پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

پاسخ امام حسین ع به نامه جعدهٔ بن هبیره مخزومی


پاسخ امام حسین ع به نامه جعدهٔ بن هبیره مخزومی

امـا اخـی فانی ارجو ان یكون اللّه قد وفقه وسدده , واما انا فلیس رایی الیوم ذاك فالصقوا رحمكم اللّه بـالارض , واكمنوا فی البیوت واحترسوا من الظنهٔ ما دام معاویهٔ حیا, فان یحدث اللّه به حدثا وانا حی , كتبت الیكم برایی والسلام ۱

((امـا اخـی فانی ارجو ان یكون اللّه قد وفقه وسدده , واما انا فلیس رایی الیوم ذاك فالصقوا رحمكم اللّه بـالارض , واكمنوا فی البیوت واحترسوا من الظنهٔ ما دام معاویهٔ حیا, فان یحدث اللّه به حدثا وانا حی , كتبت الیكم برایی والسلام [۱]. عـده ای از شـیـعـیـان نـزد ((جـعـدهٔ بن هبیره )) [۲] جمع شدند واز او خواستند تا نامه ای به سـیـدالـشـهدا(ع ) بنویسد واز حضرت بخواهد كه علیه معاویه دست به قیام بزند لذا((جعده )) به نمایندگی از طرف شیعیان , نامه ای به این مضمون برای امام (ع ) می نویسد: امـا بـعد: فان من قبلنا من شیعتك متطلعهٔ انفسهم الیك , لا یعدلون بك احداوقدكانوا عرفوا رای الـحـسن اخیك فی الحرب , وعرفوك باللین لاولیائك والغل ظهٔ علی اعدائك , والشدهٔ فی امر اللّه , فان كنت تحب ان تطلب هذا الامر فاقدم علینا فقد وطناانفسنا علی الموت معك )). ((شـیـعـیـان شما در اینجا دلهایشان به شما روشن وبه شما امید بسته اند وغیر ازشمارا هم قبول ندارند ورای وتصمیم برادرت امام مجتبی (ع )را در جنگ با معاویه دانستند وشمارا هم به ملاطفت بـا دوسـتان وشدت وتندی با دشمنان وامرالهی می شناسند پس اگر می خواهی این حكومت را به دست گیری به سوی ما بیا كه ما تاپای جان با تو هستیم )).

● پاسخ امام حسین (ع )

حضرت در پاسخ ((جعده )) چنین مرقوم فرمودند: بـرادرم ! كـه امـیـدوارم خـداوند تورا محكم وموفق بدارد, تصمیم امروز من حركت وقیام نیست , خـداونـد شـمـارا مورد رحمت قرار دهد به زمین بچسبید ودرخانه هایتان بنشینید واز كاری كه مـوجب تهمت علیه شمااست , بپرهیزید, مادامی كه معاویه زنده است پس هرگاه معاویه مرد ومن زنده بودم , آنگاه شمارا از تصمیم خودم آگاه می كنم )).

●تحلیل نامه امام حسین (ع )

ایـن نامه در واقع دفاع از امام مجتبی (ع )است كه نشان می دهد روش امام حسین (ع )هم نسبت به مـعـاویـه , هـمـان روش بـرادر بـزرگوارش است , چون بعد ازشهادت امام حسن (ع ) ده سال امام حسین (ع )با معاویه بود وهیچ حركتی علیه اوانجام نداد شرایطی كه امام حسن به خاطر آن مجبور شد صلح كند وامام حسین (ع )هم همان روش را ادامه بدهد, از این قراراست :

۱) جـنـگـهـای پی درپی از قبیل ((جمل , صفین ونهروان )) ونا امیدی وسرخوردگی شیعیان كه طبعا رمقی برای جنگ با معاویه باقی نگذاشته بود.

۲) از دسـت دادن نـیـروهـای زبـده در جمل وصفین كه زبده ترین نیروهارا ازامیرالمؤمنین (ع ) گـرفت , چهره هایی از قبیل عبداللّه بن بدیل (به تعبیر معاویه , قوچ قوم ) عمار یاسر, هاشم بن عتبه (مرقال ), اویس قرنی ابوالهیثم بن تیهان , خزیمهٔ بن ثابت (ذوالشهادتین ) وخلاصه در صفین طبق نقل ((نصر بن مزاحم )) هفتصد نفر ازاصحاب علی (ع ) از دست رفتند.

۳) تـلـفـات سـنـگـین مردم عراق در صفین كه طبق نقل صاحب وقعه صفین ,۲۵۰۰۰ نفر كشته دادند [۳].

۴) خیانت فرماندهان سپاه امام حسن (ع ).

۵) رشوه های كلان معاویه .

۶) جلوگیری از خونریزی بیشتر.

در اصـول كـافـی بـابـی داریـم تـحت عنوان ((ان الائمهٔ كلهم قائمون بامر اللّه )), منتهاهر زمانی اقـتـضـایـی دارد, بـعضی از شیعیان خیال می كنند همیشه باید جنگید در حالی كه گاهی جنگ خـوب اسـت وصـلـح بـد, و گـاهی هم به عكس می باشد جریان ((سدیرصیرفی )) به خوبی نشان مـی دهـد كـه سـدیر وامثال او آگاه به شرایط نبودند, لذا از امام صادق (ع ) می خواهد كه حضرت دست به شمشیر ببرد وجنگی را بپا كند.

● گفتگوی سد یر صیرفی با امام صادق (ع )

((سـدیـر صـیـرفـی )) [۴] بـه خـدمت امام صادق (ع ) شرفیاب شد وعرض كرد: واللّه مایسعك القعود!, به خدا قسم ! در خانه نشستن برای شما روانیست !)). امام (ع ): چرا یا سدیر؟

. سـدیـر: بـرای ایـنـكـه دوسـتان وشیعیان ویاوران شما آنقدر زیادند كه اگر این جمعیت را جدت امیرالمؤمنین (ع ) داشت , دیگران طمع در حكومت او پیدانمی كردند. امام (ع ): شیعیان مارا چقدر تخمین می زنی ؟

. سدیر: صدهزار. امام (ع ): صد هزار!. سدیر: بلكه بالاتر, دویست هزار نفر. امام (ع ): دویست هزار نفر!. سدیر: بلكه بالاتر, نیمی از جمعیت دنیا طرفدار شما هستند. امـام (ع ): سكوت كردند, آنگاه رو كردند به سدیر وفرمودند: ((آیا می توانی همراه ما تا ینبع [۵] بیایی ؟

. عرض كردم : آری . امـام (ع ) فرمود: ((الاغ واستری را آماده كردند, من جلو رفتم كه بر الاغ سوارشوم , حضرت فرمود: الاغ را به من بده , عرض كردم : استر برای شما زیبنده ترومحترم تراست . فـرمود: الاغ برای من راحت تراست , من پیاده شدم وحضرت بر الاغ ومن براستر سوار شدم , مدتی راه رفتیم , چون وقت نماز رسید, حضرت فرمود: پیاده شو تانماز بخوانیم بعد فرمود: اما این زمین شـوره زاراست ونماز در آن روا نیست [۶] , دوباره به راه خود ادامه دادیم تا به زمین خاك سرخ رسیدیم , حضرت به جوانی كه مشغول چرانیدن تعدادی بزغاله بود, اشاره كرد وفرمود: ((واللّه یا سدیر! لو كان لی شیعهٔ بعدد هذه الجدا ما وسعنی القعود)). ((بـه خـدا سـوگـند! اگر تعداد شیعیان من به اندازه این بزغاله ها بود, نشستن درخانه برایم روا نبود)). آنـگـاه پیاده شدیم ونمازرا خواندیم , پس از تمام شدن نماز, بزغاله هارا شمردم ,(فقط) هفده راس بود [۷].

پی‌نوشتها:

۱) حیاهٔ الحسین , ۲/۲۲۹ الاخبار الطوال , ص ۲۲۱.

۲) ((جـعده )) خواهر زاده امیرالمؤمنین (ع) وداماد آن حضرت است , مادرش ((ام هانی )) موسوم بـه ((فاخته )) دختر جناب ابوطالب است در شب نوزدهم رمضان , ((ام كلثوم )) به پدر عرض كرد: بـرای نماز, جعده را به مسجد بفرستید, حضرت ابتدا پذیرفت اما بعد فرمود: ((لا نفر من الاجل , از مرگ گریزی نیست وخودم می روم )). در صفین هم وقتی ((عتبه بن ابی سفیان )) به او گفت : تو به خاطر دائی ات علی (ع) وعمویت ابن ابـی سلمه بمیدان صفین آمدی , در پاسخ گفت : ((اما حبی لخالی فواللّه ان لو كان لك خال مثله لنسیت اباك ))(سفینهٔ , ((جعد)) كشی , ۶۳ الحدید, ۱۰/۷۷). ((اگر تو هم یك دایی مثل دایی من داشتی , پدرت را فراموش می كردی )).

۳) وقعه صفین , ۵۵۸.

۴) سدیر ـ بالسین المهملهٔ المفتوحهٔ , ((تنقیح المقال )) سدیر.

۵) ((یـنـبـع )) نـام مـحـلـی اسـت كـه حـجـاج مـصری از آنجا عبور می كردند ودارای چشمه , وزراعت ونخلستان بوده است .

۶) صـاحـب عـروهٔ الـوثـقـی در امـكنه مكروهه برای نماز می فرماید: ((التاسع : الارض السبخهٔ , زمـیـنـی كـه شـوره زار بـاشـد, نـمـاز خـوانـدن در آن كراهت دارد)), (عروهٔ , كتاب الصلاهٔ , باب الامكنهٔ المكروههٔ ).

۷) اصول كافی , ۲/۲۴۲, ((باب قلهٔ عدد المؤمنین )).



همچنین مشاهده کنید