شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

گفت وگو با ایرج طهماسب و حمید جبلی


گفت وگو با ایرج طهماسب و حمید جبلی

بی تردید «ایرج طهماسب» و «حمید جبلی» از موفق ترین و ماندگارترین زوج های هنری ایران هستند كه سال های سال است در كنار هم فعالیت می كنند به قول خودشان از كودكی در كلاس های كانون پرورش فكری بازی كردند و آموختند و تجربه كردند این آموخته ها را همراه با فرمول های ازلی و ابدی كمدی عامل موفقیت در كارهایشان می دانند

بی تردید «ایرج طهماسب» و «حمید جبلی» از موفق ترین و ماندگارترین زوج های هنری ایران هستند كه سال های سال است در كنار هم فعالیت می كنند. به قول خودشان از كودكی در كلاس های كانون پرورش فكری بازی كردند و آموختند و تجربه كردند. این آموخته ها را همراه با فرمول های ازلی و ابدی كمدی عامل موفقیت در كارهایشان می دانند. به هر حال این تركیبی است كه تا به امروز در جذب مخاطب به آنها كمك كرده و فیلم هایشان را در ردیف ركوردهای فروش سینمای ایران قرار داده است. به ندرت هم طی این سال ها مصاحبه ای كردند. امسال قصد دارند بازگشتی به سینمای كودك با فیلم «بچه ننه» داشته باشند.

از اینجا شروع كنیم كه «زیر درخت هلو» به نظر تفاوتی نسبت به آثار قبلی شما دارد. آیا دیدگاه شما نسبت به سینمای كمدی و فرمول هایی كه همواره از آن استفاده می كردید تغییر كرده است؟

طهماسب: منظورتان از تفاوت چیست؟

توازن فضاهای دراماتیك و كمدی فیلم كه در آثار قبلی كمتر شاهد بودیم. عمده فضای فیلم های قبلی كمدی بودند و اینجا به تعادلی از جدی و كمدی رسیدید.

طهماسب:این فیلم در روند قبلی كارهایی است كه انجام دادیم و تفاوت فاحشی در این فیلم وجود ندارد.

نگاه ما به مقوله طنز این گونه است. شاید مضمون و محتوا در حقیقت كمی جدی تر باشد. «دختر شیرینی فروش» قصه اش ازدواج بود. مضمون آن خانواده و ازدواج است. این فیلم مفهوم مرگ و زندگی و نزدیكی این دو به همدیگر است. شاید به این خاطر شما فكر می كنید تفاوتی وجود دارد.

یعنی صحنه های مرگ را نمی خواستید بار كمدی بدهید؟

طهماسب: تاثیر نمی گذاشت. شما وقتی مرگ و تلخی را بخواهید تعریف كنید، نمی توانید سهل و ساده از آن بگذرید. در كارگردانی وظیفه من این است كه یك حس را كامل بیان كنیم و حس كامل مرگ یعنی از دست رفتن و طبیعتاً اندوه در آن است. سنگینی و جدیت در آن وجود دارد. همان طور كه موضوع زندگی، زیبایی و شیرینی است و باید آنها را كامل بیان كرد. فكر می كنم تفاوت اصلی فقط در مضمون است نه در جنس ساختاری فیلم.

قبلاً اشاره كرده بودید كه خیلی عقلانی و با فرمول های از پیش تعیین شده فیلم هایتان را می سازید.آیا این تغییر مضمونی كه اشاره می كنید عرصه جدیدی در مخاطب شناسی امروزی شما است؟ به هر حال همواره فرمول های شما در جهت جذب مخاطب موفق عمل كرده است.

جبلی: واقعیت این است كه تماشاگر احساس می كند فیلم یك بخش خیلی جدی دارد اما همان طور كه طهماسب گفت در واقع موضوع جدی است ما باید تحت تاثیر مرگ پدر قرار بگیریم پس لازمه اش این است كه بافت آن با بخش كمدی متفاوت باشد و بعد وارد بخش زندگی شویم كه شاداب تر است. اینكه شما می گویید مخاطب شناسی، طبیعتاً كار ما این است كه این فكر را بكنیم. مستقل از بیننده نمی توانیم تصور كنیم كه این صحنه ها خوب است یا بد. این چیدمانی است كه الان فیلم دارد. بله، اینكه طهماسب علنی نمی گوید. می گویم كه ایشان خیلی فكر كرده و چیدمان عاطفی را از قبل تعیین كرده و بعد وارد ساخت شد. چیزی اتفاقی پیش نیامده دیالوگ پدر وقتی اطلاع پیدا می كند كه می خواهد بمیرد در فیلمنامه هم ما را تحت تاثیر قرار می داد پس بنابراین آن نتیجه ای كه شما می خواهید بگیرید درست است. بنابر مخاطب شناسی و عقلانی این اتفاق افتاد.

یعنی فكر كردید كه از یك فیلم صرفاً كمدی جواب نمی گیرید؟

طهماسب: تعریف كمدی به شكل ارسطویی، رفتن از سمت شر و بدی و تاریكی به سمت روشنی است. در مقابلش هم تراژدی است كه رفتن از روشنایی و خیر به سمت تیرگی و شر است. این خاصیت فیلم كمدی است كه شما باید از سنگینی و جدیت شروع كنید و به فضاهای بامزه و با طراوت برسانید. بنابراین اینها باید در كل فیلم رعایت شود. «دختر شیرینی فروش» هم از یك نزاع جدی بین پدر و پسر شروع می شود.

البته آنجا كمدی است. این تعریف شما بیشتر به این فیلم نزدیك است.

طهماسب: تلاشمان این بوده كه قصه را در ردیف كارهای طنز قرار دهیم. حالا موفق شده ایم یا نه، نمی دانم.

علت موفقیت فیلم هایتان در جذب مخاطب را در چه می دانید؟ به هر حال این نكته معضلی است در سینمای ایران اگر موافقید كمی از این فرمول بگویید.

جبلی: وقتی بخواهیم مغازه ای باز كنیم و از كسی كه سال ها است در بازار است بپرسیم كه حاج آقا چه كردی كه از یك دكه به چند حجره رسیدی، هر چه بگوید در واقع به درد ما نمی خورد. چون بنابر تجربه به آن رسیده و نكته مشخصی نیست. كسانی در سینما موفق بوده و هستند كه بسیار جدی به آن نگاه می كنند. جدی منظور این نیست كه فقط فیلم درام را جدی نگاه كنیم. اتفاقاً ما به فیلم كمدی جدی تر نگاه می كنیم. یك فیلم ملودرام اگر یك مقدار ناموفق باشد تماشاگر كمتر ناراحت می شود یا گریه نمی كند. ولی در فیلم كمدی اگر طنز در نیاید فیلم نابود می شود. كسی كه كار می كند و موفق است مدام این چیزها را پیدا می كند.

طهماسب: در حقیقت هنر اصلاً فرمول واحد ندارد.

البته استنادم به صحبت های گذشته شما بود.

طهماسب:ما به یك تعریف های متدیك بر مبنای آنچه در گذشته اتفاق افتاده قائل هستیم. ولی هر روز ممكن است هنر یك شكل جدید پیدا كند. قطعاً هنرمند در دنیای معاصر باید متدیك فكر كند، باسواد باشد و اصول كلاسیك همه گونه ها را بشناسد. كسانی كه این كار را نمی كنند، متاسفانه این دوره ها را نگذراندند و كارهایشان ممكن است موفق شود یا نشود. ما این ریسك را بلد نیستیم و این مسیر را دوست نداریم تجربه كنیم. آنچه گذشتگان انجام دادند ما هم با فرم و قواره جدید انجام می دهیم، اصول را رعایت می كنیم و تلاش داریم بدعت و نوآوری هم داشته باشیم.

این اصول چیست؟

طهماسب: هیچ وقت در داستانگویی، قصه كه قواره اصلی و هدف است را فراموش نمی كنیم. شاید مهمترین فاكتور برای ساخت فیلم هایمان قصه است. یعنی آنچه كه تماشاگر می نشیند داخل سینما و آن را دنبال می كند. شاید علت جذب مخاطب این باشد كه ما به روش های آزموده می پردازیم.

در مورد قصه كه اشاره كردید، همواره مسئله ازدواج گره داستانی فیلم هایتان بوده.

طهماسب: می گویند «یك قصه نیست غم عشق و این عجب كه هر زبان كه می شنوم نامكرر است» واقعیت این است كه ازلی و ابدی ترین قصه عالم قصه عشق است كه شكل های مختلف دارد. اصلاً عشق جوهره اصلی قصه گویی است. شما افسانه ها را كه ببینید پای اصلی آن بر مبنای عشق است. اكثراً این موضوع را انتخاب می كنیم كه ازلی و ابدی است اما تلاش می كنیم شكل های مختلف آن را تعریف كنیم.

نكته ای كه در كنار فیلم حائز اهمیت است. همكاری شما دو نفر طی این سال ها است البته جای خانم معتمدآریا هم خالی است. به هر حال ریشه این همكاری و نقطه عطف آن را در كجا می بینید؟

خسرو خسروپرویز


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید