیست و ممكن است كه عوامل مختلفی در شخص اثر بگذارد و او انتخاب خود را عوض كند. قرآن كریم در عین حال كه از این حقیقت مسلم خبر می‏دهد، دلیل آن را هم بیان می‏كند و آن اینكه راه از بیراهه و هدایت از گمراهی مشخص شده‏است و با آمدن پیامبران الهی و وجود عقل و اندیشه در بشر، دین حق برای همه شناخته شده است و بشر با اندكی توجه و تعقل و تدبر می‏تواند راه درست را تشخیص بدهد و دین حق را پیدا كند منتهی گاهی نیروهایی سد راه انسان می‏شوند و مانع تشخیص درست افراد می‏گردند كه در این صورت پیامبران وظیفه دارند كه با آن نیروها مبارزه كنند و موانع سعادت را از سر راه انسانها بردارند این مبارزه ممكن است از راه تبلیغ و ارشاد باشد و ممكن است حتی از طریق جنگ باشد. پیامبران هیچ گاه به وسیله جنگ دین را تحمیل نمی‏كنند، بلكه اگر جنگی اتفاق می‏افتد، برای برطرف كردن موانع و نیروهای شیطانی از سر راه توده‏های مردم است تا زمینه برای اندیشیدن درست آنها فراهم شود و آنها بتوانند آگاهانه دین حق را پیدا كنند و به آن ایمان بیاورند. در ادامه آیه، سرنوشت و عاقبت سعادتبار كسانی را كه با انتخاب درست ، دین خدا را فرا چنگ می‏آورند، بیان می‏كند و می‏فرماید: كسی كه به طاغوت كافر شود و به خدا ایمان بیاورد، به دستگیره محكمی چنگ زده كه هرگز قطع نمی‏شود.

طبق این بیان، ایمان محكمی كه انسان را نجات می‏دهد دو مرحله دارد: مرحله اول كفر به طاغوت است و مرحله دوم ایمان به خدا. منظور از طاغوت تمام نیروهایی است كه در مقابل حق صف بسته‏اند و سد راه انسانها در رسیدن به دین حق هستند مانند شیطان و افراد طغیانگری كه یا به جهت كج‏اندیشی و یا به جهت جاه‏طلبی و سودجویی، انسانها را از رسیدن به دین حق منع می‏كنند و همچنین تمام معبودهای دروغین. این نیروها دربرابر حق طغیان كرده‏اند و لذا به آنها «طاغوت» گفته می‏شود. فرد مؤمن در درجه اول باید تمام آنها را نفی كند و خود را از قید آنها آزاد سازد و در درجه دوم چون بیگانه را از خانه دل دور كرد، ایمان به خدا بیاورد و خانه دل را در بست در اختیار خدا بگذارد. در چنین صورتی است كه كاری عظیم كرده و به محكمترین دستگیره چنگ زده كه زوال و نابودی ندارد. او نیروی اندك خود را به نیروی بی‏پایان الهی متصل كرده و به كمال مطلق پیوسته است.

درپایان، آیه از دو صفت خداوند یاد می‏كند و اینكه او شنوا و داناست. آنچه را كه می‏گویند می‏شنود و آنچه را كه در دل دارند می‏داند و برای او به خوبی روشن است كه چه كسی ایمان واقعی دارد و چه كسی از نور ایمان خالی است.

این آیه نظیر آیه دیگری از قرآن است كه می‏فرماید:

وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لآمَنَ مَنْ فِی الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِیعاً أفاَنْتَ تُكْرِهُ النّاسَ حَتّی‏ یَكُونُوا مُؤْمِنِینَ»(۱).

و اگر پروردگار تو می‏خواست، البته همه كسانی كه در زمین هستند، ایمان می‏آوردند، پس آیا تو مردم را مجبور می‏كنی كه مؤمن باشند؟

طبق این آیه، خداوند به حكمت خود نخواست كه همه مردم را خواه و ناخواه و به ناچار مؤمن كند و هر كسی باید با میل و رغبت خود مؤمن شود و از پیامبر می‏پرسد كه تو می‏خواهی مردم را مجبور به ایمان كنی؟ در حالی كه چنین چیزی امكان ندارد. با توجه به این آیات و آیات مشابه دیگر، بی‏پایگی سخنان كسانی كه اسلام را دین شمشیر و زور قلمداد كرده‏اند به خوبی روشن می‏شود. زیرا از نظر قرآن چنین چیزی امكان پذیر نیست و مردم باید از روی میل و اراده خود ایمان بیاورند و اگر اسلام شمشیری كشیده، فقط برای دفاع از كیان خود و نیز برای از بین بردن نیروهایی بود كه سدّ راه سعادت مردم بوده‏اند، اسلام این موانع را در جامعه‏هایی كه به آنها دسترسی پیدا كرد، از بین برد تا مردم بتوانند آزادانه دین خدا را انتخاب كنند و در عین حال مجبور نبودند ولذا كسانی از آنها مسلمان نشدند و اسلام كاری به كار آنها نداشت منتهی از آنها جزیه می‏گرفت تا از آنها دفاع كند و آنها آزادانه در جامعه اسلامی دین خود را حفظ كنند. قرآن كریم پس از تأكید بر آزادی انسان در انتخاب عقیده، در ادامه سخن، سرانجام هر دو گروهی را كه با استفاده از آزادی خود راه خدا و یا راه شیطان را برگزیده‏اند، بیان می‏كند: از دیدگاه این آیه، افرادی كه به خدا ایمان آورده‏اند، برای خود سرور و یاور و سرپرستی دارند و افرادی كه كافر شده‏اند نیز برای خود دوستان و سرورانی دارند. سرور و یاور مؤمنان، خداست كه آنها را از تاریكیها و گمراهیها نجات می‏دهد و به سوی نور می‏برد، نور هدایت و راهیابی كه مؤمنان همواره با آن زندگی می‏كنند. ولی دوست و سرور كافران همان طاغوت است كه در تفسیر آیه پیش ذكر آن گذشت یعنی طغیانگرانی چون شیطان و یا معبودهای دروغین و افراد طغیانگری كه سدّ راه ایمان مردم هستند، اینها دوستان كافرانند و نتیجه این دوستی آن است كه آنها را از نور ایمان به سوی تاریكیهای جهل و ضلالت می‏برند و آنان در روز قیامت وارد جهنم خواهند شد و در آن جاویدان خواهند بود. تشبیه ایمان به نور و كفر به تاریكی ، تشبیه بسیار جالبی است زیرا نور خواصی دارد كه ایمان هم همان خواص را دارد. بعضی از خواص نور ظاهری، عبارت است از اینكه نور، باعث رشد و نموّ گلها و گیاهان می‏شود، نور سرعتی فوق‏العاده دارد (در هر ثانیه سیصدهزار كیلومتر) و نور عامل تشخیص راه از چاه و دوست از دشمن و تشخیص چهره‏ها و قیافه‏هاست كه در تاریكی تشخیص داده نمی‏شود. عین همین خواص در ایمان به خدا هم وجود دارد: ایمان به خدا باعث رشد و شكوفایی استعدادهای مؤمنان می‏شود و آنان را با سرعتی هرچه تمامتر به سوی كمال و خوشبختی می‏برد و باعث تشخیص حق از باطل و صلاح از فساد می‏گردد. ایمان نور است و مؤمن از این نور بهره می‏برد و این در حالی است كه كافر در ظلمت به سر می‏برد و از اینهمه خواص و آثار نور ایمان، بی‏بهره است.

در پایان، توجه خوانندگان محترم را به دو روایت جلب می‏كنیم:

۱ - در بعضی از روایات «عروةالوثقی» به ایمان و یا حب اهل بیت پیامبر و یا ائمه و یا امیرالمؤمنین(ع) تفسیر شده است.

(كنز الدقائق، ج ۱، ص‏۶۱۲ - ۶۱۵).

همه اینها به معنای واحدی بازگشت می‏كند و آن ایمان به خدا و آن چیزی است كه رسول خدا از جانب خدا آورده است.

۲ - عن علی بن ابیطالب (ع) قال: المؤمن ینقلب فی خمسة من النور مدخله نور و مخرجه نور و علمه نور و كلامه نور و منظره یوم القیامة نور.

(الخصال، ص ۲۷۷).

امیر المؤمنین(ع) فرمود: مؤمن در پنج نور حركت می‏كند، محل ورود او نور است و محل خروج او نور است و علم او نور است و كلام او نور است و دیدگاه او در روز قیامت نور است.

۱) یونس: ۹۹.

منبع:نشریه مكتب اسلام ، شماره ( ۲ ) ۱۳۸۴



همچنین مشاهده کنید