پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

برای اسپانیا گریه نكنید


برای اسپانیا گریه نكنید

حذف اسپانیا در مرحله یك هشتم نهایی جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ نشانه دیگری از این حقیقت بود كه به رغم تمام قابلیت های چشمگیر موجود در تیم ملی این كشور نمی توان به حاصل كار آن در میادین بزرگ اطمینان داشت و به حضور طولانی این تیم در صحنه دل بست

● درست مثل دن كیشوت

حذف اسپانیا در مرحله یك هشتم نهایی جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ نشانه دیگری از این حقیقت بود كه به رغم تمام قابلیت های چشمگیر موجود در تیم ملی این كشور نمی توان به حاصل كار آن در میادین بزرگ اطمینان داشت و به حضور طولانی این تیم در صحنه دل بست.

برای حذف های مكرر اسپانیایی ها در پیكارهای كلاسیك و دوری همیشگی شان از مسابقات فینال جام های بزرگ «ملی»، دلایل متعددی عنوان شده كه مقبول ترین آنها تفاوت ها و اختلافات شدید بین قومیت ها و ایالات مختلف این كشور است كه چشم ندارند یكدیگر را ببینند و تعدادی از آنها مثل باسكی ها و كاتالونیایی ها خواستار استقلال یا حداقل خودگردانی هستند و بدیهی است كه وقتی در تركیب تیم ملی اسپانیا كنار یكدیگر قرار می گیرند، دست همكاری به یكدیگر نمی دهند. این فرضیه زمانی قوت و صحتی بیشتر می یابد كه در نظر بگیریم تیم های باشگاهی اسپانیا برخلاف تیم ملی بسیار موفق اند و جام های اروپایی متعددی را برده اند. فتح هر دو جام این فصل قاره سبز توسط بارسلونا و سویا را به یاد می آورید؟

مطبوعات اسپانیا وقتی برای ریشه یابی قضیه، پس از حذف مجدد تیم ملی این كشور در آوردگاه «آلمان ۲۰۰۶» نداشته اند و بهتر بگوییم مایل نبوده اند به طریقه فوق به قضیه نگاه كنند، ولی حذف مجدد در سر بزنگاه و درست موقعی كه مسابقات حساس شد، نشان می دهد كه اضافه بر تنش های قومی، اسپانیا «تیم مسابقات بزرگ» نیست و روحیه این كار را ندارد. «ماركا» فردای روز شكست ۱-۳ اسپانیا در برابر «فرانسه» كه تصور می شد یك تیم تمام شده است، این تیتر را زد: «گریه نكنید» و سپس این جمله را هم نوشت: «لابد باز خواهیم گشت».

شاید در نگاه نخست اشاره تیتر مزبور به اشك هایی باشد كه سسك فابرگاس هافبك جوان و آرسنالی اسپانیا پس از ناكامی كشورش در برابر فرانسه ریخت ولی نگاهی ژرف تر به ما می گوید این می تواند اشكی به پهنه و درازای تمامی تاریخ فوتبال باشد. تاریخی كه طی آن اسپانیا به رغم تمام ادعاها و البته قدرت فنی غیرقابل انكارش حتی یك بار هم به فینال جام جهانی نرسیده است.

اسپانیایی ها به رغم پنج روز بررسی هنوز نتوانسته اند واقعه حذف شان به دست فرانسه را هضم و تجزیه و تحلیل كنند و دلایل فنی این رویداد را بفهمند، اما حقیقت آن است كه اسپانیا به رغم داشتن تركیبی بسیار جوان تر «بازی هوش» را به حریفی كه بسیار مسن تر از او بود، راحت و آسان باخت. مطبوعات فرانسه نوشته اند كه تمام دشنام های نژادی كه تماشاگران اسپانیایی به فرانسوی ها قبل از شروع مسابقه و طی بازی دادند و پیشتر لوئیس آراگونس مربی سالخورده اسپانیا و برخی شاگردان او نیز به فرانسوی ها و یكی دو ستاره آنان داده بودند، به بهترین انگیزه جبران و تلافی در دست خروس ها بدل شد تا یكی از بهترین بازی های چند سال اخیر خود را ارائه كنند و سر آخر زین الدین زیدان هم برای این كه بگوید تا بازنشستگی اش حداقل چند روز دیگر مانده است گل سوم فرانسه را به نام خود نوشت.

لااقل اسپانیایی ها این دلخوشی را داشتند كه فوتبالیستی را كه دوستش دارند و در ۵ سال گذشته در رئال مادرید توپ زده بود، با دست خود به سوی بازنشستگی سوق نداده اند. بگذار این كار را دیگران انجام بدهند!

اما مسئله این است كه در آن دیدار زیدان اسپانیایی ها را بازنشسته كرد و آنها كه طبع ظریف تری دارند و رئال مادریدی هستند گفتند بسیار خوشحال اند كه زیزو در راه گلزنی یك دریبل قشنگ به كارلس پویول زده و این لابد سند برتری رئال بر بارسلونا است!

اسپانیا می تواند فقط خود را محكوم كند زیرا با پنالتی دیوید ویا از اواسط نیمه اول از فرانسه پیش افتاده بود. با این حال ویرا همه چیز را عوض كرد زیرا ابتدا پاس «گل مساوی» را برای ریبری فرستاد و سپس در ۱۰ دقیقه پایانی روی یك ضربه آزاد، خودش گل دوم را در دروازه ایكر كاسیاس هم باشگاهی زیدان جای داد.

● یك فرضیه باطل شده دیگر

درخشش ویرا در دو دیدار اخیر فرانسه نیز در تضاد با فرضیه ای بود كه می گفت هافبك وسط دفاعی یوونتوس و كاپیتان سابق آرسنال نشاط و كارایی ،۵ ۶ سال پیش خود را ندارد و آشكارا قدرت گذشته خود را از دست داده است. با این حال او تقریباً در تمام طول ۹۰ دقیقه در زمین جولان داد و زور گفت و حتی یك بار «فابرگاس»ی را زد كه تا یك سال پیش هم باشگاهی او در آرسنال بود و ۱۱ سال از او جوان تر است. ویرا كه به خاطر این خطا یك اخطار گرفت روزی به فابرگاس در «هایبری این روزها تعطیل شده» گفته بود: «سسك غصه نخور، تو به زودی از من بهتر خواهی شد.»

اما تا آن زمان اسپانیا چه بكند؟ اسپانیا سال ها است كه قرار است از دیگران بهتر شده باشد، اما حتی تیم جوان و با نشاط این دوره اش نیز كه تمامی كشورهای دیگر به حضور بازیگرانی چون گارسیا، تورس، پویول، ویا، ژاوی و آلونسو در تركیب آن رشك و حسد می بردند، كاری از پیش نبرد. عده ای می گویند برد ۰-۴ در برابر اوكراین در همان روز نخست اسپانیا را از درون تهی و دستش را به طور كامل برای رقبا رو كرد. این فرضیه هنوز هم طرفداران فراوانی دارد كه اگر جام را بد شروع كنی و به تدریج اوج بگیری بسیار بهتر خواهد بود، تا این كه در آغاز جام فوق العاده باشی و به آرامی فروكش كنی و حریفان با بازی ات آشنا شوند و شما را ببرند. اسپانیا احتمالاً دچار عواقب چنین فرضیه و بهتر بگوییم حقیقتی شده است. وگرنه به هیچ شكل نمی توان قابلیت های فنی فوق العاده این تیم را انكار كرد.

رفتار دن كیشوت وار اسپانیا در میادین بزرگ ملی فوتبال سال ها و دهه های متوالی است كه ادامه دارد و حتی سروانتس هم نمی توانست در لابه لای داستان معروف خود حضور و رفتار ورزشكاران این كشور را این گونه توصیف كند. برای ناظران این تبدیل به یك شوخی شده است كه در آستانه و در روزهای نخست جام های بزرگ ملی این جمله تكراری را بشنوند كه: «سرانجام دوره حكومت اسپانیایی ها رسیده است.» این جمله همیشه به این معنا بوده است كه دوره خوش خیالی آنان هرگز پایان نمی یابد.

اگر بخواهیم نقبی به دل تاریخ بزنیم باید متذكر شویم كه سروانتس در داستان مشهورش می گوید كه شما می توانید یك قهرمان خیالی باشید و دشمنان خیالی داشته باشید ولی اگر به سمت حقیقت هم بروید می بینید كه خیال بسیار بهتر از واقعیت است و حداقل قضیه این است كه می توانید سوار بر اسب رویا و خیالی جولان دهید و از تار و مار كردن حریفان سخن بگویید. این می تواند دستورالعمل تیم ملی فوتبال اسپانیا هم باشد. تیمی كه برخلاف دن كیشوت حریفانی حقیقی دارد، اما در خیال های خود غرق است و مهم ترین خیالش این است كه سرانجام عصر قهرمانی اش رسیده است.امسال پس از شروع بسیار خوب اسپانیا در پیكارهای آلمان باورهای فوق به بیشترین حد رسید.

● استراحت پس از درخشش

كار به جایی كشید كه اسپانیایی ها پس از پیروزی ۰-۴ بر اوكراین و ۱-۳ بر تونس شروع به استراحت كردند و نیازی به سختگیری در تمرینات خود ندیدند. اكتفا به پیروزی ۰-۱ بر عربستان با این بهانه توجیه شد كه لوئیس آراگونس با علم و یقین به صعود تیمش به تعداد زیادی از نفرات اصلی اسپانیا استراحت داده است، اما حقیقت آن بود كه اسپانیا پس از شروع توفانی اش به تدریج آرام گرفته است.این آرامش در بازی با فرانسه و به خصوص در نیمه دوم آن به اوج خود رسید و با اینكه دوندگی یاران رائول و تورس چشمگیر بود، اما این تیم زهر گذشته را نداشت و گالاس، تورام و ماكلله به بهترین شكل توانسته بودند آنها را مهار و یا حداقل كم اثر كنند.این دفاعیه نیز از سوی اسپانیایی ها و طرفداران آنان مطرح شده كه آن شب (شب دیدار با فرانسه) شب آنان نبوده است اما وقتی تعداد این شب ها به تمامی درازای تاریخ فوتبال یك كشور بسط می یابد، باید در استدلال فوق شك كرد.

این عادت رائول چپ پا و ۲۹ ساله است كه در طول مسابقه خودش را گم كند و ناپدید باشد و ضعیف جلوه كند اما در یك لحظه زهرش را بریزد و تورس و ویا انفجاری تر از آن اند كه حتی یك لحظه گم باشند، اما وقتی ویرا گل دوم فرانسه را زد، مشخص شد كه اسپانیا تخلیه انرژی شده است و تمام نفرات مستعد فوق هم كاری از پیش نخواهند برد.

بدتر آنكه جوان ترها هم در اردوی اسپانیا رنگ و نمای لازم را نداشتند؛ ژاوی همیشه قدمی كندتر و عقب تر از روند بازی بود. شاید می طلبید كه «سنا»ی فیزیكی تر و قوی تر به میدان بیاید و كاری كند كه فرانسه در نبردهای فیزیكی بر آنان نچربد. اما در همان زمان ها بود كه گل دوم فرانسه نیز به دست آمد و تدبیر فوق بی اثر شد و چون ژاوی نبود، دیگر كسی هم وجود نداشت كه در آن وسط میدان داری كند. شاید یواخین در دقایق آخر زحماتی را برای خروس ها ایجاد كرده باشد، اما درست در همین مقطع بود كه گل سوم فرانسه هم به ثمر رسید و كار را تمام كرد.می توان نشست و تا ابد بحث كرد و گفت كه اسپانیا به حقش نرسیده و یكی از فنی ترین و مستعدترین تیم های جام هجدهم را داشته است، اما چند سال است كه این حرف را می شنویم؟ اصلاً چند سال است كه از افسانه سروانتس می گذرد؟!

منبع: Soccernet

ترجمه:وصال روحانی



همچنین مشاهده کنید