چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

فوتبال ایران را از این «كِشتی های ساحل نشین» چه سود


فوتبال ایران را از این «كِشتی های ساحل نشین» چه سود

آیا بیرون گود نشستن و ایراد گرفتن از كار كسانی كه شرایط نامناسب فوتبال ایران, بیش از ضعف های خود در رقم خوردن ناكامی هایشان نقش داشته, دردی از دردهای موجود دوا می كند

انتقادات چند روز اخیر از تیم ملی و كادر فنی را كه دیده و آن را كنار تمام موارد مشابهی كه از جام جهانی ۲۰۰۶ در مورد نفراتی چون علی دایی به اوج رسید قرار داده ایم، از بایگانی ذهنمان تنها، نوشته آن نویسنده معروف خارجی استخراج شده كه عنوان می داشت «كشتی در ساحل بسیار امن تر است اما مطمئناً به این خاطر ساخته نشده است».

جریانی كه نزدیك به یك سال و شاید هم بیشتر است كه در فوتبال ایران به وجود آمده و اتفاقاتی كه حول و حوش آن افتاده، این ۲ جمله پرمعنا را در اذهان تداعی می كند و به مخاطب می قبولاند كه دور و برمان پر است از افرادی كه به كشتی های ساحل نشین می مانند و امنیت ناشی از این مورد را به هر چیز دیگر ترجیح می دهند.

نفراتی كه از آنها سخن می گوییم و هر روز در تلویزیون، مطبوعات و دیگر رسانه های جمعی، اظهارنظرهای آنان را در مورد انواع و اقسام ناكامی های فوتبال ملی و باشگاهی این مرز و بوم می شنوید و می خوانید، به جای آنكه وارد عرصه شوند و در عمل به اثبات توانایی هایشان بپردازند، حاشیه نشینی را اختیار كرده و از دور و درشرایطی بسیار ایده آل برای دیگران نسخه می پیچند.

در محاسبات و اثبات فرمول های فیزیك، همیشه شرایط آزمایشگاهی در نظر گرفته می شود كه تمامخصوصیات و مقدمات اولیه به صورت ایده آل تنظیم می گردد و به خاطر تفاوت آن با آنچه در عمل وجود دارد، همواره اختلافاتی بین جواب مسائل در شرایط ایده آل آزمایشگاهی و واقعیت مشاهده می شود. متأسفانه در فوتبال كشورمان نیز شرایطی مشابه با آنچه ذكر شد، وجود دارد و افرادی كه در رسانه های دیداری و شنیداری اقدام به اظهارنظرات كارشناسی می كنند از آنچه در عمل وجود دارد، غافل می مانند.

جملگی آنان اعتقاد وافری به بی برنامگی و عدم توجه به كارهای پایه ای و اصولی دارند و می دانند این مهم چه تأثیرات مخربی به همراه دارد اما وقتی بحث ناكامی فلان تیم یا یك چالش بزرگ به میان می آید، بدون آنكه توجهی به موارد مذكور داشته باشند، در شرایط آزمایشگاهی به تجزیه و تحلیل می پردازند، آن هم در وضعیتی كه اگر خود در عمل، طرف مقابل منتقدان بودند، نظراتی از نوع دیگر می دادند.

آن جریان به وجود آمده كه در موردش مختصری توضیح دادیم، بسیاری از آنهایی كه باید امروز در صحنه باشند و فعالیت كنند را به حاشیه برده، آن هم به خاطر اینكه در اینجا امنیت بیشتری وجود دارد. اولاً اینكه هیچ خطری آنان را تهدید نمی كند و ثانیاً هم كه در شرایط آزمایشگاهی و با اظهارنظرهای منطبق با این حالت كه مشتری و مخاطب فراوانی دارد، شهرت و كاربلدی شان - البته پای تخته سیاه و در حالت تئوریك - به مراتب بیشتر از قبل می شود.اینچنین است كه روز به روز بر تعداد این قبیل كارشناسان افزوده می گردد و به جای آنكه رقابت درون مستطیل سبز آنان افزایش یابد، جنگ و جدلشان در بیرون از مسابقه - آن هم در استودیوی رادیو، تلویزیون ویا در منزل به هنگام انجام مصاحبه های مختلف - فزونی می گیرد.

امثال قلعه نویی، دایی و حتی امثال مرفاوی و استیلی، هر قدر هم كه در كارشان ضعف وجود داشته باشد و كاستی هایی به چشم بیاید، حداقل و در عوض وارد گود شده وسختی ها و مشكلات آن را به جان خریده اند. این افراد و امثال آنها می توانستند یك كشتی ساحل نشین باشند كه بسیار امن تر از كشتی های وسط دریا هستند اما آنان ریسك و دشواری را به آن امنیت كشنده و مخرب ترجیح داده و هر یك نیز توفیقاتی در حد خود حاصل كرده اند اما جالب و در عین حال تأسف بار است كه چنین نفراتی همواره و در همه جا سیبل پیكان های انتقادی ناخداهای كشتی های همیشه پهلو گرفته می باشند.

خیلی از مربیانی كه امروز منتقد سفت و سخت امیر قلعه نویی هستند، با آنكه حضور روی نیمكت تیم ملی برای هر مدتی و تحت هر شرایطی باعث بالا رفتن میزان شهرت و اعتبار یك مربی می گردد و اكثراً برای تصاحب چنین جایگاهی لحظه شماری می كنند، هرگز جرأت این كار را نداشتند كه یك سال قبل سكان هدایت تیم ملی شكست خورده و در آستانه حذف از مرحله مقدماتی جام ملت های آسیا را در دست گیرند و در فرصت زمانی بسیار اندك، آن را مهیای حضور در ۳ بازی دشوار و نفسگیر كنند.

آنان عادت كرده اند كه ساحل نشین باشند و حرفهای عامه پسند بزنند در حالی كه اكثراً كارنامه درخشانی نیز در عمل نداشته و بزرگترین افتخارات آنها را باید پس از چند ساعت تفحص در بایگانی فدراسیون فوتبال، آن هم در رده هایی بسیار نازل پیدا كرد.

همان وینكو بگوویچ هم كه خیلی ها انگیزه های شخصی و وسوسه های مالی و جایگاهی را دلیل قبول مسئولیتش در تیم امید می دانند، كارش بسیار ارزشی تر از بسیاری مربیان وطنی بود كه با توجه به شرایط حاد و مشكلات عدیده این تیم، گوشه نشینی اختیار كرده و بعد در برنامه های مربوط به كنكاش در تیم ملی امید و یافتن دلایل ناكامی اش حضور یافتند و از این در و آن در سخن گفتند.

نمی گوییم آنها باید خود را در چاه حفر شده توسط مسئولان كمیته ملی المپیك و فدراسیون می انداختند اما انتقادات آنان از بگوویچ و ضعف های فنی تیم امید و نیز دیگر اظهار نظرهایشان ما را وا می دارد به اعتراف به اینكه به صحنه رفتن و شكست خوردن، ارزشی به مراتب بیشتر از پهلو گرفتن در ساحل و ترجیح دادن همیشگی امنیت آن به دیگر موارد دارد. اگر جریانات و اتفاقات ماهها و سالهای اخیر را مرور كنیم، تنها یك سؤال در اذهان نقش می بندد و آن این است كه فوتبال ایران را از این كشتی های ساحل نشین چه سود؟

آیا بیرون گود نشستن و ایراد گرفتن از كار كسانی كه شرایط نامناسب فوتبال ایران، بیش از ضعف های خود در رقم خوردن ناكامی هایشان نقش داشته، دردی از دردهای موجود دوا می كند؟ مطمئناً كه اگر چنین بود، امروز دیگر هیچ مشكل، معضل و كمبودی به چشم نمی آمد. از آقایان دعوت می كنیم وارد گود شوند و با شرایط موجود دست و پنجه نرم كنند چرا كه امنیت ساحل نشینی، بیشتر از خطرات عمل، مخرب است و به مرور زمان آنها را از دور خارج می كند ...



همچنین مشاهده کنید