شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

بادی که از مالزی می وزید


بادی که از مالزی می وزید

آرش محمدی فقط چند دقیقه بعد از انتخاب او و دیده شدن خبر روی خروجی خبرگزاری ها یک جمله در میان منتقدان تکرار شد «قلعه نویی برای این پست مربی کوچکی است » او تا توانست این جمله را شنید, ترس از تحقیر در یک روزنامه, در یک مقاله لحظه ای او را رها نمی کرد

آرش محمدی فقط چند دقیقه بعد از انتخاب او و دیده شدن خبر روی خروجی خبرگزاری ها یک جمله در میان منتقدان تکرار شد؛ «قلعه نویی برای این پست مربی کوچکی است.» او تا توانست این جمله را شنید، ترس از تحقیر در یک روزنامه، در یک مقاله لحظه ای او را رها نمی کرد. ممکن بود یک نویسنده در مقاله اش او را با خاک یکسان کند. قلعه نویی حتی از اینکه در برنامه ای زنده حرف بزند هراس داشت. چون ممکن بود با ادبیاتش کار دست خودش دهد - همان طور که کار دست خودش هم داد- «کل یوم» معروف که در گفت وگو با برنامه ۹۰ از دهان او خارج شد، تا مدت ها سوژه نه تنها منتقدان بلکه مردم عادی نیز بود.

«جام ملت های آسیا» اما بزرگ ترین دغدغه امیر قلعه نویی تا به امروز بود. تا امروزی که این رقابت ها آغاز شود و او به تمام رویاهایی که در سرش ترسیم کرده بود، برسد. وقتی برانکو برکنار شد انتظار برای حضور یک مربی بزرگ تر برای مخاطبان فوتبال کاملاً طبیعی بود. ما جام جهانی را با آن وضع به پایان برده بودیم و خشم طرفداران فوتبال در ایران تفاوت زیادی با ناراحتی آنها بابت نرفتن به جام جهانی ۲۰۰۲ نداشت. در جام ۲۰۰۶ فوتبال ما هیچ اعتباری در آلمان نداشت ما حتی قدرت قبولاندن این موضوع که ما هم می توانیم مقابل مکزیک به پیروزی برسیم را نداشتیم. تیم ملی و مربی اش محکوم به ترس شده بود که پست سرمربیگری تیم ملی به امیر قلعه نویی رسید؛ در شرایطی که انتظار داشتیم یک مربی بزرگ هدایت تیم ملی را به عهده بگیرد. اما منتقدان از ترس توهین به جمله، اصطلاح یا هر چیزی که به آن می گفتند «اعتماد به سرمربی وطنی» در نهایت کنار نشستند.در انتخاب قلعه نویی مراسمی مانند تحلیف ریاست جمهوری وجود نداشت. او با برانکو روبه رو نشد اما از روزی که به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد تا توانست واکنش شنید.

نقد های افراد با دانش فوتبال در مورد قلعه نویی آنقدر به بهانه های مختلف و در تریبون های مختلف تکرار شدند که در ذهن قلعه نویی همانند یک «عقده» جمع شدند.

□□□

قلعه نویی همواره به اعمالی محکوم می شد که در سطح سرمربی تیم ملی کاملاً سطحی و سخیف به نظر می رسیدند.

از همان اولین بازی مرحله مقدماتی تیم ملی برای جام ملت های آسیا و در سفرهای خارجی تیم ملی منتقدان با دیدن او و اعمالش از لفظ «رفیق باز» برای سرمربی تیم ملی استفاده می کردند.

منتقدان اعتقاد داشتند، قلعه نویی در سفر های خارجی تیم ملی افرادی را همراه خودش می برد که هیچ تناسبی با کاروان تیم ملی و اصلاً چیزی به نام فوتبال ندارند. تا جایی که آشپز مخصوص تیم ملی که از دوستان صمیمی قلعه نویی محسوب می شد و صاحب یکی از رستوران های لوکس تهران هم بود در بازی با کره جنوبی در کنار بازیکنان و اعضای کادر فنی تیم ملی روی نیمکت تیم ملی نشست.

□□□

شاید قلعه نویی بی تقصیر باشد. نگاه کنید او در کجا کار می کند. نگاه کنید او مربی چه کشوری است. ما در اینجا فقط عادت به تظاهر داریم. روی فوتبالمان نام حرفه ای گذاشتیم اما فقط اسمش لیگ برتر یا لیگ حرفه ای است، چون با توجه به مسائلی که در آن دیده می شود هیچ ربطی به فوتبال حرفه ای یا لیگ برتر ندارد. قلعه نویی نیز آدم اصلی این جریان تظاهر آمیز است.

قلعه نویی در دیدار با مربیان مطرح فوتبال و جهان در جلسه فیفا، فقط می توانست با آنها دست بدهد و در نهایت از «Hello» یا «How are you» استفاده کند. ولی اگر او زبان بلد بود در سیستم حرفه ای چه اتفاقی می افتاد؟ او می توانست با لیپی یا اریکسون تبادل نظر کند و چیزی یاد بگیرد.

□□□

وقتی جام ملت های آسیا آغاز شد شاید بسیاری از قواعد نیز شکسته شد. هرگز تصور نمی شد که مدعیان اصلی به این شکل بازی کنند. هیچ مدعی قدرت سابقش را نداشت و به اصطلاح نشانی از مدعی بودن نداشت. فاصله تیم ها در آسیا نیز کم شده بود و با وجود اینکه آسیا هنوز فاصله هزار فرسنگی اش را با فوتبال مهم دنیا حس می کند اما با این حال تغییرات طبیعی فوتبال جهان در فوتبال این قاره نیز حس شده بود.

با این شرایط بازی اول مقابل ازبکستان را آغاز کردیم. ایران به مالزی گام نهاده بود و اولین بازی اش نیز آغاز شده بود.

چشم خیلی ها به مدعی مهم این رقابت ها بود اما چه مدعی که در نیمه اول با ارائه فوتبالی بسیار بد و نمایشی ناامیدکننده باعث تعجب خیلی ها شد؛ مدافع باتجربه تیم، رحمان رضایی، با ادعای حضور در ایتالیا توپ را با ضربه سری دقیق وارد دروازه خودمان کرد و حسن رودباریان در این حرکت با جایگیری آماتورگونه اش نشان داد آن دروازه بانی که خیلی ها حرفش را زده بودند، نیست و از همه بدتر این اشتباه ها در ادامه این بازی نیز تکرار شد و فقط شانس آوردیم که گل دیگری از ناحیه خودمان دریافت نکردیم. وقتی بازیکنان تیم ملی می دویدند انگار به هر کدام از آنها یک وزنه ۵۰ کیلویی وصل کرده بودند. و هر چند در نهایت ما بازی را بردیم اما تیم آنچنان هراس انگیزی برای مدعیان دیگر نبودیم.

□□□

طبق یک تئوری اگر یک تیم مطرح در روز بدش بازی را نبازد جزء بهترین تیم های آن تورنمنت محسوب می شود. تیم ملی ما شبیه به ایتالیای ۲۰۰۶ شده بود که در روز بدش مقابل امریکا و استرالیا که به هیچ عنوان تیم برتر میدان نبود شکست نمی خورد به خصوص مقابل چین. تیم ما با دو گل از حریف عقب افتاده بود ولی باز هم در نیمه دوم به بازی برگشت و باز هم نباخت.

در چند سال اخیر، هر وقت تیم ملی خوب بوده مهدوی کیا و علی کریمی هم جزء ارکان اصلی نتایج خوب بودند و در واقع قلعه نویی با بردن مهدوی کیا به پست دفاع راست و استفاده از علی کریمی به عنوان هافبک مرکزی این شناسنامه را کاملاً تغییر داد.

علی کریمی باید جلوتر از این بازی می کرد. وقتی در وسط زمین آندرانیک تیموریان و جواد نکونام را دارید که می توانند به خوبی هم توپ بگیرند و هم بازی را در آن منطقه کنترل کنند چه دلیلی دارد از علی کریمی نیز در آن ناحیه استفاده شود، وقتی قلعه نویی استفاده از کریمی در آن منطقه را مقابل غنا امتحان کرده بود. کریمی از اینکه نمی توانست مانوری بدهد و از اینکه نکونام به او پاس نمی داد شاکی شده بود. وقتی او به نکونام اعتراض کرده بود جواب هافبک اوساسونا قانع کننده بود؛ «چطور به بازیکنی که یک متر جلوتر از من قرار دارد پاس بدهم وقتی می توانم توپ را خیلی جلوتر و به دو هافبک چپ و راست تیم برسانم.»

مهدوی کیا هم چنین شرایطی داشت. او باید به عنوان هافبک راست نفوذی تیم ملی به میدان می رفت و کعبی هم بهترین گزینه برای قرار گرفتن کنار او به عنوان دفاع راست بود اما قلعه نویی این قاعده را با میدان دادن به کاظمیان به هم ریخت و حتی در ادامه جرات نکرد میدان دادن به کاظمیان را تکرار کند. در تیم او ستاره ها تبدیل به بازیکنان معمولی شده بودند. آندو تیموریان با آن همه اعتبار شبیه به یک هافبک کاملاً معمولی شده بود. شاید اگر یک مربی بزرگ یا به قول صفایی فراهانی حتی نیمه بین المللی داشتیم به اندازه قدرت این ستاره ها از آنها بازی می گرفتند.

□□□

روز تراژیک ما بدون هیچ مقدمه چینی بازی با کره جنوبی بود. ما در پنالتی مغلوب کره شدیم ولی مطمئن باشید کسی از حذف ما دلش نسوخت برعکس ژاپن شایسته که با آن فوتبال هماهنگ چهارم شد. ما لایق فتح این جام نبودیم. شاید اگر کره را هم شکست می دادیم در مرحله بعد مقابل عراق مغلوب می شدیم. بادی که از مالزی می وزید فصل خوبی از فوتبال را برای ایرانی ها به همراه نیاورد. در حالی که گفته شده قرار است قلعه نویی هم در سمتش ابقا شود که زیاد هم عجیب نیست چون ما در این مملکت عادت کرده ایم لقمه را بپیچانیم و یک اشتباه را ده بار تکرار کنیم و این فقط مربوط به حوزه فوتبال هم نیست.



همچنین مشاهده کنید