پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

شوهرکشی, فرار از جاده خاکی


شوهرکشی, فرار از جاده خاکی

بررسی پدیده شوهرکشی در گفت وگو با کارشناسان اجتماعی

وقتی نمی توانی ادامه دهی، فرار می کنی اما نه از راهی که آمده یی. اکثر اوقات می زنی به جاده یی خاکی تا سریع تر به مقصد برسی. سریع تر دور شوی از شرایطی که طاقت تحمل آن را دیگر نداری.

چند سالی است که آمارهای مختلف در ارتباط با پدیده یی که «شوهرکشی» نامیده می شود، افزایش پیدا کرده است. بسیاری، این پدیده را که نوعی آسیب اجتماعی هم به حساب می آید، انتخاب راه غیرمنطقی می دانند که با توجه به تنگناهای قانونی افزایش پیدا می کند. تابستان امسال بود که مردم تبریز شاهد صحنه اعدام زنی بودند که به همراه شریک جرم، همسرش را کشته بود و شاید نزدیک همان روزها بود که حکم سنگسار مکرمه هم آمد. حالا «راحله» در زندان منتظر بخشش خانواده همسرش است و این قصه تلخ همچنان ادامه دارد. داستانی که بسیاری اوقات، با واژه «خیانت» هم گره می خورد تا به مشکلی پیچیده تبدیل شود. پیچیده تر از آن که بتوان به حل آن فکر کرد و حتی تصور کرد که می توان از افزایش آمار آن جلوگیری کرد. این سیر شروع شده و قصد توقف ندارد.

● شوهرکشی، راهی کوتاه و بی نتیجه

شوهرکشی حالا دیگر در جامعه ایران تبدیل به نوعی معضل شده است؛ معضلی که عوامل مختلف اجتماعی و روان شناختی بدون شک در آن دخالت دارند. نمی توانیم از کنار پدیده یی که رو به افزایش است با بی تفاوتی بگذریم یا آن را متوجه ذات خبیث انسان ها بدانیم.

واقعیت این است که در مشکلات اجتماعی، عوامل روان شناختی هم می توانند نقش عمده یی ایفا کنند. دکتر مهدیس کامکار روان شناس در این زمینه می گوید؛ «برای بررسی هر مشکلی باید به زمینه های جامعه یی که فرد در آن زندگی می کند توجه کنیم. علاوه بر این مسائل فرهنگی هم جایگاه ویژه یی دارند.»

کامکار بعد از گفتن این مقدمات و طرح مباحث کلی وارد توضیحات اساسی می شود؛«در ایران مشکلاتی که سر راه جدایی زن و مرد وجود دارد نبودن استقلال هویت برای زن ها است که باعث می شود آنها کوتاه ترین و نامناسب ترین راه را برای رهایی از وضعیتی که خود را در آن گرفتار می بینند انتخاب کنند.»

هرگاه صحبت از ریشه های روان شناختی آسیب اجتماعی می شود، باید از تئوری های این علم کمک گرفت، کامکار هم از این تئوری ها کمک می گیرد تا عوامل معضل شوهرکشی را در جامعه ایران توضیح دهد؛«زن ها در شرایطی خاص در زندگی مشترک از نظر روانی و اجتماعی تحت فشار قرار می گیرند. در شرایط نامناسب، تمام موجودات دو نوع عکس العمل از خود نشان می دهند؛ فرار یا جنگ. در حقیقت، موجودات اول نیروهای خود را جمع می کنند تا برای جنگ آماده شوند.

اما اگر به این نتیجه برسند که برآورد نیروهای آنها نمی تواند پیروزی به همراه داشته باشد فرار می کنند. انسان هم از این قاعده مستثنا نیست و در مورد پدیده شوهرکشی چون زن ها نمی توانند شرایط موجود که آنها را مورد تهدید قرار می دهد را تغییر دهند، دست به نوعی فرار می زنند که در این فرار، اقدام به همسرکشی می کنند.»

البته او به نقش قانون هم اشاره می کند؛«در مسائلی که تضاد منافع یک فرد پیش می آید اگر بتواند آن را به طریق قانونی حل کند، مشکل خاصی به وجود نمی آید. اما این بن بست های قانونی است که منجر به نوعی فرار در زن ها می شود. فراری که در نهایت بی نتیجه است و منجر به زندان رفتن و احیاناً قصاص می شود. یعنی این نوع فرار بیشتر از آن که رهایی بخش باشد انسان ها را گرفتار می کند.»

برای حل این مشکل می توانیم راه های مختلفی را امتحان کنیم، کوتاه ترین راه همیشه بهترین راه نیست، اما وقتی راه های طولانی چشم انداز روشنی ندارند طبیعی است که بسیاری ترجیح می دهند، همان راه های کوتاه را امتحان کنند؛ «انسان ها با توجه به هوش، هوش اجتماعی و آموزش هایی که دیده اند برای حل مشکلات راه های مختلفی را انتخاب می کنند.

متاسفانه راه های قانونی برای جدایی از همسر در جامعه ایران طولانی و پر پیچ و خم است، به همین خاطر، زنانی که شوهر خود را می کشند در برهه یی خاص یا با برنامه ریزی قبلی به کمک شریکی که دارند و عموماً هم یک مرد است، کوتاه ترین راه و جاده خاکی را انتخاب می کنند.»

شوهرکشی با منطق سازگار نیست. چرا؟ کامکار می گوید؛«طی چند سال اخیر زنان با بسیاری از حقوق فردی خود آشنا شده اند، اما چون نمی توانند از طریق اصولی به آنها برسند، راه غیرمنطقی شوهرکشی را انتخاب می کنند.»

● آمارهای تکان دهنده

در استان تهران نسبت زنان زندانی متهم به همسرکشی به کل زندانیان زن۲۱ درصد و این رقم برای مردان ۱۸ درصد است.

در استان خوزستان این آمار به ۹ درصد زن و ۵ درصد مرد می رسد و زندان گلستان هم در مقابل شش درصد زن همسرکش، فقط دو درصد مرد همسرکش دارد.»۱

این آمارها اگرچه تنها در مورد چند استان خاص است، اما به راحتی نشان می دهد که پدیده شوهرکشی رو به افزایش است و زنانی که به جرم کشتن همسرشان روانه زندان شده اند درصد قابل توجهی از آمار زنان زندانی را به خود اختصاص داده اند.

تا چند سال پیش همسرکشی جرمی مردانه بود و زنان تنها قربانیان این خشونت خانوادگی بودند، اما براساس آخرین بررسی ها، علاوه بر اینکه همسرکشی درصدر جنایات خانوادگی قرار گرفته است، درصد قابل توجهی از متهمان هم زنانی شده اند که مبادرت به قتل شوهر کرده اند.

نتایج بررسی همسرکشی در ۱۵ استان کشور واقعیت های تلخی را نشان می دهد. براساس نتیجه این تحقیقات، ۶۶ درصد زنانی که مرتکب قتل همسرشان شده اند و در این امر مشارکت یا معاونت داشته اند اعتراف کرده اند در دوران زندگی مشترک بارها مشاجره، قهر و آشتی داشته اند و ۵۸ درصد زنان با وجود اینکه قصد متارکه داشته اند به دلایلی از جمله مخالفت شوهر، والدین، وجود فرزندان و نیاز مالی، زندگی را تحمل کرده و در نهایت صبر و تحمل شان به سر آمده و چاره یی جز کشتن و از بین بردن همسر خود پیدا نکرده اند.»۲

از آنجا که همسرکشی به ویژه شوهرکشی اغلب اوقات با واژه «خیانت» هم گره می خورد، بنابراین عجیب نیست که در اکثر پرونده های شوهرکشی نوعی شریک جرم هم وجود دارد. براساس همان داده های آماری ۱۵ استان کشور، مردان در صد درصد موارد شخصاً مرتکب قتل شده اند، زنان به ندرت خود مرتکب قتل شده و بیشتر تحت تاثیر وسوسه های خود، «شخص ثالث» را که اغلب از جنس مردان هستند به ارتکاب جنایت تشویق و هدایت می کنند. به نحوی که ۳۳ درصد زنان مباشرت در قتل همسر خود داشته اند، ۲۲ درصد آنها مشارکت و ۲۸ درصد آنها هم معاونت داشته اند. «خیانت مرد» هم عامل ۶۷ درصد شوهرکشی ها بوده است.»۳

تصورات اکثر ما در مورد پدیده های اجتماعی تصورات قالبی است. اکثر ما فکر می کنیم آنها که اقدام به همسرکشی می کنند افرادی بی سواد هستند، اما همسرآزاری که البته بیشتر در میان مردان دیده می شود، در بین مردان با تحصیلات بالا هم وجود دارد.

حسن شمس اسفندآبادی عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با توجه به تحقیقی که برای بررسی میزان شیوع همسرآزاری روانی و جسمی و عوامل موثر بر آن در میان زنان متاهل شهر تهران انجام شده،می گوید؛«همسرآزاری در مردانی که زنان آنها دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر هستند، به طور معنی داری کمتر از میزان همسرآزاری در مردانی است که زنان آنها دارای تحصیلات پایین تر هستند و از دیگر طرف میزان همسرآزاری در مردان بی سواد یا دارای تحصیلات پایین تر از دیپلم به طور معنی داری بالاتر از مردانی است که دارای تحصیلات بالاتر هستند.

این آمارها به خوبی نشان می دهد که به طور کلی اعمال خشونت و پذیرش خشونت در میان افراد تحصیلکرده کمتر است.»۴

از آنجا که شکل گیری پدیده شوهرکشی یکی از نتایج اصلی وجود خشونت های خانگی است، بررسی نتیجه تحقیقات شهربانو قهاری روان شناس بالینی هم در این زمینه می تواند جالب باشد؛«نیمی از زنان تحت خشونت جسمی و جنسی همسران مهارت «حل مساله» را ندارند و پژوهش های آماری حاکی است ۴۰ تا ۵۰ درصد زنان ایرانی به دلیل نداشتن مهارت های لازم در زندگی و ناتوانی در حل مسائل و مشکلات اجتماعی، مورد بدرفتاری جسمی، جنسی و عاطفی از طرف همسران خود قرار می گیرند.»۵

● شوهرکشی معلول خشونت خانگی

پدیده شوهرکشی با وجود اینکه مشکل اجتماعی است، اما پیش از هر چیز نوعی جرم تلقی می شود، چون در هر صورت در این مشکل اجتماعی فردی به قتل می رسد و قتل به طور حتم جزء جرایم است. بنابراین جرم شناسان هم در زمینه این معضل، صحبت های جالبی دارند و می توانند به واکاوی مشکلی که قدیمی است، اما چند وقتی است افزایش پیدا کرده، کمک کنند.

محمدعلی نجفی توانا جرم شناس در بررسی علل و عوامل شوهرکشی می گوید؛ «معمولاً زنانی همسران شان را به قتل می رسانند که با آنان احساس خوشبختی و رضایت نمی کنند و در تداوم یک نارضایتی مزمن دست به این اقدام می زنند.»

«نارضایتی» که نجفی توانا به آن اشاره می کند در حقیقت می تواند عامل بسیاری از مشکلات دیگر هم بشود؛ «نخستین عامل در شکل گیری معضل شوهرکشی، خشونت مرد علیه همسرش است. زنی که خود را قربانی مدام همسر می بیند و بعد از گذشت چند سال همسرش رویه خود را عوض نمی کند، به تدریج او را به عنوان فردی ظالم و شکنجه گر تلقی کرده و آرزوی مرگش را می کند.

در چنین شرایطی، وجود یک عامل مضاعف مثل آشنایی با مرد دیگری که شنونده خوبی برای صحبت های زن است و با او به مهربانی رفتار می کند می تواند زمینه قتل همسر را فراهم کند. زن بعد از مدتی به شخص سوم وابسته شده و حاضر است هر اقدامی را برای رسیدن به او انجام دهد و در مواردی که مرد حاضر به طلاق همسرش نمی شود، زن با همدستی شخص سوم نقشه قتل شوهر را طراحی کرده و با قتل شوهر سعی می کند این سد را از میان راه بردارد، پس در بسیاری از موارد، قتل شوهر خشونتی در پاسخ به خشونت همسر است.»

با وجود اینکه نقش «شخص ثالث» در معضل شوهرکشی بسیاری اوقات نقشی ثابت است اما خیانت مرد هم می تواند عامل به وجود آمدن پدیده شوهرکشی باشد. چنانکه بر اساس پژوهش در ۱۵ استان کشور، این موضوع ثابت شده است که عامل ۶۷ درصد شوهرکشی ها، «خیانت مرد» بوده است.

دکتر توانا هم در این مورد توضیحات جالبی دارد؛ «ازدواج دائم یا موقت همسر برای بعضی از زنان غیرقابل تصور است. این دسته از افراد، شوهر را به صورت انحصاری برای خود می خواهند و علاقه ندارند زندگی و عشق خود را با زن دیگری تقسیم کنند.»

در واقع خیانت شوهر موضوعی است که نه تنها در ایران بلکه در دیگر کشورهای جهان هم قابل تحمل نیست و به عنوان یک هنجار پذیرفته نمی شود. بنابراین عجیب نیست که در بسیاری مواقع، وجود این پدیده منجر به پدیده شوهرکشی شود. نجفی توانا هم از دید جرم شناسانه به این موضوع اشاره می کند؛ «بعد از اقدام شوهر در ازدواج دائم یا موقت چهره دوست داشتنی شوهر برای زن تبدیل به یک چهره خیانتکار و بی وفا می شود. در این وضعیت زن برای انتقام از شوهر خود در جست وجوی پیدا کردن مرد دیگری بر می آید که در وضعیت بحرانی، زن از این فرد برای قتل همسرش کمک و همکاری می گیرد.»

خیانت های پی درپی مرد در بعضی موارد باعث شده تا زن در لحظه یی خاص، تعادل روانی خود را از دست بدهد و دست به شوهرکشی بزند. این گونه قتل ها عموماً پشیمانی شدید زن را همراه دارد. با این وجود تابستان امسال در تبریز زنی به همین دلیل، اعدام شد و در زندان ها تعداد نسبتاً قابل توجهی از زنان متهم هستند که همچنان بلاتکلیف، میان زندان و دادگاه درگیر هستند.

● لابیرنت قانون

همان طور که خیانت مرد، یکی از انگیزه های شوهرکشی است، فساد اخلاقی زن و تمایل به از سر راه برداشتن شوهر هم همواره به عنوان یکی از انگیزه های این گونه قتل ها مطرح است.

شاید اگر طلاق می توانست برای زن ها راهی کوتاه باشد، آمار شوهرکشی هم تا این حد افزایش پیدا نمی کرد. در حقیقت سوالی که همواره در رابطه با زنان شوهرکش مطرح می شود این است که چرا طلاق نگرفته اند؟ یا برای مدتی خانه را ترک نکرده اند و به صورت مستقل زندگی نکرده اند؟ پیدا کردن چرایی این موضوع البته چندان سخت نیست؛ «بر اساس قانون، طلاق جزء اختیارات مرد است و در صورتی که زن متقاضی جدایی باشد، باید روند طولانی و طاقت فرسای چند ساله را طی کند و در نهایت با بخشیدن تمامی حقوق مادی و از دست دادن حضانت فرزندان به زندگی مشترک پایان دهد.

در بسیاری از مواقع هم این روند به قدری طولانی می شود و گاه چند باره و چند باره تکرار می شود که جدایی و طلاق به یک رویای دست نیافتنی تبدیل می شود. از آنجا که بر پایه پژوهش ها، چهار پنجم زنان شوهرکش خانه دار بوده و از استقلال مالی برخوردار نیستند، فرضیه زندگی جداگانه و مستقل هم خود به خود منتفی می شود.

آنچه مسلم است اینکه زنان نمی توانند از قانون آن طور که مردان کمک می گیرند، کمک بگیرند. چون بر اساس ماده ۸۳ قانون مجازات اسلامی، مجازات زنای محصن یا محصنه (مرد یا زنی که ازدواج کرده باشد) سنگسار است. البته مردان حتی در صورت تاهل می توانند از زیر بار این مجازات فرار کنند، اما زنانی که روابط خارج از ازدواج داشته اند، از طرفی در معرض این مجازات شدید قرار دارند و از دیگر طرف هم طلاق را امری دور از دسترس می بینند و به همین خاطر، برای رهایی از موقعیت بغرنج، برای قتل شوهر نقشه می کشند.

علاوه بر اینکه در اکثر موارد مردها می توانند از مجازات فرار کنند حتی در صورت کشتن همسر هم، در بسیاری از موارد اعدام نمی شوند. چون طبق قانون، دیه زن نصف دیه مرد است و از آنجا که مردان همسرکش اغلب خود عامل یا مباشر قتل هستند در بیشتر موارد با وجود اینکه محکوم به قصاص می شوند اما اعدام نمی شوند.

چون خانواده زن قادر به پرداخت مابه التفاوت دیه زن و مرد نیستند و به این ترتیب مرد اعدام نمی شود و خانواده زن با گرفتن دیه از تقاضای قصاص منصرف می شود. این تفاوت دیه باعث می شود زنانی که شوهرکش هستند، با وجود اینکه در بسیاری مواقع معاون جرم هستند، حداقل به حبس محکوم شوند و در انتظار نوعی بخشش تا مدت زمانی نامعلوم در زندان بمانند.

دکتر شهلا معظمی با توجه به این تنگناهای قانونی می گوید؛ «اصلاح قانون خانواده می تواند تاثیر بسیار مهمی در جلوگیری از بزه و جرم و در نهایت شوهرکشی داشته باشد.»

بسیاری دیگر از حقوقدانان هم با تاکید بر تغییر قانون طلاق، معتقدند اگر همان طور که برای مرد حق طلاق در نظر گرفته شده است برای زن هم این حق در نظر گرفته شود، این موضوع می تواند یکی از راهکارهایی باشد که زنان با استفاده از آن از قتل خودداری کنند.

ایجاد تغییرات جدی در قانون که مجلس هفتم هم چند وقتی است در ارتباط با آن جدی شده است، به طور حتم می تواند به پایین آمدن آمار شوهرکشی و آسیب های اجتماعی دیگری از این دست که مربوط به روابط زن و شوهر می شود، کمک کند.

زهرا بیگدلی

پی نوشت ها

۱- مجموعه مقالات آسیب های اجتماعی در ایران، شهلا معظمی، نشر آگه ۱۳۸۳

۲- روزنامه ایران، ۱۸ بهمن ۱۳۸۱

۳- روزنامه هموطن سلام، قتل های خانوادگی

۴- خبرگزاری ایسنا، ۲۵ بهمن ۱۳۸۴

۵- خبرگزاری ایسنا، ۹ بهمن ۱۳۸۴



همچنین مشاهده کنید