جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
موسیقی تیتراژ را نادیده نگیریم
حتما برای شما هم پیش آمده که با شنیدن یک قطعه موسیقی به یاد فیلم یا سریالی که در گذشته دیدهاید بیفتید. به احتمال زیاد قطعهای که شنیدهاید مربوط به موسیقی همان فیلم یا سریال بوده است. ساختن موسیقی فیلم شاخه جدی و مهمی از آهنگسازی محسوب میشود.
آهنگسازان فیلم دارای مهارتهای خاصی هستند و آموزشهای ویژهای دیدهاند تا بتوانند موسیقی مخصوص یک فیلم را طراحی و اجرا کنند.
درباره این که موسیقی چه نقشی در سریال یا فیلم میتواند داشته باشد بحثهای مفصلی وجود دارد. بعضیها معتقدند که موسیقی یک فیلم باید در خدمت فیلم باشد. مثلا بتواند به انتقال فضای فیلم به مخاطب کمک کند یا بتواند احساساتی که از طریق زبان قابل بیان نیستند مثلا احساسات درونی شخصیتها را به بیننده منتقل کنند. بعضی دیگر معتقدند که موسیقی و فیلمی که موسیقی برایش نوشته میشود کاملا از هم مستقل هستند، یعنی لزومی ندارد که موسیقی به فضاسازی یا بیان فیلم کمک کند، بلکه موسیقی باید به طور مستقل حرفی برای گفتن داشته باشد و فیلم هم بتواند مطالب مورد نظرش را بدون کمک موسیقی مطرح کند.
جدا از این نظریهها باید به این نکته توجه کنیم که موسیقی فیلم به صورت تخصصی به عنوان مبحثی جداگانه از فیلم بررسی میشود. پس میتوان به این نتیجه رسید که موسیقی به صورت مستقل از فیلم باید دارای ارزش معنوی باشد.
خیلی از فیلمها و سریالها را میتوان نام برد که جدا از خود فیلم، موسیقی مربوط به آنها چنان معروف شده که وقتی ما آنها را به صورت مستقل میشنویم، میتوانیم ادامه آن را در ذهن بخوانیم یا سوت بزنیم. مثلا موسیقی فیلم «پدرخوانده» یا «پاپیون»، از این دست موسیقیها هستند. شاید شما هم کسانی را بشناسید که مثل خود من، اول موسیقی فیلمی را شنیده باشند و به خاطر جذابیت آن تصمیم گرفته باشند که فیلم را ببینند. از این دست فیلمها و موسیقیها نمونههای بسیاری وجود دارد اما تعداد کمی از آنها مربوط به فیلمهای داخلی است.
شاید موسیقی یک فیلم ایرانی برای یک عده خاص یادآور آن فیلم باشد، ولی تقریبا هیچ فیلمی نیست که اکثر ما بتوانیم موسیقی متن آن را سوت بزنیم.
در این زمینه شاید آهنگسازانی مثل مجید انتظامی استثنا باشند که البته آنها هم متهم هستند که موسیقیشان چندان ارتباطی با تصاویر فیلم ندارد و بیشتر حال و هوای حسی اثر را تشدید میکند. این مساله میتواند دلایل متعددی داشته باشد.
مسلما دلیل این موضوع این نیست که آهنگسازان فیلم کفایت و توانایی آهنگسازان خارجی را ندارند. وقتی که ما به موسیقی بعضی از فیلمها و سریالها توجه میکنیم میتوانیم زیبایی و پیچیدگی را در کنار هم احساس کنیم، ولی اکثر ما به موسیقی فیلم به طور مستقل فکر نمیکنیم.
یکی از دلایل این فکر نکردن این است که گوش ما به شنیدن موسیقی بیکلام عادت ندارد. یعنی برای ما راحتتر است موسیقیای را به خاطر بسپریم که کلام یا شعر دارد. در واقع این «موسیقیسازی» نیست که ما آن را به خاطر میسپریم و میشناسیم.
بلکه مفهوم «کلام» است که در خاطر ما میماند. البته موسیقیسازی در برجسته کردن زیبایی شعر و کلامی که میشنویم نقش انکارناپذیری را ایفا میکند، اگر همان شعر روی موسیقی سخیفی خوانده شود جذابیت خود را از دست میدهد.
نمونه این تجربه را میتوانیم در سریالهایی که دارای تیتراژهای موفق بودهاند ببینیم. مثلا آیا ممکن است برای کسی که سریال «زیر آسمان شهر» را دیده، موسیقی عنوانبندی پایانی آن را پخش کنید و آن را به خاطر نیاورد؟ شعر ساده و روان اینجور تیتراژها با موسیقی کمادعایی که خودنمایانه حرکت نمیکند باعث میشود حس نوستالژی سریال حتی سالها پس از پایان پخش دوباره به مخاطب منتقل شود.
موسیقی این سریال جزو شناسهها و امضاهای سریال شده است. همانطور که در سالهای گذشته برای بعضی از سریالها شناسههایی در نظر گرفته میشد که وقتی آن شناسهها را میدیدیم یاد آن سریال میافتادیم. خیلی از ما هنوز شناسه سریال «آئینه» را در ذهن داریم؛ اما در چند دهه اخیر برای به یاد آوردن سریالها میتوان از ابزاری به نام موسیقی استفاده کرد.
عوامل اصلی ساخت سریالها هم به این نتیجه رسیدهاند که توسط موسیقی عنوانبندی میتوانند تا مدت مدیدی سریال را به یاد بیننده بیاورند.
در حال حاضر میبینیم که در ساخت سریالها بیشتر از تیتراژهای به یاد ماندنی استفاده میشود. مخاطبان سریالهایی همچون «دلنوازان» و «فاصلهها» با عنوانبندی سریال جدا از خود سریال ارتباط برقرار کردند. این مطلب نشانه این است که ذهن مخاطب پذیرای شنیدن موسیقی زیبا و گوشنواز هست.
این نوع ترانهها در واقع ویترین و لوگوی سریال هستند و بیننده با فکر کردن به سریال، اولین چیزی که به خاطر میآورد موسیقی یا تم آوازی آن است. سازندگان سریالها با استفاده از روشهای گوناگونی سعی میکنند سریال خود را نشانهدار کنند تا مدت بیشتری در ذهن مخاطبان ماندگار شود. مثلا در آخرین قاب عنوانبندی سریال «در چشم باد» مهر و امضای کارگردان روی تصویر نقش میبندد یا بعضی از سریالها برای شناساندن خود لوگو طراحی میکنند.
اما به نظر میرسد که انتخاب درست ترانه تیتراژ، میتواند مسیری میانبر برای رسیدن به این هدف باشد. حالا که این بستر برای ساخت موسیقی دلنشین آماده است، مخاطب هم میتواند انتظار شنیدن آهنگهای جذابتری را داشته باشد؛ اما باید توجه کنیم که برای ساخت موسیقی متن سریالها هم زحمت بسیار زیادی کشیده میشود. شاید بیشتر از این که برای موسیقی عنوانبندی پایانی تلاش شود برای ساخت موسیقی متن زحمت کشیده شود. پس بهتر است کمکم تلاش کنیم که با گوش دادن و توجه کردن به موسیقی متن فیلمها و سریالها گوشمان را ورزیدهتر کنیم و لذت بیزحمت شنیدن موسیقی خوب را از خود نگیریم.
شروینه شجری کهن
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
اسرائیل اصفهان ایران ایران و اسرائیل انفجار استان اصفهان حمله ایران به اسرائیل گشت ارشاد حجاب ارتش جمهوری اسلامی ایران دولت وعده صادق
سیل تهران فراجا زلزله هواشناسی زمین سیلاب قتل قوه قضاییه فضای مجازی شهرداری تهران سازمان هواشناسی
قیمت خودرو قیمت طلا بانک مرکزی فرودگاه بازار خودرو فرودگاه مهرآباد خودرو قیمت دلار تورم ایران خودرو حقوق بازنشستگان قیمت سکه
تلویزیون سینمای ایران احسان علیخانی کتاب تئاتر سریال
اینترنت
رژیم صهیونیستی فلسطین غزه آمریکا سازمان ملل جنگ غزه روسیه امیرعبداللهیان شورای امنیت عملیات وعده صادق اسراییل حماس
استقلال فوتبال پرسپولیس شمس آذر قزوین صنعت نفت آبادان لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بازی بارسلونا تراکتور لیگ برتر فوتبال ایران
چین هوش مصنوعی گوگل فناوری سامسونگ تلگرام اپل ناسا وزیر ارتباطات
خواب چاقی پزشک پیاده روی گیاهان دارویی