شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

فضای سایبر آرمان شهر کیست


فضای سایبر آرمان شهر کیست

از دیدگاه صرفا اقتصادی, انتظار می رود منافع صنعت رسانه ای, قوانین خود را در مسیر دستیابی به فضای سایبر حاکم کند, درست مانند مالک زمینی که با سرمایه گذاری خود انتظار دارد کسی که روی زمینش کار می کند مبلغ بیشتری بپردازد, حال چه صحبت از خرید طیف ماهواره ای باشد یا قانون گذاران لابی کنند

ممکن است از فضای سایبر به عنوان نوعی آرمان شهر یاد کنند که در آن هر نوع درخواست ارتباطی امکان پذیر باشد. اما پرسش این است که چه کسی قرار است بر این آرمان شهر حکومت کند؟ ما کاربران اینترنت تصور می کنیم که با حرکتی موزون و آرام به درون این آرمان شهر وارد خواهیم شد تا به مقاصد خلاقانه مان صورت واقع ببخشیم. درست همانطور که به اینترنت وارد شدیم. اما دیگرانی هم هستند که این آرمان شهر را طراحی کرده اند. برای ورود به این آرمان شهر، دیگران نیز خود را آماده کرده اند. کاربران فعلی برای هر ساعت استفاده از اینترنت مبلغ کمی پرداخت می کنند و از هر هزینه دیگر کاربری گله مندند و انتظار هم دارند برای هر کاربر، پهنای باند وسیع مورد نیاز فراهم باشد.

از سوی دیگر، صنعت رسانه ای می تواند ترافیک ارسال و دریافت موجود را وارد اینترنت کند، ترافیکی باارزش ارسال و دریافتی بسیار بیشتر از پست الکترونیکی و مراجعه به سایت ها که پهنای باند زیادی را طلب می کند، کاربران فعلی تمایل دارند قیمت های معمولی را برای مراسلات بپردازند، در حالیکه صنعت رسانه ای هر چقدر لازم باشد پرداخت می کند و البته هزینه ها را نیز از طریق مصرف کنندگان جبران می کند.

از دیدگاه صرفا اقتصادی، انتظار می رود منافع صنعت رسانه ای، قوانین خود را در مسیر دستیابی به فضای سایبر حاکم کند، درست مانند مالک زمینی که با سرمایه گذاری خود انتظار دارد کسی که روی زمینش کار می کند مبلغ بیشتری بپردازد، حال چه صحبت از خرید طیف ماهواره ای باشد یا قانون گذاران لابی کنند. (جیب های بدون ته مسیر خود را پیدا می کنند). با این حال، ملاحظات اقتصادی، تعیین کننده ترین عامل وضع مقررات فضای سایبر نیستند، بلکه ممکن است جنبه های سیاسی مهم تر باشند. سلطه مداوم رسانه های جمعی بر نظام های توزیع اطلاعات، برای ایفای نقش همیشگی رسانه ها به عنوان هدایت گر افکار عمومی، ضروری است. این نقش، همان طور که دیده شد، ماموریتی خطیر در تداوم فرآیند جهانی شدن و کنترل اجتماعی نخبگان به صورت عام است.

مرور تاریخ صنعت رادیو در دهه ۱۹۲۰ آمریکا آموزنده است: در دهه ،۲۰ جنگی در گرفت. رادیو در راه بود و همه می دانستند که رادیو کالایی همچون کفش نبود که بازار خوبی داشته باشد، می بایست برایش مقرراتی وضع کرد و سؤال اساسی این بود که چه کسی باید مسئولیت این کار را به عهده داشته باشد. گروه های ضعیف و مجزایی مانند کلیسا، اتحادیه های کارگری و برخی گروه های دانشجویی وجود داشتند که سعی می کردند برای تبدیل رادیو به یک پدیده منفعت عمومی، سازمان دهی کنند. اما کاملاً ناکام ماندند و رادیو کاملاً تجاری شد.ملل دیگر راه دیگری برگزیدند (برای مثال بی.بی.سی در انگلستان) اما همان گونه که ذکر شد، این بار نیز الگوی آمریکایی بود که غلبه یافت. دو عامل پیش برنده قرینه در فرآیند انحصاری کردن تجاری، یکی ضرورت اقتصادی (مبارزه برای ساکت کردن نمایندگان مستقل که قصد جلب توجه مخاطبان را دارند) و دیگری ضرورت سیاسی (حفظ کنترل بر افکار عمومی) هستند. سازوکار سلطه شامل مالکیت متمرکز زیرساخت ها بروکراسی های دریافت مجوز، حقوق مالکیت اطلاعات، قوانین هتک حرمت، ساختار های قیمت گذاری، ایجاد کمبود توزیع مصنوعی و قوانین سانسور می شود.

این تاکتیک ها در تمام دوره حیات فناوری رسانه ای الکترونی که با رادیو شروع می شود، مورد استفاده قرار گرفته اند و این بهره برداری را می توان بخشی از فرآیند تجاری کردن فضای سایبر دانست.درواقع، اولین علایم بهره برداری از این تکنیک های کاملاً آشکار محور اصلی اینترنت آمریکایی خصوصی شده است: تثبیت مالکیت در تله کام و شرکت های ارائه دهنده خدمات اینترنتی شروع شده است. سازمان جهانی مالکیت اطلاعات (WIPO)، مقررات محدودکننده حق مولف جهانی را وضع می کند که آمریکا با آب و تاب، تنبیه های شدید کیفری را برای آن تعیین کرده است. تبلیغات ضداینترنتی جاری در سراسر جهان، ممنوعیت و محدودیت های محتوایی آن را بیشتر کرده است.

در مواقعی که فعالیت های غارتگرانه سنتی امکان پذیر باشد، قیمت گذاری به طور فزاینده به «نیروهای بازار» سپرده می شود، رویه های هتک حرمت عجیب به وجود می آیند و با تلاش برای متمرکز کردن ثبت نام های سایت ها، حرکت در جهت دریافت مجوز شرکت های ارائه دهنده خدمات اینترنتی سریع می شود و همه اینها مراحل ابتدایی فرایند تجاری شدن هستند. قانون اصلاحات تله کام آمریکا در سال ۱۹۹۶ را در نظر بگیرد، فرض بر این است که این قانون به «رقابت فزاینده» منتهی شود. ولی رقابت فزاینده به چه معنی است؟ مرحله گذری وجود دارد که در آن به این نتیجه می رسیم که «رقابت در حال وقوع است.» پس از این مرحله، رقابت به بازی اقتصاد آزاد تبدیل می شود، مخصوصاً اگر فضای فعلی حذف نظارت دولت و اقتصاد آزاد و نبود اقدامات ضدانحصاری پابرجا باشد.

راه بازگشتی وجود ندارد و تضمینی هم نیست که اگر رقابت از بین برود، نظارت مجدد دولت برقرار خواهد شد.تحکیم به صورت عمومی و افقی مجاز است. یک شرکت مخابراتی می تواند فضایش را توسعه دهد، بفروشد یا با شرکت های رسانه ای ادغام شود. قیمت ها و تعریف خدمات به وسیله «بازار» تعیین می شوند. این مسأله را باید در نظر داشت که قانون تله کام از طریق تلاش های تله کام و بزرگان رسانه ای و برای تفسیر مناسب «رقابت فزاینده» ارائه شد. همچنین باید توجه داشت که فرایند جهانی شدن سعی دارد الگوی رسانه های آمریکایی را تبلیغ کند. همان گونه که صنعت رسانه ای به طور فزاینده عمودی ادغام می شود (و مالک زیرساخت های توزیع مانند ماهواره ها، کابل ها و امثال آن می شود) و شبکه دیجیتال به سمت اجرایی شدن سوق می یابد، صنعت رسانه ای به دنبال تلفیق و تملک تله کام بر می آید. مسیر نهایی یک تک ابر صنعت رسانه ای _ مخابراتی، زیر نفوذ یک گروه شرکت های بزرگ ادغام شده عمودی، دنبال کردن نیروهای حیرت آور بین مجموعه شرکت های مشترک برای ادغام شدن است. درحقیقت نظارت بر فضای سایبر حکم فرما خواهد شد. اما خبر زیر گویای این است که مطابق الگوی جهانی گرا، نظارت به وسیله و برای شرکت های بزرگ اعمال می شود: بروکسل (رویتر)- یکی از مقامات عالی رتبه مخابراتی اتحادیه اروپایی، خواستار تدوین منشور بین المللی کنترل اینترنت و سایر شبکه های الکترونی شد. وی گفت: نقش این منشور، تحمیل مقررات جزیی نیست مگر در مواقع خاص (صور غیراخلاقی کودکان و شبکه های تروریستی).

این مقام اتحادیه اروپایی افزود که این منشور توافقنامه های موجود و مورد مذاکره در سازمان جهانی تجارت و سازمان جهانی مالکیت های معنوی و اصول مورد توافق سایر طرف ها از قبیل گروه هفت کشور صنعتی را به رسمیت می شناسد. از دیدگاه اقتصادی، هدف اصلی انحصاری کردن، ایجاد بازار و فضای «هرچه تیغمان برید» است. بازاری که در آن کالاها بدون در نظر گرفتن کالاهای رقیب و با قیمت پایین تر، فقط بر این مبنا که «مصرف کنندگان انبوه برای این کالا چقدر می پردازند؟ » تعیین قیمت می شوند و این الگوی بازاری است که امروزه وجود دارد. برای مثال، در سینما و ویدئوکلوپ ها که در آنها فیلم ها بر مبنای علاقه مصرف کنندگان و نه بر مبنای قیمت رقابت می کنند، حق مؤلف بنیان این شیوه عمل است و سازمان جهانی مالکیت های معنوی به سختی مشغول تهیه یک نسخه صنعتی از حق مؤلف برای فضای سایبر است. شرکت های بزرگ با یکدیگر رقابت خواهند کرد، ولی رقابت آنان در حوزه های کسب محتوا، یعنی ارائه موفق تولیدات، سطح پوشش و گسترش قلمرو بازارشان خواهد بود. این رقابت سرگرمی های تحریک کننده تری را برای مصرف کنندگان به دنبال دارد ولی به عنوان یک شهروند، خدمات کم ارزش تری به آنها ارائه می شود، زیرا حوزه و پیام سرگرمی های آنها (و اطلاعات) محدود و در قالب منافع شرکت های صنفی است. قوانین سختگیرانه سازمان جهانی مالکیت های معنوی اصولاً دلالت بر این دارد که هر مصرف کننده باید به ازای دریافت هر یا همه تولیدات رسانه ای، پول بپردازد، ضبط برنامه ها روی نوار یا سی دی یا ارسال آن به دیگری غیرقانونی است و سازوکاری (شامل نظارت و تدارک فنی وسایل ارتباط جمعی) برای اجرای مؤثر این قوانین وجود خواهد داشت. مقررات مربوط به هتک حرمت، حق مؤلف و تصاویر غیراخلاقی با هم ترکیب شده و فرهنگ اینترنت را در نهایت غیرقابل قبول می سازند. برای مثال، تابلوی اعلانات به شکل باز وجود ندارد و نیاز است ماهیتاً کارکنان حرفه ای، موارد رسیده را از فیلتر بگذرانند تا احتمال تعقیب قانونی را از بین ببرند، درست مانند ویراستاران، دارندگان فهرست، ناخواسته تبدیل به سانسورچی هایی می شوند تا صحت و سقم اظهارات فرستندگان مطلب را تعیین کنند.

به نظر می رسد تقدیر این است که در جهان باز غیر اقتصادی امروز اینترنت مانند رادیو شهروند آمریکا یا رادیو و تلویزیون منافع عمومی در حاشیه قرار بگیرد و بدین ترتیب سلطه تجاری فضای سایبر و سلطه صنفی جامعه را کامل کند. قدرت مالکیت انحصاری، در محیطی بدون دخالت دولت، تبدیل به قدرتی می شود که مقوله های خدمات را تعیین می کند و قیمت گذاری ها را مطابق با اهداف سیاسی یا اقتصادی مالکین انجام می دهد.توانایی توزیع تولیدات رسانه ای به میزان منطقی در سطح مخاطبان فراوان که هنوز جمع محسوب می شوند، تبدیل به توانایی تأسیس یک شرکت رسانه ای رقیب می شوند که همانند سرمایه گذاری های بزرگ، فقط هزینه تولید داشته باشد. این دقیقاً همان وضعیتی است که کارتل های رسانه ای از آن پرهیز می کنند و جلوگیری از راه اندازی توزیع را همان کنترل توزیع می دانند که در مورد تلویزیون، پهنای باند کم به معنی مجوزهای پرهزینه است.

در رسانه های جمعی به غیر از مشارکت های داوطلبانه، «مالکین محتوا» و «تولیدکنندگان محتوا» وجود دارند. به جای فهرست پستی رایگان، لینک های وب و کارگزاران داوطلب ارسال در اینترنت، توزیع کنندگان محتوا شامل شبکه های پخش، اپراتورهای کابلی، اپراتورهای ماهواره ای، سینماهای زنجیره ای و ویدئوکلوپ ها و به جای مجموعه مخاطبان مشارکت کننده یا شبکه وندها، مصرف کنندگان رسانه های جمعی وجود دارند. در هر دو شبکه، محتوای اطلاعات، نشان دهنده منافع و علایق مالکین آنهاست. این موضوع در اینترنت به معنی این است که محتوا به وسعت جامعه است، اما در رسانه های جمعی، دیدگاه باریکی از محتوا نشان دهنده این حقیقت است که مالکیت رسانه های جمعی در بعد جهانی به صورت روز افزون به سوی متمرکز شدن در یک باند بزرگ از شرکت های در هم ادغام شده، پیش می رود. رسانه های جمعی در خدمت گفتمان، آموزش و دموکراسی مشارکتی نیستند و در عوض به گونه ای طراحی می شوند که تولیدات مورد نظر شرکت ها را به «مصرف کنندگان» برسانند و از پس افکار عمومی برآیند.صنایع رسانه ای و مخابراتی آمریکا مدت هاست خصوصی شده اند، با این حال، شکل شرکتی شده رسانه های جمعی به طور کلی در ایالات متحده ظهور یافته است. عمدتاً این مدل آمریکایی است که در حال تبدیل شدن به یک ارزش جهانی است، بخشی به دلیل اینکه آمریکا یک روش اقتصاد خرد را ارائه کرده که در حال تبدیل شدن به شرایط جهانی است (اقتصاد تحت تأثیر شرکت) و بخشی نیز به این دلیل که آمریکا به طور مؤثر سیاست های حمایت از شرکت های خود را در مجامع بین المللی ترویج می کند. نظام های رادیو تلویزیونی دولتی به سرعت در فرایند جهانی شدن، خصوصی می شوند و گردانندگان رسانه های شرکتی با جیب های بدون ته خود، آنها را به چنگ می آورند و بدین ترتیب، الگوی رسانه های آمریکایی را در جهان تبلیغ می کنند، هر چند این گردانندگان آمریکایی خود تنها خریداران بازار نباشند. الگوی آمریکایی الگویی انحصاری است: درست مانند گروه هفت خواهران که بر بازار جهانی نفت تسلط دارند، بر صنعت رسانه ها نیز دسته ای از سرکردگان مسلطند. نشریه نیشن، در سوم ژوئن ۱۹۹۶ نقشه راه صنعت اخبار و سرگرمی آمریکا را بسیار خوب ارائه داد و هژمونی مشترک جنرال الکتریک، تایم _ وارنر، دیزنی کپ سیتیز، و وستینگهاوس را به تصویر کشید. این سرکردگان به صورت عمومی ادغام شده اند، یعنی نه تنها دارای محتوا و وسایل تولیدند، بلکه نظام های توزیع ایستگا های پخش رادیو و تلویزیونی، ماهواره ها، سیستم کابلی و سینماهای زنجیره ای را نیز در اختیار دارند. ممکن است در وهله اول تایم وارنر و دیزنی را شرکت های رسانه ای بدانیم اما برای جنرال الکتریک و ویستینگهاوس، رسانه ها جنبه فرعی دارند. آنها در هر زمینه ای فعال هستند، از نیروگاه های هسته ای گرفته تا هواپیماهای جنگی، بیمه و وسایل پزشکی. سیاست های رادیو تلویزیونی آنها نه تنها انگیزه سودهای شرکت های رسانه ای خود، بلکه به همان اندازه منافع کلی مجموعه های تحت مالکیت خود را نیز منعکس می کنند. برای مثال به نظر نمی رسد ان.بی.سی (NBC) دخالتی در جریانات پشت پرده مربوط به مسایل ایمنی راکتورهای هسته ای جنرال الکتریک یا فساد موجود در قراردادهای جنرال الکتریک با دولت آمریکا، داشته باشند. وقتی سخن از مالکیت رسانه های جمعی و تأثیر بیشتر آگهی دهندگان شرکت ها به میان می آید، تعجبی نخواهد داشت که محتوای رسانه های جمعی، نه فقط اخبار بلکه برنامه های سرگرم کننده نیز انعکاس دهنده یک دیدگاه جهانی دوستدار منافع شرکتی به طور عام است. با ظهور جهانی شدن، این چهار مجموعه به همراه روپنت مرداک و دیگران، برای خرید وسایل تولید و توزیع در مقیاس جهانی، با هم به رقابت می پردازند. روند آشکار پس از مرحله تعدیل نیرو به سوی صنعت رسانه های جمعی جهانی زیر سلطه دسته ای از شرکت های فراملی است. جهانی شدن صنعت رسانه ای به معنی تسلط شرکتی جریان های جهانی اطلاعات و مدیریت متمرکز افکار عمومی جهانی است. در حالیکه رویه اینترنت بر امکان بالقوه فضای سایبر برای اتصال شهروندان به یکدیگر به صورت مشارکتی استوار است. صنعت رسانه ای جمعی زیرسلطه شرکت ها، فضای سایبر را به مثابه یک نظام توزیع تولیدات و وسیله ای برای کنترل افکار می انگارد. ارزیابی کاربرد فضای سایبر نیازمند بررسی محیط سیاسی شکل گیری فضای سایبر و نگاهی دقیق تر به موضوع دموکراسی است.

در مورد فضای سایبر، کارتل می تواند کنترل سنتی توزیع را با تعیین خدمات و قیمت گذاری به گونه ای به دست آورد که توزیع رسانه ای به طور مصنوعی پرهزینه شود و فقط در مقیاس بزرگ با سرمایه گذاری بزرگ، به صرفه باشد. در مورد شبکه های گروهی غیرتجاری صحبت از فهرست های کوچک با کمتر از یکهزار نفر است. فکر می کنید هزینه ارسال یک پیام به یک نفر در فضای سایبر چقدر است؟ من تصور می کنم که اگر تیغشان ببرد، به اندازه ارسال یک پیام از طریق نامه سفارشی است. ممکن است برای شما خیلی گران به نظر برسد ،ولی چه می توانید بکنید؟ در دنیای نیروهای بازار انحصاری همین است که هست. بروشور تبلیغاتی هنوز می تواند به این شعار ببالد که «پیامتان را بلافاصله، به هر کس، در هر کجای این جهان که باشد، ارسال کند. آن هم با نرخی نازل به اندازه قیمت یک تمبر پست شهری.» با ۲۵ سنت به ازای هر دریافت کننده خواهیم دید این پدیده فهرست پستی اینترنتی چه خواهد شد: برای یک فهرست پانصد نفری مبلغ ۱۲۵ دلار مستقیم عاید شرکت مخابراتی می شود. می توان با عددها بازی کرد. صحبت از پرداخت توسط دریافت کننده کرد و یادآور شد که کاربران شرکتی برای شبکه سازی با هزینه قابل پرداخت تأکید دارند، ولی باید گفت که با وجود این، قیمت گذاری کنترل شده انحصاری، این قدرت را دارد که نهادها را از الگوهای کاربری اینترنتی خارج کند، زمان زیادی طول نخواهد کشید که به وضعیتی باز گردیم که گروه ها و ناشران کوچک به فکر روش های پرداخت هزینه ماهیانه مراسلات پستی خود باشند. صنعت شرکت های رسانه ای با ارسال پیام های فرد به فرد و همچنین توزیع تولیدات تجاری خود، پول زیادی به جیب می زنند، مطابق نتیجه ای که این شرکت ها از تحلیل کارآمدی هزینه فایده خود می گیرند، تعیین خواهند کرد که آیا شبکه ای شدن شهروندان به صورت وسیع را ترویج کنند یا نه. اگر مایل نباشند، ترغیبی صورت نمی گیرد مگر به روش حاشیه ای که رادیو های شخصی(Radio HAM) عمل می کنند (رادیویی برای آنان که وقت و پول اضافی دارند و بیشتر درباره رادیوی شخصی گفت و گو می کنند). ممکن است تصور کنید که نوعی صنعت چت روم های تجاری یا گروه های گفت و گو به وجود خواهد آمد و منحصر به نوعی برنامه های رادیویی بحث و گفت و گوی آنلاین با عناوینی همچون «اپرا وینفری»، «تد کوپل» و «لری کینگ» معروف خواهد شد که در آنها مهمانانی که به گونه تصادفی انتخاب شده اند، حضور خواهند داشت. بحث آنلاین نیز می تواند یکی از تولیدات جدید رسانه ای و جنبه اقتصادی توزیع آن، باب میل کارتل ها باشد. دورنمای دموکراسی و فضای سایبر تیره است و به نظر می رسد همانند همه فناوری ها، فضای سایبر خودش بیشتر به یک مشکل تبدیل می شود تا یک راه حل، سعی من این خواهد بود پاسخ سؤال: «ما چه کاری از دستمان بر می آید؟ را بدهم، ولی ابتدا اجازه دهید مجدد سری بزنیم به موضوع اصلی این مجموعه یعنی دموکراسی الکترونی». وسایل ارتباطی انحصاری صنعت رسانه های جمعی نیز مانند اینترنت، شبکه جهانی وسایل ارتباطی است و دستیابی به اطلاعات بی پایان را امکان پذیر می کند. هرچند، در ورای این تشابهات، این دو تفاوت های بسیاری نیز دارند. مبادلات اینترنتی، غیراقتصادی است ولی رسانه های جمعی به طور فزاینده ای تجاری هستند. در اینترنت هر کسی می تواند انتشار دهد در حالی که نشر از طریق رسانه های جمعی در کنترل مالکین آنهاست. طیف وسیعی از تفکرات عمومی در اینترنت یافت می شود، اما بحث و گفت و گو در رسانه های جمعی محدود و به طور حساب شده ای انعکاس جهان بینی مالکین آنهاست.

ayandehnegar.com



همچنین مشاهده کنید