سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

یک پرونده بر سر چهار راه


یک پرونده بر سر چهار راه

به بهانه سفر قریب الوقوع سولانا به ایران

پرونده هسته ای جمهوری اسلامی به پایان ششمین سال خود نزدیک می شود، در تابستان سال ۲۰۰۲ (۱۳۸۱)، با انتشار برخی تصاویر ماهواره ای و اطلاعات جمع آوری شده توسط سازمان «سیا» از فعالیت های هسته ای ایران که در اختیار گروهک تروریستی مجاهدین خلق قرار گرفته بود، پرونده سازی علیه فعالیت های هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی آغاز شد و تاکنون علاوه بر اتهامات گسترده ای که از سوی این گروه تروریستی و دولت هایی چون رژیم صهیونیستی به ایران درباره تلاش برای دستیابی به تسلیحات اتمی وارد شده است، حدود بیست قطعنامه و بیانیه از سوی شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و چهار قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل درباره این پرونده صادر و تحریم های اقتصادی و فنی نیز در دو سال گذشته علیه ایران وضع شده است.

با همه این تحولات، فرجام و پایان کار پرونده هسته ای جمهوری اسلامی برای طرفین پرونده آنچنان مبهم و غیرقابل پیش بینی است که طیف گسترده ای از حوادث و نتایج گوناگون به عنوان گزینه های احتمالی پایان این پرونده مطرح می شوند.

در این فرصت، تلاش می شود تا با تدوین و امکان سنجی هر یک از گزینه ها، چشم انداز روشنتری از فرجام پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ارایه شود:

۱) چشم انداز نخست که می توان آن را خوشبینانه ترین گزینه احتمالی برای پرونده هسته ای معرفی کرد، از سوی دولت نهم و رئیس جمهور کنونی ایران ارایه شده است. در این گزینه، با عقب نشینی غرب از درخواست تعلیق فعالیت های هسته ای، جمهوری اسلامی به پیروزی قطعی در این پرونده رسیده و در درازمدت با لغو تحریم ها، فناوری هسته ای ایران توسط نهادهای بین المللی پذیرفته می شود. هرچند تاکنون برآورد زمانی لازم برای تحقق این پیروزی و پایان فشارهای اقتصادی و سیاسی بر کشور از سوی رئیس جمهور ارایه نشده، اما به نظر می رسد دولت نهم این زمان را چندان طولانی پیش بینی نمی کند.

۲) چشم انداز دوم را که از سوی تندترین مخالف برنامه هسته ای ایران، یعنی رژیم صهیونیستی ارایه می شود می توان بدبینانه ترین گزینه برای ایران معرفی کرد. در این سناریو، اسرائیل برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هسته ای ایران و جبران آنچه ضعف های دولت های غربی و شورای امنیت در توقف این برنامه می خواند، اقدام به حمله نظامی مشترک با آمریکا یا به تنهایی به تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی خواهد کرد و روند پیشرفت در این فعالیت ها را متوقف می کند. تل آویو با طرح این گزینه، سعی در تکرار تجربه موفق این رژیم در نابودی تاسیسات هسته ای اوراسیک عراق در سال ۱۹۸۱ دارد که با حمله هوایی گسترده اسرائیل، تلاش های گسترده رژیم بعث صدام برای دستیابی به بمب اتم ناکام ماند; امری که با سکوت محافل جهانی در مقابل این اقدام نظامی اسرائیل همراه شد. هرچند به نظر می رسد بخشی از تمرکز و تبلیغات اسرائیل روی این گزینه در راستای تحت الشعاع قرار دادن ناکامی های پیاپی این رژیم در برابر حزب الله لبنان و مشکلات داخلی اسرائیل باشد، اما اخباری نیز از جمله اظهارات وزیر خارجه سابق آلمان از جدی بودن سران تل آویو در این تصمیم حکایت دارد.

هرچند به رغم این تلاش ها، تفاوت های بنیادین شرایط و توانمندی های کنونی جمهوری اسلامی با وضعیت عراق در ابتدای جنگ با ایران، بازدارندگی لازم را برای جلوگیری از دست زدن به چنین اقدامی از سوی رژیم صهیونیستی ایجاد می کند، اما به هر صورت نمی توان این گزینه را از طیف فرجام های احتمالی پرونده هسته ای جمهوری اسلامی حذف کرد.درباره زمان تحقق این گزینه نیز گمانه زنی های گوناگونی مطرح شده است، برخی مدت زمان باقی مانده تا پایان دوران ریاست جمهوری آمریکا و حتی فاصله بین برگزاری انتخابات و انتقال قدرت در کاخ سفید را به عنوان محتمل ترین زمان ممکن برای بروز چنین حادثه ای ارزیابی می کنند و برخی دیگر، با اشاره به اظهارات مشابه دو کاندیدای اصلی ریاست جمهوری آمریکا در حمایت از اسرائیل در تهدید نظامی ایران، دوره آینده ریاست جمهوری در ایالات متحده را نیز به عنوان فرصت مناسب برای اسرائیل در جهت دست زندن به چنین اقدامی عنوان می کنند.

۳) گزینه سوم که از سوی بخش میانه رو دیپلماسی هسته ای در جمهوری اسلامی که علی لاریجانی به عنوان نماد آن مطرح است، دنبال می شود، پیروزی نسبی ایران در فرایندی دیپلماتیک در پرونده هسته ای است.

در این گزینه که کلیات آن یک بار در توافق یازده ماده ای لاریجانی سولانا در بروکسل در پاییز سال ۱۳۸۵ و پیش از تصویب تحریم ها علیه ایران دیده شده و رگه هایی از آن در پاسخ جمهوری اسلامی به بسته پیشنهادی«۵+۱» نیز به چشم می خورد، با تاکید بر این که گزینه برد باخت برای هر یک از طرفین پرونده هسته ای امکان تحقق زیادی ندارد، بر طراحی گزینه های برد برد که طرفین به صورت نسبی قادر به دستیابی به خواسته های اصیل خود باشند، متمرکز می شود.

در این گزینه با توجه ویژه به پرهیز از رفتارهای غیرسازنده هر دو طرف، حداکثر تلاش برای ایجاد فرایندی منطقی و دیپلماتیک در راستای رفع نگرانی ها و تامین خواسته های اصلی طرفین صورت می گیرد. برداشته شدن گام های مثبت و متقابل از سوی دو طرف و تبادل امتیازات متوازن برای پیشبرد روند، از ضروریات این گزینه است.

هرچند با روند یک سال و نیمه اخیر پرونده هسته ای و صدور قطعنامه تحریم و ابهام سازی های دوچندان آژانس در فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی، آغاز این گزینه با دشواری های متعددی همراه است، اما با توجه به سفر قریب الوقوع خاویر سولانا به ایران برای ارایه بسته پیشنهادی کشورهای ۵+۱، به نظر می رسد در صورت وجود اراده و وحدت نظر در هر دو طرف پرونده برای تحقق این گزینه، فرصت زمانی حدود یک سال برای رسیدن به مراحل اولیه توافقات پایدار راهگشا در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی لازم خواهد بود.

۴- اما گزینه چهارم، چشم انداز مورد نظر بخش میانه رو کشورهای غربی در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی است که در آن، بر کارساز بودن ابزارهای اقتصادی و سیاسی برای منصرف کردن ایران از ادامه برنامه هسته ای خود تاکید می شود.

در این سناریو که تجربه کشورهایی چون لیبی و کره شمالی را در سابقه خود دارد، با بیان این که جنگ سرد و استفاده از ابزارهایی نظیر تحریم های اقتصادی و فشارهای بین المللی در درازمدت هزینه های برنامه هسته ای ایران را افزایش داده، جمهوری اسلامی را وادار خواهد کرد برای جلوگیری از بروز بحران های داخلی و به ویژه نارضایتی های گسترده اقتصادی و اجتماعی از دنبال کردن اهداف خود در برنامه هسته ای دست بکشد و بر موثر بودن این ابزارها و صحت روند کنونی پرونده تاکید می کند.سه کشور اروپایی که طراح اصلی این سناریو هستند، با تمرکز بر ویژگی های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایران، بر این باورند که جمهوری اسلامی بر خلاف عراق، قادر به تحمل درازمدت فشارهای سخت بین المللی نیست و با وخیم شدن اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران، تهران پایان فشارها را در برابر دست کشیدن از اهداف هسته ای خود، برخواهد گزید.

هرچند در پنج ساله اخیر، معتقدان به این سناریو در غرب، بازیگر اصلی پرونده هسته ای ایران بودند، اما از یک سو با پدید نیامدن نتایج ملموس و سقوط دولت اصلاحات در ایران که تا حدودی با این سناریو همراهی می کرد و از سوی دیگر، ناکامی برای ایجاد وقفه در فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی، موفقیت این سناریو در هاله ای از تردید قرار گرفته است، اما دنبال کنندگان آن همچنان بر کارآمدی این سناریو در درازمدت و توجه به آثار فزاینده فشارهای اقتصادی و سیاسی بر تهران تاکید دارند.هرچند می توان گزینه های دیگری را نیز به عنوان حد وسط این چهار سناریو معرفی کرد که هر یک از آنها می تواند دارای حامیانی در ایران و غرب باشد، اما به نظر می رسد رسیدن به تصویری روشن از فرجام پرونده هسته ای ایران، با همین ۴ گزینه کفایت می کند.

در واقع، تحقق هر یکی از چهار چشم انداز نامبرده، نیازمند مقدمات و بروز شرایطی است که تحت تاثیر عوامل متعدد و گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی است.شرایط داخلی ایران و میزان کارآمدی و مقبولیت نمایندگان جمهوری اسلامی در پرونده هسته ای در کنار میزان پشتوانه و توان بین المللی طرف دیگر پرونده، از مهمترین عوامل رقم زدن نتیجه این ماراتن دیپلماتیک است.



همچنین مشاهده کنید